کمتر از سه هفته به یازدهمین انتخابات ریاست جمهورى در ایران مانده است ــ انتخاباتى که جز «خیمهشببازى» نام دیگرى نمیتوان بر آن نهاد؛ اما شاید براى عدهاى از مردم و نیروهاى سیاسى این «انتخابات» فرصتى باشد تا سرانجام دریابند که راه تغییر در جمهورى اسلامى از انتخابات فرمایشى نمیگذرد.
شوربختانه بیش از ۲۴ سال است که گروهى از تلاشگران سیاسى در پی ایجاد این توهم و امید کاذب در میان مردماند که جمهورى اسلامى از راه انتخابات غیرآزاد اصلاحپذیر است؛ اما در این مدت اوضاع کشور سالبهسال بحرانى تر شده و اکنون کشور در لبه پرتگاه است.
شاید، پس از گذشت حدود ۲۴ سال از آغاز ادعاهاى اصلاحطلبى، زمان آن فرارسیده باشد که یک بار دیگر و براى همیشه روشن شود که در ساختار متصلب جمهورى اسلامى، که اساسش «ولایت مطلقه فقیه» است، هیچ گونه اصلاحى ممکن نیست و راه نجات ایران از جنبش فراگیر ملى میگذرد و نه از صحنهآراییهاى انتخاباتى جمهورى اسلامى.
برای روشن ساختن این مسئله، سخنان شادروانان داریوش و پروانه فروهر را درباره انتخابات و اصلاحپذیرى در جمهورى اسلامى مرور میکنیم. در این سخنان، میتوان با وضع سیاسى آن دوره و رویکردهاى انتخاباتى داریوش و پروانه فروهر و نیز راهحلهاى آنان براى خروج کشور از وضع سیاه آن دوران آشنا شد. با دقیق شدن در سخنان داریوش فروهر درمییابیم که امید بستن به اصلاحات درونحکومتى از ابتدا اشتباه و قمارى مرگبار بوده است ــ اشتباهى که ایران را به وضع بسیار خطرناک امروز کشانده است. اى کاش میشد که فقط با رأى دادن در انتخاباتى مهندسیشده و غیرآزاد مستبدان را به پس راند و فضایى باز ایجاد کرد. شوربختانه چنین امرى امکان ندارد. راه ساده و کمهزینه همیشه بهترین انتخاب نیست. همبستگى همگانى و ایجاد جنبش فراگیر ملى براى برچیدن بساط ولایت فقیه و برقرارى مردمسالارى کارى است دشوار، اما پرثمرتر و شرافتمندانهتر از زندگى نکبتبار کنونى و، در نهایت، تنها راه رهایى ملت دربند ایران است.
تا زمان انتخابات میکوشم گزیدههایى از سخنان داریوش و پروانه فروهر درباره انتخابات را در این تارنما بگذارم. باید توجه کرد که داریوش و پروانه فروهر سخنان دلیرانه خود را در حدود ۲۰ سال پیش از قلب تهران و در وضعى بیان میکردند که در آن کمتر کسى جرئت داشت با اساس جمهورى اسلامى مخالفت جدى کند.
سعید بشیرتاش
داریوش فروهر: به هیچوجه «انتخابات آزاد» در جمهورى اسلامى که نظامى است واپسگرا و سرکوبگر امکان ندارد. / خشم خاموش کنونى مردم، جاى خود را به پرخاش و خروشى دگرگونساز بدهد.
پیش از پرداختن به اصل «مصاحبه» با سپاس بسیار جا دارد یادآورى گردد که من هموند حزب ملت ایران هستم و در پاسخ به پرسش هاى شما، روشنگر جهت گیرى هاى آن خواهم بود.
****
پرسش: شما انتخابات گذشته مجلس شورا را به علت فقدان شرایط لازم دموکراتیک تحریم کردید، آیا شرایط ضرور براى شرکت شما فراهم شده است؟ این شرایط کدامند؟
پاسخ: انتخابات گذشته مجلس شورا را حزب ملت ایران نمایشى تلقى کرد و از مردم و همه ى سازمانهاى سیاسى دگراندیش خواست تا از شرکت در آن خوددارى کنند. به گمان من اکنون هم شرطهایى که براى انجام یک انتخابات راستین ضرورت دارد، فراهم نشده است و سردمداران جمهورى اسلامى همچنان با یکه تازى فراگیر بر کشور فرمانروایى مى کنند و به مردم فرصت رقم زدن سرنوشت خویش را نمى دهند.
پیش شرطهایى که حزب ملت و دیگر سازمانهاى سیاسى هماهنگ با آن براى هر گزینش ملى طرح کرده اند و مى تواند دربردارنده فضاى سیاسى باز و ایمنى قضایى باشد و به تازگى بار دیگر به گونه یک گزارش ویژه نشر یافته است در اختیارتان گذارده مى شود
پرسش: آیا امکان انتخابات آزاد را فراهم مى بینید؟
پاسخ: به هیچوجه به گمان من «انتخابات آزاد» در جمهورى اسلامى که نظامى است واپسگرا و سرکوبگر امکان ندارد و تنها اگر زیر فشار همه جانبه ى مردم، وادار به عقب نشینى گردد و پیش شرطهاى یک گزینش ملى را بپذیرد و انجام دهد، مى توان به تجلى اراده همگانى امیدوار بود.
پرسش: فراخوان شما براى تشکیل یک جبهه از طرفداران حکومت مردمسالارى با استقبال اکثر نیروهاى مردمى ایران مواجه شد؛ آیا امکان تشکیل یک جبهه واحد با این نیروها وجود دارد؟
پاسخ: این فراخوان افزون بر یک سال و نیم پیش از سوى حزب ملت ایران صورت گرفت. ولى به رغم استقبالى که از آن گردید، به علت جو اختناق آمیز درون کشور و نبود امکان گفت و شنود آزاد براى رفع اختلافها، تاکنون به نتیجه دلخواه نرسیده است.
به خوبى روشن مى باشد که پدیدآوردن یک جبهه واحد از همه ى نیروهاى ملى معناى از میان بردن تفاوت ها در جهانبینى و آرمانشناسى را ندارد. ولى بخشى از آنان که خواستار برقرارى سامانى مردمسالارانه در ایران هستند باید به برداشتهاى همانندى از چنین هدفى دست یابند و بر سر سیاست راهبردى (استراتژى) و شیوه کاربردى (تاکتیک) درخورى به توافق رسند.
در این راستا، تنها گامى که مدت کوتاهى پس از آن فراخوان برداشته شد، شکل دادن به «اتحاد حزبها و نیروهاى ملى ایران» به کوشش چهار سازمان سیاسى پیشینه دار – جنبش براى آزادى ایران، حزب نیروى سوم، حزب مردم ایران و حزب ملت ایران- بود.
با اینهمه یک جبهه ى فراگیر از نیروهاى مردمى درون و بیرون کشور براى برچیدن بساط خودکامگى و استقرار حاکمیت ملى، همچنان ضرورتى است تاریخى؛ و امکانپذیر هم مى باشد. ولى نباید فراموش کرد در فضاى سیاسى بسته کنونى کشور که حیثیت ذاتى بشر و حقوق ملت به کلى نادیده انگاشته شده است، راه رسیدن به آن پرخطر و چه بسا طولانى باشد و جا دارد با امید و دلیرى و به دور از خستگى دنبال گردد.
پرسش: نظرتان راجع به بیلان هژده ساله جمهورى اسلامى و نیز وضعیت کنونى کشور چیست؟
پاسخ: زیر نام جمهورى اسلامى، قانون اساسى پرنقصى بر انقلاب بارگردید که تار و پود آن با واپسگرایى تنیده شده و از جان مایه کشوردارى تهى است و هیچ دگرگونى بنیادى در رابطه هاى اقتصادى و اجتماعى و هیچ نوآورى سیاسى و پویایى فرهنگى پدید نیاورد. برآیند کار کرد سردمداران جمهورى اسلامى در این مدت دراز به ویژه از هنگامى که با نسخه پیچى کانونهاى جهانى سرمایه گرا دو برنامه «توسعه اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى» یکى پس از دیگرى پیش کشیده شد، اوج گیرى دلال بازى، و احتکار این تحفه هاى زشت سوداگرى مهارگسیخته و گرانى سرسام آور، گرسنگى، برهنگى، بى سرپناهى، بیکارى، کمبود بهداشت و درمان و دارو و نارسایى پرورش و آموزش در همه سطحها بوده است. در این میان، دست اندرکاران ناشایسته جز افزودن بر حجم اسکناس در گردش، کاهش ارزش پول ملى، به بارآوردن مبلغهاى گزاف بدهى به کشورهاى بیگانه و فروش نفت خام با بهاى کمتر از بازار جهانى هیچ هنرى از خود نشان نداده اند.
سردمداران جمهورى اسلامى که سخت دچار قشریگرى هستند، هیچ شناخت درستى از سود و صلاح ملى ندارند و با دشمنى هاى نابجا و دوستیهاى نسنجیده، به ویژه از لحاظ سیاست خارجى کشور را به بن بست انداخته اند و در جهان پر دگرگشت کنونى، ایرانیان را از بهره بردارى از فرصت هاى گرانبهایى بازداشته اند.
پرسش: آیا نیرویى با محتواى «چپ اسلامى» وجود عینى و مؤثر دارند؟
پاسخ: در باور من، اسلام دینى است با بنیادهاى روشن و به رغم داشتن فرقه هاى گوناگون، از هر برداشت کهنه و نو یا تند و کند یا چپ و راست رها مى باشد و این تفسیرهاى ذهنى را بیشتر کسانى پیش مى کشند که بخواهند بار دیگرى از آن براى رسیدن به قدرت فرمانروایى، بهره گیرى کنند.
پرسش: پیشنهادتان براى برونرفت از بن بست کنونى چیست؟
پاسخ: برونرفت از بن بست کنونى، گسترش تکاپوهاى سلطه ستیزانه و تغییر کلى در ساختار سیاسى و ادارى کشور و برقرارى سامانى مردمسالارانه را طلب مى کند که جز با زنده داشت اسطوره ى «همبستگى همگانى» امکانپذیر نمى باشد. باید همه ى ایرانیان به پشتیبانى از سازمانهاى سیاسى و نهادهاى صنفى ناسازوار با یکه تازى بر کرسى قدرت نشستگان برخیزند و آنها هم هر چه زودتر جبهه فراگیرى را شکل دهند و بکوشند خشم خاموش کنونى مردم، جاى خود را به پرخاش و خروشى دگرگونساز بدهد.
از: سرزمین من ، یادداشت های دکتر سعید بشیرتاش