سایت ملیون ایران

داعش (دولت اسلامی عراق و شام)

dr.rashidi

حاصل سوء شناخت، ادراک، سیاستها و تضاد منافع قدرتهای جهانی و منطقهای

پیدا شدن داعش و رفتار غیرانسانی عمال آن مخصوصاً گردن زدن ها، بمبگذاریها و سوءاستفاده های روحی و اخلاقی از کودکان و نوجوانان، حربه تخریب و فرق نگذاشتن بین مسلمان و غیرمسلمان، بیدین و با دین، زن و مرد، بزرگ و کوچک، پدیده ای است که مایه حیرت انسانهای مطلع و اخلاقی در سراسر جهان شده است. یدک کشیدن کلمه “اسلامی” سبب شده است که ابرقدرتها مخصوصاً با توجه به منافع اقتصادی و سیاسی خود در ممالک اسلامی، نخواهند از اول این پدیده را به اسلام به عنوان یک دین نسبت دهند و مـــدتها عـــمال و کارگزاران این دولت خودخــوانده را تندروهای خشن( violent extremist) میخواندند و سیاســت‌های مقابله با آنها را سیاست‌های مواجهه با تندروهای خشن( counter violent extremist(CVE)) طبقه بندی می‌کردند. این سهل‌انگاری سبب شده است که از همان ابتدای پیدایش این پدیده (سال ۲۰۰۸) دنبال شناخت ریشه‌های تاریخی کارها و ادعاهای آنها، علل وجودی و موفقیت‌های ناگهانی آن و نهایتاً دنبال مبارزه واقعی و مؤثر با آن برنیایند.

ریشه‌های “دولت اسلامی” را باید در تاریخ جستجو کرد: الهیات اسلامی، قوانین اسلامی، تفسیر متون اسلامی و اینکه چگونه می‌شود از این متون به طور انتخابی برای مقاصد سیاسی استفاده کرده: این پدیده را باید در متن نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامعی که این جهادی‌ها در آن ظاهر شده‌اند بررسی کرد. جهادی‌ها که هستند؟ چه اعتقادی دارند، چرا و چگونه ظاهر شده‌اند و می‌خواهند به چه برسند؟

“دولت اسلامی” Islamic State(SS) یک جنبش جهادی – سلفی است که دو خصیصه دارد اول اینکه جهادی ها به‌ تفسیر محدود متون اسلامی قرآن و گفتار حضرت محمد معتقد هستند و به آن می‌چسبند و دوم این که آنها از مبارزه و کوشش مسلحانه به عنوان وسیله‌ای برای اعمال و اجرای دیدگاه‌های محدود و غیرقابل تحمل و مردانه و خشن استفاده می‌کنند و این روش را ترجیح می‌دهند. البته همه سلفی‌ها این گونه فکر نمی‌کنند (مثل سلفی‌های عربستان) ولی جهادی- سلفی‌ها برخاسته از درون جوامع عربی، تکامل‌یافته در شرایط حاد پدید آمده، در دهه اخیر هستند. به عبارت دیگر اگرچه ایدئولوژی سلفی ها و دید آنها نسبت به دنیا سابقه تاریخی دارد ولی تلاش آنها در دوران مدرن به دلایل زیاد شکل خاصی گرفته و پیشتاز شده است.

بعضی از دلایل، مربوط به سقوط مقام تأسیسات سنتی قدرت مذهبی در جوامع اسلامی، توسعه با سوادی توده‌ها، ظهور یک طبقه متوسط شهری و مخصوصاً تأمین مالی آموزش‌های مذهبی توسط دولت‌های صاحب نفت طرف‌دار عقاید سلفی، مثل عربستان پس از انقلاب نفتی اوپک می‌باشد. به قول کریس مورفی (Chris Murphy) عضو دموکرات سنای آمریکا عربستان سعودی از دهه ۱۹۶۰ تا بحال بیش از یکصد میلیارد دلار در اختیار مدارس وهابی در سراسر جهان قرار داده است. این مدارس در فاصله کمی از تروریست ها قرار دارند.

سلفی‌ها معمولاً و اصولاً سایر مسلمانان را به دلیل عدم قبول دیدگاه‌های سلفی آنها هدف قرار می‌دهند و آنها را متهم می‌کنند که با اعتقادات انحرافی و کردار خود و دخالت دادن افراد و اشیاء! دین را آلوده کرده‌اند که خلاف دکترین و حدانیت خداوند است.

سلفی‌های ادعا می‌کنند علت ضعیف شدن اسلام اشتباه این مسلمانان غیر سلفی است که حرف واقعی دین را از دست داده‌اند. شکایت آن‌ها درباره مسائل شرعی و نیاز شدید به انجام اصلاحات در این مسائل است. اما این امر فوراً جنبه سیاسی و تهاجمی می‌گیرد و علت آن ناتوانی جهادی‌ها در ایجاد تغییرات از طریق مسالمت‌آمیز و عدم خشونت است.

یک دکترین فعال جهادی – سلفی‌ها نشان دادن وفاداری و اتحاد با برادران دینی و نشان دادن تنفر و دشمنی با کافران است. یکی از پیامدهای این دکترین دشمنی با شیعیان و صوفی‌ها است – مسلمانانی که درک آن‌ها از اسلام عمیقاً با دیدگاه سلفی‌ها فرق دارد و از این رو شیعیان مرتباً مورد دشنام و غالباً مورد آزار و خشونت قرار می‌گیرند.

در دنیای سیاست، سلفی‌ها کل نظم جهانی مدرن را به دلیل اینکه ارزش‌ها و اصول آن نه در اسلام بلکه در دنیای کفرآمیز غرب ریشه دارد، محکوم می‌کنند. به عقیده سلفی‌ها دنیای مدرن خدا را از قدرت و حاکمیت به عنوان تنها واضع قانون برکنار کرده است و مسلمانان را با تقسیم سرزمین‌ها به ملیت ها و کشورهای جداجدا که در هر یک شهروندی – نه ایمان و اعتقاد مذهبی – پایه و اساس شناسایی، وابستگی و هویت است تضعیف کرده است.

عاملی که وضع را وخیم‌تر کرده است پذیرش این سیستم توسط حکام ممالک دارای اکثریت مسلمان است که نهایتاً غرب را بر منابع عرب مسلط کرده اند، و از این رو این حکام “مرتد” محسوب می‌شوند و باید سرنگون شوند.

استراتژی وحشتناک داعش برای پیروزی: هرچند عقاید جهادی – سلفی ریشه‌های تاریخی فراوان دارد ولی آنچه که داعش را خطرناک می‌کند تفسیر تازه آن از جهاد است. در احادیث آمده است که بنیان‌گذار اسلام در آخرین خطابه خود فرموده بودند “به من فرمان داده شده است که با همه مردان تا زمانی که کلمه لااله‌الاالله را در زبان نیاورده‌اند بجنگم (خطابه حجه الوداع – مارس ۶۳۲ میلادی)و جانشینان او کوشیده بودند با این هدف جهان‌گشایی خود را توجیه نمایند و تقریباً تا چهار قرن ادامه‌دهند. صلاح‌الدین ایوبی پنج قرن و نیم بعد می‌گوید “من از این دریا می‌گذرم و تا جزایر آن‌ها آن قدر آنها را تعقیب می‌کنم که در روی کره زمین حتی یک فرد وجود نداشته باشد که به الله اعتقاد نداشته باشد (صلاح‌الدین ژانویه ۱۱۸۹)و سلطان‌محمد فاتح امپراتور عثمانی در قرن پانزدهم پرچم اسلام را تا پشت دروازه‌های وین به اهتراز درآورد.

افول امپراتوری اسلامی از شکست پی‌درپی مسلمانان در اسپانیا از ۱۴۹۲ به بعد درست در سالی که کریستف کلمب راهی کشف دنیای تازه بود آغاز گردید و طی پنج قرن همه کشورها و سرزمین‌های اسلامی تحت انقیاد مستقیم و یا غیرمستقیم استعمارگران غرب درآمد و اقتدار اسلام همراه با پاشیده شدن بساط حکومت‌های به‌اصطلاح اسلامی و نهادهای مذهبی فروریخت هر فرد مسلمان خود را در مقابل غربی‌ها خوار و خفیف و شکست خورده یافت. ایدئولوگ‌های داعش در صدد احیای جایگاه برتر اسلام و مسلمانان در سطح جهان با استقرار خلافت جهانی اسلامی هستند و راه انتخاب شده آن ایجاد ترور و وحشت در مقیاس جهانی است.

پایه تئوریک و فلسفی کارها و برنامه‌های داعش کپیبرداری از کتاب مدیریت توحش و بربریت نوشته استراتژیست- اسلامیست ابوبکر ناجی است که در سال ۲۰۰۴در اینترنت منتشر شد. هدف از نوشتن و انتشار کتاب، تهیه استراتژی برای القاعده و سایر تندروها بود و به آنها الهام میدهد که میتوانند یک خلافت اسلامی ایجاد کنند. اسم واقعی این استراتژیست محمد ولی الحکیمه(Al- Hakaymah) است.

داعش در اولین شماره نشریه اینترنتی خود به نام Dabiq درباره چگونگی جنگ‌های چریکی و تاکتیک‌های آن بحث می‌کند که هم از نظر واژه‌ها و هم از نظر سبک نوشته شبیه کتاب “مدیریت توحش و بربریت ” است.

نانجی اعتراف می‌کند که از دانشمند الهیات اسلامی قرن چهاردهم ابن تیملی یه الهام‌گرفته است.

بحث اصلی کتاب “مدیریت توحش و بربریت “چگونگی ایجاد و مدیریت تنفر مذهبی و ملی و خشونت با هدف ایجاد فرصت تبلیغات دراز مدت و مداوم برای جهادی‌ها است.

نانجی می‌گوید یک استراتژی مداوم و فرسایشی سبب ایجاد ضعف ریشه‌ای و اساسی در توانایی ابرقدرت‌ها برای شکست جهادی‌های متعهد به وجود می‌آورد. ایجاد، حفظ و ادامه یک مبارزه خشونت‌بار در ممالک مسلمان در نهایت توانایی و اراده آنها برای اجرا و اعمال قدرت را به ته می‌کشاند و در نهایت اقتدار حکومت تدریجاً از بین می‌رود و به این صورت اداره حکومت سقوط می‌کند ولی آشوب و بربریت ادامه می‌یابد و جهادی‌ها از این بربریت باید استفاده کنند و در صدد جلب حمایت عمومی برآیند. راه جلب حمایت و تسلیم عمومی و یا حداقل تن در دادن مردم ایجاد امنیت، تأمین مایحتاج عمومی و اعمال شریعت اسلام است. همین که سرزمین‌های ارائه خدمات و اعمال شریعت گسترده شد هسته مرکزی یک خلافت جدید به وجود می‌آید.

داعش نیز پس از پیروزی‌های سریع خود در عراق و سوریه و اعلان خلافت اسلامی (۲۰۱۴) کتاب بسیار روشنگر فلسفی سیاسی خود را تحت عنوان مدیریت ترور به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر کرده است. داعش مبنای تاکتیکی عملیات پروژه تروریستی خود را براساس یافته‌های علمی و روان‌شناختی کارکرد مغز انسان در شرایط بحرانی گذاشته است. مغز انسان در دو حالت از کار می‌ایستد و قادر به تصمیم‌گیری مناسب با شرایط نیست یکی در اثر تکرار مداوم کلمات و جملات کوتاه ( مشابه دعاها و ورد خوانی‌ها ده‌ها و صدها مرتبه ای) که پس از مدتی تنها همان کلمات مرتباً در مغز تکرار می‌شود و سایر مسائل و موضوعات از صفحه ذهن کنار زده می‌شود و ( این جریان کارکرد مغز و ذهن انسان علم جدیدی را به نام memes از ۲۰۱۰ به بعد به وجود آورده است ) روش دیگر از کار انداختن مغز و قدرت تصمیم‌گیری، ترور و وحشت شدید است مغز را فلج می کند و قدرت مقابله مقاومت را از انسان سلب می کند.

خونریزی ها، گردن زدن ها، وحشیگری‌ها، چپاول دسته‌جمعی به طور کلی، از بین بردن امنیت جان و مال، انسان را فلج می‌کند و قدرت مقابله و مقاومت را از انسان سلب می‌کند.

برای داعش بمب‌گذاری‌ها، جلیقه‌های انتحاری پوشانده شده بر بچه‌ها و افراد خردسال و حتی چهارپایان با هدف ایجاد انفجار در بین مردم معمولی کوچه و بازار، نمازگزاران، سالن تئاتر و محل کنسرت ها، کلینیک بیماران روانی، ابزاری کاملاً مناسب و معمولی برای ایجاد رعب و وحشت در هر محیطی است. برای داعش مذهب قربانیان شیعی، سنی، مسیحی و بی‌دین و یا یهودی هیچ فرقی ندارد و محل و کشور مورد حمله و ترور نیز مطرح نیست. از عراق، سوریه، مالزی، کراچی، کالیفرنیا، پاریس و بروکسل، کشمیر گرفته تا سودان و چچن و سومالی و نیجریه و فرد تروریست نیز می‌تواند هر فردی از هر نژاد و مذهب و ملیت می‌باشد و همین خصایص تروریسم داعش است که این پدیده را بسیار خطرناک و مبارزه با آن را دشوار می‌سازد.

شست‌وشوی مغزی افراد جهادی – سلفی و سلب شخصیت باهویت و افکار و احساسات فردی از آنان با تکنیک‌ها و حربه‌های تکنیکی و فنی کاملاً پیشرفته و علمی مسئله برخورد با این دسته از قربانیان داعش را بسیار پیچیده و مشکل ساز و خطرآفرین ساخته است. داعش نیرویی بین سی تا چهل هزار نفر در اختیار دارد که تقریباً ده هزار نفر از آنان از کشورهای اروپایی، اردن، فیلیپین، مالزی، روسیه، عربستان، پاکستان و هند و غیره به آن پیوسته اند. همه آنها از زندگی و وضعیت اقتصادی – اجتماعی و سیاسی و حتی خانوادگی خود ناامید و ناراضی هستند تبلیغات داعش حکمرانان کشورهای عربی، افریقایی و آسیایی را دست‌نشاندگان امپریالیست‌های غربی می‌شناساند که مبلغ فرهنگ و تمدن غرب هستند و باید با آنها مانند مردم دیار کفر و الحاد مبارزه کرد.

حکومت اسلامی معرف گردهم آمدن بخش اعظم سنی‌های دو جامعه عراق و سوریه با هدف سرنگون کردن رژیم‌های حاکم در عراق و سوریه و نهایتاً در ریاض است.

عامل مساعد دیگر برای “حکومت اسلامی” که آن را جاذب و سبب جلب داوطلبان از بسیاری از کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی می‌شود و این داوطلبان منبع اصلی نیروهای مسلح و سربازان آن هستند این است که تقریباً همه کشورهای عربی توسط حکام فاسد اداره می‌شوند که به کسی حساب پس نمی‌دهند و با اعمال سیاست‌های زور و فشار از مردم خود اطاعت می‌خواهند. در تمام کشورهای عرب جمعیت جوان و شصت در صد آنها زیر سی سال سن دارند. نرخ بیکاری بالا است و شایستگی و صلاحیت به ندرت پاداش می‌آورد. پیدا کردن کار و پیشرفت به داشتن ارتباط با شبکه حمایتی درست بستگی دارد، کارفرمای غالب و فعال اقتصادی دولت است. ناتوان بودن از گرفتن شغل در بخش عمومی زندگی نابسامان را به انسان تحمیل می‌کند. با نداشتن شغل پیدا کردن همسر بسیار مشکل می‌شود که این خود تشکیل خانواده را به عقب می‌اندازد. این موانع شخصی و اجتماعی توسعه، به نحو معکوس بر جمعیت جوان تأثیرگذار است که حالا از طریق شبکه اینترنت و وسایل ارتباط جمعی بسیار با اطلاع و با دنیا مرتبط است.

عرب های جوان می‌دانند و برای خود می‌بینند که مردم سایر کشورها مثل چین، کره یا اروپا چگونه وضع بهتری دارند برای بسیاری این اطلاع، انتظار و توقع و در عین حال سرخوردگی شخصی و حتی ناامیدی به وجود می‌آورد و این سؤال را مطرح می‌کند که آیا در سیستم موجود هرگز می‌توانند وضع خود را بهتر کنند؟

عامل اصلی دیگر تحریک کننده ظهور پدیده افراطی گرایی جهادی بشکل تازه را باید در حوادث سیاسی و نظامی دنیا عرب جستجو کرد. حمله نظامی سال ۲۰۰۳ ایالات متحده به عراق به بهانه داشتن “سلاح های کشتار دسته جمعی” (WMD) که وجود نداشت و نابودی حکومت صدام حسین، شامل دستگاه های امنیتی، نظامی واداری وسیاسی، شکل سیاسی قدرت و حکومت را در عراق که سنی ها در حکومت دست بالایی داشتند عوض کرد و نظامی را تحمیل کرد که در آن اکثریت شیعه اربابان تازه حکومت شدند. از سال ۲۰۰۶ نوری المالکی شیعه سیاست های فرقه ای را تعقیب کرد که سنی ها را کنار گذاشت و تحت تعقیب قرار داد.

بعنوان عکس العمل هزاران هزار افسران سنی دوران صدام، مامورین اطلاعاتی و مقامات سیاسی و اداری برکنار شده و تحت تعقیب قرار گرفته، رادیکال شدند و به ایدئولوژی جهادی – سلفی با جهت گیری خصمانه ضد شیعه پیوستند تا بتوانند راهی برای مقاومت در مقابل نظام سیاسی جدید تحمیل شده اقدام کنند. گرایش سنی های عراق به اسلامیسم فعال و جهادی که تدریجی بود با شروع شورش های بهار عربی در سال ۲۰۱۱ تقویت گردید و به سرعت تخم خشونت و آشوب را در سوریه همسایه کاشت. سنی های سوریه که هفتاد درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند از نظر سیاسی از قبل و در زمان حکومت حافظ اسد (پدر بشار اسد) که به فرقه علوی تعلق دارد کنار زده شده بودند، با شروع بهار عربی، سنی ها توسط دولت دمشق که شیعه به حساب می آید مورد بدرفتاری قرار گرفتند. مظنون بودن بشار اسد به سنی ها و ترس او از شکوفه کردن بهار عربی در سوریه، سختگیری با سنی ها را تشدید و پیوستن آنها را به سنی های عراق و رادیکالیزه شدن تشویق کرد.

“دولت اسلامی” راه حل یا آلترناتیو خیالی ای را ارائه کرده است و بلندگوهای تبلیغاتی آن نظم جدیدی را نوید می‌دهند که عادلانه و اخلاقی است و در آن با فساد به شدت مبارزه می‌شود.

پدیده “دولت اسلامی” پدیده ای چندبعدی است و شناخت علت جاذب‌ بودن آن آسان نیست. تفسیر محدود و خشک آن از اسلام یا ایدئولوژی جهادی -سلفی – به خودی خود نمی‌تواند علت رشد سریع و موفقیت‌های آن را بیان کند و همچنین واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی اسف‌انگیز دنیای عرب نیز گویای همه مطلب نیست. تنها با ترکیب جنبه‌های مادی و شخصی و ایدئولوژیک می‌توان علل و چرایی و چگونگی اوج گیری حکومت اسلامی و آینده آن را روشن کرد.
اما هدف‌ها در بیرون از عراق و سوریه قرار دارند و تا جایی که ایدئولوگ‌های آن با غرور اعلام می‌کنند هدف فتح دنیا و تأسیس حکومت اسلامی در سراسر جهان است.

مسلماً حکومت اسلامی دوام ندارد و شکست آن مخصوصاً با از دست دادن منابع اقتصادی و مالی و ذخایر آن در ماه ها و روزهای اخیر و کوچک شدن سرزمین‌های آن آغاز شده است. شکست در جنگ‌ها و کوچک شدن سرزمین‌های تحت کنترل، درخشندگی آن را به سرعت از بین می‌برد.
آنچه باقی می ماند علل و عواملی است که سبب پیدا شدن و رشد سیاست‌های تهاجمی آن از ابتدا شد که ریشه آن قدرت ایدئولوژی مذهبی و تسلط آن بر واقعیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که پایه پیدایش و جهش داوطلبان و حامیانی است که خود را به شدت بر کنار مانده، کنار زده شده و محروم از جریان رشد و تکامل تاریخ حس می‌کنند و به این توده ها باید اقلیت های محروم نسل دوم و سوم مهاجرین عرب، پاکستانی و هندی به کشورهای اروپایی و جهان غرب را اضافه کرد که در جوامع اروپایی خود را کنار زده شده و محروم حس می کنند و به دنبال بهبود اقتصادی و اجتماعی وضع خود با به هم زدن نظم و آرامش دنیای غرب هستند.

تنها با توجه جدی به علل بنیادی این نارضایتی‌ها و راه حل یابی برای آنها است که پدیده جهادیسم را می‌توان به‌طور مؤثر بر طرف کرد.

دکتر علی رشیدی

هیات رهبری جبهه ملی ایران ۲۵ بهمن ۱۳۹۴

خروج از نسخه موبایل