سروده ای از استاد ادیب برومند: جشن سده

بیاور مى ‏که گاهِ کامرانى‌‏ست

زِ مى ‏ما را هواى سرگرانى‌‏ست

نوا سر ده به آهنگِ همایون
که گویى در سرم شورِ جوانى‌‏ست

بزن سنتور و زآن‌پس تار و طنبور
که دلخواهم سرودِ خسروانى‌ست

مرا ساغر بریز و جام پُر کن
از آن مینا که صهبایش مُغانى‌ست

برافروز آتشى در سینه از عشق
که لطفش به زِ آب زندگانى‌ست

پس‌آن‌گه خرمنِ آتش به کهسار
برافروز اى که کارت دیهگانى‌‏ست

برافروزان سپس تلّى زِ آتش
به دشت، اى آن که سعْیَت آرمانى‌‏ست

خود این آتش نمودِ روشنى‌ها
به فکر و ذکر و تشخیصِ زمانى‌ست

فغان از چشمِ تار و فکرِ تاریک
که در هر مطلبش معکوس‌خوانى‌‏ست

از آن رو آتش افشانیم در دشت
که از اندیشه‌ی روشن، نشانى‌ست

به آیینِ سده شاباش سر کن
که این رسم از رسومِ باستانى‌‏ست

مبارک باد این جشنِ کیان‌زاد
بر آن کو در تنش خونِ کیانى‌‏ست

سده این جشنِ فرخ‌فالِ فیروز
نمادى از سرور و شادمانى‌ست

سده یادآورِ ایرانِ بشْکوه
گرانفر چون درفشِ کاویانى‌ست

سده یادآورِ عهدى که ایرانِ
چو مهرش در جهان پرتوفشانى‌‏ست

سده جشنى است دستآوردِ هوشنگ
که با دیوان نبردش داستانى‌ست

سخن از جشنوار و جشن برگوى
که دلکش چون دراىِ کاروانى‌ست

سده این یادگارِ عهدِ دیرین
فروغش زنده، نامش جاودانى‌ست

به یاد آور زمانى را که این رسم
فروزانفر چو رسمِ پهلوانى‌ست

غمِ آن روزگارِ رفته از دست
مرا در خاطر اندوهى نهانى‌ست

به یادِ عهدِ دیرین چاره‌ی غم
کنون ما را شرابِ ارغوانى‌ست

سزد گر دل فراگیریم از اندوه
در آن جشنى کز آنِ کامرانى‌ست

ادیب اکنون به کامِ دوستداران
خریدار نشاط از دوستگانى‌‏ست

سزد کز بهرِ آزادى بکوشیم
زِ جان و دل که تأییدش جهانى‌‏ست

جهان تا هست، ایران زنده بادا
که جان دادن به راهش رایگانى‌ست

ادیب برومند – بهمن‌ماه ۱۳۷۷

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل