زندگی من نمی تواند برای تو جذاب باشد این زندگی با آنچه که تو تا به حال زیسته ای متفاوت است؛ اما اصرار می کنم “من یک خبرنگارم و برای همین اینجا هستم”. همین طور که حرف می زند با خودم میگویم” چرا رنج؟”
به گزارش خبرنگار ایلنا، سفر به مناطق محروم و تهیه گزارش از وضعیت معیشتی مردم با گذشت سالهای زیادی از انقلاب و جنگ در ابتدای کار امری ساده به نظر می رسید؛ اما مواجه شدن با مردمی که کیلومترها دورتر از تو زیسته اند مستلزم آگاهی کامل از نحوه زندگی و فرهنگ آنان است؛ به همین خاطر است که این گزارش اقتصادی با برداشتی آزاد از نحوه زندگی و شرایط اجتماعی مردم همراه شده است؛ بنابراین برای نوشتن از پهنه سیستان و بلوچستان سفری آغاز شد که این گزارش بخش پایانی این سفر است.
راهی سیستان و بلوچستان می شوم؛ سرزمینی که علاوه بر مسیر هوایی با سرعت بالای وزش باد که پیوسته هواپیما را میرقصاند؛ رنگ سفید لباس مردمش در مقابل صورت هایی با رنگ تیره( تضاد سفید و سیاه برای تنظیم نور دوربین) عکاسی هیجان انگیزی را رقم می زند؛ تهیه گزارش از مناطق محروم کشور پروژه ای است که در آن سعی شده مشکلات اقتصادی در مناطق مختلف کشور که به طبع موجب دیگر مشکلات اجتماعی و فرهنگی شده است را همچون زنگی به صدا در آورد؛ زنگی به نام فقر.
زاهدان و حاشیه شهر
راهنمای من که دوران کودکی و جوانی خودر ا در این شهر گذرانده هم ترس خاصی از برخی محله های زاهدان دارد و بی نهایت مراقب است که مشکلی پیش نیاید.
قیمت خانه ها با توجه به رکود بازار خرید و فروش نسبت به سالهای گذشته افزایش چشمگیری داشته است, در چند سال اخیر بوستان های کوچکی نیز در شهر افتتاح شده است.
شاید برای کسی که کیلومترها دورتر از این استان زندگی می کند وجود مشکلات مربوط به آب عجیب باشد؛ اما واقعیت این است، مردم این استان با مشکلات بسیار زیادی برای تامین آب مصرفی دست و پنجه نرم می کنند. در ورودی چند محله شیرهای آب نصب شده, زیرادر اغلب محلات لوله کشی آب شیرین وجود ندارد, آب شور است و غیر قابل خوردن؛ در برخی نقاط شیرهابه سرقت رفته, فروشگاه هایی نیز وجود دارد که در آن آب خرید و فروش می کنند, ۲۰ لیتر ۲۵۰ تومان.
زاهدان تا هیرمند را سرزمین پروژه های نیمه تمام عمرانی می نامم, پروژه هایی که به خصوص در هشت ساله دولت محمود احمدی نژاد تابلویی در آن نصب شد و به غیر از این هیچ پیشرفت دیگری نداشته است, پروژه هایی نیز تا ۸۰ درصد تکمیل شده که به دلیل نبود بودجه کافی نیمه کاره رها شده است, راهنما یک مرکز فرهنگی را نشان می دهد که ۶ سال است تغییری در رویه ساخت آن ایجاد نشده,درست در مقابل آن مردی ایستاده و انبه و هندوانه می فروشد انبه کیلویی ۳ هزار تومان ,هندوانه کیلویی ۶۰۰ تومان, البته دیگر میوه ها در این استان قیمت نسبتا بالایی دارد.
زندگی در شهرک های دامداری
شهرک دامداری زاهدان مرکز دامداری این استان است که کارخانه جمع آوری شیر نیز در آن وجود دارد؛ متاسفانه علی رغم ماهیت این شهرک, خانواده ها نیز درآن زندگی می کنند؛ یه سختی می توان نفس کشید, بوی تند دام و فضولات آن تمام فضا را پر کرده است.
چند نفردر گوشه ای ایستاده اند, پیرمردی مارا به دامداری خود دعوت می کند و درپاسخ اصرار برای طی کردن مسافت تا دامداری با ماشین می گوید:” لباسم کمی آلوده است پیاده می آیم.” می پرسم:با قیمت خرید پایین شیر و قیمت بالای علوفه چطور زندگی می کنید؟ می گوید:”مجبوریم.” پیرمردی سیه چرده است با چین های عمیقی در صورت, دست به کمر ایستاده, سرفه های مکرر پرسیدن هر سوالی را سخت می کند, شیر را کیلویی ۹۰۰ تومان به کارخانه ها می فروشد با توجه به اینکه قیمت هرکیلو شیرخام مصوب از سوی وزارت جهاد کشاورزی ۱۴۴۰ تومان است, علوفه را هم کیلویی هزار تومان خریداری می کند.
زنی می گوید:” بگویید برایمان برق و آب وصل کنند و من تنها نگاه می کنم. بوی علوفه سوخته هم حس می شود؛ گویا در شب گذشته انبار علوفه ای با ارزش۳۰ میلیون تومان که شرایط سختی برای بیمه شدن دارد آتش گرفته است. مردی درست مقابل انبار ایستاده, خسارت دیده و کسی هم جوابگو نیست.
بازار چهارراه رسولی
بازار چهارراه رسول مملو از لباس های دست دوم است, فروشندگان چندان تمایلی به مصاحبه ندارند اما از ظاهر بازار می توان متوجه رکود شد.سه تا چهار سال است که بازار خرید و فروش آنها رونق ندارد, از روزی که بحث انسداد مرزها مطرح شد تهیه جنس برای آنها بسیار سخت است و اغلب با زبان بی زبانی می گویند که از طریق قاچاق واردات میسر شده است.از سراوان و ایرانشهر اقدام به واردات می شود باکرایه ماشین بالا.
هامون زهک نیمروز هیرمند زابل
در کنار جاده ای که به شهر منتهی می شود صف گازوئیل تریلی هایی که اغلب پلاک افغانستان دارند جلب توجه می کند؛ مردی انحصار ماشین های خارجی برای صادرات را خیانت به مردم استان می داند.
یادمان تاسوکی
در مسیر زاهدان به زابل یادمان شهدای حادثه تروریستی تاسوکی مشاهده می شود, کشتار تاسوکی در سال ۸۴ توسط گروه جندالله در جاده زاهدان-زابل انجام و سبب کشته و زخمیشدن ۲۸ تن شد. دستکم ۷ نفر دیگر نیز در این حادثه گروگان گرفتهشدند. یک نفر در طول اسارت کشته شد و ۶ تن دیگر به تدریج طی ۲۰۰ روز آزاد شدند، اعضای جندالله با لباس مأموران انتظامی و نظامی ایستگاه ایست و بازرسی ایجاد کردند و با متوقف ساختن خودروهای مسئولان محلی و مردم عادی، سرنشینان آنها را پیاده و شماری را در همان منطقه به صورت دستبسته، به گلوله بستند.
گفته میشود حدود ۶ میلیارد تومان برای ساخت ساختمان یادمان شهدای تاسوکی هزینه شده است, مرکز یادمان شهدای تاسوکی دارای ساختمان اصلی, نمازخانه و مسجد است؛ اما به دلیل خاطره تلخ و امنیت پایین کمتر کسی ساعتی را در این مرکز گذرانده است.
روستاهایی که شبیه به روستا نیست
در تمام مسیر زاهدان به هیرمند روستاهای زیادی وجود دارد که در ابتدا فکر می کنید خالی از سکنه است؛ اما در حقیقت هنوز هم محل زندگی عده ای به حساب می آید که توان جابه جایی و مهاجرت از محل زندگی خود را ندارند، روستاهای بسیاری که روزگاری بسیار سرسبز بوده؛ اما با نابودی هامون و هیرمند به برهوت تبدیل شده است، قایق هایی که در زمانی بیشترین کاربرد را داشته بی مصرف در کنار خانه ها خاک می خورد.
زابل شهر طوفان ها
زابل دارای گذشته تاریخی و در ادوار مختلف تاریخ ایران، مورد تاخت و تاز اقوام مختلف و محل عبور حکام و فرماندهان وقت بوده، نام سیستان یادآور پهلوانان و قهرمانان شاهنامه ای از قبیل رستم، سهراب، فریدون و زال بوده و مهد داستان های ملی و رزمگاه پهلوانان و رادمردان ایران زمین بوده است.
در این شهر خانه های ویلایی با ماهی ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان اجاره داده می شود؛ اما با توجه به طوفان های پی در پی آب و هوای خوبی ندارد و شرایط زندگی در این شهر چندان آسان نیست.
در زابل نیز چند محله به خرید و فروش مواد اختصاص دارد، مرغ فروشی های بسیاری در شهر دیده می شود و بازار اصلی شهر نیز بعد از احداث دیوار مرزی از رونق افتاده است؛ اما مرد راهنما درست می گوید:” اینجا خاک پاگیری داره.”
مشکل اصلی مردم سیستان بحث دفع زباله و بازیافت در این منطقه است، کارخانه بازیافت زباله نزدیک به شهر است که مشکلات زیست محیطی را به وجود آورده است.
خاکی که نصیب افغانستان شد
در مسیر زابل تا هیرمند از شهرستان نیمروز عبور می کنیم دراین شهرستان یک کارخانه آرد وجود دارد که حدود ۱۰ سال پیش تعطیل و موجب خانه نشینی ۱۲۰۰ کارگر شده است، این کارخانه به خرابه ای تبدیل شده با توجه به اینکه در صورت فعالیت این کارخانه گندم سیستان در همین منطقه به آرد تبدیل شده و به افغانستان صادر خواهد شد نه اینکه مسیر طولانی را تا زاهدان طی کند و همراه با هزینه اضافی امکان صادراتی را نیز از دست دهد. در حد فاصل نیمروز تا هیرمند بخشی وجود دارد به نام قرقری که تا پیش از احداث دیوار مرزی دارای یک بازار مرزی پررونق بوده است در این بخش ماهیگیری و شکار پرندگان دریایی هم وجود داشته که در حال حاضر نشانی از این فعالیت ها در این بخش نیست.
شهرستان هیرمند با دیوار مرزی که در انتهای چند کوچه به چشم می خورد شهرستانی آرام اما بی رونق است. مرد راهنما در خصوص دیوار بین ایران و افغانستان مدعی است:” با دیوارکشی بین دو کشوردو هزار متر مکعب از خاک ایران به افغانستان پیشکش شده است بسیاری از کشاورزان زمین های خود را در آن سوی مرز رها کرده اند, در زمانهای گذشته رود هیرمند مرز بین ایران و افغانستان به حساب می آمد اما از روزی که دیوار مرزی بنا شد امنیت پایین آمد و آمار سرقت بالا رفته است به دلیل شرایط سخت زندگی.
علاوه بر احداث چاه نیمه چهارم بدون خروجی که هامون را به نابودی کشاند، برای از بین بردن شغل های کاذب ناشی از باز بودن مرزها اقدام به دیوارکشی بین دو کشور ایران و افغانستان شد؛ اما جایگزین شغلی هم برای مردم ایجاد نشده است, حتی بازارچه ها هم به تعطیلی کشیده شد.
بیمارستان شهرستان هیرمند که ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد، به فاصله ۱۰ تا ۱۵ متری دیوار مرزی ایران و افغانستان بنا شده هیچ کادر پزشکی حرفه ای ندارد، شاید به دلیل واقع شدن در نقطه صفر مرزی کمتر پزشکی حاضر به فعالیت در این بیمارستان است.
مرد راهنما در خصوص وضعیت آبرسانی درمنطقه سیستان می گوید که “شرایط آبرسانی اصلا مناسب نیست”؛ البته آنچه که در روستاها مشاهده می شود هم صحت گفته او را تایید می کند؛ اغلب مردم ممکن است روزهای متمادی بدون آب شرب باشند در گرمای نزدیک به ۵۰ درجه.همچنین اغلب خانه ها محروم از گاز هستند که شرایط بدی را در زمستان برای آنها به وجود می آورد.
سرپیچی افغانستان از تفاهمنامه پرداخت حقآبه
بیکاری بیش از ۷۰ هزار بهرهبردار بخش کشاورزی و سه هزار صیاد سیستان، با توجه به اینکه مذاکرات آب ایران و افغانستان درباره سرپیچی افغانستان از تعهداتش در اجرای مفاد تفاهمنامه پرداخت حقآبه، مصوب سال ۱۳۵۱ راه به جایی نبرده و همین امر خشکسالی وسیعی را در این استان موجب شده به طوری که به جرات میتوان گفت ۷۰ درصد از مردم این استان زیر خط فقر زندگی می کنند، عدم توجه و احترام به این حقآبه معضلات اقتصادی، بهداشتی و زیست محیطی همچون خشکسالی، بیکاری و ریزگردها را به دنبال داشته و به زندگی مردم سیستان و بلوچستان آسیب زیادی وارد کرده است.
علاوه بر مشکلات ناشی از سرپیچی افغانستان در تفاهمنامه پرداخت حقآبه احداث چاه نیمه چهارم نیز باری بر دوش مردم این استان است.در اوایل دهه ۵۰ شمسی بر سه چاله طبیعی در دامنه های رسی دهانه غلامان، سه دریاچه مصنوعی احداث شد که در گویش بومیان آن را «چاه نیمه» می نامند. این چاه نیمه ها در دهه ۶۰ هجری از رود هیرمند آبگیری شد؛ در سال های ۸۵ تا ۸۷ چاه نیمه دیگری به نام «چاه نیمه چهارم» نیز در غرب محوطه و حریم دهانه غلامان برای آبرسانی به شهرهای این استان با صرف هزینه ۲۶۶ میلیارد احداث شد؛ آبگیری چاه نیمه چهارم نه تنها دردی از خشکسالی کشور دوا نکرد، بلکه چالشی چون خشکی هامون را به همراه داشته است که سبب شد کشاورزان بیش از پیش با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم کنند.
گزارش و عکس: یاسمن خالقیان