۲۹ سال پیش، در ۷ تیر ماه سال ۱۳۶۶-برابر با ۲۸ جون ۱۹۸۷-، ۷ سال پس از تجاوز نظامی عراق به ایران، ۴ منطقهی پرجمعیت سردشت مورد اصابت بمبهای شیمیایی به وسیلهی هواپیماهای عراقی قرار گرفت. بوی نامانوس سیر گندیده همراه با ابری زرد رنگ، فضای شهر را در بر گرفت و یکی از فجیعترین وقایع جنگ ۸ سالهی ایران و عراق را در تاریخ ثبت کرد. به اعتبار مدارک موجود ۱۱۳-۱۱۰ نفر در ساعات اولیهی این حادثهی مرگبار جان خود را از دست دادند و هزاران هزار نفر (قریب به ۸ هزار نفر) آسیب دیدند و حتی نسلهایی که در زمان جنگ به دنیا نیامده بودند، هنوز با مصائب این جنگ دست به گریبان هستند.
بعد از وقایع مهلک هیروشیما و ناکازاکی، سردشت اولین شهر غیرنظامی در جهان بود که مورد حملهی سلاحهای کشتار جمعی قرار گرفت. دولت عراق که چالشهای دست اندازی بر مناطق نفتی جنوب ایران در مقابله با کشوری که جمعیتی سه برابر عراق را داشته، کم برآورد کرده بود، با نیت شکستن مقاومت ایران به جنایت علیه مردم سردشت دست یازید. سازمان ملل و دولتهای غربی به ویژه امریکا، بر این نقض آشکار قوانین و پیمان نامههای بین المللی بر منع کاربرد سلاحهای شیمیایی چشم فرو بستند و به شکایات ایران به سازمان ملل توجهی نکردند.
جوست هیلترمن، محقق خاورمیانه در کتاب خود-“رابطهی زهرآگین” (A Poisonous Affair)-، بر این امر تاکید میکند که اگرچه ابهاماتی در زمینهی کاربرد سلاحهای شیمیایی از جانب هر دو کشور ایران و عراق وجود داشت، اما تحقیق و سپس غیر محرمانه شدن اسناد سازمان سیا در سال ۱۹۹۶ نشان میدهد که عراق با پشتیبانی غرب و به ویژه امریکا به کاربرد سلاحهای شیمیایی مبادرت ورزید. کتاب فوق که معطوف به جنایت دولت عراق در حلبچه میباشد، روشن مینماید که چگونه سیاست شرم آور امریکا، با چشم فروبستن بر حرکات نظامی عراق، سبب وقایع جنایتکارانهی سردشت و حلبچه شد. اقبال رضا در دیدار خود از سردشت به روشنی دید که دولت عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده، وی که بعد از آن سفر یکی از دستیاران نزدیک کوفی عنان شد، مسئله را دنبال نکرد و فاجعهی حلبچه اتفاق افتاد. وی در مصاحبهای در مقابل این سوال که چرا جامعهی جهانی از فاجعهی حلبچه جلوگیری نکرد، بدون هیچ حس شرمساری و ندامت گفت: “این در دستور کار و اهداف ما نبود”.
حملهی عراق به سردشت و سپس حلبچه در زمرهی یکی از ۱۰ مورد کاربرد سلاحهای شیمیایی است که واشنگتن نمیخواهد راجع به آن صحبت شود. در مقالهای که در ۴ سپتامر۲۰۱۳ در پالیسیمایک(Policy Mic) منتشر شده، بر اطلاعات رد و بدل شده بین امریکا و عراق و سکوت امریکا بر استفاده سلاحهای شیمیایی در سردشت تاکید شده است.
منع سلاحهای شیمیایی
کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی، مهمترین معاهدهی بین المللی برای تولید، انباشت و استفاده از سلاحهای شیمیایی است. مفاد این کنوانسیون در ۱۳ ژانویه ۱۹۹۳ در پاریس و نیویورک به تصویب نمایندگان ۱۶۵ کشور عضو سازمان ملل رسید و از تاریخ ۲۹ اپریل ۱۹۹۷، لازم الاجرا گردید. ضامن و دیده بان پیاده شدن و اجرای این کنوانسیون، سازمان منع به کارگیری سلاحهای شیمیایی است که یک نهاد بین دولتی است که در سال ۱۹۹۷ تاسیس گردید. مقر این سازمان در لاهه است و تشکیلات آن تحت نظر امضا کنندگان میباشد. با نیت برجسته کردن ضرورت منع سلاحهای شیمیایی برای نخستین بار، جایزهی صلح نوبل به یک سازمان داده شد. احمد اوزومکو، دبیر کل این سازمان، در مراسم قبول جایزهی نوبل گفت: “برای ۱۶ سال سازمان منع سلاحهای شیمیایی، کلیهی سلاحهای کشتار جمعی را منع کرده – هدف ما این است که سلاحهای شیمیایی را برای همیشه از صحنهی تاریخ حذف کنیم”. وی چنین ادامه داد که “تحت مفاد کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی ما تا به امروز ۸۰ درصد تمام سلاحهای شیمیایی که دولتها آنها را اعلام کردهاند، امحاء نمودهایم و یک سلسه اقدامات در این زمینه که این سلاحها دوباره تولید نشوند، انجام دادهایم- با ۱۹۰ کشوری که امروزه کنوانسیون را امضا کردهاند، ما میتوانیم چشم انداز دنیایی بدون سلاحهای شیمیایی را تصور کنیم”.
با این حال، اخبار مربوط به کاربرد سلاحهای شیمیایی در سوریه(غوطه) در ماههای گذشته جامعهی جهانی را همچنان در اضطراب و سایهی هولناک به کاربردن این سلاحها قرار داده است.
استفاده از سلاحهای شیمیایی، نقض یک سلسله از مصوبات، پیماننامهها و معاهدات بین المللی میباشند. بیانیهی ۱۸۹۹ لاهه، پروتکل ۱۹۲۵ ژنو، کنوانسیون سلاحهای شیمیایی، اساسنامهی دیوان بین المللی کیفری (ICC)، استفاده از سلاحهای شیمیایی را منع نمودند. همچنین کاربرد سلاحهای شیمیایی در تناقض آشکار با قوانین انسان دوستانهی بین المللی که در کنوانسیون ژنو و پروتکلهای متعاقب آن و دستورالعملهای لاهه که مورد حمله قرار دادن غیر نظامیان را منع کرده، میباشد.
استفاده از سلاحهای شیمیایی همچنین چنانچه هدفمند به کار گرفته شود تا به طور کامل یا بخشی از ملت، قوم، نژاد و یا گروه مذهبی خاصی را نابود سازد، جنایت علیه بشریت قلمدار میگردد. واقعهی حلبچه که برخی آن را “نسلکشی قومی کردها” برآورد میکنند، مورد توجه خاص برای به رسمیت شناختن آن به مثابه “جنایت علیه بشریت” قرار دارد.
غیر نظامیان، قربانیان تصادمات جنگی
واقعیت آن است که در ۲۵ مورد از بزرگترین جنگهای قرن بیستم، ۳۲ میلیون غیر نظامی در مقابل ۳۹ میلیون نظامی کشته شدند. در گزارش سال ۲۰۰۸ سازمان معضل جهانی خشونت مسلحانه(Global Burden of Armed Violence) آمده است که در مقابل هر فرد نظامی که در جنگ کشته میشود، بین ۳ تا ۱۵ نفر غیر نظامی یا جان خود را به دلایل گوناگون از دست میدهند و یا مورد آسیب قرار میگیرند.
علیرغم کنوانسیون ژنو در سال ۱۹۴۹ و پروتکلهای متعاقب آن در زمینهی در امنیت نگه داشتن غیر نظامیان، مردم عادی به طور فزایندهای مورد خشونتهای جنگی قرار گرفتهاند. یکی از دلایل آن چنین ارزیابی میگردد که به طور فزایندهای تصادمات نظامی نه درگیری دولتها با اعلام و به طور رسمی، بلکه تقابل گروههای شبهه نظامی، جنگهای فرقهای و میان گروهی، برخوردهای نظامی بین گروههایی که در پشت آنها چه بسا اهداف سیاسی دولتها به طور غیر مستقیم قرار دارد، صورت میگیرد. از سال ۱۹۸۹ تعداد تصادمات نظامی دولتها (چه یک یا دو طرف تعارض، دولتها باشند) هر ساله کاهش یافته، در حالیکه موارد “خشونتهای یک جانبه” و یک سویه که غیر نظامیان را مورد حمله قرار داده است، ۳۷ درصد افزایش پیدا کرده است. در کنار صدمات مستقیم و حملات نظامی، نیروهای غیر نظامی و شهروندان، همچنین ریسک بیماریهای عفونی، تغذیه و موارد دیگر و عدیدهای را که در زمرهی صدمات ناشی از تصادمات نظامی میباشد، تجربه میکنند. در مطالعات ۲۲ ماههی اختلافات خونین در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو(۱۹۹۸-۲۰۰۱)، ۲ و نیم میلیون نفر کشته شدند که تنها ۳۵۰ هزار نفر آنها در ارتباط مستقیم با خشونتهای نظامی و جنگی بوده و بقیه جان خود را در پی مصائب بسیاری از جمله مالاریا، سوء تغذیه، آوارگی و غیره از دست دادند.
هیچ سلاحی کشتار و خشونت را در انحصار خود ندارد. کاربرد سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی بین شهروندان و نظامیان و بین صحنهی جنگ و اماکن مسکونی تفاوتی نمیگذارد و زن، مرد، کودک و کهنسال را به طرز فجیعی بر خاک میافکند. همچنین فرایند کاربرد آن ضایعه بار و نابود کننده است؛ نابینایی، سوختگی، خفگی و بدنهای سراسر تاول قربانیان سلاحهای شیمیایی فاجعهی جامعهی بشری است.
مرگ توسط برخی از این سلاحها فوری و در مورد گاز خردل فوری نیست؛ اما دردناک است و زمانیکه این سلاحها انسان را نمیکشد تاثیرات دراز مدت و مخرب بر محیط زیست میگذارد و حتی دی.ان.ای انسان نسلهای بعد را نیز مورد آسیب قرار میدهد.
۲۲ اپریل، ۱۰۱ سال از اولین کاربرد گسترده و وسیع سلاحهای شیمیایی در ایپر بلژیک میگذرد. در آن روز ۱۷۰ تُن گاز کلورین در صحنهی جنگ استفاده شد. هالهای سبز-زرد گونه، سلولهای شُش ۱۰ هزار سرباز را تصرف کرد. پس از این واقعه، سردشت و حلبچه نام شهرهایی هستند که فاجعه بار در صفحهی تاریخ به جای ماندند. اما بر خلاف ایپر، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در سردشت جان خود را از دست دادند، غیر نظامیان و مردم عادی بودند. اگرچه بعد انسانی مرگ در فاجعهی سردشت در ساعات اولیه، محدود به ۱۱۳-۱۱۰ نفر بوده اما هزاران نفر از مردم سردشت هنوز با پیامدهای آن مواجه هستند و این امر میبایست دادخواهی شود.
حکایت دلخراش خانوادهی ریسانی و وضعیت کسری، پارسا و شبنم، هر سه فرزند این خانواده، که در مطبوعات فارسی زبان انعکاس داشته و اینکه این خانواده توانایی تامین هزینههای درمانی فرزندان خود را ندارند یکی از فرایندهای سردشت و حکایت قربانیان خاموش این فاجعه میباشد.
به گفتهی پزشکان آلمانی هر سه فرزند این خانواده در زمرهی قربانیان پنهان و خاموش حملهی شیمیایی سردشت هستند؛ بیآنکه حتی در زمان این فاجعه در حیات بوده باشند. در واقع جهش ژنتیکی تحت تاثیر عوامل شیمیایی سبب گردیده که این سه جوان بدون حضور در فاجعهی سردشت درد و رنج آن را به میراث برده باشند. شبنم در سال پایانی جنگ به دنیا آمد، کسری متولد ۱۳۷۰ و پارسا در سال ۱۳۷۶ چشم به جهان گشود و هیچ کدام تصوری از جنگ ندارند.
چه کسی مسئول و پاسخگو است؟
علیرغم گذشت ۲۹ سال از واقعهی مرگبار سردشت و تداوم جراحات و صدمات ناشی از آن، جامعهی جهانی و دولت جمهوری اسلامی و حتی جامعهی مدنی، واقعهی سردشت را در پانویس تاریخ ۸ سالهی جنگیِ ایران و عراق، قرار دادهاند.
علیرغم آنکه در سال ۲۰۱۴، احمد اوزومکو، رئیس سازمان منع سلاحهای شیمیایی، بیانیهای در همدردی با مردم سردشت صادر نمود، با آنکه مدیر روابط بین الملل جامعهی قربانیان سلاحهای شیمیایی در ایران اعلام مینماید که ۷ سند رسمی در زمینهی حملهی شیمیایی به ایران به سازمان ملل ارائه داده شده بدون آنکه اقدامی گردد، جامعهی جهانی هنوز برای پاسخگو کردن عاملین فاجعهی سردشت تعلل میکند. از طرف دیگر جمهوری اسلامی در برابر اکثریت قریب به اتفاق آسیب دیدگان اقدامات چشمگیری در زمینهی تحقیق و بررسی و طرح دعوی نکرده است. پروژهی تاریخنگاری در زمینهی آسیب دیدگان این فاجعه محدود به کمتر از ۱۰ مصاحبه میباشد که به انگلیسی ترجمه شده است. جامعهی مدنی ایران و نهادهای مردمی نیز که به نحوی زیر سایهی دولت جمهوری اسلامی قرار دارند به اقدامی مشخص در زمینهی سوق دادن این فاجعه از حاشیه به مرکز توجه افکار عمومی و پاسخگو دانستن مسببان این جنایت و سپس حمایت بازماندگان آن که تا ۸ هزار نفر تخمین زده میشود، ننمودهاند.
مسئولیت تاریخی نیروهای هوادار دادخواهی برای نقض حقوق انسانی این است که اجازه ندهند سردشت به جزیرهای فراموش شده تبدیل گردد.
برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به:
۱- وبسایت انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت
۲- این سه نفر هفتهی دیگه میمیرند؛ گزارشی از وضعیت خانوادهی ریسانی، مجلهی مراحم، ۱۸ فروردین ماه ۱۳۹۵
۳- کنوانسیون منع توسعه، تولید، انباشت و استفاده از سلاح های شیمیایی و کشتار – ژنو، ۳ سپتامبر ۱۹۹۲
۴- جامعهی مدنی و خلع سلاح، وبسایت سازمان ملل، ۲۰۱۵
۵- شبکهی حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی، وبسایت سازمان منع سلاحهای شیمیایی
۶- شاهدان عینی سلاحهای شیمیایی، بخش انگلیسی وبسایت موزهی صلح تهران
۷- نقش بهداشت عمومی پزشکان، دانشگاهیان و مدافعان در ارتباط با برخورد مسلحانه و جنگ، وبسایت انجمن بهداشت عمومی امریکا
۸- دریافت جایزهی صلح نوبل ۲۰۱۳ توسط مدیر کل سازمان منع سلاحهای شیمیایی: همکاری با یکدیگر برای جهانی عاری از سلاح های شیمیایی، و فراتر از آن، وبسایت سازمان منع سلاحهای شیمیایی
از: خط صلح