۶۴ سال از اعدام حسین فاطمی میگذرد. وزیر امور خارجه ایران روز ۱۹ آبانماه سال ۱۳۳۳ به جوخه اعدام سپرده شد.
عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ «مدعی خواست که آید به تماشاگه راز / دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد / عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد / برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد. همه طبقات از جمله مطبوعات، سهم خود را در این راه عظیم ملی ادا کردند.» این نطق پیروزی، برای ملی شدن صنعت نفت ادا شد؛ با صدای کسی که شادمانیاش دوام زیادی نداشت.
حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت محمد مصدق بود و از اصلیترین مهرههای ملی شدن نفت ایران که سه سال پس از این پیروزی بزرگ، با حکم دادگاه به اعدام محکوم شد تا ۱۹ آبانماه ۶۴ سال پیش تیرباران شود. به دست دو مرد، تیمسار تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران و سرتیپ نعمتالله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی که به گفته برادر فاطمی، با سه گلوله او را کشتند.
دو نظامی نزدیک به فضلالله زاهدی نخستوزیر کودتا که در روزهای سقوط دولت مصدق به شاه کمک کرده بودند، هر دو مدتی رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شدند و هر دو هم پس از مدتی مورد غضب شاه قرار گرفتند. نصیری که نامه عزل مصدق را به کاخ نخست وزیری برده بود، بعدها به زندان اوین فرستاده شد و بختیار که پس از کودتا جریانهای مخالف را پاکسازی و حسین فاطمی را در مخفیگاهش دستگیر کرده بود، در عراق ترور شد.
فاطمی، زمان مرگ هنوز به چهل سالگی نرسیده بود. عمده تجربه سیاسیاش را در روزنامهنگاری گذرانده و یکراست از همانجا به دولت رفته بود. ابتدا سخنگو و معاون پارلمانی محمد مصدق شد و یک سال بعدش، به سمت وزیر امور خارجه رسید. او را دست راست مصدق میدانستند؛ جوانی پرشور با قلمی بیپروا، ایدههایی تازه و خطابههایی آتشین که محمدرضا پهلوی از او هراس داشت.
حسین فاطمی میدانست شاه هرگز از جان او نمیگذرد. وقتی با ناکامی عزل مصدق در ۲۵ مرداد، شاه ایران را ترک کرده بود، فاطمی در مقالهها و سخنرانیهایش رک و بیپروا به او توهین کرده و میدانست حالا که شاه بعد از کودتای ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق، به ایران برگشته، کینه او را جز با مرگ جواب نخواهد داد. برای همین هم متواری شد و شش ماه و ۹ روز مخفیانه زندگی کرد تا سرانجام او را در خانهای در تجریش تهران دستگیر کنند…
اولا اینکه فاطمی به هیجوجه از بانیان ملی شدن صنعت نفت نبوده لطفا تاریخ را تحریف نفرمایید.
درضمن ایشون اعدام شد برای اینکه معلوم شد جاسوس شوروی بوده و با توده ای ها همدست بوده تا در اون شلوغ پلوغی مصدق را دور بزنند و حکومت کمونیستی اعلام کنند.
همه حتی دوستان نزدیک مصدق هم اعتراف کرده اند که بعد از سی تیر دور مصدق را عده ای توده ای گرفته بودند. متاسفانه مصدق اشتباه کرد و تمام دوستان واقعی را از خود دور کرد.
یادتان نرود که فاطمی بعد از ۲۸ مرداد در خانه دوست توده ای خود مخفی شده بود.
اگر کمی فکر کنید میبینید که بجز فاطمی کثیف هیچکس از سران جبهه ملی و از اعضای کابینه مصدق اعدام نشدند.
پس مشکل مصدقی بودن یا عضو کابینه مصدق بودن فاطمی نبود بلکه جاسوس بودن این ملئون بود.
آیا تا حالا از خودتون پرسیدید که چرا در جمهوری اسلامی خیابان و میدان فاطمی داریم ولی خیابان یا میدان مصدق نداریم?!!!
معنی اش این است که مصدق و فاطمی از یک قماش نبودند یکی ایران دوست و دیگری جاسوس شوروی بود.