سایت ملیون ایران

برنامه ننگین سیمای جمهوری اسلامی و اعتراض مردم آذربایجان

آنان که به لهجه های ما می خندند، آن ها که صفت های موهن به ما می دهند، آن ها که برای ما برنامه های سخیف می سازند، تنها صفتی که دارند، «نادان» است. و نادان جز بلاهت مگر صفت دیگری هم دارد؟ اما تکلیف حکومت «آگاه» چیز دیگری ست

آن چه در قسمت آخر «فیتیله» سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، برنامه ای حقیقتا ننگین بود. طنز، در نزد برنامه سازان و روسای سیما، گفتن هر سخنی ست به قصد خنداندن مردم، هر چند آن سخن، سخنی ننگین و زشت باشد. در دستگاه های تبلیغاتی حکومت اسلامی، معنی طنز هرگز فهمیده نشده است و آن چه تا کنون دیده ایم، فضاحتی بیش نبوده است. الگوی طنز در حکومت اسلامی، همان است که منتهی به ساختن فیلم «اخراجی ها»ی ده نمکی می شود؛ فیلمی که موجب شرم انسان است.

یاوه ای که در برنامه ی «فیتیله» بر زبان بازیگران آن آمد، نوشته ی کسی است که طنز را در همین اندازه ها می داند. «جوکی» را از افواه عامه شنیدن و آن را با مزه دیدن و در برنامه گنجاندن؛ آن هم برنامه ای برای آموزش بچه ها.

مزه پرانی های «آخوندی»، شهره ی خاص و عام است. در مجالس اینان اگر بنشینی، چیزهایی می شنوی که اگر قدری شرم و حیا داشته باشی، از خجالت آب می شوی. این مزه پرانی ها، که باید گفت صد رحمت به مزه پرانی های خیابانی، اکنون دامنه اش به صدا و سیما کشیده است؛ نه اکنون، که مدت هاست چنین است، اما چون با لهجه ی دیگری ادا نمی شود، تحمل می شود و دانسته نمی شود که چه فاجعه ی فرهنگی در پس چنین سخنانی نهفته است و چه خوراک مسمومی به اسم «طنز» به خورد مردم بی خبر داده می شود.

مردم آذربایجان، به حق، به این برنامه ی سخیف اعتراض کرده اند. طبق معمول، عوامل تا بن دندان مسلح حکومت، برای مقابله با مردم در خیابان ها مستقر شده اند و دستور گرفته اند مردم معترض را به شدیدترین وجهی سرکوب کنند. شوخی نیست؛ این بار آذربایجان است که جان به لب شده و دلیلی برای اعتراض خیابانی پیدا کرده است.

اما، اعتراضِ بِحقِّ مردم، موقعیت مناسبی هم برای جدایی طلبان و کسانی که مردم آذربایجان را «ملت» می نامند و پاره ی تن ایران را «آذربایجان جنوبی»، فراهم آورده، تا به خیال خام خود از این نمد برای خود کلاهی دست و پا کنند. اما آذربایجان، همان ایران است و ایران همان آذربایجان. چنان که کردستان و خوزستان و سیستان و همه جای این گربه ی نشسته بر نقشه ی جهان، ایران است و جز ایران نام دیگری ندارد.

حتی حکومت بی لیاقت اسلامی، که نام ایران را یدک می کشد، نمی تواند با ایجاد تبعیض ها و تحمیل فقر و فلاکت به مردم این نقاط، آن ها را از ایران بیزار کند. بیزاری اگر هست، از همین حکومت است و بس. همان حکومتی که بسیاری از ما ایرانیان از آن بیزاریم. بازیگوشی همسایه های ما نیز نخواهد توانست به آنان نصیبی برساند. این خاک، تکه تکه کردنی نیست چرا که اگر حکومت درستی بر سر کار باشد، اصولا تکه ای در کار نیست. آن چه که «فرق» نامیده می شود، فرق و تفاوت نیست؛ تنوع است. هیچ یک از ما، چه من آذربایجانی، چه توی فارس و چه هر کسی که در سرزمین اجدادی مان ایران زاده شده، برتر یا کمتر از دیگری نیست. این تفاوت ها را حکومت ها به وجود آورده اند؛ این تفاوت ها، با تغییر حکومت ها، و جایگزین شدن حکومتی مردمی و واقعا «ایرانی» از میان خواهد رفت.

آنان که به لهجه های ما می خندند، آن ها که صفت های موهن به ما می دهند، آن ها که برای ما برنامه های سخیف می سازند، تنها صفتی که دارند، «نادان» است. و نادان جز بلاهت مگر صفت دیگری هم دارد؟ اما تکلیف حکومت «آگاه» چیز دیگری ست. حکومتی که همه چیز را قبضه کرده، از جمله آن چه صدا و سیما می خواند و از این صدا و سیما، جز صدایی که انتقال دهنده ی سخنان لغو است و سیمایی که تنها صفت اش «کریه» است چیزی به گوش نمی رسد و دیده نمی شود.

آن چه در«فیتیله» گفته شده است، تنها توهین به هموطنان آذربایجانی نیست؛ توهین به همه ی ما «ملت ایران» است.

از: گویا

خروج از نسخه موبایل