پس از حدود پنج سال مداخله نظامی جمهوری اسلامی در سوریه قاسم سلیمانی برای توجیه این جنگ و دفاع از حضور نیروهای سپاه قدس و نیروهای افغانی و پاکستانی اعزام شده توسط سپاه در این کشور لب به سخن گشوده است (ایلنا ۲۳ اسفند ۱۳۹۴). جمهوری اسلامی در دو سال اول کاملا منکر هر گونه حضور نظامی در سوریه بود و امروز حتی برخی رسانههای شبهدولتی در ایران این پنهانکاری را مورد انتقاد قرار میدهند. بعد از آن نیز جمهوری اسلامی ادعای حضور مستشاری داشته است در حالی که هر از چند گاهی نیروهای بسیجی و پاسدار که نمیتوانستهاند در مقام مشاوره باشند در شهرهای مختلف ایران دفن میشوند. تنها از استان تهران ۱۲۳ نفر ایرانی در سوریه کشته شدهاند. تنها ۴۰ دانشجو در سوریه کشته شدهاند. آمار کشتهشدگان افغانی و پاکستانی به صدها نفر میرسد.
در سخنان توجیهآمیز سلیمانی در باب جنگ در سوریه شش دروغ آشکار وجود دارد که یک به یک به اصل سخن و بعد وجه دروغ بودن آن میپردازم:
«تکفیر آتشی در خانه برادران سنی است»
این سخن قلب واقعیت است و به طور آگاهانه چنین قلبی صورت میگیرد. تکفیر از روز اول تاسیس جمهوری اسلامی در زبان مقامات جمهوری اسلامی جاری بوده است و بر مخالفان سکولار، دول غربی، مردم کشورهای غربی، و حتی مسلمانان اسلامگرا و مخالف جمهوری اسلامی هم در داخل و خارج کشور اطلاق شده است. این رفتار آن قدر جاری است که سلیمانی در یک سخنرانی هم تکفیر توسط جمهوری اسلامی را انکار میکند و هم با انجام آن سخن خود را نقض میکند. او در ادامه همین سخن کسانی را که منتقد حکومت و ولایت فقیه هستند اما مسلمانند تکفیر میکند: «اگر فردی پایبند دفاع از جمهوری اسلامی و انقلاب نباشد به اصول دین پایبند نیست.» (همانجا) تکفیر آن قدر در زبان مقامات جاری شده که وقتی مرتکب آن میشوند خود متوجه نمیشوند که چنین کردهاند.
«ایران اسلامی از جان و مال مسلمانان دفاع میکند»
کاری که جمهوری اسلامی در سوریه میکند دفاع از رژیم بشار اسد و بر سرپا نگاه داشتن وی است و نه دفاع از جان و مال مسلمانان. در سوریه میان ۲۵۰ تا ۴۵۰ هزار نفر مسلمان کشته شدهاند (بنا به آمارهای متفاوت) و جمهوری اسلامی در کشتار این جمعیت با رژیم بشار اسد که مسئول محافظت جان و مال شهروندان سوری است شریک است. مقامات جمهوری اسلامی مثل دستگاه تبلیغاتی رژیم سوریه صرفا بر جنایات داعش متمرکز هستند تا مخاطب جنایات بشار اسد و همپیمانانش را فراموش کند.
«ایران اسلامی صلحطلب بوده و همواره با مدارا و صبورانه رفتار کرده»
این سخن با همه رفتارهای جمهوری اسلامی در ۳۷ سال گذشته در تعارض است. جمهوری اسلامی در طول حیات خود ابتدا به دنبال صدور انقلاب به کشورهای مسلمان منطقه و براندازی حکومتهای آنها و بعد به دنبال گسترش حیطه نفوذ از طریق حضور نظامی در مناطق بحرانی و پر تنش و نیز ارسال سلاح به گروههای شورشی بوده است. این گونه سخنان هزاران بار از سوی مقامات مذهبی و سیاسی و نظامی رژیم تکرار شده است. این گونه سخنان و رفتارها از عراق و بحرین و عربستان سعودی تا اردن و مصر و مراکش را در بر میگرفته است. از سوی دیگر فعالیتهای ضد امنیتی جمهوری اسلامی در عراق و افغانستان و بعد در بحرین و کویت و عربستان سعودی و یمن تا شمال آفریقا برای بر هم زدن ثبات این کشورها هم توسط برخی کشورها (مثل ارسال سلاح به نیجریه) و هم در گردش کار دستگاه قضایی این کشورها (مثل کویت) ثبت شده است.
ماجراجویی علیه سعودیها نشده
سلیمانی میگوید: «در طول تاریخ هیچگاه ایران اسلامی نسبت به سعودیها به رغم نامشروع بودنشان و اینکه مردم هیچگونه نقشی در سلطه و حکومت ندارند و در واقع این حکومت در سلطه یک خانواده است ماجراجویی نکرده». دروغ بودن این سخن را با سه مثال نقض به سادگی میپتوان نشان داد. مثال اول ارسال بمب در هواپیمای حجاج در سال ۱۳۶۵ بود که توسط مقامات جمهوری اسلامی (خاطرات حسینعلی منتظری) به تایید رسیده است. مثال دوم انفجار در پایگاه الخبر است که نهادهای امریکایی و سعودی آن را گزارش کردهاند. و مثال سوم حملهنیروهای وفادار به خامنهای و حزب پادگانی به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد است.
«در هیچ کشوری دنبال این نبودیم که برادران سنی را شیعه کنیم»
این سخن با مشاهدات و مطالب روزنامهها در این مورد حداقل در مورد ایران تناقض دارد. در سالهای ابتدای جمهوری اسلامی خود نویسنده شاهد اعزام بخشی از نیروهای جهاد سازندگی از استان فارس به استان سیستان و بلوچستان با هدف شیعهسازی سنیان این منطقه بوده است. برخی از این شیعهسازیها در روزنامههای کثیر الانتشار هم در آن دوره ثبت شده است. غیر از این انتقال جمعیت قابل توجهی از شیعیان یزد و کرمان به استان سیستان و بلوچستان در سالهای عمر جمهوری اسلامی تنها با هدف بر هم زدن ترکیب جمعیتی این منطقه و تبدیل اقلیت شیعه در این مناطق به اکثریت شیعه یا حداقل همتراز سنیان صورت می گرفته است.
جمهوری اسلامی تلاشی جدی برای شیعه سازی فلسطینیان انجام داده است.
سیاست فرقهگرایانهی جمهوری اسلامی در منطقه را میتوان در نوع همپیمانانی که این رژیم دارد مشاهده کرد. تنها سازمان نزدیک به جمهوری اسلامی و سنی گروه حماس بود که آن هم بعد از جنگ در سوریه از جمهوری اسلامی فاصله گرفت. حماس با بستن دفتر سازمان باقیات الصالحات در نوار غزه آخرین ارتباطات یک گروه سنی با جمهوری اسلامی را نیز قطع کرد.
«ایران دنبال ماجراجویی نیست»
اولا سلیمانی باید در این سخن به جای ایران از عنوان «جمهوری اسلامی» استفاده میکرد چون ایران مساوی با رژیم حاکم بر آن نیست. ثانیا اگر حضور نظامی و کمک مالی تدارکاتی و نظامی به یک رژیم در حال احتضار، ارسال بمبهای جادهای به عراق و افغانستان برای کشتن سربازان آمریکایی، پیشبرد برنامه اتمی با دو دهه دورغگویی و پنهانکاری، انجام عملیات ترویستی علیه شهروندان ایرانی در داخل و خارج کشور، تشکیل هستههای تروریستی که فرماندهان سپاه همیشه برای تهدید دول خارجی به آنها اشاره کردهاند، انداختن بمب در نزدیکی ناو امریکایی، ساختن ماکت ناو هواپیما بر امریکایی و منهدم کردن آن، نوشتن نابودی اسرائیل بر موشکهای دوربرد پرتاب شده، و ارسال سلاح به غزه و آفریقا (که همه این موارد با شواهد بسیار توسط سازمانها و رسانههای بینالمللی و حتی مقامات جمهوری اسلامی گزارش شدهاند) ماجراجویی نیست پس چه چیزی ماجراجویی است؟
از: رادیو فردا