راز بقای حاکمیت اسلامی اساسا بر تشنج زائی و بحران افرینی استوار است. تنها در چنین وضعیتی میتواند به حیات خود ادامه دهد. این تجربه را مردم کشورمان، روشنفکران و ناظران سیاسی، شاهدان و آسیب دیدگان این نظام دارند. در هیچ دوره ای از حاکمیت این رژیم ما نظاره گر ثبات سیاسی ، اقتصادی و ارامش اجتماعی نبوده ایم. تشکل های سیاسی و مدنی تار و مار شده اند و به کشتارگاه های انسانی و یا دخمه های زندان و تبعید روانه شده اند. بخشی از این نهادها هم دوران تبعید در خارج از کشور را میگذرانند. بنابر این گفتگو از انتخابات تا زمانی که تشکلها و احزاب نتوانند آزادانه و در امنیت فعالیت داشته باشند، بیهوده است.
در کجای دنیا رهبرش به صراحت اعلام کرده است که حق انتخاب کردن دارید اما حق انتخاب شدن ندارید؟ چنانچه فرض کنیم ولایت فقیه هنوز از سلامت مغزی بلحاظ بیولوژیک برخوردار است! این گفته را میتوان آغاز یک دگردیسی سیاسی در تعریف دوباره نظام و بویژه در میان خودی های رژیم دانست. بخش غالب حکومتی تلاش دارد تا ولایت فقیه را بیش از پیش با کمرنگ تر کردن مقوله جمهوری که همیشه آنرا بعنوان تزئینی برای حکومت سیاسی استبداد بکار برده اند، تثبیت کند.
رد صلاحیت تقریبا عمومی منتقدان و اصلاح طلبان نه اقدامی جدید است و نه تعیین کننده در سمت و سوی بهبود وضعیت مردم کشورمان. گرد و خاکی که اصلاح طلبان و هوادارانشان در خارج از کشور بارها و در انتخابات پیشین بپا کرده بودند و امکان و احتمال اصلاح پذیری حکومت را عنوان میکردند.
امروز بیش از همیشه سوزش این غبار را در چشمان خود احساس می کنند. اقدامات تمامیت خواهان تا کنون نشاندهنده این بوده است که قدرت و توان مهندسی کردن این انتخابات و یا هر انتخاب دیگری را در شرایط کنونی دارند. اهرم های لازم در دست آنهاست و فضائی را نیز برای تغییر ترکیب این نهادها ی حاکمیتی ایجاد نمی کنند. پیام بعدی برای تحلیل گران سیاسی ما این است که توازن قوی میان حاکمان و مردم را هنوز بنفع نظام میتوان ارزیابی کرد. و تا چنین است نیروهای سرنگونی طلب در فاز تدارک کسترده و کسب آمادگی پر توان برای خروش موثر علیه وحوش حاکم بسر می برند.
حکومت اسلامی تجربه زنده این اقدام برای دگردیسی را نیزاز کشور همجوارمان ترکیه و از حکومت اردوغان دارد. اردوغان همان کار را کرده است و با هجوم به سکولاریسم هنوز موجود این کشور و با نیت بازپس گیری دستاوردهای مبارزاتی مردم این کشور در جمع دیکتاتورهای جهان قرار گرفته است. همین اهداف را امروز خامنه ای و همدستانش برای حذف واژه جمهوری از طریق اقداماتشان دارند.
بنابر این ایجاد توهم در اینمورد که میتوان با حضور در پای صندوقهای رای بر روند موجود تاثیر مثبت گذاشت، تحمیق مجدد و مکرر مردم و اهانت به شعور اجتماعی و فرهنگ دمکراسی است. شایسته است که از موضع چپ مردم کشورمان را برای رسیدن به دریا تشویق کنیم و نه قطره ها! بهتر است به آنها بگوئیم بقای رژیم تداوم فقر و فلاکت و نابرابری است. بایستی به آنها گفت که بدون درهم شکستن ساختارهای سیاسی اقتصادی حاکمان نمیتوان بنی سالم دیگری را بنا کرد. نیکوست که بگوئیم برای همه چیز مبارزه کنید و نه برای ذرات.
اما این همه داستان نیست و پیامدهای این کوشش های رژیم و با توجه به داده های سیاسی و اقتصادی در شرایط کنونی میتوان بزودی وقوع زاینده زلزله ای سیاسی اجتماعی ارزیابی کرد. در حوزه سیاسی نظام بسوی تک صدائی شدن و خود مبتکر زدودن توهمات اصلاح پذیری است و در زمینه های مالی و اقتصادی بسوی گشایش ارتباطات بین المللی میرود. این وضعیت شبیه حرکت لایه های زیرزمینی در جهات مختلف است که تنها نتیجه آن وقوع زمین لرزه است.
تمامیت خواهان امروز بیش از گذشته چهره حقیقی خود را بمعرض دید مردم و جهانیان قرار میدهند. امید های رفورمیستها و اصلاح طلبان را از میان میبرند و از حذف فیزیکی آنان در باصطلاح انتخابات آتی نیز کم نمیگذارند. حتی راست ترین نظریه پردازان سیاسی ماله کش اصلاح طلبان نیز از حذف عمومی نمایندگان مطلوب خویش یکه خورده اند. بخش حاکم حکومتی آگاهی کامل از موقعیت خود دارد. از اینکه بزودی طوفانی در راه است مطلع است.
هم از اینرو به فشرده کردن صفوف خود و آرایش نهائی نیروهای خود در حاکمیت پرداخته است تا با این زمین لرزه سهمگین و موج اعتراضی و مبارزات کارگران و زحمتکشان مقابله کند. مانور بسیج ضد اغتشاش که چند روز پیش با سروصدائی نه چندان کم انجام شد در خود پیامی داشت به کارگران و زحمتکشان و دانشجویان که توهم نداشته باشید و رژیم اسلامی با چنگ و دندان از حاکمیت ننگین و نیات پلید خود در برابر هر صدای اعتراضی خواهد ایستاد.
تداوم تلاش برای ایجاد تشکلهای سراسری مردمی، آگاهگری و حفظ تشخص سیاسی، از جمله گزینه های شناخته شده برای نیروهای مترقی و چپ است.این نکته در کنار ابتکارات و راهجوئی های نسلهای جوانتر با استفاده از تکنولوژی جدید میتواند در آینده راهگشا باشد.
بهروز سورن