سایت ملیون ایران

مونتانی، آغاز مقاله نویسی روشنگرانه

montaigne

علیشاه سلطانی

نام اصلی مونتانی (Michel de Montaigne)، پایه گذار مقاله نویسی انسانگرایانه در فرانسه، میشل ایکوام است. او بین سالهای ۱۵۹۲-۱۵۳۳میلادی زندگی نمود و غیر از نویسندگی، سیاستمدار و حقوقدان و فیلسوف و هومانیست نیزبود. مادرش از مهاجران یهودی پرتقال و پدرش تاجری ثروتمند و فرانسوی بود.

مونتانی خالق ژانری ادبی-فلسفی بنام ” مقاله ” است. وی در بیش از ۴ قرن پیش یعنی درآغازعصر نو پدر مقاله نویسی اجتماعی در غرب نام گرفت. او به سبب رفاه خانوادگی توانست از تربیت هومانیستی و روشنگری بجای تربیت کلیسایی یا نظامی و ناسیونالیستی برخوردارشود.

وی چند سال شهردار شهر بوردو در فرانسه بود ولی دعوت هاینریش چهارم برای مقامات درباری را قبول نکرد. مونتانی در زندگی شاهد جنگهای مذهبی در اواخر قرن ۱۶میلادی درفرانسه بود. فلسفه هومانیسم فرانسوی در تاریخ سیر اندیشه با نام او شروع میشود و در کنار دکارت اورا از پایه گذاران فلسفه جدید میدانند.

مقالاتش گرچه اتوبیوگرافیک ولی انقادی اجتماعی و روشنگرانه و سکولار هستند. مجموعه مقالات ۴ جلدی ۱۰۰۰ صفحه ای او صد سال بعد از مرگش در سال ۱۶۷۶ از طرف واتیکان ممنوع شدند. مهم ترین موضوع آثارش دفاع از آزادی و دگراندیشی است.

در مقالات او به موضوعاتی مانند ادبیات و هنر و سیاست و تربیت و دولت و جامعه و دین و به مسائل روز مانند رفاقت و شکنجه و تعقیب دگراندیشان نیزپرداخته میشود. مونتانی با فلسفه شک گرایی اش به مخالفت با مکتب مدرسین اسکولاستیک در قرون وسطا پرداخت.

عقل گرایی و شکاکی او بر اساس فلسفه رواقی مخصوصا نظرات اپیکور است. او برای دفاع از آزادی شخصی به انتقاد از مسیحیت و نظام فئودالی حاکم پرداخت. یادداشت های روزانه مونتانی سند مهمی از وضعیت اندیشه در اواخر دوره هومانیسم فرانسوی است. او را پایه گذار اخلاق شناسی فرانسوی نیز بشمار می آورند. نوشته های او بخشی از تئوری و نظریه شناخت و فلسفه زندگی بشمار می آید.

مونتانی به سیاست استعماری اروپائیان درقاره امریکا و سرکوب بومیان توسط اسپانیایی ها اعتراض نمود. مقالات وی آنزمان به جنبش روشنگری فرانسه تکان مهمی داد. او از انسان گرایی در مقابل سیاست تفتیش عقاید کلیسایی دفاع نمود.

مونتانی با کمک فلسفه یونان باستان به مبارزه با مکتب اسکولاستیک و مدرسین و بنیادگرایی ناشی از آن پرداخت. چپها او را روشنگری صلح طلب و نماینده بورژوازی نوپای آنزمان اروپا در مقابل نظام فئودالی و مسیحیت می دانند.

مونتانی به سبک رئالیستی به مبارزه با پدیدههای اتوریته و دگماتیسم و ارتجاع مذهبی پرداخت. او همچون سنکا میگفت به فرهنگ گذشته و سنتی باید با دیدی انتقادی نگریست. شک گرایی او نقطه عطفی در زمان روشنگری بود.

مونتانی همچون متفکران فلسفه رواقی میگفت که انسان نباید از مرگ وحشت داشته باشد چون فلسفه یعنی مقدمات آشنایی انسان با مرگ. او خواهان جدایی عقل از ایمان بود و میگفت ایده آلیسم دایه حیله و فریب مردم عام است.

مونتانی را میتوان یکی از اجداد فلسفه وجود یا اگزستنسیالیسم بشمار آورد. او خودرا شاگرد سقراط میدانست و پیش از روسو، نظریه پرداز یک روش تعلیم و تربیت در غرب بود. مونتانی مخالف با سازمانهای اجتماعی سنتی مانند ازدواج و کلیسا و تاجگذاری حاکمان بود.

از جمله مخالفان مونتانی، پاسکال بود که آثار مونتانی را ضد مسیحی و خودخواهانه دانست، و از جمله هواداران وتحسین کنندگان مونتانی، شکسپیر و بیکن و باکون و ولتیر و روسو و ژید و نیچه و گوته بودند.

نیچه، مونتانی و شوپنهاور را از جمله آموزگاران انسان غربی دانست و صداقت آندو را قابل تحسین شمرد. اشتفان تسوایک مونتانی را یکی از پیشگامان مدرنیته و دانش نو نامید که در مقابل تاریک اندیشی زمان خود قد علم کرد.
falsaf@web.de

خروج از نسخه موبایل