چگونه می‌توان با تروریست‌هاى مسلمان مبارزه کرد؟

پیش از آغاز مطلب، لازم است توضیحى کوتاه در مورد دو مطلب قبلى بدهم. ذیل مطلب «آنچه تروریست هاى مسلمان بر روى آن حساب مى کنند» دو نظر در باره ى نوشته و نویسنده درج شده بود، که مشخص بود نویسندگان، نه آن مطلب را درست خوانده و فهمیده اند و نه اصولا به مبارزه با تروریست هاى مسلمان اعتقاد دارند. جالب اینجاست کسانى که آیت الله خلخالى را انقلابى و شایسته ى ریاست جمهورى مى دانستند و بر کشتارهاى اول انقلاب با شادى و شعف مهر تایید مى نهادند، اکنون آن قدر نازک دل و ضد خشونت شده اند که سخن گفتن از روش هاى تروریست هاى مسلمان را، ترویج خشونت و کلام فاشیستى مى نامند که نویسنده ى آن اگر در خارج باشد و این مطلب را به زبان خارجى بنویسد، به زعم رفقا به خاطر ترویج خشونت محاکمه خواهد شد! این روش سخن گفتن مشخص است که روش چه کسانى است و چه هدفى را از آن دنبال مى کنند، و پرداختن به آن جز وقت تلف کردن نتیجه اى نخواهد داشت. خواننده ى بى غرض مى تواند خود با خواندن مطلب کوتاه من پى ببرد که آیا کلمه اى در ترویج خشونت در آن نوشته شده است یا خیر و نیازى به پاسخى بیش از این ندارد.

در نقد یادداشت «حکایت تفاوت خون فرانسوى و خون لبنانى» نویسنده ى ارجمندى به نام آقاى تهمورث کیانى مطلبى نوشته اند در سایت وزین «عصر نو» با عنوان «لیبرال هاى آن ها و لیبرال هاى ما!» که سوتیتر آن از این قرار است: «سخنى با ف.م.سخن؛ اگر نیک بنگرى خاورمیانه اى ها هم زندگى را دوست دارند!».

با این سر آغاز مشخص است که دوست نویسنده ى ما، بیش از آن که به مفاد نوشته توجه کنند، به فرضیات و حدسیات خود توجه کرده اند چرا که به طور ساده و خلاصه، من نه در این یادداشت، و نه در هیچ یادداشت دیگرى، چیزى نگفته ام که حاکى از ارزش بیشتر یا کمتر جان کسى باشد! مطلب ایشان هم اگرچه با طعنه هاى مستقیم و غیر مستقیم همراه است، اما به طور مستقل -صرف نظر از برداشت غلط از نوشته ى من- خواندنى است و من لینک این مطلب را براى مطالعه دوستانم در صفحه فیس بوک گذاشته ام.

اما بپردازیم به موضوع بحث امروز و چگونگى مبارزه با تروریست هاى مسلمان.

*****

نخست توضیح دهیم که چرا به جاى تروریست هاى داعش که این روزها، به آتش افروزى در کشورهاى جهان مشغول اند، عنوان عمومى تر تروریست هاى مسلمان به کار مى بریم:

به نظر ما، تروریسم اسلامى، به چند گروه و دسته مثل داعش خلاصه نمى شود. بدتر از تروریسم داعش، تروریسم دولتى است، که اتفاقا یکى از سردمداران و پیش کسوتان آن همین جمهورى اسلامى غاصب ایران است. این خطرناک ترین نوع تروریسم است که اگرچه چهره ى وحشتناک و کریه خود را در لا به لاى معاهدات رسمى بین المللى و حقوق کشورهاى عضو سازمان ملل و عهدنامه ها و پیمان نامه ها و معاملات تجارى و روابط اقتصادى پنهان مى کند، اما با نهادهاى مخوفى که با بودجه هاى عظیم حکومتى به وجود آورده، در تمام مدت سى و هشت سال گذشته، هم مستقیما دست به عملیات تروریستى در خارج از مرزهاى ایران زده، و هم از کشورهاى تروریست پرور و گروه هاى تروریستى حمایت همه جانبه ى مادى و معنوى کرده است.

تروریسم اسلامى ریشه کن نخواهد شد اگر حکومتى مانند جمهورى اسلامى ریشه کن نشود. گروه هایى مانند داعش و طالبان و اقمار آن ها در آفریقا و جنوب شرقى آسیا شاید در اثر فشار، در غارها و جنگل ها پناه بگیرند و مثل ویروس، در حالت خفته به حیات خود ادامه دهند اما کشورى تروریستى مانند جمهورى اسلامى همواره در مقابل چشم جهانیان قرار دارد و از لحاظ نظرى (نوشته هاى کیهان، وطن امروز، رجانیوز… سخنان سرداران سپاه و بسیج مثل سردار قاسمى و نقدى… و استنتاجات دینى و فقهى امثال مصباح یزدى (تئوریسین ارهاب و ترور اسلامى) و محسنى اژه اى (یکى از صادرکنندگان فتواى ترورها…)، و عملى (انواع و اقسام عملیات تروریستى مستقیم و غیر مستقیم در خارج از کشور) اعتقاد کامل و بدون تعارف خود را به تروریسم آن هم در سطح جهان نشان داده است. اگر غرض مبارزه ى واقعى با تمام ابعاد تروریسم در سطح جهان باشد، در اثر روابط «خاص» و معاملات سودآور و امثال این ها نباید با این نوع تروریسم مماشات شود.

تروریسم اسلامى، همان طور که از نامش پیداست آبشخورش در اسلام است ولى اسلام شاخه هاى مختلف دارد که مذهب اهل سنت و مذهب شیعه شناخته شده ترین آن هاست. هر دوى این مذاهب، به دلایل گوناگون که شاید اصلى ترین آن ها دشمنى ذاتى این دو مذهب با هم و دست یافتن به هژمونى در عالم اسلام باشد، به جذب افراد مسلمان و غیر مسلمان به منظور انجام عملیات تروریستى اقدام مى کنند. قصد افراد غیرمسلمان، اگرچه به موضوعات اسلامى ربطى ندارد اما چون زیر لواى اسلام عمل مى کنند، و عمل شان در نهایت به نفع اسلامى ها تمام مى شود لذا در همان دسته بندى اسلامى قرار مى گیرند.

عربستان سعودى و برخى از کشورهاى حاشیه خلیج فارس، اگر چه بر خلاف جمهورى اسلامى، اعتقادشان به ترور را فریاد نمى کنند و کمتر به حمایت هاى خود از تروریست ها رنگ حکومتى و دولتى مى زنند، اما براى کسب هژمونى در جهان اسلام، به گروه هایى بال و پر داده اند که بعدها، هم وبال گردن خود آن ها شده اند و هم عامل وحشت مردم جهان. این ها هم نه تنها به کمک مالى و تسلیحاتى از گروه هاى هم مذهب خود مى پردازند، بل که به شیوه هاى مختلف براى این گروه ها زمینه هاى یارگیرى از میان مسلمانان و غیر مسلمانان را فراهم مى آورند.

اگر جهان به راستى در صدد مبارزه با تروریسم اسلامى است، به قیمت خرید نفت و فروش اسلحه، نباید بر عمل این کشورها سرپوش بگذارد.

مجله ى «تایم» این هفته، مطلبى منتشر کرده از یک دریاسالار امریکایى به نام «جیمز استاریدیس». آقاى دریاسالار که از فرماندهان سابق ناتو هم بوده، مطلب اش را در هشت ماده خلاصه کرده که تماما راه هاى نظامى و سایبرى مقابله با تروریسم را نشان مى دهد. به نظر ما، این ها ساده ترین و ابتدایى ترین راه هاى مبارزه با تروریسم اسلامى است، و بیشتر به زدن شاخه هاى درخت تروریسم اسلامى شبیه است تا زدن ریشه ى آن.

باز هم در این مورد خواهیم نوشت…

«ادامه دارد…»

از: گویا

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل