کتاب “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید” جلوههای گوناگون این ژانر ادبی را در برخی از آثاری بازمیتاباند که بهویژه زندگی نزدیک به ۴ دههی اخیر ایرانیان در برونمرز را به نمایش میگذارند.
طنز نوعی واکنش هنرمندانه در برابر رویدادهای تلخ است. واژه در کنار خط و دوربین، از سادهترین ابزار بیانی ـ تصویریای بوده که دستاندرکاران هنر آن را برای نشاندادن نظر و رای خود بهکار بردهاند. یونانیها حدود پنج قرن پیش از میلاد مسیح به تاثیر شادیبخش این ابزار پیبردند، یعنی زمانی که پس از خلق تراژدیهای تکاندهنده به آفرینش متنهای کمدی روی آوردند که به قول اریستوفان به عنوان “سلاحی سیاسی” نیز عمل میکرد؛ قلمبهدستان ایرانی، اگر طنز سرراست و رندانهی مستتر در اشعار عبید زاکانی را مبنا قرار دهیم، نزدیک به ۱۴ قرن پس از میلاد مسیح.
اسد سیف، نویسندهی کتاب “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید”
کتاب “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید” نوشتهی اسد سیف، بررسی تاریخی این پدیدهی ادبی را از زمان سقراط آغاز کرده که “خنده و طنز را، ابزاری آموزشی” میخواند و آن را در آثار خود نیز با همین کاربرد مورد استفاده قرار میداد.
این کتاب که ابتدا به صورت مقالات پراکنده نگاشته شده، هر چند فصلبندی قراردادی کتابهای پژوهشی را رعایت نمیکند، ولی شمایی کلی از چگونگی پیدایی این ژانر در ادبیات و رشد کج و معوج آن از آغاز پاگیری جنبش مشروطه تا کنون به دست میدهد.
در این چارچوب فراز و فرودهای طنز در دوران مشروطیت، سالهای استبداد رضا خانی، سانسور پس از کودتای ۱۹۵۳علیه مصدق، دوران خفقان محمد رضا شاهی و سالهای پس از انقلاباسلامی ۱۹۷۹ بهگونهای پیوسته دنبال میشود. در فصلهای” جمهوری اسلامی و هنر و ادبیات”، ویژگیهای تکامل “طنز فقاهتی” و آثار نمایندگان آن، و در بخش از “افراشته تا خرسندی”، شناسههای طنز در ادبیات داستانی برون مرز بررسی شده است.
ساختار کتاب
اسد سیف در رابطه با انتخاب طنز در ادبیات به عنوان موضوع تحقیق و ساختار کتاب خود میگوید که در راه بررسی و نقد پیگیرانهی ادبیات منتشره در برون مرز برای تدوین کتابی دربارهی “زندگی در ادبیات داستانی ایران در تبعید”، به موضوع طنز در ادبیات داستانی هم پرداخته، ولی «حجم این فصل مرا بر آن داشت تا به شکل مستقل آن را منتشر کنم. در پی این تصمیم طبیعیست بخشهایی بر آن افزودم تا جایگاه طنز را در ادبیات و هستی انسان روشنتر نشان دهم. در واقع؛ آنگاه که به این نتیجه رسیدم این فصل به شکل مستقل انتشار یابد، هرآنچه را که فکر میکردم میتواند در روشنتر شدن موضوع کمک کند، بر آن افزودم.»
طنز رهاییبخش؟
سیف در بررسی مقولهی طنز، علاوه بر طرح تعاریف ادبی گوناگون آن، به عنصر رابطهاش با روابط اجتماعی ـ سیاسی نیز میپردازد و اینجا و آنجا نکات مشترکی میان نمودها و پیامدهای آن در ایران پس از جمهوری اسلامی و دیکتاتوریهای هیتلری و استالینی در آلمان و روسیه مییابد.
او در بخش “لطیفههای درگوشی”، با شرح جوکهایی از دوران ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و “سوسیالیسم واقعا موجود” در اتحاد جماهیر شوروی (روسیه سابق) و جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمانشرقی)، برای “طنز به عنوان اسلحه” نقشی رهاییبخش قایل میشود و مینویسد: «طنز در این ایام در واقع گلولهای بود آتشین که به سوی رژیم شلیک میشد. انسانها با بیان آن، در برابر وحشت و ترور حاکم به یک آزادی موقت دست مییافتند.» (ص ۱۵۹)
موضوع داستانهای برونمرزی
در بخش بررسی ادبیات طنزآمیز “در تبعید” که با عنوان “از افراشته تا خرسندی” ۱۹۰ صفحه از حجم کتاب را به خود اختصاص داده، آثاری عنوان شدهاند که دستمایههای آنها هر یک مرحلهای ویژه از زندگی نزدیک به ۶ دههی مهاجران و تبعیدیان ایرانی را باز میتاباند. این معیار بهویژه در انتخاب کارهایی که در ۴ دههی اخیر “زندگی در برونمرز” را پس از رویکار آمدن جمهوری اسلامی در برمیگیرند، رعایت شده است.
موضوع اصلی اغلب نوشتههای برونمرزی، در مرحلهی نخست رویدادهایی است که بهطور روزمره در ایران رخ میدهند و به برخورد و تصمیمهای مقامات جمهوریاسلامی مربوط میشوند. در مرحلهی دوم، زندگی در جامعهای “ناآشنا” که اغلب به سوءتفاهمها و درگیریها میانجامد، دستمایهی اصلی کارها است. بخشی از آثار نیز به انتقاد از کنشها و واکنشهای جماعت تبعیدی و مهاجر در غرب میپردازد. تنها چند داستان نمونهی شخصیتهایی را به محک میزند که ”جامعهی میزبان” را “خودی” میشناسند و پیوندها و گسستهای میان این دو را با نگاهی طنزآلود به تصویر میکشند.
روش بررسی
شیوهی نویسنده برای معرفی این آثار، شرح پسزمینههای اجتماعی ـ سیاسی نگارش آنها با نگاهی جانبدار، توضیح مضمون و نقد زیباییشناسانهی اثر است. این رویه ولی در برخی موارد رعایت نشده و بررسی اثر در چارچوب ذکر عنوان و شرح محتوا محدود مانده است. حتی گاهی جای معرفی نویسنده و آثار دیگر او خالی است.
با این حال اغلب بخشها با توضیح کامل روابط حاکم از جمله میان گروههای گوناگون در درون “جامعهی ایرانیان خارج از کشور” آغاز میشود. به عنوان نمونه در مورد بررسی کارهایی که پس از مرحلهی ریختن قبح “رفت و آمد به ایران و پس دادن پناهندگی در خفا” نگاشته شده، فضای حاکم این گونه توصیف میشود: «دیگر سالها است که رفت و آمد به ایران معمول گشته… کسانی که تابو را شکستند، میگفتند به ترکیه میرویم… پس از آن ترفندهای دیگری بهکار گرفته شد که البته همهی اینها بهانه بود. عدهای برای گرفتن سهم ارث میرفتند، عدهای برای معامله و کسانی نیز برای دیدار خانواده…» (ص ۲۷۵)
داستان کوتاه “غلط کرده هر کی میگه تو ایران آزادی نیست” از ابوالفضل اردوخانی، به برههی زمانیای میپردازد که “بازگشت به وطن” به امری بدیهی و قابل دفاع تبدیل شده است؛ در شرایطی که «رفتگان با کشفهای خود در ایرانِ جمهوری اسلامی میکوشیدند به مخاطب بقبولانند که نه آنان، بلکه جمهوری اسلامی عوض شده، اتوبانها احداث شدهاند، در هر جای شهر گلکاری به چشم میخورد، مبارزه ادامه دارد، سانسور کم شده، روسری زنان چند سانت پس رفته…» (ص ۲۷۵)
سیف در بررسی این داستان که به عنوان “طنز علیه ایدئولوژی” ردهبندی شده، برای نمایاندن تضاد میان جهانبینیهای گوناگون از گفتههای شخصیت اصلی داستان، “آقا رضا” شاهد میآورد که میگوید: «بهفرض محال آزادی هم اگه نباشه، اقلا این آزادی هست که آدم هر روز زن بگیره و با خیال راحت بزنه تو سر زن و بچهاش و به کسی هم حساب پس نده.”
اسد سیف کوشیده این جلوه از “آزادی” طنزآلود را در تمامی آثار بیش از ۲۰ نویسندهای که مورد بررسی قرار داده، برجسته کند. او میگوید: «با توجه به آثار طنز در خارج از کشور، عنصر ضدرژیمنویسی در آنها همگانی است. نقد مذهب و رفتارهای مذهبی مسئولان حکومت را در بیشتر آنها میتوان یافت. در همین رابطه است که به جنس و جنسیت در اسلام و ایران نزدیک میشوند. در واقع رفتار حاکمان بر ایران است که طنز میشود. با توجه به اینکه بسیاری از سخنان مسئولان کشور چه بسیار مواقع، بدون هیچ تفسیری خود طنز است.»
طنز تابوشکن جنسیتی
پژوهش “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید” که در ۱۳ فصل تنظیم شده، آثار طنزپردازان زن را نیز در بخشهایی مستقل مطرح میکند. در این قسمتها آثار و اشعار مهستی گنجهای و بیبیخانم استرآبادی نیز که بیشتر به تابوشکنی جنسی و جنسیتی با زبان و نگاهی طنزآلود پرداختهاند، معرفی شده است. اسد سیف در مصاحبهای با دویچه وله در بارهی پسزمینههای اجتماعی نگارش این آثار میگوید: «تابوشکنی در طنزِ مهستی گنجهای یا بیبیخانم استرآبادی چندسویه است: در جهان مردمحور و مردسالار حاکم، صدای زن شنیده نمیشود. در این جهان است که این زنان از نقطه ضعفهای مردان میگویند و رفتار آنان را نقد میکنند. آنان در محیطی مینویسند که “حدیثنوس”نویسی برای زنان ناپسند است. در این اجتماع زن به این علت که “جلف” نام نگیرد، نباید بخندد و شاد باشد.»
طنز تشییعجنازهای”
در بخش ۳۴ صفحهای “طنز در خاطرات زندان” نیز یکسره به “منع فرهنگ نشاط و شوخطبعی” پرداخته میشود. در این حال زندانیان سیاسی شکنجهشده، یا در حال موت و زیر اعدام در زندانهای زنان و مردان شاه و جمهوری اسلامی در “مراسم تشیعجنازهی تراژدی زندگی” خود به خنده و شادی متوسل میشوند تا از درد و رنج و اندوه خود بکاهند. در بخش زنان زندانی، نوشتهها، خاطرات و یادهای زندانیان یا نویسندگانی چون ویدا حاجبی تبریزی، شهرنوش پارسیپور، فریده لاشایی، منیره برادران، عفت ماهباز و … به شهادت گرفته شدهاند.
اسد سیف، نویسندهی کتاب “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید”
طنز در دنیای مجازی
یکی از ویژگیهای بارز کتاب “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید” پرداختن به متنهای طنزآلود در دنیای مجازی، از جمله در پیامکها، وبلاگها و اصولا ادبیات “کاریکلماتوری” در شبکههای اجتماعی است که از چند دههی پیش در رسانههای مجازی فارسیزبان نیز باب شده است.
در این بخش با عنوانهای “پیامک (اساماس)”، “وبلاگنویسی و طنز” و “طنز تصویری”، به “موضوعهای داغ روز” پرداخته شده. این موضوعها، تفاوت چشمگیری با دستمایههای مورد بررسی در ادبیات داستانی ندارد: حکومت و کارکردهای آن، مذهب بهطور کلی و اسلام بهگونهای ویژه و زن و جایگاه آن در جامعه و خانواده. آنچه در این میان متفاوت است، زبان و شیوهی نگارش متون مجازی است.
به گفتهی سیف: «این زبان در کلیت خویش، در دنیای مجازی، آن زبان فاخر ادبیات نیست. نظم نوشتاری و آیین نگارش در آن نادیده گرفته میشود.» به عبارت دیگر ویژگیهای آن “خلاصهنویسی، آزادنویسی، تابوشکنی، سطحی بودن و سادهنویسی” است.
“طنز در دنیای مجازی و واقعی”، “طنز تشییعجنازهای”، “طنز جنسیتی”، “طنز رهاییبخش”، “طنز به عنوان اسلحه” یا “ابزار آموزشی”؛ اینها و جلوههایی از این دست، همچنین سویههای دیگر این ژانر ادبی را میتوان در پژوهش ۳۸۳ صفحهای “طنز در ادبیات داستانی ایران در تبعید” یافت.
بااین حال دو سوال در پایان کتاب، بیپاسخ میماند: یکی این که چرا در عنوان کتاب تنها به ادبیات داستانی اشاره شده، هر چند که اشعار بسیاری از نویسندگان و شاعران طنزنویس نیز موضوع پژوهش قرار گرفته و دیگر آن که چرا همهی نویسندگان مطرحشده در کتاب عنوان “تبعیدی” را یدک میکشند، در حالی که برخی به قول نویسنده “دو پاسه” هم هستند.
تقلاهای انتخاباتی در آینه کاریکاتور
صفآرایی سیاسی
از: دویچه وله