مسعود کاظمی: «خدیجه مصدق»، آخرین قربانی رضاخان

دیدن و بردن به زور مصدق، او و باقی برگشته بودند به خانه خیابان کاخ و آنجا او زار زد و فریاد می کشید که «پاپا، پاپا». این قضیه به خصوص برای مجید ترسناک بود؛ جا خورده بود که می دید همبازی اش گرفتار چنین اندوهی شده.» این اتفاق سرنوشت غریب خدیجه را تا پایان عمرش رقم زد؛ بیش از ۵۰ سال بیماری و تنهایی آخرین بازمانده

خروج از نسخه موبایل