خشکی گاوخونی، آلودگی هوای اصفهان و سمومی که راهی ریه‌های مردم می‌شوند

ایران وایر

خبرگزاری «مهر» در خبری کوتاه، شاخص کیفی هوای کلان‌شهر اصفهان را بر اساس داده‌های ۱۴ ایستگاه سنجش فعال در ساعت هشت صبح یک‌شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۳ با میانگین ۱۱۲، در وضعیت «ناسالم» برای گروه‌های حساس اعلام کرده است. «ایران‌وایر» از برخی فعالان محیط‌زیست در اصفهان نیز پیام‌هایی دریافت کرده مبنی بر آلودگی گسترده هوای این کلان‌شهر در ۲۴ ساعت گذشته که نوشته‌اند وضعیت هوای شهر قرمز و ناسالم برای عموم افراد جامعه است.

یکی از فعالان محیط زیست در اصفهان به «ایران‌وایر» می‌گوید: «خشکی تالاب گاوخونی در جنوب شرقی استان اصفهان کانونی از گردوغبار بسیار خطرناک آلوده به سموم و فلزات سنگین تشکیل داده است.»

با «اعظم بهرامی»، کارشناس محیط زیست و فارغ‌التحصیل فیزیک محیطی و انرژی‌های نو در ایران و ایتالیا به بررسی وضعیت آلودگی هوا در اصفهان پرداخته‌ایم.

***

بنا بر اعلام اداره کل هواشناسی استان اصفهان، به دلیل تداوم شیب فشاری جو که وزش باد شدید و گاهی تندباد لحظه‌ای به همراه دارد، کانون‌های گردوخاک داخلی در مناطق شرق و شمال استان فعال و این شرایط سبب افزایش غلظت آلایندگی هوای مناطق مرکزی از جمله کلان‌شهر اصفهان و شهرهای مجاور آن شده‌اند. 

افزایش دما و اشعه فرابنفش در طول روز، به‌ویژه ساعات ظهر و بعدازظهر موجب بالا رفتن میزان آلاینده ثانویه «ازن» در هوای اصفهان شده است؛ وضعیتی که از اواخر خردادماه سال جاری آغاز شده و بر اساس پیش‌بینی اداره کل هواشناسی، تا پایان مردادماه ادامه خواهد داشت.

یک فعال محیط زیست ساکن اصفهان با اشاره به خطر خشکی همیشگی تالاب «گاوخونی» در جنوب شرق اصفهان به «ایران‌وایر» می‌گوید: «دانشگاه علوم پزشکی اصفهان روی ذرات گردوغباری که در هوای اصفهان است، تحقیق انجام داده و آلودگی آن‌ها به سموم و فلزات سنگین را تایید کرده‌ است. این آلاینده‌ها از منابع مختلف، از جمله فعالیت‌های کشاورزی و تخلیه فاضلاب‌های صنعتی به بستر تالاب نفوذ کرده‌‌اند و حالا با خشکی تالاب و بادهایی که در تابستان از سطح بستر آن عبور می‌کنند، غبار آلوده را به شهر می‌آورند.»

اعظم بهرامی، پژوهش‌گر و کنش‌گر محیط‌زیست یکی از اقدامات درست این حوزه در ایران را ورود دانشگاه به موضوع بحران آلودگی هوا می‌داند. 

او با اشاره به پژوهشی که دانشگاه اصفهان در این زمینه انجام داده است، می‌گوید: «رصد و پایش آلودگی فلزات قلیایی در گردوغبار موضوع بسیار مهمی است، به‌ویژه که در کشوری زندگی کنیم که در آن توفان‌های ریزگرد و گردوغبار به مناطق شمالی ایران نیز رسیده‌اند، به طوری که الان مثلا در استان گلستان هم مردم با این توفان‌های ریزگر درگیر هستند و این گونه نیست که ریزگردها فقط استان‌هایی را تحت تاثیر قرار دهند که بخش بزرگی از آن‌ها بیابانی یا نیمه بیابانی است.»

به باور بهرامی، حوزه‌های دانشگاهی و پژوهشی باید به موضوع آلودگی هوا ناشی از گردوغبار آلوده به فلزات سنگین ورود کنند: «چرا که برای رصد و پایش این که این آلایندگی‌ها چه قدر از حد مجاز بیشتر هستند، منبع آن‌ها کجا است و چه فلزات سنگینی در آن‌ها وجود دارد، کارهای پژوهشی و دانشگاهی نیاز است.»

خطرناک‌ترین فلزات سنگین موجود در گردوغبار را «سرب»، «کادمیوم»، «جیوه»، «کروم»، «کبالت» و «رادیوم» تشکیل می‌دهند. 

اعظم بهرامی تصریح می‌کند که این ذرات از طرق مختلفی به آب، هوا و مواد غذایی انسان نفوذ می‌کنند: «این ذرات معلق اگر از راه هوا وارد ریه‌ انسان شوند، در بافت‌های بدن انباشته می‌شوند و در نهایت اثر سمی‌ خود را بروز می‌دهند. بیماری‌های قلبی و تنفسی، اختلال در سیستم عصبی، تولد نوزادان نارس و بیماری‌های خونی از پیامدهای ورود و انباشت ذرات آلاینده در بدن انسان‌ هستند و نگاهی به گزارش‌های سلامت و بهداشت که در استان‌های درگیر با توفان ریزگردی هستند، این موضوع را تایید می‌کند.»

 

چرا فلزات سنگین در ریزگردها کشف می‌شوند؟

به گفته اعظم بهرامی، گزارش‌ها و پژوهش‌هایی که در سال ۱۴۰۰ از سوی مراکز دانشگاهی و پژوهشی استان‌های قزوین و خوزستان ارایه شده‌اند، وجود ذراتی همچون سرب، نیکل و کادمیوم را تایید کرده است. 

این پژوهش‌گر محیط‌زیست می‌گوید چنین ذراتی حتی در ریزگردهای تهران نیز شناسایی شدند اما دلایل نفوذ این ذرات به هوای هرکدام از این استان‌ها متفاوتند: «دلایل نفوذ فلزات سنگین و آلاینده‌های صنعتی به ریزگردها با توجه به فصل و منطقه، متعدد و متفاوت است و با توجه به فاصله وقوع توفان ریزگرد از مناطق صنعتی تغییر می‌کند؛ مثلا موردی که در استان قزوین شناسایی شد، بیشتر به دلیل مجاورت این منطقه با شهرک‌های صنعتی بسیار زیادی بود که با گسترده شدن شهر، به محل زندگی مردم نزدیک شده‌اند و عناصر سمی و فلزات سنگین حاصل از فعالیت‌ آن‌ها در گردوغبار نفوذ  کرده است. در خوزستان اما پایش‌ها نشان می‌دهند که منشا گردوغبارهای آلوده به آلاینده‌های صنعتی اغلب خارجی و از غرب است.»

خشکی تالاب‌ها، ریه‌های اکوسیستم

بهرامی بخش دیگری از گستردگی این شکل از آلایندگی را  به فصلی شدن، خشکی و یا کم‌آب شدن تالاب‌ها و رودها و نهرها مرتبط می‌داند و می‌گوید: «بخش زیادی از پهنه‌های آبی که تنفس‌گاه و ریه اکوسیستم‌های تالابی بودند، در ایران به شکل غیرقابل بازگشت از دست داده‌ایم. این اتفاق باعث کم شدن رطوبت خاک می‌شود؛ عاملی که با برداشت غیراستاندارد آب‌ از سفره‌های زیرزمینی و تغییر در پوشش گیاهی – تبدیل مراتع به زمین کشاورزی یا جنگل به مرتع-هم‌افزایی پیدا می‌کند. کم شدن رطوبت زمین موجب وقوع ریزگرد می‌شود و با اندک بادی، مشکلات شدید آلودگی هوا به‌ویژه در مناطق مرکزی ایران رخ می‌دهد.»

آلودگی شدید استان اصفهان هم به باور این کنش‌گر و پژوهش‌گر محیط‌زیست تا اندازه زیادی به خشکی تالاب گاوخونی و تالاب «جازموریان» مرتبط است. 

او می‌گوید: «علاوه بر تالاب‌ها، رودخانه‌ها هم فصلی شده‌اند، زمین‌های کشاورزی نیز در آن حوالی به خاطر کشت بی‌رویه و مصرف آب‌های زیرزمینی در زمان‌های کمی زیر کشت هستند و در عین حال مصرف کود شیمیایی در کشتزارها و سموم دفع آفات هم زیاد شده که این هم یکی از دلایل آلوده شدن خاک به آلودگی‌های سمی است.»

پیش از خشک شدن تالاب گاوخونی، فعالان محیط‌زیست در اصفهان بارها به انتقال زباله‌های صنعتی و پساب‌های کارخانه‌ها و صنایع مادر به این تالاب و رودخانه‌ها اعتراض کردند؛ اعتراضاتی که متاسفانه از سوی مقامات جدی گرفته نشدند. 

اعظم بهرامی با اشاره به این موضوع می‌گوید: «وقتی بارندگی کمی اتفاق می‌افتد، پساب و آلاینده‌های صنعتی جاری شده به تالاب و بستر رودخانه روی هم انباشت می‌شوند و آلودگی آب را به شدت بالا می‌برند. این اتفاق هم خاک را آلوده می‌کند و هم می‌تواند با نفوذ به سفره‌های آب زیرزمینی، موجب آلودگی آب شود. در مواقع خشکیدگی هم چنان‌چه امروز رخ داده است، موجب آلودگی هوا شود.»

کوه‌خواری و برداشت خاک؛ یک عامل مهم دیگر

اعظم بهرامی یکی دیگر از عواملی که موجب وقوع توفان ریزگرد و گسترده شدن آن به کل کشور می‌شود را برداشت بی‌رویه خاک عنوان می‌کند؛ چیزی که رسانه‌های ایران اغلب با عنوان «کوه‌خواری» از آن یاد می‌کنند.

این پژوهش‌گر محیط‌زیست می‌گوید: «این پدیده خاک را به شدت سست می‌کند و موجب می‌شود که با باد و بارش باران و جاری شدن سیل خاک مناطق درگیر به آسانی جابه‌جا شود. طبعا در این شرایط، در هنگام وقوع توفان‌های ریزگرد حجم بیشتری خاک و گردوغبار در هوا پراکنده می‌شود.»

فرسایش بادی یکی  دیگر از مسایل مهم زیست‌محیطی است که ایران با آن درگیر است: «هنوز به عنوان بحران به آن نگاه نمی‌شود. این بحران هم مثل بسیاری از بحران‌های زیست محیطی در ایران گره خورده در مسایلی است که حل‌ آن‌ها هم نیازمند برنامه‌ریزی است و هم بودجه زیادی طلب می‌کند؛ از جمله توقف فرسایش خاک و عدم برداشت بی‌رویه آب از سفره‌ها و آب‌خوان‌ها.»

آن‌چه در اصفهان رخ داده است

فعال محیط‌زیستی که از اصفهان با «ایران‌وایر» گفت‌وگو کرده است، می‌گوید گردوغبار آلوده به فلزات سنگین می‌توانند حیات مردم تا شعاع ۵۰۰ کیلومتری این شهر را تهدید کنند. 

به گفته او، غبار آلوده به فلزات سنگین که منجر شده است وضعیت هوا در این استان قرمز و برای تمامی گروه‌ها ناسالم تشخیص داده شود، به دلیل عدم تامین حق‌آبه تالاب گاوخونی به رغم هشدارهای کارشناسان محیط‌زیست این استان، در حال تشدید شدن است: «نزدیک به ۲۲ سال است که حق‌آبه این تالاب درست و درمان تخصیص داده نشده است. ۹۸ درصد این تالاب خشک است و تغییرات اقلیمی و خشکی هوا موجب شده‌اند رطوبت همان دو درصدی که باقی مانده است هم بی‌اثر باشد.»

اعظم بهرامی نیز به دو نکته مهم دیگر درخصوص اصفهان به شکل خاص اشاره می‌کند و می‌گوید: «علاوه بر این که خشک شدن ۹۸ درصدی تالاب گاوخونی از عوامل بسیار مهم وقوع این نوع آلودگی هوا در اصفهان است اما نباید فراموش کنیم که این استان تحت تاثیر خشکیدگی استان‌های همسایه‌اش هم قرار دارد. کرمان، خراسان جنوبی و یزد به عنوان همسایگان اصفهان اگر توفان‌های گردوغبار داشته باشند، می‌توانند کانون آلودگی برای اصفهان به حساب نیایند. همچنین فراموش نکنیم که اصفهان از نظر فرسایش خاک، یکی از بحرانی‌ترین استان‌های ایران است و این می‌تواند موضوع فرسایش بادی را گسترش دهد.»

این کشن‌گر محیط‌زیست بر صنعتی شدن استان اصفهان در دهه‌های گذشته نیز به عنوان عامل دیگری در تشدید آغشته شدن گردوغبار به فلزات سنگین در هوای این استان تاکید می‌کند: «اصفهان در دهه‌های گذشته از استانی که به عنوان یکی از مراکز گردش‌گری و توریسم شناخته می‌شد، به یک استان صنعتی بدل شده و گسترش این شهرک‌های صنعتی بدون در نظر گرفتن پتانسیل انسانی و منابع آبی که در این منطقه وجود دارد، فاجعه رقم زده است، چون هم نظارتی بر ارزیابی محیط زیستی و جانمایی آن نبوده و هم نظارتی بر میزان آلایندگی آن‌ها نیست.»

برای مقابله چه می‌شود، کرد؟

«مسعود پزشکیان» که به عنوان رییس دولت چهاردهم انتخاب شده است و روز هفتم مردادماه حکم تنفیذ خود را دریافت کرد، در وعده‌های انتخاباتی خود توجه به بحران‌های زیست‌محیطی را گنجانده بود. وضعیت محیط‌زیست در همه ابعاد آن در ایران بحرانی است. 

بودجه و امکانات کافی برای محافظت از آن وجود ندارد و مشخص نیست راهکار پزشکیان برای محافظت از محیط‌زیست چه خواهد بود اما اعظم بهرامی به عنوان راهکارهای کوتاه و بلندمدت به چند مورد اشاره می‌کند: «مهم‌ترین این راهکارها این است که آبخوان‌های این منطقه مرتب احیا  شوند. تمام تلاش دولت باید برای احیای تالاب گاوخونی و بخش‌هایی از زاینده‌رود انجام شود، کانون‌های ریزگرد شناسایی شوند و توسعه کشاورزی و صنعت باید یا مهار یا به شکلی مدرن شود که بدون مصرف فزاینده کود شیمیایی و آب، بازدهی بیشتری داشته باشند. همین‌طور قانون هوای پاک که بخش مهمی داشت، برای تصفیه آلاینده‌های صنعتی، چه در صنایع خرد و چه در صنایع مادر به شکل کامل اجرا شود.»

تالاب گاوخونی در جنوب شرقی استان، یکی از تالاب‌های ثبت شده در «کنوانسیون بین‌المللی حفاظت از تالاب‌ها» (کنوانسیون رامسر) است. این تالاب پیش از خشک شدن، یکی از مهم‌ترین مانداب‌های جلگه مرتفع مرکزی ایران بود که از زاینده‌رود تغذیه می‌شد اما خشکی زاینده‌رود و خودداری مسوولان از تامین حق‌آبه این تالاب، آن را به مرز خشکی کامل رسانده است.

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل