مناظره کاندیداهای منتخب شورای نگهبان صرفنظر از مقاصدی که برای پوشاندن سوابق برخی از کاندیداها در شراکت درقتل و سرکوب جوانان وطن داشت، هم از نقطه نظر فرم و هم محتوا بیان ناتوانی و بن بست کل نظام و کاندیداهای منتخب نظام ولایت فقیه بود.
در این مناظره قرار بود کاندیداهای دست چین شده به مسائل اجتماعی بپردازند.
از نقطه نظر فرم، هم محتوای سطحی و نازل سوالهای از قبل تهیه شده، هم اختصاص دقایق به هر کاندیدا، هم سردرگمی در زمینه تعیین زمان استراحت و ضابطه مند کردن حق پاسخگویی کاندیداها به تهمت و افترا به نحوی بود که توجه بینندگان و مردم ایران را از چند مساله اساسی منحرف سازد. ۵ سوال از قبل تهیه شده بود که به قید قرعه از کاندیداها می پرسیدند.
۱/ سوال از آقای میر سلیم: لطفا بفرمایید طرح و برنامه ۴ ساله شما برای مدیریت و ساماندهی حاشیه نشینی و جلوگیری از رشد این پدیده چیست؟
۲/ سوال از آقای رئیسی : چه برنامه و راهکاری برای رشد عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی در شرایط امروز ایران پیشنهاد می کنید؟
۳/ سوال از آقای هاشمی طبا : مشکل مسکن ناشی از چه مولفه هایی است و چه طرحی برای حل مشکل مسکن بویژه برای زوجهای جوان در نظر دارید؟
۴/ سوال از آقای روحانی : مشکل ازدواج جوانان را ناشی از چه عللی می دانید وبرنامه شما برای افزایش نرخ ازدواج پایدار چیست؟
۵/ سوال از آقای جهانگیری” با توجه به عدم رضایت کافی ارباب رجوع دردریافت خدمات دستگاههای اجرایی مهمترین اقدام دولت شما در جهت کاهش بروکراسی و افزایش کار امدی دستگاههای اجرایی چیست؟
۶/سوال از اقای قالیباف :چه راهکار و برنامه موثری را درمقابله با چالشهای زیست محیطی از قبیل آلودگی هوا، مصرف بی رویه منابع آب، جنگل زدایی، بیابان زایی، مشکل تغییر اقلیم و پدیده ریزگردها پیشنهاد می کنید؟
و سوالاتی در دوم از قبیل : ” اقای رئیسی نظر شما در باره ورزش قهرمانی چیست؟ ” یا ” اقای روحانی نظر شما در رابطه با اشتغال زنان و ارتباطش با اهمیت صیانت از خانواده چیست؟” و…
در واقع ۵ سواال گزینشی از کاندیداها در مقایسه با معضلات اجتماعی که نظام ولایت فقیه کشور را بدان گرفتار ساخته است، از قبیل وضعیت فحشا و اعتیاد، وضعیت کارتن خوابی، خود کشی، افزایش بیماریهای روانی و خصوصا افسردگی در جامعه، اعدام، رشوه خواری، طلاق، کودکان کار، فرار از خانه، فرار مغزها، فقر ومسائل و فشارهای مربوط به جامعه زنان و… که مسائل و بحرانهایی است که اغلب آنها ساخته نظام است، بسیار حساب شده انتخاب شده بود تا با پاک کردن صورت مساله، نیاز به راه حل نیز به اذهان نرسد! از طرح حقوق شهروندی مردم و حقوق ملی مردم در درون و بیرون مرزها نیزخبری نبود.
جالب اینکه حتی روزنامه همشهری به نتایج یک پژوهش انجام شده درباره اولویتبندی آسیبهای اجتماعی از دیدگاه یک هزار نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاهها، قضات، فرهنگیان، کارشناسان و روحانیان و مدیران و معاونان دستگاهها اشاره می کند که در این پژوهش ۲۸ مسئله اجتماعی مورد پرسش واقع شدهاند که اغلب پاسخگویان از بیکاری، اعتیاد، فقر و طلاق به عنوان مهمترین مشکلات اجتماعی کنونی نام بردهاند.
محتوای پاسخها
بطور نمونه به سوال از قالیباف نظر افکنیم که برای ارائه ” برنامه و راه حل ” ۶معضل زیست محیطی ۴دقیقه اختصاص داده شده بود! کاندیداها نیز از ارائه برنامه ناتوان بودند و پاسخها نیز اغلب بی ربط با موضوع و فرافکنی بودند.
در واقع هم قصد طراحان سوال به سخره گرفتن مسائل بود و از قبل معلوم بود که هدف از طرح چنین سوالاتی گرفتن پاسخهای کلی و صدور احکام است تا مردمی به علل بن بست و گره های موجود در امور در چنین نظامی پی نبرد.و هم کاندیداها جز این نکردند.گذشته از آن من باب نمونه بحران محیط زیست که ایران را در چند سال آینده بدل به بیایان می نماید و زمینه زیست و حیات همه ایرانیان را بخطر میاندازد، نه تنها راه حل نجست بلکه وقت اختصاص یافته نیز وسیله تسویه حساب سیاسی خصوصا بین اقایان جهانگیری و قالیباف و روحانی شد.
امر مهم دیگری که روشن شد این بود که کاندیداها در قبل از شرکت در مناظره نیز برنامه ای به جامعه ارائه نداده بودند جز وعده های کلی و پوپولیستی و بعبارتی خیالبافی همچون ایجاد اشتغال ۶ و ۵ میلیونی وسه برابر کردن یارانه نقدی و رساندن رشد اقتصادی به ۲۶ درصد!!
طرفه اینکه تقلب و دروغ در نظام ولایت فقیه آنچنان جایگاه ویژه ای دارد که شخصی همچون قالیباف که نامش و سلوکش با رانت و پورسانت وو فساد عجین است در لباس طرفدار محرومان ظاهر می شود!
بر خلاف مناظره هایی که بین کاندیداهای ریاست جمهوری در دنیا برگزار می شود و مجریان برنامه های ارائه شده کاندیداها را که برای مردم نیز اشنا می باشند را به چالش می کشند و در زمینه چگونگی اجرا و نیز منابعی که برای اجرای ان برنامه ها بدان اتکا خواهند کرد از کاندیداها سوال می شود، بی برنامگی کلیه کاندیداها های نظام ولایت فقیه درمناظره دیروز مشخص و محرز شد. خصوصا آقایان جهانگیری و روحانی و قالیباف، در زبان از حقوق مردم بسیار سخن راندند اما زمانی که پای عمل و تعهد به آن حقوق به میان آمد، فراموش کردند که وقتهایی که در اختیار داشتند را موظف به ارائه پاسخ به سوال و راه حل نسبت به مسائل مردم بودند و با بی اعتنایی به اصل سوال و حاشیه رفتنهای پیاپی و کوشش برای “مچ گیری” از یکدیگر و و طعنه به یکدیگر… ماهیت و ذهنیت خود را عیان کردند.
برای بسیاری از ایرانیان که از تجربه درس گرفته اند که نظام ولایت فقیه اصلاحی بسوی احقاق حقوق مردم را پذیرا نیست و بر عکس هر اصلاحی در چار چوب این نظام منجر به تحکیم قدرت مطلقه راس و رهبری نظام شده و می شود، محرز بود که کاندیداهای دستچین شده نظام اگر قرار بود مساله حل کن باشند ملتزم به نظام مساله ساز ولایت فقیه نمی شدند.از کاندیداهای دستچین شده نظامی که مروج فساد و دروغ و بی اخلاقی است جز این هم انتظار نیست و در واقع رفتار آنها ایینه تمام نمای ماهیت استبدادی نظام ولایت فقیه است.
امر مهمتر از دید نگارنده اما عکس العمل برخی هموطنان خصوصا طرفداران برخی از کاندیداها است. نگاهی به عنوانهای مطبوعات هر دوجناح بیندازیم.
- نشریات متمایل به اصلاح طلبان:
شرق : طوفان جهانگیری /آرمان : درود در لانه زنبور /اعتماد : زلزله جهانگیری - نشریات جناح راست:
/ رسالت : “انکار رسوایی پدید خواهد آورد “«دستهای خالی کار دست دولت داد» کیهان: در فضای مجازی چه در فیسبوک و کانالهای تلگرام (عمدتا کانالهای متعلق به اصلاح طلبان) بلافاصله سیل کاریکاتور اقای جهانگیری در میدان بوکس و ناک اوت کردن قالیباف، کاریکاتورمشت گره کرده جهانگیری بر فرق سر قالیباف و…ودادن نمره صفر به آقایان میرسلیم و هاشمی طبا، بدلیل صحبتهای غیر جنجالی و مچ گیری، براه افتاد که همگی مبین این امر بود که بجای توجه به این مهم که کدام کاندیدایی واقعا حرفی برای ارائه و راه حل و پاسخی برای مسائل مبتلابه جامعه دارد، به امر تخریب و ” تودهنی ” و ” از رو بردن ” و ” بخاک سیاه نشاندن ” و… طرف مقابل بیشترین توجه را داشتند. اغلب نظرات معطوف به شباهتهای بین این دوره و نامزدهای دورههای گذشته” انتخابات” ریاستجمهوری و رفتارها ازجمله لحن تند، اتهامات، نشان دادن مدرک و… بود و سخن از این میراندند که روحانی عصبانی و لرزان بود و ضعف از خود نشان داد و جهانگیری قالیباف را از رو برده و له کرد و… بالاخره برنده مناظره دیروز چه کسی بود؟!
مناظره نخست و خصوصا عکس العملها، نگارنده را بیاد این جملات تحفته الملوک کشفی انداخت :
“هر آینه یکدیگر را مثل سباع بر و ماهیان بحر می درند و با افساد و افنای یکدیگر مشغول می شوند و عالم را به هرج و مرج می کشانند. “
اینگونه است که هرگاه در کشوری محتوا فدای شکل و ظاهر شود و” مچ گیری” ارزشمند ترو جذاب تر از ارائه راه حل برای معضلات باشندآن جامعه ازر شد می ماند و سیر قهقرایی را پیش خواهد گرفت.
آیا بجای توجه به “مچ گیری ” و “به روز سیاه نشاندن ” رقیب، بهتر نیست با خود رو راست باشیم وطرح چند سوال ساده از وجدان خود را ضروری بدانیم؟
- کدامیک از این مدعیان راه حل مشکلات را برای من ایرانی عیان کرد؟
- اصولا نظام و رژیمی که بقایش را در بحران و مساله سازی دارد، آیا توانا به حل بحران و مساله است؟
- آیا کاندیداهای استصوابی که کاندیداهای منتخب و مستقیم ما مردم نیز نیستند جدا با توجه به برخوردشان برای باز کردن گره ای از مشکلات ما مردم به میدان آمده اند و یا برای ادامه بقای نظام حاکم؟
- جای ما مردم در نمایش از قبل مهیا شده کجا قرار دارد؟ درون و یا بیرون آن؟!
- آیا با تحریم چنین نمایشی، رای به عزت نفس خود و نیز رای به رد بازیچه قراردادن خود نخواهیم داد؟
- آیا با مشاهده ناتوانی مدعیان نظام حاکم، تحریم آغاز باور به توانایی خود مردم برای قبول مسئولیت مدنی راه حل یابی و خشونت زدایی از زندگی با دست و اندیشه خود نیست؟
اگر از زاویه مسئولیت جمعی بدین مساله نگاه کنیم هیچ ملتی نمی تواند به پیامدهای بی تفاوتی نسبت به مسائل مبتلابه خود تن در ندهد و در غیاب ذهنیتی مبتنی بر لزوم تکیه بر اندیشه ای از “مدیریت بحران” روزگار را سپری سازد و دچار انحطاط نگردد. تحریم فعال آغاز اندیشیدن به “مدیریت بحرانی ” است که برخاسته از وجدانی جمعی و رفتاری مدنی و خشونت زدا و معطوف به اراده و عزمی ملی برای در انداختن طرحی نو امی باشد که ضامن زندگی و زایندگی ملتی فهیم است.
از: گویا