خامنهای، نتانیاهو، حماس و حزبالله برای حفظِ قدرت، منافعِ و دگمهای ذهنی خود، پا بر جانِ و زندگی مردمان مینهند.
اینان و آن ایرانی که برای کسبِ قدرت به استقبالِ بمبارانِ کشور و جنگ و مرگِ مردمان میرود، در جهانی دور از خردِ انسانی فرودسی و گفتهی هوشمندانه اسفندیار، در کمینِ جانِ مردم نشستهاند
…
«مبادا چنین هرگز آیینِ من
که ایرانیان را به کشتن دهم
خود اندر جهان تاج بر سر نهم»
در آغازِ رزمِ رستم و اسفندیار، خوشساختارترین و زیباترین تراژدی فردوسی و شعرِ کلاسیکِ فارسی، رستم به شاهزاده اسفندیار، که به سودای تاج و تختِشاهی و جانشینی پدر و به خواستِ او، به جنگ رستم آمدهاست، پیشنهاد میکند که به جای نبردِ تن به تن لشکریان آنها با هم جنگ کنند.
رستم : «بگو تا سوار آورم زابلی
که باشند با خنجرِ کابلی
برین رزمگهشان به جنگ آوریم
خود ایدر زمانی درنگ آوریم»
…
فرزانگی انسانمدارانه و حکمتِ انساندوستانهی فردوسی از زبانِ اسفندیار پاسخ میدهد:
«چنین پاسخ آوردش اسفندیار
که چندین چه گویی چنین نابکار
…
مبادا چنین هرگز آیینِ من
سزا نیست این کار در دینِ من
که ایرانیان را به کشتن دهم
خود اندر جهان تاج بر سر نهم»
…
برای خمینی ادامهی جنگ «برکت!»ی بود که به تثبیتِ نظامِ دوزخی او یاری رساند.
برای خامنهای جنگافروزی و دشمنی با اسرائیل و آمریکا ابزاری است برای دوامِ نظامِ ستم که جنگافروزی، چون استبداد، سرکوب، تبعیض و فقر، از پایههای اصلی نکبتِ جمهوری اسلامی است.
اکنون نیز خامنهای، نتانیاهو، حماس و حزبالله برای حفظِ قدرت، منافعِ و دگمهای ذهنی خود، پا بر جانِ و زندگی مردمان مینهند. اینان و آن ایرانی که برای کسبِ قدرت به استقبالِ بمبارانِ کشور و جنگ و مرگِ مردمان میرود، در جهانی دور از خردِ انسانی فرودسی و گفتهی هوشمندانه اسفندیار، در کمینِ جانِ مردم نشستهاند.
از: گویا