نیویورک تایمز – فرزانه فصیحی
مسعود پزشکیان، یک پزشک بیوه، خود را اصلاحطلبی معرفی میکند که میتواند تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایجاد کند. اما دیگران قبل از او تلاش کردهاند و شکست خوردهاند و موانع متعددی بر سر راه او قرار دارد.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب ایران، از گورستانی سرسبز عبور کرد، نگاهی به سنگ قبر انداخت و کنار یکی از آنها که نام همسرش روی آن بود، نشست. لحظاتی بعد سوار ماشین بود و گریه میکرد.
این صحنهها در یک ویدئوی تبلیغاتی خطاب به همسرش فاطمه ثبت شده است. راوی از طرف آقای پزشکیان میگوید: «بیش از همیشه دلم برایت تنگ شده است،ای کاش در این روزهایی که این عهد سخت را بسته ام، اینجا با من بودی.»
اعلام عمومی عشق در میان سیاستمداران ایرانی یک امر ناهنجار است. گریه کردن در مقابل دوربین برای یک شریک عاشقانه حتی نادرتر است.
اما آقای پزشکیان، جراح قلب ۶۹ ساله که در انتخابات با حضور ناراضیان به عنوان یک اصلاحطلب پیروز شد.
آقای پزشکیان گفته است که میخواهد ایران را به سمت شکوفایی بیشتر، اجتماعی بازتر و تعامل بیشتر با غرب سوق دهد. او در یک ستون نظری که روز شنبه در روزنامه تهران تایمز منتشر شد، سیاست خارجی خود را «فرصتمحور»، تقویت روابط با متحدان روسیه و چین، و همچنین برای همکاری با اتحادیه اروپا توصیف کرد. او گفت که ایران “به فشارهای” ایالات متحده پاسخ نمیدهد.
اینکه آیا آقای پزشکیان میتواند این تغییرات را انجام دهد یا خیر، باید دید. پیشینیان تلاش کردند و شکست خوردند. اما او فرصتی دارد، هرچند محدود، زیرا رهبر عالی ایران، آیتالله علی خامنهای، مرجع عالیرتبه در تمام مسائل مهم کشور، از او حمایت کرده و به زیردستان دستور داده تا با رئیسجمهور جدید همکاری کنند.
ناظران گفتند که جمعه شب در یک مراسم مذهبی در بیت آقای خامنهای، رهبر انقلاب به همراه آقای پزشکیان وارد سالن شدند، ژستی که حداقل سه دهه بود که برای هیچ رئیس جمهوری انجام نشده است.
آقای واعظ گفت: “او ممکن است فضایی برای مانور داشته باشد، اما با موانع ساختاری زیادی نیز مواجه است.”
آقای پزشکیان نه به عنوان یک مخالف، بلکه به عنوان یک تثبیت کننده، عملگراتر دیده میشود و در مناظرهها گفته است که از آقای خامنهای اطاعت خواهد کرد و سیاستهای کلی رهبری را دنبال خواهد کرد.
تحلیلگران میگویند که اگر او بخواهد به تغییراتی که وعده داده است، مانند تلاش برای رفع تحریمها، محدود کردن اجرای حجاب اجباری برای زنان، برداشتن محدودیتهای اینترنت و تعامل با ایالات متحده، عمل کند، باید با آقای خامنهای گفتوگو و حتی عقبنشینی کند.
همین چند ماه پیش، چشمانداز تغییر از یک دولت محافظهکار به یک دولت اصلاحطلب در ایران فوق العاده کم به نظر میرسید. سپس در ماه مه، ابراهیم رئیسی، روحانی محافظه کار که رئیس جمهور بود، در یک سقوط هلیکوپتر جان باخت و حالا آقای پزشکیان وارد شده است.
او معتبرترین رئیس جمهور ایران، یک پزشک، یک استاد، یک وزیر سابق بهداشت و یک قانونگذار است که ریاست یک دانشگاه بزرگ پزشکی و مرکز تحقیقاتی را بر عهده داشته است. او به فارسی، ترکی، کردی، عربی و انگلیسی صحبت میکند – و در دانشگاه هاروارد در زمینه رهبری بهداشتی آموزش دیده است، که دوستانش در مصاحبهها گفتهاند که دیدگاه او را نسبت به ایالات متحده ملایم کرده است.
در حالی که آقای پزشکیان عضو هیچ یک از احزاب سیاسی نیست، او برای صعود، بر بالهای اصلاحطلبان سوار شده است. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق و چهره برجسته حزبی که در مبارزات انتخاباتی او حضور داشت اکنون رهبری کمیته مشورتی دولت انتقالی را بر عهده دارد.
از زمان انتخابات، آقای پزشکیان تنها با رسانههای ایران صحبت کرده است و دفتر او میگوید درخواست نیویورک تایمز برای مصاحبه با او در حال بررسی است.
همکاران و دوستان او را فردی صریح، صادق و با انگیزه عدالت اجتماعی توصیف کردند. آنها گفتند که او همیشه به حکومت دینی جمهوری اسلامی وفادار بوده است، حتی اگر از فساد و سیاستهای آن که استانداردهای زندگی ایران را تضعیف کرده انتقاد کرده است.
دکتر کیانوش جهانپور، معاون اسبق وزیر بهداشت در گفتوگوی تلفنی از تهران میگوید: «او در اعتقاداتش سازش نمیکرد، اما میدانست که چگونه در هنگام بروز تنش حرکت کند».
آقای پزشکیان از پدری آذری و مادری کرد در مهاباد در شمال غربی ایران به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۶، دو سال قبل از انقلاب اسلامی، در حالی که شور انقلابی علیه شاه در حال گسترش بود، وارد دانشکده پزشکی تبریز، مرکز استان آذربایجان شرقی شد.
مسعود پزشکیان و همسرش فاطمه مجیدی
او در دانشکده پزشکی عاشق فاطمه مجیدی همکلاسیاش شد، که دوست مشترکش او را زیباروی، قدبلند و چشمهای تیره توصیف میکرد که یکی از معدود زنان با حجاب بود. آنها ازدواج کردند و قواعد ازدواجهای انجام شده نسل مشترک خود را دور زدند.
ازدواج آنها یک ازدواج مدرن بود. همه کارها را با هم انجام دادند. دکتر نورالدین پیرموذن، که با آقای پزشکیان در طول جنگ ایران و عراق با هم به عنوان جراح تروما داوطلب شده بودند و نماینده مجلس هم بوده است در مورد دوست و همکلاسی خود در یک تماس تلفنی گفت: آنها درس میخواندند، در اعتراضات انقلاب و راهپیماییها شرکت میکردند، از چهار فرزندشان مراقبت میکردند و هر کدام به نوبت در بیمارستان شیفت میرفتند.
آقای پزشکیان دوره رزیدنتی خود را در رشته جراحی قلب و همسرش را در رشته زنان به پایان رساندند. در سال ۱۹۹۴، در یک سفر، ماشین آنها در یک تصادف واژگون شد و او و کوچکترین فرزندشان که یک نوزاد پسر بود کشته شدند. آقای پزشکیان به رسانههای ایران گفته است که ادامه زندگی برای من بسیار سخت بود.
او هرگز مطب خصوصی افتتاح نکرد و در بیمارستانهای دولتی و مراکز پزشکی دانشگاه دولتی ماندگار شد. او هنوز هفتهای یک بار بیماران را جراحی میکند و به عنوان بخشی از شخصیت پوپولیستی خود، به جای کت و شلوار، کاپشن میپوشد. دخترش زهرا، شیمیدانی که در کنار او مبارزات انتخاباتی را انجام میداد، به تلویزیون دولتی گفت که در دوران رشد خانواده در خانههای دانشگاهی متوسطی زندگی میکردند.
وی در تبریز در حالی که ریاست دانشگاه علوم پزشکی آنجا را بر عهده داشت، تلاشی را برای ساخت ۶۰۰ کلینیک در مناطق روستایی آذربایجان شرقی رهبری کرد که از سوی سازمان بهداشت جهانی تقدیر شد. او در دوره اصلاحات محمد خاتمی به عنوان معاون وزیر بهداشت و سپس وزیر بهداشت منصوب شد.
علیاکبر موسوی خوئینیها، نماینده سابق اصلاحطلب در دوره وزارت بهداشت آقای پزشکیان که هماکنون در تبعید در آمریکا زندگی میکند، گفت که او به دلیل ترجیح میانجیگری بر رویارویی مشهور است. اما آقای خوئینیها پیشبینی کرد که بهعنوان رئیسجمهور، «درگیریها از زمانی آغاز میشود که او بخواهد ایدههای خود را عملی کند».
برخی از منتقدان دولت میگویند آقای پزشکیان اصلاحطلب نیست، زیرا از نظر آنها نظام اساساً اصلاحناپذیر است و باید به ریاستجمهوری او به عنوان حفظ وضعیت موجود نگاه کرد.
«عالیه مطلبزاده فعال حقوق زنان که پیش از این در زندان به سر میبرد، در مصاحبهای از تهران گفت: «امید زیادی ندارم. پزشکیان مرد نظام است. اصلاحطلبان حتی در اوج قدرت نتوانستند هیچ تغییر طولانی مدت و عمیقی را در زمینه حقوق زنان اعمال کنند، چه رسد به این که اکنون در این فضای اختناق بخواهند کاری بکنند.»
فعالان میگویند که او چندین بار خط دولت را زیر پا گذاشته است و زنان را در سالهای اولیه انقلاب به عنوان رئیس دانشگاه ملزم به رعایت حجاب کرده است.
مسعود پزشکیان و دخترش زهرا پزشکیان
همچنین این سوال وجود دارد که او در سال ۲۰۰۳ با مرگ زهرا کاظمی، عکاس ایرانی-کانادایی، عکاس ایرانی-کانادایی در زندان چگونه برخورد کرد. ضربهای به سر او که با ادعای دادستان مبنی بر سکته قلبی کشنده مغایرت دارد. اما او پا را فراتر نگذاشت و گفت آنطور که خانوادهاش ادعا کرده بودند، آثار کبودیهای گستردهتری در بدن او وجود دارد.
حامیانش میگویند دیدگاههای او در مورد حجاب تکامل یافته است. آقای پزشکیان در طول مبارزات انتخاباتی گفت که اعتقادی به این که به دیگران چگونه لباس بپوشند را ندارد و قانون حجاب نتیجه معکوس داشته است.
او پیش از این با مشکلاتی با سیستم مواجه شده است. در سال ۲۰۰۳، پارلمان تلاش کرد تا او را به عنوان وزیر بهداشت به دلیل هزینههای خدمات پزشکی و بازار مبهم داروهای پزشکی استیضاح کند. دو بار شورای نگهبان، هیئتی متشکل از روحانیون و فقها که نامزدها را بررسی میکند، او را برای ریاستجمهوری و مجلس رد صلاحیت کرد. به گفته عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی که بخشی از کمیته مشورتی انتخابات آقای پزشکیان بود، آقای خامنهای زمستان گذشته مداخله کرد و کاندیداتوری او دوباره احیا شد.
آقای عبدی در مصاحبهای از تهران گفت: «سیستم به بن بست رسید و متوجه شد که باید مسیر خود را تغییر دهد تا منفجر نشود. این کشور پذیرفته است که آقای پزشکیان مردی است که به آن نیاز دارد و ما بیش از اندکی امیدواریم که فضا در ایران باز شود.»
https://www.nytimes.com/2024/07/16/world/middleeast/iran-new-president-pezeshkian.html
از: ایران امروز