علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد آیتالله خامنهای، اخیراً تصریح کرده که همکاری با روسیه در چارچوب نگاهی راهبردی و مبتنی بر «نگاه جدید به شرق» صورت میگیرد.
بر همین مبنا میتوان اجازه دسترسی روسیه به پایگاه نوژه برای انجام عملیات علیه مخالفان اسد را در راستای نگاه جدید جمهوری اسلامی به شرق (بخوانید روسیه) تفسیر کرد.
این خبر گرچه کوتاه بود ولی مثل بمبی خبری در ایران و جهان پیچید. در طول چهار دهه عمر جمهوری اسلامی تاکنون شاهد چنین تصمیمی از سوی تهران نبودهایم. این خبر، پرسشهای بسیاری را برانگیخته که در زیر به شش مورد اشاره میشود:
یکم؛ این به نوبه خود نکته مهمی است که خبر عملیات نظامی روسیه از خاک ایران، توسط مسکو (نه تهران) اعلام شد. ظاهراً تصمیم مسکو برای علنی کردن این خبر ناشی از این ضرورت بود که بتواند سلامت جنگندههای خود را که از مبدأ تهران به عراق و سوریه پرواز میکنند، تأمین کند. از این رو مسکو خود را ناگزیر میدید تا مسیر پروازی جنگندههای خود را از مبدأ ایران به مقصد سوریه به اطلاع دیگر کشورها برساند. مسکو میدانست اگر در خبررسانی در این خصوص پیشقدم نشود دیگر کشورها مثلاً آمریکا خبر را فاش میسازند.
اما، پرسش این است که چرا ایران خود این خبر را رسانهای نکرد تا شوک حاصل از آن کمتر باشد. اگر واگذاری پایگاه به مسکو اسرار نظامی تلقی میشود، مسکو این اسرار را برملا ساخته و اگر اسرار نظامی تلقی نمیشود چرا تهران خود خبر را رسانهای نکرد؟
دوم؛ آنچه تاکنون اطلاعرسانی شده چیزی در حد اطلاعرسانی قطرهای بیشتر نیست. با این توصیف، این پرسش بهجاست که ابعاد این همکاری نظامی چگونه است؟ چند فروند هواپیمای روسی و برای چه مدت از این پایگاه استفاده میکنند؟ آیا غیر از پایگاه نوژه، پایگاه دیگری در اختیار روسیه قرار داده نشده است؟
این پرسشها از آن رو موجه است که جمهوری اسلامی همین اندک اطلاعرسانی در خصوص واگذار کردن یکی از پایگاههایش به روسیه را مخفی نگه داشته بود. اگر چنین اقدام نادری که طول عمر جمهوری اسلامی بیسابقه است مخفی نگه داشته شده چرا نباید تصور کرد که ممکن است دسترسیهای دیگری به روسیه در قلمرو سرزمینی ایران (هوا، دریا، خشکی) داده شده باشد؟
سوم؛ تا همینجا، ایرادهای قانونی جدی برای دسترسی جنگندههای روسیه به قلمرو سرزمینی ایران مطرح شدهاست. از جمله حشمتالله فلاحتپیشه نماینده مجلس این تصمیم را مغایر با مصرح اصل ۱۴۶ قانون اساسی میداند که گفته: «استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند به عنوان استفادههای صلحآمیز باشد ممنوع است».
در واکنشی مشابه ۲۰ تن از نمایندگان مجلس طی نامهای به علی لاریجانی درخواست نشست غیرعلنی برای بررسی ابعاد این توافق با روسیه کردهاند. محمود صادقی نماینده تهران و از امضاءکنندگان این نامه تأکید دارد که مجلس از چند و چون این تصمیم آگاه نیست و خواستار اطلاع از پیامدهای آن شدهاست. او گفته که: «باتوجه به شرایط حساس امنیتی در سطح منطقه… و همچنین نظر به لزوم اطلاع نمایندگان ملت از دلایل و پیامدهای این تصمیم… این درخواست را مطرح کردیم».
چهارم؛ از واکنش نمایندگان مجلس روشن میشود که این تصمیم بدون اطلاع مجلس گرفته شدهاست. حال اگر تصمیمگیرندگان (هرکه باشد) مدعی باشند که این تصمیم مبتنی بر ضرورتهای راهبردی گرفته شده، پرسش جدی این است که کدام ضرورت یا هدف راهبردی در کار بوده تا طی تصمیمی محرمانه حتی بدون اطلاع مجلس پای روسیه به قلمرو سرزمینی ایران گشوده شود؟ چرا کسی از این ضرورتهای راهبردی سخن نمیگوید؟
اظهارات افرادی همچون ولایتی مبنی بر نگاه راهبردی به شرق (بخوانید روسیه) مواضعی کلی است. او باید تشریح کند که از چه زمان و بر چه اصولی این نگاه راهبردی به روسیه به وجود آمده که اجازه دسترسی به قلمرو سرزمینی ایران به مسکو داده شود. او همچنین باید ابعاد چنین تصمیمی را معین کند که آیا مدتزمان محدودی برای استفاده روسیه از قلمرو سرزمینی ایران در نظر گرفته شدهاست یا این استفاده نامحدود است؟
این پرسش آنگاه از اهمیت بهسزایی برخوردار است که بدانیم روسیه برای تضمین منافع خود در دریای مدیترانه و برای اینکه مدیترانه به چنگ ناتو نیافتد، پایگاهی دریایی در بندر طرطوس سوریه تأسیس کرده و آن را تا سال ۲۰۴۲ در رهن خود دارد تا مانع از آن شود دریای مدیترانه به کنترل ناتو درآید.
آیا کسی میتواند تضمین دهد که روسیه در ازای کمکی که به تهران میکند تا متحد استراتژیک جمهوری اسلامی یعنی بشار اسد سقوط نکند، حاضر به خروج از پایگاه هوایی نوژه باشد؟
پنجم؛ جمهوری اسلامی همواره یکی از افتخارات خود را حفظ استقلال ایران اعلام کردهاست و یکی از جدیترین ایرادهای جمهوری اسلامی به نظام پادشاهی پهلوی این بود که آنان دستنشانده دولتهای بیگانه بودند. همچنین یکی از اعتراضات جدی تهران به دولت بحرین این است که این کشور با واگذاری قلمرو خود به آمریکا برای استقرار ناوگان پنجم نیروی دریای آمریکا، استقلال خود را از دست دادهاست.
دولتی که استقلال خود را از دست دهد، دولتی دستنشانده و نوکر تلقی میشود. حال اگر تصمیم بحرین مبنی بر واگذار کردن بخشی از قلمرو خود به ارتش آمریکا نقض استقلال سیاسی بحرین است، آیا واگذار کردن پایگاه نوژه به روسیه ولو برای دسترسی محدود، نقض استقلال سیاسی ایران نیست؟
ششم؛ بهرغم تمام شواهد متقنی که دلالت بر حضور نظامی ایران در جنگ داخلی سوریه به نفع دولت بشار اسد دارد، جمهوری اسلامی تاکنون حضور خود در سوریه را فقط در حد حضور مستشاری (کمکهای مشورتی) اعلام کردهاست. حال با واگذار کردن پایگاه هوایی نوژه به نیروی هوایی روسیه برای بمباران مخالفان بشار اسد، آیا جمهوری اسلامی میتواند مدعی باشد که حضورش در سوریه فقط در حد حضور مستشاری است؟
در حالی که عربستان در دفاع از آل خلیفه در بحرین و در دفاع از هادی منصور در یمن رسماً وارد فاز عملیات نظامی به نفع متحدان خود شده، پرهیز جمهوری اسلامی از اعلام ورود نظامی در جنگ سوریه به نفع بشار اسد برای چیست؟
اگر این تحفظ ناشی از خشم و اعتراض ایرانیان است که مخالف ورود در جنگ دیگری هستند، عملاً خبر کشته شدن نیروهای ایرانی در سوریه، کمکهای میلیاردی به سوریه و اینک واگذار کردن یک پایگاه نظامی به روسیه برای سرکوب مخالفان بشار اسد، همه دلالت بر ورود تهران در یک جنگ فرامرزی دارد.
گوشهای از نوک کوه یخ
همانطور که گفته شد، اطلاعرسانی در زمینه اجازه دسترسی جنگندههای روسی به یک پایگاه نظامی ایران چیزی در حد اطلاعرسانی قطرهای و آن هم توسط روسیه انجام شدهاست. در گمان نویسنده آنچه بیش از همه خبر یاد شده را از اهمیت بهسزایی برخوردار میکند این است که این خبر تنها گوشهای از «نوک کوه یخی» را نمایان ساخته که بخشهای بیشتر آن همچنان از دید ما پنهان است.
از نگاه نویسنده، تصمیم روسیه برای جابهجایی مرکز ثقل نظامی خود در جنگ داخلی سوریه نه صرفاً دفاع از دولت سوریه است بلکه ناشی از مخاطراتی است که از بابت گسترش ناتو به مرزهای روسیه میبیند. در این راستا مسکو مصمم شده برای ممانعت ناتو از نزدیک شدن به مرزهای روسیه جنگ را به فراتر از مرزهای روسیه از جمله در سوریه منتقل کند. براین مبنا، میتوان گمان داشت روسیه برای باقی ماندن در پایگاههای فراسرزمینی خود از جمله طرطوس در سوریه و نوژه در ایران برنامه درازمدت دارد.
از: رادیو فردا