یک، ادب مرد به ز دولت او نیست
آقای پزشکیان گفت: «نیامدهام تا گروه و جناح خاصی را بر سر کار بیاورم.» و گفت: «مردم از ما ناراضیاند زیرا از حق و عدالت حرف میزنیم اما ناعادلانه عمل میکنیم.» و گفت: «دلمان میخواهد از همه دولتها در هیات وزیران حضور داشته باشند.» یعنی آدم لذّت میبرد از این جملات قشنگی که آقای پزشکیان به کار میبرد، فقط مانده از فردا جملات برتراندراسل و حسین پناهی و وینستون چرچیل را بنویسد و کلی با خواندنش حال کنیم. آقای پزشکیان! دوره تبلیغات انتخاباتی تمام شد. شما الآن واقعا رئیس جمهور هستید، یک جوری همچنان نطق میکنید انگار میخواهید رای جمع کنید. برادر من! عزیزم! مسعود جان! شما الآن کاملا رئیس جمهور هستید و هیچ کس هم نمیتواند جلوی شما را بگیرد، حتی آقای جنتی هم زیر حکم شما را در مراسم تحلیف مجلس امضا کرد. بیخیال صادر کردن جملات قصار بشوید. الآن وقتی شما از حکومت حرف میزنید دیگر در موضع کاندیدا یا منتقد یا اپوزیسیون نیستید، شما واقعا خودتان حکومت هستید. خدا بیامرزدش یک روز مرحوم منتظری به آیتالله خمینی گفت: «اینا کی میرن؟» و آقای خمینی گفت: «اینها خودمانیم.» الآن شما به جای صدور جملات قصار باید به همانها عمل کنید. دستت درد نکند. ضمنا آقای پزشکیان گفت: «دولت چهاردهم کشور را جلوی بیگانگان نقد نمیکند.» یعنی چی این حرف؟ یعنی شما میخواهید در چت خصوصی با آقای خامنهای یا قالیباف حکومت را نقد کنید؟ بقول مرحوم مغفور مارشال مک لوهان، الآن دیگر عصر آینههای جیبی است. شما هر حرفی که بزنید چند ثانیه بعد همه دنیا متوجه میشوند. و اصولا نقد را باید در حضور عموم انجام داد. این مشکل را احمدینژاد داشت، هر وقت میخواست اطلاعات محرمانه مربوط به انرژی هستهای را لو بدهد، میرفت به روستاهای مشهد و فکر میکرد در آن صورت اسرائیل و آمریکا خرفش را نمیشنوند. حالا غرغرها به کنار، دست آقای پزشکیان درد نکند با دستورش در مورد پس گرفتن شکایات دولت از مطبوعات. فعلا ما منتظریم ببینیم این کابینه که همه در موردش حرف میزنند بالاخره چه ترکیبی دارد. خواهران، نیروهای جوان، نیروهای غیرانقلابی را هم برای ترکیب کابینه فراموش نکنید.
دو، زن زندگی آزادی
یعنی چند تا مهسای دیگر باید قربانی شوند تا این وحوش گشت ارشاد بفهمند که نباید دختر مردم را مثل قوم مغول مورد حمله قرار بدهید و خواهران چادری دختران بدون حجاب را کف آسفالت خیابان بکشند و به زور توی ون بیاندازند و ببرند آنجا که اعراب مسابقه پرتاب نی انجام میدهند؟ فیلمی منتشر شد که دو دختر که به نظر شانزده هفده ساله میآمدند با تیشرت سفید و شلوار لی در خیابان در حال حرکت بودند و همین موقع گشت ارشاد رسیده و چهار پنج نفری به جان این دو دختر افتاده و آنها را شدیدا کتک زدند. این شدیدا را برای اغراق ننوشتم، برخوردشان فیالواقع وحشیانه بود. فعلا این ویدئو در فضای مجازی بسیار دیده شده و البته توضیح دادند که این اتفاق یک ماه قبل افتاده، انگار که اگر یک ماه قبل اتفاق افتاده باشد مشکلی حل میشود. رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح توضیح داده که « برخورد با دو خانم مورد تائید نیست.» فعلا که دستم به پزشکیان نمیرسد، ولی ای محمدرضا جلایی پور! به ظریف بگو که به پزشکیان بگوید در این مورد به صراحت و با سرعت عکسالعمل درست نشان بدهد. و پیگیر مجازات این وحوش و عدم نکرار چنین وقایعی شوند.
سه، سیاست علیه ورزش
المپیک پاریس همچنان جریان دارد. در هفته گذشته دو رفیق همراه یعنی ناهید کیانی و کیمیا علیزاده که سالها مثل دو خواهر در تیم ایران در کنار هم مبارزه میکردند، به دلیل اینکه کیمیا علیزاده با پرچم بلغارستان مسابقه میداد، مثل چهار سال قبل رودرروی هم قرار گرفتند. کیمیا علیزاده بخاطر مسئله حجاب تیم ایران را ترک گفته بود و مثل بسیاری از سرمایههای ملی ما همچون علیرضا فیروزجا در کشوری دیگر که بتواند به دور از فشار سیاست بر ورزش مبارزه کند، نخست در تیم پناهندگان و سپس در تیم بلغارستان به کارش ادامه داد. این واقعیت دردناک و رنجبار است. فعلا ناهید کیانی با پیروزی بر حریف لبنانی خودش به فینال رفت و در مسابقه فینال اولین مدال نقره یک ورزشکار زن ایرانی را به دست آورد. از آن طرف کیمیا علیزاده عزیز هم موفق شد مدال برنز پاریس یعنی دومین مدال برنز المپیک خودش را به دست بیاورد.
تا اینجای کار مبینا نعمت زاده دختر تکواندو کار ایرانی که شانس فینال را داشت، با شکست در برابر حریف چینی از فینال باز ماند، اما امروز در مسابقه نیمه نهایی پیروز شد و مدال برنز گرفت. رئیس جمهور مثل آدم حسابیها تبریک پیروزی مبینا را گفت، مبینا هم در درخواستی از رئیس جمهور از او خواست که به دلیل اینکه بخاطر گرفتن مدال المپیک از ورود به دانشگاه بازمانده، امکان رفتن او را به دانشگاه فراهم سازند، همین امروز هم دانشگاه تهران با بورسیه دانشگاه برای مبینا موافقت کرد.
کارنامه ایران در المپیک پاریس تا روز چهارشنبه جالب نبود، اما از چهارشنبه اتفاقات مهمی در اردوی تیم ملی افتاد، هادی ساروی که برای فینال رفته بود، پیروز شد و اولین مدال طلای المپیک امسال را به خانه آورد. همچنین مهمدی و اسماعیلی هر دو با دو پیروزی درخشان به فینال رفتند. اسماعیلی مقتدرانه پیروز شد و دومین طلا را به اردوی تیم ملی آورد، مهمدی هم موفق شد مدال نقره خودش را بگیرد. با آغاز مسابقات کشتی که هم در فرنگی و هم در آزاد ما مدعیانی برای مدال داریم، احتمالا مدالهایی خواهیم گرفت؛ حسن یزدانی کشتی گیر بزرگ ایرانی هم تمام حریفان خود را شگست داد و به فینال رفت. منتظر فینال ناهید کیانی در تکواندو و حسن یزدانی در کشتی آزاد هستیم. امیدوارم بقول هادی عامل شیر مادر و نان پدر حلالش باشد و بروکس چغر بدبدن را شکست بدهد. من مطمئنم اگر شرایط سیاسی و اجتماعی ایران بهبود پیدا کند، ایران میتواند در رشتههای بسیاری از دو و میدانی و ژیمناستیک گرفته تا رشتههای رزمی و حتی والیبال و رشتههای جمعی قهرمان جهان شود. فعلا داریم غصه میخوریم. یعنی بخاطر اینکه چهار تا تحفه تترنا سن صد و پنجاه سالگی همچنان در مملکت ما روی صندلی قدرت باشند چقدر بچههای جوان ما باید تلف بشوند.