نسرین هزاره مقدم، اعتیاد را باید این روزها یک بیماری اجتماعی همهگیر دانست. این بیماری تا اعماق جامعه رسوخ کرده و هر روز چهرههای ویرانگرتری از خود به نمایش میگذارد. بیتردید، اعتیاد کودکان یکی از واقعیتهای دلخراش و کتمانناپذیر جامعه امروز است. در این زمینه، زنگ خطر مدتهاست به صدا درآمده. مدتهاست که اثر عمیق خراشهای مرفین و افیون را در چهرههای کودکان و دانش آموزان بسیاری میتوان دید، دانشآموزانی که با خماری و نئشگی سر کلاسهای درس حاضر میشوند یا کودکانی که خرج عمل خود و خانوادهشان را با زبالهگردی یا دستفروشی تامین میکنند.
در آخرین آمار اعلام شده، جزینی، قائممقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده است که حدود یک درصد دانش آموزان مواد مخدر مصرف میکنند اما کوروش محمدی، رییس انجمن آسیبشناسی اجتماعی کشور، دیروز در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه این آمار اعلام شده نمیتواند واقعی باشد، میگوید: معتقدیم مصرف مواد بیش از این آمارهاست. باید از آمارهای سطحی که باعث غفلت میشود چشمپوشی کنیم و به سمت واقعیتهای موجود جامعه برویم. محمدی با اشاره به اینکه آمارهای اعلامی نیز بعضا متناقض هستند عنوان میکند: بهعنوان مثال ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام میکند سن اعتیاد تا ۱۰ و ۱۱ سال پایین آمده و این اظهارات به معنای آن است که اعتیاد به سن دانشآموزی رسیده، حال چگونه ممکن است آمار اعتیاد این اندازه باشد؟
باید گفت در نگاه کلیتر، علاوه بر اینکه آمار دقیقی از دانشآموزان معتاد در دست نیست، هیچ آماری حتی تقریبی از کودکان درگیر اعتیاد نیز وجود ندارد. معضل اعتیاد کودکان زیر ۱۸ سال، فقط محدود به دانشآموزان نیست. بخش عظیمی از کودکان محروم از تحصیل یا به عبارتی کودکان کار، درگیر بیماری خشن و مرگبار اعتیاد هستند. حتی با پدیدهای به نام نوزادان معتاد در حاشیه شهرها و در پاتوقهای معتادان در کلانشهرها مواجهیم. با رواج مواد مخدر صنعتی در بین خانوادهها و با توجه به آسیبهای روانی این مواد، با تعداد بالای والدینی مواجهیم که در دسته معتادان پرخطر جای میگیرند. این والدین با از دست دادن قدرت روانی تمیز و مسوولیت، کودکان خود را نیز به ورطه هولناک اعتیاد صنعتی میکشانند.
گرچه آمار بالای دانشآموزان معتاد نشان میدهد که برنامههای وزارت آموزشوپرورش در بخش پیشگیری از اعتیاد چندان موفق نبوده است اما اگر بپذیریم که نرخ اعتیاد کودکان بالاست، باید قبول کنیم علاوه بر لزوم قطعی گنجاندن برنامههای آموزشی پیشگیرانه در مدارس، باید به راهکارهای اصولی، علمی و کاربردی درمان در بیرون مدارس نیز اندیشید. راهکارهایی ازقبیل شناسایی کودکان بدسرپرست و دارای والدین پر خطر، تجهیز و نگهداری مراکز ترک اعتیاد ویژه کودکان و برنامههای حمایتی برای حفاظت از کودکان در حال بهبودی و برگرداندن آنها به جهان تحصیل و کودکی.
علاوه بر اینکه اکنون با کمبود مراکز ترک اعتیاد و نگهداری کودکان معتاد مواجهیم، پس از تجهیز و راهاندازی این مراکز به تعداد کافی، باید به برنامههای مکمل، حمایتی و مشاورهای برای دوران پس از ترک جسمی این کودکان نیز اندیشید. در حال حاضر تنها یک مرکز ترک اعتیاد کودکان زیر ۱۸ سال در کشور، در شهر زاهدان وجود دارد. گرچه این مرکز به تنهایی ظرفیت پذیرش کودکان معتاد این شهر را ندارد، برنامه جامعی برای شناسایی کودکان معتاد و معرفی آنها به این مرکز نیز وجود ندارد. کودکان پس از ترخیص از این مرکز، از خدمات مشاوره روانی و بازپروری روحی محرومند.
زهرا دختری ۱۱ ساله است. روزی که او را در یک مرکز خصوصی نگهداری کودکان بیسرپرست زاهدان میبینم، چهار ماه است که مصرف را کنار گذاشته و دو ماه است که از مرکز ترک اعتیاد کودکان مرخص شده است. زهرا با سه سال سابقه اعتیاد، بارها وقتی وسوسه سنگین مصرف به سراغش میآید، تلاش میکند که از مرکز نگهداری تحت پوشش بهزیستی فرار کند، او همچنان در چنگال وسوسه اسیر است و هنوز هیچ انگیزهای برای برگشتن به مدرسه ندارد.
زهرا یک نمونه از کودکانی است که قربانی آسیبهای اجتماعی شده است و شاید اثرات مخرب این آسیبها، هرگز گریبان آنها را رها نکند. اما با نگاه واقعبینانه به اعتیاد کودکان و ارایه راهکارها و راهحلهای درمانی درازمدت و نگهدارنده، آن هم راهکارهایی که مبتنی بر حل زیربنایی مساله بهجای پاک کردن آماری صورتمساله باشد، میتوان این آسیبها را تا اندازهای کاهش داد.
تنها با کاهش آسیبهای روانی، درازمدت و عمیق اعتیاد است که میتوان به درمان اندیشید و اگر عزم قاطعی در این راه باشد، شاید امثال زهرا روزی بتوانند به زندگی برگردند.
منبع: روزنامه جهان صنعت، یکشنبه، بیست و ششم مهرماه