در این مملکت سه عقیده هست: اول عقیده هواخواهان سیاست انگلیس پیروان این عقیده می گویند تا دولت انگلیس منافعی از این مملکت نبرد هرگز راضی نمیشود که از استقلال این مملکت دفاع کند. باید دولت انگلیس منافعی ببرد، تا آن منافع او را مجبور کند که از استقلال این مملکت دفاع کند. من اینجا سؤال میکنم؛ که دولت انگلیس که به استقلال این مملکت هیچوقت عقیده نداشته چطور میتواند به چیزی که عقیده نداشته اقدام کند؟ دولت انگلیس همان دولتی است که در قرارداد ۱۹۱۹ وقتی که دولت شوروی از صحنه سیاست این مملکت خارج شد آمد با دولت ایران قرارداد تحت الحمایه بست این قرار داد در ماده اول میگوید که دولت ایران مستقل است و دولت انگلیس آزادی او را تأمین میکند، ولی در ماده دوم میگوید؛ قشون این دولت و در ماده سوم مالیه این مملکت باید تحت نظارت و تفتیش دولت انگلیس واقع بشود. من از آقایان میپرسم یک دولتی که عقیده باستقلال مملکتی داشته باشد چطور چنین قراردادی را با این دولت منعقد کردهاست پس وقتی که ثابت شد که دولت انگلیس عقیده به استقلال این مملکت و سایر ممالک ندارد وقتی که دول اروپا میخواهند دول آسیا را زبون و ناتوان و از آنها سوء استفاده کنند، چطور ما میتوانیم معتقد بشویم که این دول میخواهند دول مشرق استقلال پیدا کنند یا اگر استقلالی دارند استقلال خود را از دست ندهند این مسئله بکلی به همه ثابت شده وکسی نیست این مطلب را تصدیق نکند که دول اروپا و دول بزرگ میخواهند ممالک مشرق را استعمار کنند میخواهند در مملکت خود بنشینند راحت زندگی کنند و مردمان این ممالک را بیچاره و ناتوان نمایند ….تمام عهد نامههای قرن نوزدهم حاکی از این مطلب است …این دولت در همه جا باید از خود عمالی بگمارد که این منافع تأمین شود…عمال انگلیس در مجلسین، عمال انگلیس در دولت، عمال انگلیس در جامعه و ملت عمال انگلیس در دربار، همه جا وجود دارند.
عقیده دوم مربوط به اشخاص است که تمایل به مرام چپ دارند. این اشخاص چون قادر نیستند که مرام خود ار عملی کنند چون افکار مردم با این مرام مخالف است اینها استمداد از افراد چپ دیگران میکنند. بنده عرض میکنم که هیچکس حاضر نیست در این مملکت نفوذی غیر از نفوذ ملت ایران وارد بشود ، این مملکت باید بحال خود بماند .این ممکلت باید استقلال خود را در مقابل دولت مجاور اعم از بزرگ و کوچک حفظ کند. هیچ دولتی حق ندارد مستقیما یا بوسیله افرادی که مرام او را تبلیغ میکنند در این مملکت دخالت کند. ایران میبایست سیادت و عظمت تاریخی خود را، اگر هم قدری از آن از دست رفته بدست بیاورد. ایران هیچوقت حاضر نیست که این دول بزرگ به نام یک مختصر کمکی بگویند؛ ایران یک دولت عقب افتادهای است باید به دولت ایران کمک کرد. دولت ایران هیچوقت حاضر نمیشود یک چنان اسمی روی او بگذارند و دولت ایران میخواهد از مال حلال خود مالی که متعلق بخودش است مملکت خود را اداره بکند.
عقیده سوم عقیده وطن پرستان ایران است؛ آنهایی که میخواهند مملکت ایران عظمت تاریخی خود را حفظ کند. پیروان این عقیده می گویند؛ دولت ایران هر چه دارد باید در دست خودش باشد. نفت هم یکی از آن چیزهایی است که مال ایران است باید در دست ایران باشد. مراد از “دست ایران” این است که کسی از این عایدات سوء استفاد نکند. کسی به ناحق یک قسمتی از این عایدات را به خود تخصیص ندهد.
مذاکرات مجلس شورای ملی، جلسه ۱۸۵، ۱۷ شهریور ۱۳۳۰
از: فیس بوک دکتر محمد مصدق رهبر ملی ایرانیان
دکتر محمد مصدق انسان شریف ووطن پرستی بود که یک عمر برای استقلا ل وازادی ایران مبارزه ای خستگی ناپذیر کرد. او توانست با جسارت وشجاعتی بی نظیر در مقابل دسیسه های دول استعماری و نوکران بومی شان مقاومتی شایان توجه بنماید ومردم ایران را که تا ان زمان در کشمکش های بین المللی گرفتار بودند از خواب بیدار کند وجنبش بس بزرگ وقابل تحسینی را برای کسب ازادی واستقلال بر پا سازد.با این که این جنبش بر اثر دسایس بین المللی , خیانت دربار وروحانیون بسرکردگی کاشانی با انجام کودتای بیست وهشتم مرداد با شکست مواجه شد اما هنوز که هنوز است مصدق به عنوان یک مرد وطن خواه وسیاستمداری پاک ودوست داشتنی در قلب مردم ایران جایگاهی بس مستحکم دارد.
علی گوشه