بدون عنوان

هی تکرار و تکرار میشود که باید یک جبهه فراگیر از مخالفین جمهوری آخوندی تشکیل شود. همین و بس. اصرار می کنند که اوضاع غیرقابل تصور است هر آن ممکن است که شیرازه جامعه از هم بپاشد، سرنگونی حاکمیت تنها علاج قبل از واقعه است.


ظاهرا عقل سلیم حکم می کند که از اختلافات کمتر سخن گوییم، دشمن در کمین است و همه حرف و سخن باید از اتحاد و همبستگی و امید به رهایی باشد. در اصل خرد حکم می کند به اختلافات دامن نزنیم زیرا دشمن نابکار ملک و ملت، به هر خس و خاشاکی متوسل می شود تا مخالفین را ضعیف و درمانده کند.


با اشراف به موارد فوق می بینیم که جو و فضای بوجود آورده اند که اصل سخن این است که همه باهم، بدون نگاه به پشتوانه ها و ریشه ها ، باید یکی شد. اما رهائی از سرکوب و تبعیض منطق خاص خود را دارد، قلقی دارد و شیوه ای مختص به خود. با آرزواندیشی فاصله دارد و واقعیتی که طی چندین سال متوالی بوجود آمده و رشد کرده است را نمی توان که یکسره نادیده گرفت.


منطق و استدلال به ظاهر مجاب کننده این است که همه بدون استثناء زیر یک چتر، تحت لوای یک نام، با تکیه به چند شخصیت معروف که حتی فاقد قرابت فکری و نظری و … هستند، گردهم آمده و بطور یکپارچه از ملت بخواهند خیابان و میادین را تسخیر کنند و جمهوری اسلامی را به زانو درآوردند تا رفراندومی برپا شود نوع حکومت روشن گردد و مجلس موسسانی تشکیل شود و قانون اساسی و هیات دولت موقت و الی آخر . چنین مدلی را جامعه چهار دهه پیش تجربه کرد و دیدیم که انقلاب ناکام بهمن چگونه ملعبه روحانیت فاسد و تبهکار شد.
بگمانم گروه مرجع در ایران تعیین کننده اتحاد، همبستگی و پیوستگی ست. گروه مرجع تعیین می کند که چگونه جبهه ای امکان زایش دارد. گروه مرجع روند آتی را مشخص و معلوم می کند. گروه مرجع نوع مبارزه و سبک آن را تعیین می کند و آنرا تثبیت می کند و در حال حاضر گروه مرجع در ایران فعالین اجتماعی – مدنی هستند.

اختلافات در بین عناصر سیاسی به غایت عمیق است؛ زیرا برخی تماما به مبارزات آنی و شورش های کور دل خوش کرده اند و برخی صرفا به اعتراضات سازمان یافته بهاء میدهند. برخی مدام طرح و شعار تسخیر میلیونی میادین و خیابان را مورد تاکید قرار میدهند و خوب می دانند که تنها در آن هنگام قادرند در میان توده غیرمتشکل طرح شوند. زیرا نه در میان روشنفکران فرهنگی و سیاسی و نه در بین فعالین اجتماعی و رهبران میدانی اعتراضات جایی دارند و برخی هم به مبارزه سازمان یافته مدنی سنگر به سنگر اصرار می کنند.

سخن آخر؛
اختلاف فوق را نه می توان نادیده گرفت و نه سکوت در باره آن صحیح یست. به نظر میرسد با تکیه به خردسیاسی شاید بتوان پیوندی بین شیوه اعتراضات سازمان یافته با اعتراضات غیرسازمان یافته برقرار کرد تا مقدرات جامعه در گذر از جمهوری اسلامی، قربانی جنبش آنی و توده ای نگردد.

@Shahrvandyar

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل