دوستان و عزیزان همسنگرم
امیدوارم با انتشار این سومین افشاگری خویش بتوانم همانگونه که قبلا قول داده بودم باعث رسوا شدن بیشتر خامنه ای و سجده کنندگان درگاهش شوم.
دوستان عزیزم مطمین هستم تاکنون بارها در برخی مصاحبه ها و نطق های تعدادی از دلسوزان این آب و خاک شنیده و یا خوانده اید که صندوق ذخیره ارزی کشور خالی و یا در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بیش از یکصد میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به حساب این صندوق واریز نشده است.
و همچنین حتما تاکنون بارها از طریق برخی سایت های خبری شنیده اید که تعداد زیادی از نزدیکان خامنه ای در بانک های خارج از کشور حساب های ارزی میلیون دلاری و یا حتی میلیارد دلاری دارند.
امروز می خواهم پشت پرده تمام این قضایا و ارتباط این دو موضوع را برایتان افشا کنم ولی قبل از آن لازم است تا مقدمه ای بنویسم تا درک بهتری از زنجیره اتفاقات پشت پرده این موضوع بدست آورید
روزهای اولی که احمدی نژاد رییس جمهور شد را حتما به خاطر دارید.
خامنه ای و دستیارانش قصد پیاده سازی تمام و کمال داستان قدیمی سلطان و شبان و اجرای کامل نقشه های خواب گذار اعظم را داشتند.
آن روزها احمدی نژاد آنچنان سرمست از پیروزی باور نکردنی خویش در انتخابات ریاست جمهوری و لذت بردن از شهد شیرین ماه عسل با خامنه ای بود که به هیچکس و هیچ چیز توجه نداشت و نمی دانست اجرای کورکورانه دستورات و طرح های رذیلانه خامنه ای و دستیارانش می تواند چه عواقب سنگینی برای کشور داشته باشد.
یکی از طرح های خطرناک این دوره که در طول تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران بی سابقه بود ، انتقال پنهان ذخایر ارزی کشور به خارج از کشور و نگهداری آن در حساب های شخصی برخی از افراد نزدیک و مورد وثوق و معتمد خامنه ای بود.
تیم خامنه ای با عنوان اینکه با افزایش تحریم ها ، آمریکا و متحدین اروپای اش بدنبال بلوکه کردن دارایی ها و حساب های ارزی بانک مرکزی هستند به احمدی نژاد که آن روزها هیچ تجربه ای در امور حکومتی نداشت قبولاندند که این طرح می تواند پیشاپیش جلوی این خطر را بگیرد.
همه شما دوستان عزیز می دانید که علیرغم نابسامانی ها و عقب ماندگی های سیاسی و اقتصادی ایران، یک بوروکراسی قوی که از رژیم پهلوی به ارث مانده بر کشور حاکم است.این بوروکراسی اجازه نمی دهد که هیچکس حتی خامنه ای بتواند بدون طی مراحل قانونی ریالی از حساب های دولتی برداشت و جوابگوی آن نباشد.
خامنه ای برای رسیدن به مقصود خویش مجبور بود علاوه بر در اختیار داشتن رییس جمهور برخی سازمان ها را با خود همراه و یا از سر راه بردارد.
انحلال سازمان عریض و طویل برنامه و بودجه و گماردن یکی از کارکنان دفتر خویش به نام دانش جعفری در راس وزارت امور اقتصادی و دارایی از جمله پیش زمینه های اجرای این طرح خطرناک بود.
دومین اقدام موذیانه تیم خامنه ای در پیاده کردن این نقشه شوم فرستادن یکی از عوامل خویش به بانک مرکزی برای عملیاتی کردن این پروسه بود.
حجازی دفتر رهبری که از ابتدا رهبری این عملیات را بدست داشت یکی از افراد مورد وثوق خویش به نام دکتر رودساز را به احمدی نژاد معرفی کرد.
دکتر رودساز در آن زمان رییس دانشگاه آزاد واحد سمنان بود.دکتر رودساز اساسا کارمند وزارت اطلاعات است که در زمان ریاست جمهوری خاتمی از کار برکنار و بعنوان مامور به دانشگاه آزاد رفته بود.
وی مدتی نیز رییس دانشگاه امام محمد باقر وابسته به وزارت اطلاعات بود ،وی در زمان فلاحیان مدت ها یکی از معاونین اقتصادی وزارت اطلاعات و سال ها نیز رییس بانک خصوصی وزارت اطلاعات به نام بانک امین بود.
مدرک تحصیلی دکترای اقتصاد ، آشنایی با مسایل اقتصادی و بانکی بواسطه مدیریت طولانی مدتش بر بانک خصوصی وزارت اطلاعات و تصدی معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات و نزدیکی تجاریش با حجازی دفتر رهبری و سابقه طولانی در انجام عملیات پولشویی به واسطه ارسال میلیون ها دلار هزینه های عملیاتی حزب الله لبنان و حماس و دیگر گروه های فلسطینی بصورت ماهیانه زیر پوشش های مختلف از جمله دلایلی بود که برای انجام این پروژه بکلی سری انتخاب شد.
به دستور مستقیم احمدی نژاد به رییس کل بانک مرکزی ، دکتر رودساز بدون داشتن هیچ پست سازمانی و عنوان مدیریتی به ساختمان فیروزه ای بانک مرکزی در خیابان میرداماد رفت و قرار شد با کمک مجید علوی که آن زمان معاون اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات بود و همچنین سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با استفاده از امکانات و منابع و روش های اطلاعاتی این پروژه را به سرانجام برساند.
شکل کار اینگونه بود که ابتدا برای تعدادی از نزدیکان و معتمدین به خامنه ای در برخی کشورها از جمله چین ، روسیه ، مالزی ، سنگاپور ، ترکیه ، انگلیس ، آلمان ، روسیه سفید ، اوکراین ، عراق ، افغانستان و….. حساب بانکی با نام اصل باز کنند.
تصمیم گیری در مورد اینکه برای چه کسی و در کدام کشور حساب باز شود بعهده دفتر رهبری بود و این دستورات صرفا در ملاقات حضوری از طرف حجازی به احمدی نژاد ابلاغ می شد.
تمامی پسران ، دختران ، عروسان خامنه ای ، محمدی گلپایگانی ، حجازی ، سرلشکر فیروزآبادی ، سردار نقدی ، وحید معاونت اجرایی دفتر رهبری ، میثم تایب رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ، پورمحمدی رییس فعلی سازمان بازرسی کل کشور، سردار حسین شریعتمدار رییس روزنامه کیهان، برادران لاریجانی، دکتر ولایتی مشاور امور بین الملل دفتر رهبری ، طارمی دفتر رهبری، شریعتمدار وزیر سابق بازرگانی که کارهای مالی دفتر را انجام می دهد و…. جزء این لیست هستند.
ماموریت اصلی دکتر رودساز پس از افتتاح حساب های بانکی در خارج از کشور ،واریز متناوب بخش عمده ای از درآمدهای مازاد کشور به حساب های بانکی این افراد بدون بجا گذاشتن رد پا بود.در واقع همان چیزی که در غرب به آن پولشویی می گویند.
برای شروع پروژه پولشویی که پیچیدگی های خاصی داشت دفتر رهبری از فرماندهی سپاه قدس یعنی سردار سلیمانی خواست تا با برخی مقامات و شخصیت های سیاسی و اقتصادی و بعضا اطلاعاتی بعضی کشورهای دوست که سپاه قدس روی آنها نفوذ دارد وارد مذاکره شود،کشورهایی مثل روسیه،چین،اوکراین،روسیه سفید،عراق و افغانستان.
در این کشورها به دلایل خاص سیاسی ضریب فساد مالی بسیار بالا است، سردار سلیمانی و برخی از سرداران ارشد سپاه قدس که در حلقه خودی ها هستند مثل دانایی فر و باغبانی و …. و برخی از مدیران ارشد وزارت اطلاعات که صد درصد مورد وثوق دفتر رهبری بودند توانستند با دادن رشوه های کلان و یا بعضا برخی توافقات سیاسی و دادن امتیازهای گوناگون مقامات آن کشورها را وادار نمایند تا در این کشورها حساب های جعلی مختلف با اسامی و تابعیت این کشورها افتتاح و حتی در برخی کشورها بانک های مشترک و خصوصی نیز باز کردند.
حتما می دانید که به دلیل وجود قوانین سفت و سخت ضد پولشویی بین المللی هیچکس نمی تواند پول نقدی که منشاء آن معلوم نمی باشد را در حساب بانکی خویش واریز نماید.
از اینجا به بعد اجرای پروژه وارد فاز جدید عملیاتی شد.شکل کار اینگونه بود که دکتر رودساز هر بار رقمی بین پنجاه تا هفتاد و پنج میلیون دلار بصورت اسکناس های صد دلاری از خزانه بانک مرکزی تحویل می گرفت و با استفاده از برخی امکانات وزارت اطلاعات و سپاه قدس بدون اینکه هیچکدام از عوامل اجرایی بدانند که بار محموله ها چیست دلارها که در کارتن های مقوایی جاسازی شده بود را بصورت قاچاق به یکی از کشورهای نزدیک مثل ترکیه، آذربایجان ،تاجیکستان ،عراق ، افغانستان و …. منتقل و به حساب های واسطه که بعضا تحت نام های جعلی افتتاح شده بود واریز می کردند و پس از مدتی نگهداری این پول ها و عادی سازی، این مبالغ را در همان کشور بین حساب های واسطه دیگر گردش می دانند و سپس با ایجاد پوشش های تجاری این مبالغ از طریق سیستم های بین بانکی به برخی حساب های دیگر در کشورهای واسطه واریز می گردید.
در نهایت پس از چندین بار گردش پول ها و تغییر دادن نوع پول ها مثلا از دلار به یورو از یورو به پوند این مبالغ به تناوب بصورتیکه باعث ایجاد حساسیت در سیستم های بانکی و نظارتی کشورهای مورد نظر نشود به حساب نزدیکان خامنه ای که در واقع حساب های بانکی با نام های اصلی بود واریز می گردید.
در اجرای پروژه قاچاق پول نقد به خارج از کشور که سخت ترین مرحله این عملیات بود برخی مواقع شانس می آوردند و برخی مواقع با بد شانسی مواجه می شدند. مثلا چند مورد انتقال کارتن های پول علیرغم هماهنگی ها و رشوه هایی که به تعدادی از افسران گمرکی و عوامل مرزی داده بودند در مرزهای روسیه و ترکیه لو رفت که حتما خبرهای آن را قبلا شنیده اید.، در اینگونه موارد مجبور می شدند قید پول ها را بزنند.
یک بار هم تعداد زیادی از کارتن های اسکناس های صد دلاری که زیر بار کامیون های احشام که به آذربایجان می رفت توسط برخی عوامل اجرایی که از طرف وزارت اطلاعات به دکتر رودساز معرفی شده بودند دزدیده شد و هرگز نیز پیدا نشد ، چیزی حدود پنج میلیون دلار.
زمانی هم شانس می آوردند مثلا یک بار توانستند با کمک یکی از عوامل وزارت اطلاعات که در سرویس اطلاعاتی روسیه سفید مقام بالایی داشت مبلغ پنج میلیارد دلار را در سفر شش سال پیش احمدی نژاد به این کشور به عنوان بار همراه رییس جمهور و هیات همراه بصورت یکجا وارد این کشور نمایند.
دوستان عزیزم اگر می بینید که هر از چند گاهی از سوی برخی مقامات مثلا رییس دیوان محاسبات و برخی نمایندگان مجلس گفته می شود که حساب ذخیره ارزی خالی است و در مقابل برخی مواقع احمدی نژاد و یا رییس کل بانک مرکزی می گوید که در حساب ارزی بیش از یکصد میلیارد دلار ذخیره داریم تعجب نکنید به قول شاعر هر کسی از ظن خود شد یار من.
دوستان خوبم در بهترین شرایط این یکصد میلیارد دلار دیگر به ملت ایران تعلق ندارد و در حساب های شخصی برخی از افراد است که با روحیه ای که همه ما از آنها سراغ داریم هیچگاه این پول ها به کشور باز نمی گردد چون به لطف آقایان شرایط کشور ما هیچگاه عادی نمی شود و ما همیشه در شرایط بحرانی هستیم.
میلیاردها دلار از این رقم در مراحل مختلف این پروژه از دست رفت، دادن رشوه های کلان به برخی مقامات فاسد دیگر کشورها، دزدیده شدن و کشف مبالغ زیاد در جریان اجرای پروژه توسط عوامل مرزی و گمرکی سایر کشورها، پرداخت هزینه های اجرایی عملیات، بی ارزش شدن بخش قابل توجهی از اصل پول در جریان تبدیل چند باره به ارزهای مختلف و…….
دوستان و همسنگران عزیزم
خامنه ای و تیم او در حالی آتش به خرمن سرمایه های این آب و خاک انداخته که برخی از دوستان جانباز و برخی خانواده شهدای دفاع مقدس در بی خبری کامل من و تو برای تهیه هزینه های درمانی خویش مجبور به فروش فرش زیر پای خود هستند.
دوست خوبم عباس که در عملیات کربلای پنج چشمانش را از دست داد برای آمدن به تهران و معالجه بیماری کلیوی همسرش پول ندارد ولی حجازی به دختران و پسران و سایر نزدیکان خامنه ای که در این پروژه حساب های بانکی خارج از کشور دارند توصیه کرده حتما حداقل هر شش ماه سفری به این کشورها داشته و از این حساب ها پول برداشت و هزینه های خرید و هتل را پرداخت نمایند تا همه چیز عادی به نظر برسد.
نمی دانم این ظلم تا کی پا بر جا می ماند.
سردار تنها