ماجرا از دانشگاه امیرکبیر آغاز شد. از همان زمان که اعلام شد آیت ا… هاشمی رفسنجانی راهی دانشگاه خواهدشد تا در پلی تکنیک برای دانشجویان سخنرانی کند، گروههایی که در تاریخ سیاسی ایران همیشه به «خودسر»معروف بودند بیانیه دادند وتهدید کردند.این شلوغبازیها فایدهای نداشت و سخنرانی انجام شد ولی شعارها نیز سرداده شد، حملهها صورت گرفت.پیش از آن نیز البته در دو مرحله، سفر رئیس جمهور به نیویورک و بازگشت ظریف از ژنو، نیز اتفاقاتی مشابه رخ داد؛ خودسرها راهی مهرآباد و پاویون دولت شده بودند اما تفاوت بود و هست میان انتقاد از دولت و مردانش تا سخنرانانی که سعی میشود صدای آنان را خاموش کنند. در مورد روحانی و وزیر آزمودهاش ظریف مخالفان به تصور خود برای اعتراض میرفتند ولی در مورد هاشمی و سخنرانان دیگر برای اینکه صدای متفاوت از تفاوت خود را خاموش کنند.
روند رو به رشد حملهها
اما اوج درگیریها در شیراز اتفاق افتاد. علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی راهی این شهر شد تا در نشست دانشجویی در دانشگاه شیراز حاضر شود. این بار از همان فرودگاه بود که حملات آغاز شد. تاکسی حامل مطهری از فرودگاه راه کلانتری را در پی گرفت و مهاجمان حتی تا کلانتری وی را تعقیب کردند و این بار دیگر فقط لنگه کفش، گوجه و شعار نبود. آجر بود که میزبان آنان شد. مطهری بعدها گفته بود آنان به قصد کشتن به وی حمله میکردند. مهاجمان آن قدر پشت گرمی داشتند که این حملات را تا داخل کلانتری ادامه دادند و به شهادت حاضران برای دقایقی حتی امکان حمله به کلانتری نیز میرفت. تصاویر منتشر شده از علی مطهری نشان از درگیری شدید داشت. مطهری بدون سخنرانی شیراز را ترک کرد. خودسرها این بار موفق شده بودند صدای مخالف با افکار خود را خاموش کنند و نگذارند کسی صدا را بشنود. اما این ماجرا حاشیههای بسیار با خود داشت. مطهری نماینده بود و تریبونی به نام مجلس داشت و کسی نبود که بتوان به راحتی از حمله به وی گذشت. مطبوعات و جامعه مدنی صدای او شدند و دولت ناچار به موضع گیری شد و وزیر کشور گفت استاندار را احضار میکند و با خودسرها برخورد قاطع میشود و دادگاه تشکیل میشود. دادگاهی که تاکنون نیز ادامه دارد.
روال عادی اغتشاش
حمله به سخنرانان با حمله به مطهری وارد فاز تازهای شد. روندی که در دولت پیش یک بار برای لاریجانی اتفاق افتاده بود، در دولت جدید به روالی عادی تبدیل میشد. همان قدر که حمله به اعضای دولت نیز برای نشان از اعتراض اتفاقی تازه بود حال نوبت رسید به سخنرانیهایی که قرار بود در دانشگاهها یا فضای فرهنگی کشور اتفاق بیفتد. مطهری اما راهی دیگر برگزید او بار دیگر به دانشگاه شیراز دعوت و این بار سخنرانیاش انجام شد هر چند که گفته شد دانشجویان و مخالفان با مطهری همچنان سعی در شکستن در دیگری برای ورود و حمله به او بودند اما صدایی که یک بار با تلاش تندروها شنیده نشده بود این بار شنیده شد. روند حمله به سخنرانان ادامه داشت. قرعه این بار به نام قرچک افتاد تا این بار سخنرانی موسوی لاری به آشوب کشیده شود. این بار اما یک نماینده دیگر از حاضران در میدان بود. نقوی، نماینده تندروی مجلس که سابقه طولانی در مخالفت با دولت داشت این بار آمده بود تا در مقابل سخنرانی وزیر دولت اصلاحات بایستد. اتفاقات قرچک بار دیگر در صدر اخبار قرار گرفت و وزیر کشور را ناچار به ورود کرد. بار دیگر قول داده شد با عوامل برهم زننده اجتماعات برخورد شود. این بار کار تا حد سخنگوی قوه قضاییه بالا گرفت. محسنی اژهای در نشست مطبوعاتی خود دراین مورد موضع گیری کرد و رفتار خودسرها را غیرقانونی خواند.
دستاویزی به چاقو کشان
در حالی که چندروزی از اتفاقات قرچک و موضعگیریهای تند و تیز نگذشته بود که حمله به سخنران مراسمی در دانشگاه یاسوج در صدراخبار قرار گرفت. دیروز نوبت به یاسوج رسید تا شاهد نوعی دیگر از ماجرایی باشد که در نوع خود بیهمتا بوده است. در مرحله رشد گام به گام آزار سخنرانان این بار خودسرها از مرحله شعار،تخریب، لنگه کفش ، گوجه و آجر عبور کرده بودند و کار به استفاده از چاقو برای منصرف کردن سخنران مربوطه از حرف زدن رسیده بود. آذر منصوری با اعلام اینکه در این حمله آسیب جدی ندیده است، گفت: اعضای انجمن اسلامی از مدتها قبل برنامه ریزی کرده و مجوز گرفته بودند اما امروز به محض اینکه وارد سالن شدم شعار دادند و اصلا اجازه صحبت به مسئول فرهنگی دانشگاه را هم ندادند. وی در گفتوگو با ایلناتاکید کرد: این برنامه کنسل شده و اگر میماندیم مشخص نبود چه اتفاقاتی رخ میدهد.
روایت خونی
اما روایت عارف یزدانی، دبیر تشکل فرهنگ و سیاست شاید نشان از تنشی باشد که حال وارد مرحله خطرناکی شده است. او با اشاره به اینکه روز چهارشنبه مجوز این برنامه صادر شده است، گفت: شب گذشته نیز فرماندار شهر آقای دکترمحمدکاظم نظری تاکید کردند که این برنامه برگزار شود. مسئول حراست دانشگاه آزاد هم در جلسه بود. دبیر تشکل فرهنگ و سیاست دانشگاه یاسوج ادامه داد: صبح خانم منصوری را به هتل آوردیم برای صبحانه که به ما خبررسیداجازه ورود به اعضای تشکل را به سالن نمیدادند. پس از ورود به سالن یک دفعه از سه طرف سالن شروع به حمله کردند و ما ایشان را اسکورت کردیم و به یک اتاق بردیم و حتی میخواستند درب اتاق را بشکنند. وی افزود: حتی وقتی ایشان سوار ماشین شدند به ماشین ایشان حمله کردند و در این درگیریها سه نفر ازدانشجویان آسیب دیدند، دو نفر از آقایان و یک نفر از خانمها. که به گفته این خانم یکی از دانشجویان با مشت به صورت ایشان زده است و در حال حاضر بیمارستان است. یکی دیگر از دانشجویان هم با چاقو ضربه خورده و ظاهرا وقتی یک خانمی با چاقو به خانم منصوری حمله کرده بود ایشان خود را حامل قرار داده بود. اتفاقات دانشگاه یاسوج اما حالا زنگ خطری جدی را به صدا در آورده است. سخنران یک مراسم در دانشگاه یا سالن یا نهادی خاص، هیچ ندارد غیر از کلمات. سخنران با دست خالی و نهایت چند برگه و کلماتی که افکارش را شکل میدهد راهی محل سخنرانی میشود و چرا این سخنان حتی اگر اشتباه هستند باید این قدر ترسناک باشد که با آجر و لنگه کفش و حال چاقو به آنان حمله کنند.
سکوت مسئولان، چرا؟
باید از مسئولان قضایی و دولتی پرسید که آیا زمان آن نرسیده تا برای این روند برنامه مشخصی طراحیکنند؟آیا نباید با مسببان این آشفتگیها به گونهای برخورد شود که جرات ادامه نداشتهباشند؟آیا وقت آن نیست که تدبیری در آستانه انتخابات اندیشیده شود تا این گونه خودسری ها گرفته شود؟آنچه در حال وقوع است اکنون از بریدن صدای مخالف عبور کرده است. اتفاقات دیروز دانشگاه یاسوج نه تلاش برای حذف صدای مخالف که تلاشی برای حذف مخالفان بود. برخورد قاطع با خودسرها و حمایت کامل از مجوزهایی که شورای تامین استان ها صادر می کند از وظایف وزارت کشور است و اکنون این وزارتخانه باید یک بار برای همیشه در برابر این گونه انتقادات وارد رفتار عملی شود.
از: قانون