روز جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ به مناسبت سومین روز سالروز اعدام آقایان جعفر کاظمى و محمد حاج آقایى، مراسمى در بند ۳۵۰ زندان اوین با حضور جمع کثیرى از زندانیان این بند برگزار شد که طى آن ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این قربانیان، به صدور احکام ظالمانه اعدام اعتراض شده و زندانیان حاضر در این مراسم خواستار لغو احکام اعدام، به ویژه اعدام زندانیان سیاسى، شدند.
بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، جزئیات این مراسم، که با ذکر آیه اى از قرآن (آیه ۹۳ – سوره نسا)، آغاز شد، به شرح زیر است:
چهارم بهمن سالروز اعدام دو زندانى سیاسى، جعفر کاظمى و محمد حاج آقایى است که در سحرگاه چنین روزى در سال ۱۳۹۰ با حکم ظالمانه بیدادگاه فرمایشى رژیم ولایت فقیه به چوبه دار سپرده شدند.
به همین مناسبت در گرامیداشت و یادبود آنان جمع شده ایم تا ضمن زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنان، احکام ظالمانه اعدام در جمهورى اسلامى ایران را محکوم نماییم، به افتخار آنها و سرافرازى آنها، یک دقیقه کف مى زنیم. ( کف زدنهاى ممتد حضار)
در ادامه این گردهمایى، متنى توسط یکى از زندانیان در شرح سوابق آن دو زندانى و همراهى آنان با جنبش دموکراتیک مردم ایران خوانده شد.
سخنران این قسمت، حکم اعدام زندانیان یاد شده را ظالمانه خوانده و اجراى آن را در راستاى ایجاد فضاى رعب و وحشت و اختناق در جامعه به منظور سرکوبى جنبش آزادیخواهى مردم ایران توسط رژیمى که طى ۳۵ سال با بیش از ۶۰ بار محکومیت نقض حقوق بشر مواجه بوده، اعلام کرد.
او گفت که جعفر کاظمى در لحظه وداع با همبندیان خویش سرافراز و مطمئن، اینگونه زبان گشود: “آرزو مى کنم که تا آخرین اعدامیان راه آزادى مردم ایران باشیم.”
ادامه این مراسم با خواندن شعر زیر همراه بود:
گر مــرد رهى میـان خون باید رفت
وز پاى فتــاده سرنگـــون باید رفت
تـــو پا به راه در نه و هیـــچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
پس آن یکى دیگر از زندانیان بند ۳۵۰ به ذکر خاطراتى از جعفر کاظمى و محمد حاج آقایى پرداخت و از شادابى و آرامش محمد حاج آقایى در هنگام فرارسیدن اجراى حکم اعدام سخن گفت.
گلوى مرغ سحر را بریده اند و هنوز
در این شط شفق آواز سرخ او جارى است
حاضران در مراسم با خواندن قطعه شعر بالا نسبت به ادامه راه و زنده نگاه داشتن یاد آن دو قربانی حکم اعدام در جمهوری اسلامی ایران، تاکید کردند.
این مراسم با سرودن دسته جمعی ترانه مرغ سحر، که بنا بر وصیت حاج محمد آقایى و به یاد آن دو قربانى اجرا میشد و کف زدنهاى حضار، پایان یافت.