سایت ملیون ایران

پاسخی به نامه آقای کاووس ارجمند

mehrasa

پاسخی به نامه آقای کاووس ارجمند که زیر عنوان: «پاسخ به شما که کوروش زعیم را دردسرِ جبهه ملی می خوانید و ما بعکس» که خطاب به جبهه ملی خارج کشور اظهار لطف فرموده اند!

جناب آقای کاووس ارجمند به عرض مبارک می رساند:
نخست اینکه- ما معنا و مفهوم «ما بعکس» را نفهمیدیم که منظورتان این است که شما آقای زعیم را قرص ضد سردرد می دانید و دست و نَفَس و دماغش شفابخش و روح پرور است و دردسر را برطرف می کند، و یا بعکس: جبهه ملی را دردسری برای آقای زعیم تصور فرموده اید؟

دوم اینکه- به تاریخچه جبهه ملی اشاره فرموده و نوشته اید که از همان ابتدا هموندان به همدیگر از پشت خنجر می زدند، که از راستی به دور نیست و در آن واقعیّت نهفته است و کسانی مانند بقائی و حسین مکی پس از ملی شدن نفت، پست نخست وزیری را شایسته خویش می دیدند و با زنده یاد دکتر مصدق علناً به عناد و مخالفت پرداختند و بخشی از پیروزی روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رقم زدند. که اجرشان را از ملت گرفتند. حکومت فقیهان دکتر بقائی مریض را مدتها زندانی کرد و سپس با خواری او را از زندان اوین بیرون انداخت و مردم رهگذر تن نیم جانش را به خانه اش رساندند و چند روز بعد مرد؛ و بی هیچ احترام و مشایعتی دفن در خاک شد. حسین مکی نیز روزی که درمسجد فخرالدوله برای مرگ زنده یاد «الله یار صالح» مجلس ترحیم تشکیل شده بود به مسجد آمد و هیچ کس او را تحویل نگرفت. به طرف شادروان مهندس بازرگان رفت و بازرگان نیز جواب سلامش را نداد. و آقای حسین مکی در مقابل به بازرگان گفت:« آقای مهندس ما می خواستیم فرد پرستی نکنیم…» و شادروان بازرگان پاسخی نیکو به صدی بلند به او داد و گفت:« آقا خود پرستی فرمودید…» و مکی خجلت زده رفت و در گوشه ای از مسجد نشست.

سوم اینکه:«هرکسی از ظن خود شد یار من درست است؛ و نه از ضن خود…» که در شعر آورده اید. در ضمن در روی بِرد حرف «ض و ظ» پهلوی هم نیستند که اشتباه تایپی تصور شود.

چهارم- شعر بعدی تان را هم پسندیدیم و آقای زعیم را در زمره همان تشبیه جنابعالی و با شناخت و زعم شما قبول داریم درنتیجه به درد سروری و رئیس شورای جبهه ملی نمی خورد.

پنج – هممیهن گرامی شما سالها پیش که هنوز دکتر مدنی زنده بود به صورت رسمی و کتبی از عضویّت در جبهه ملی استعفا دادید و خود را کنار کشیدید. پس چگونه دو باره خود را هموند می دانید و از فردی خودپرست و عاشق مقام و منصب و نام، که سابقه چندانی در جبهه ملی ایران ندارد، چنین دفاعی نا آگاهانه می کنید؟ آقای زعیم مدت عضویّتش درجبهه ملی به بیست سال هم نمی رسد و آن جوانانی که مورد اشاره شمایند نیز هر کدام وابسته به حزب و گروهی هستند و هموندیشان در جبهه ملی چندین سال بیشتر نیست. آقای ادیب برومند به طور تقریب از ابتدای تشکیل جبهه ملی هموند جبهه بوده و با بزرگان جبهه ملی ایران در زمانهای گوناگون همنشینی داشته و عکسها شاهد مدعایند.

شش- ممکن است شما که این گونه وکیل مدافع آقای زعیم شده اید به ما بفرمائید جناب آقای زعیم خواسته اصلی وریشه ای اش چیست و برای چه هدف و منظوری می جنگد و چرا هر روز این بت عیار به رنگی درمی آید؟ و برای جبهه ملی شعبه ای و دنبک و دستکی می سازد؟

هفت- راجع به شادروان دکتر بختیار نیز خدمتتان عرض کنم من چند سال پیش در نوشتاری این موضوع را نوشتم و اکنون تکرار می کنم که در آن موقعیّت که سیلاب انقلاب همه جا را فراگفته بود و جای هیچ امیدی نبود- چون شاه تصمیم جدی به ترک وطن گرفته بود – قبول مسئولیّت از سوی ملیون هرکس که بود – یک خودکشی سیاسی محسوب می شد. چرا آقای دکتر صدیقی با خروج شاه مخالفت کرد و قبای زعامت را نپوشید؟ چون می دانست ارتش شاهنشاهی است و تابع فرمانده کل. اگر فرمانده نباشد ارتش از هم می پاشد و حامی نخست وزیر بدون شاه نخواهد بود. و چنین هم بود و شد و ارتش پشت بختیار را خالی کرد.

هشت – آقای ارجمند گرامی، اگر شما در پایان نوشتارت با آن شعر خاقانی مارا جغد خطاب نمی کردید؛ همچنان که آقای زعیم را نیز به چیزی از این بدتر تشبیه فرموده اید، مطمئن باشید ما هیچ پاسخی به شما نمی دادیم. زیرا ما در اعلامیه های صادره از سوی جبهه ملی ایران درتهران، در میان اسامی امضا کننده، نام آقای کوروش زعیم را نمی بینیم و معلوم می شود او را به دلیل تند روی و گذاشتن بدعتهای گوناگون در ساختار جبهه ملی ایران، از این تشکیلات حذف کرده اند.

جناب آقای کاووس ارجمند گرامی، نوشتار شما طولانی است ولی بیشتر فرمودهایتان را ما همه می دانیم و ذکر مصیبت فرموده اید و نیازی به پاسخ نیست. زیرا عیان را بیان نشاید.

با ارادت و احترام محمد علی مهرآسا از سوی جبهه ملی خارج کشور ۱/۴/۲۰۱۶

از: سایت سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور (شاخه آمریکا)

خروج از نسخه موبایل