از انتشارات نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران
تهیه و تنظیم: فعالین نهادهای همبستگی در کلن
( ۳ )
ملاحظات و اسامی | علت و نوع حادثه | تعداد نفرات |
نام واحد |
شهر | تاریخ | شماره ردیف |
فوت یک آتش نشان به نام داوود نجاتی و مصدومیت شدید یک آتش نشان دیگر | آتش سوزی – به علت نداشتن ماسک و کپسول | ۲
|
مجتمع آپارتمانی
|
شهریار – فردوسیه
|
۱ خرداد ۱۳۹۶ | ۱
|
حال زریزحاج بارانی، رسول اکرمی و قاسم خوش چمن وخیم است(روزبعد ۲نفراول وسپس نفرسوم دربیمارستان درگذشتند) وحامد قاسمی، کاووس عباسی وکریم بیگدلی بشدت مصدوم شده اند | انفجار و سوختگی کارگران بعلت فقدان هرگونه وسیلۀ ایمنی | ۹
|
کارخانه فولاد
|
یاسوج
|
” ” ”
|
۲
|
مصدومیت کارگر برقکار۳۲ ساله | سقوط به چاهک آسانسور | ۱ | ساختمان در حال احداث | تهران | ” ” “ | ۳ |
فوت یک کارگر و مصدومیت۱کارگردیگر | افتادن سنگ هنگام برش از زیر دستگاه قله بر | ۲
|
کارگاه سنگ بری
|
محلات
|
۲ ” “ | ۴
|
مجروخیت شدید ۲ کارگر | تخریب غیر اصولی ساختمان | ۲ | کار ساختمانی | کرج | ۴ ” ”
|
۵
|
فوت یک کارگر مقنی | سقوط سنگ هنگام حفاری | ۱ | حفاری چاه | نیشابور | ” ” “ | ۶ |
ملاحظات و اسامی | علت و نوع حادثه | تعداد نفرات | نام واحد | شهر | تاریخ | شماره ردیف |
بک کولبر جانباخته و۳ نفر دیگربه نامهای توفیق مصطفایی۴۵ساله،عدنان شهیدی وهوشیارصحرایی مصدوم شدند | شلیک مستقیم نیروهای انتظامی
|
۴
|
کولبران
|
اورامان-روستای درکی
|
۴ خرداد ۱۳۹۶ | ۷
|
کارگر۲۰ساله به نام جمال د. جان باخت و۳کارگر۱۸،۲۲و۲۵ساله مصدوم شدند | اتصال سیم برق به دستگاه میکسر بتُن | ۴
|
کار ساختمانی
|
شوش- روستای بیت جوحی | ۵ ” ”
|
۸
|
– | فرو ریختن دیوار
|
۱
|
کار ساختمانی | ایوان – ایلام
|
” ” ”
|
۹
|
فوت یک کارگر ۵۱ ساله | برق گرفتگی | ۱ | معدن آسیا سنگان | خواف – خراسان رضوی | ۶ ” ”
|
۱۰ |
فوت۲برادر۳۴و ۳۵ساله ومحمد بگری آتش نشان که برای نجات آنها رفته بود | سقوط در چاه ۲کارگر
|
۳
|
کارخانه شن و ماسه
|
فولاد شهر لنجان | ۷ ” “ | ۱۱ |
فوت یک کارگر ۲۵ ساله
|
برق گرفتگی در اتوبان زنجان – قزوین | ۱
|
شرکت برق
|
ابهر
|
” ” “ | ۱۲
|
مرگ عدنان معروفی کارگر اهل مریوان | سقوط راننده جرثقیل در کانال | ۱ | تونل مترو | تهران | ” ” “ | ۱۳ |
فوت رانندۀ ۲۶ ساله لودر | سقوط و قرارگرفتن زیر چرخ | ۱ | معدن سنگ | محلات | ” ” “ | ۱۴ |
مجروحیت شدید ۴ کارگر و فوت آنها در روز بعد | سقوط به دستگاه خمیر کاغذ | ۴ | کارخانه کمپوست | مشهد | ۸ ” “ | ۱۵ |
فوت یک کارگر جوان | سقوط سنگ | ۱ | معدن شن و ماسه | سواد کوه | ” ” “ | ۱۶ |
فوت یک کارگر | برق گرفتگی هنگام کار با دستگاه اون | ۱ | شرکت صنعتی | ساوه | ” ” “ | ۱۷ |
ملاحظات و اسامی | علت و نوع حادثه | تعداد نفرات | نام واحد | شهر | تاریخ | شماره ردیف |
فوت حسین کارگر بازنشسته ۶۰ ساله | سقوط با لودر از ارتفاع۳ متری | ۱ | کارخانه گچ | بجستان | ۹ خرداد ۱۳۹۶ | ۱۸ |
فوت جعفر کارگر جوان | سقوط جک بالابر روی کارگر | ۱ | تعمیرگاه ماشین | تهران | ” ” “ | ۱۹ |
مرگ کارگر ۴۵ ساله | گاز گرفتگی | ۱ | نظافت چاه ۸ متری | بابل | ” ” “ | ۲۰ |
مجروحیت شدید دو کارگر۵۴ و ۵۸ ساله | سقوط از بالابر | ۲ | ساختمان نیمه کاره | تبریز | ۱۰ ” “ | ۲۱ |
مرگ کارگر۵۰ سالۀ پیمانکاری | اصابت صفحه فلزی۲۰کیلویی | ۱ | یونیت۱۰۷فازو۲۴و۲۳و۲۲ | پارس جنوبی | ” ” “ | ۲۲ |
فوت کارگر جوان افغانستانی | سقوط در چاه | ۱ | حفر چاه | تهران | ۱۱” “ | ۲۳ |
مجروحیت شدید کارگر ۴۱ ساله | سقوط در چاهک آسانسور | ۱ | مجتمع مسکونی | مشهد | ۱۳ ” “ | ۲۴ |
مرگ کارگر ساختمانی ۵۶ ساله | سقوط از طبقۀ چهارم داربست | ۱ | مجتمع در حال ساختمان | ساوه | ” ” “ | ۲۵ |
مصدومیت شدید ۴ کارگر | ریزش ساختمان ۳ طبقه | ۴ | ساختمان نیمه کاره | کرج | ۱۵ ” “ | ۲۶ |
مرگ کارگزراهداردر۳۰کیلومتری آزاد راه شوشتری | برخورد خودروی سواری | ۱ | کارگز راهداری | مشهد | ۱۶ ” “ | ۲۷ |
مرگ مقنی ۵۰ ساله | ریزش چاه | ۱ | حفر چاه | قم | ” ” “ | ۲۸ |
فوت کارگر ۳۴ ساله | سقوط از ارتفاع | ۱ | ساختمان نیمه کاره | اراک | ” ” “ | ۲۹ |
مرگ کارگر۲۵ ساله افغانستانی | برق گرفتگی | ۱ | مرغداری | گلپایگان | ” ” “ | ۳۰ |
مرگ۱کارگر۲۹ساله | سقوط از طبقۀ سوم | ۱ | ساختمان نیمه کاره | ساوه | ۱۷ ” “ | ۳۱ |
مصدومیت شدید کارگر ۲۱ ساله | سقوط ازچاهک بالابر به طبقۀ منفی ساختمان | ۱ | یک واحد تجاری | تهران | ” ” “ | ۳۲
|
فوت ۱ کارگر زنجانی به نام زید علی محبی | سقوط سنگ به وزن۲تُن روی کارگر | ۱ | معدن شرکت کانسار سپاهان | هرسین | ۱۸ ” “ | ۳۳ |
ملاحظات و اسامی | علت و نوع حادثه | تعداد نفرات | نام واحد | شهر | تاریخ | شماره ردیف |
فوت کارگر۲۱ساله هنگام حفر چاه | برق گرفتگی با چکش برقی | ۱ | منزل مسکونی | ساوه | ۲۰ خرداد۱۳۹۶ | ۳۴ |
فوت کارگر۲۳ ساله | برق گرفتگی | ۱ | ؟ | آذرشهر | ” ” “ | ۳۵ |
مرگ رحمت الله محمدی رانندۀ۴۸ساله بولدوزرومصدومیت یک کارگر | سقوط لودر به روی بولدوزر
|
۲
|
معدن هردورود
|
آمل
|
۲۱ ” “ | ۳۶
|
فوت کارگر۱۶ساله افغانستانی درآستانه روزجهانی برای لغو کار کودک! | سقوط در کانال کولر | ۱ | ساختمان در حال احداث | تهران – ولنجک | ۲۲ ” “ | ۳۷ |
فوت کارگر ۴۵ ساله | خفگی ناشی از گاز گرفتگی | ۱ | معدن ذغال سنگ یاقوت شهر | کوهبنان – کرمان | ” ” “ | ۳۸ |
مصدومیت ۳ کارگر | تصادف با خودرو | ۳ | راهسازی در اتوبان هاشمی | تهران | ” ” “ | ۳۹ |
فوت کارگر۲۷ساله و مصدومیت شدید کارگر۲۳ساله، هر دو افعانستانی | آوار و فروریختن دیوار | ۲ | کارگاه ساختمانی | تهران | ۲۳ ” “ | ۴۰ |
فوت کارگر ۲۶ ساله به نام گنجی | اصابت سنگ به سر | ۱ | معدن کوشک | بافق | ” ” “ | ۴۱ |
مرگ جوان ۲۵ ساله | استنشاق گاز درون چاه | ۱ | حفر چاه | ساوه | ۲۴ ” “ | ۴۲ |
مسمومیت و بیهوشی کارگران | محبوس شدن در مخزن مواد شیمیایی | ۸ | کارخانه تولید فوم | کهریزک | ” ” “ | ۴۳ |
و کشته شدن ۴ سرنشین ۲ خودرو | تصادف با خودرو حین کار | ۲ | کارکنان توزیع برق | خمین – الیگودرز | ۲۵ ” “ | ۴۴ |
مرگ یک کارگر ۴۰ ساله | ریزش آوارهنگام تخریب ساختمان | ۱ | ساختمان سازی | بابل | ” ” “ | ۴۵ |
فوت مقنی ۴۰ ساله | ریزش چاه | ۱ | حفر چاه | آذر شهر | ” ” “ | ۴۶ |
کشته شدن سیروان خانه خلی، کولبر | تیراندازی نیروهای انتظامی | ۱ | کولبر | سردشت | ” ” “ | ۴۷ |
مرگ یک کارگر۳۵ ساله | سقوط از طبقۀ سوم | ۱ | ساختمان در حال احداث | قوچان | ۲۷ ” “ | ۴۸ |
مرگ نور محمد ۳۶ ساله | سقوط از بالای ساختمان | ۱ | تعمیرکار کولر | خواف | ” ” “ | ۴۹ |
ملاحظات و اسامی | علت و نوع حادثه | تعداد نفرات | نام واحد | شهر | تاریخ | شماره ردیف |
فوت یک کارگر ومصدومیت یک کارگر دیگر افعانی | ریزش دیوار و آوار سنگین | ۲
|
کارخانه در حال ساخت | کاشان | ۲۸ خرداد ۹۶ | ۵۰ |
فوت۱کارگر۴۲ساله و۱کارگر۵۰ساله افغانستانی | ریزش دیواره زیر زمین | ۲ | ساختمان مسکونی | شهرک گلدسته چهار دانگه | ۲۹ ” “ | ۵۱ |
فوت کارگر۵۰ ساله حین کار | سقوط از طبقۀ سوم ساختمان | ۱ | ساختمان نیمه کاره | اراک | ” ” “ | ۵۲ |
مرگ پزشک۲۷ساله به نام نبیل بهروزی و مصدومیت۴ همکار همراه | تصادف جاده ای درحین مأموریت | ۵ | دانشگاه علوم پزشکی | چاه بنارد- هرمزگان | ” ” “ | ۵۳ |
طی خبر روز بعد تعداد مسمومین به ۶۰ نفر رسید | مسمومیت غذایی
|
۲۰
|
پیمانکاری ستاره تاراز
|
عسلویه – فاز ۱۳
|
۳۰ ” “ | ۵۴
|
ضمیمه ها:
جان باختن ۱۵پرستار طی سال ۱۳۹۵ درحین کار!
۴ خرداد – دکتر ژاله عزتی معاون فنی، آموزشی و پژوهشی سازمان نظام پرستاری و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بهشتی به شرق گفت: «تنها مدتی پیش، یکی از همکارانمان که ٣۵ سال داشت و سرپرست پرستاری بیمارستانی در کرمان بود و گزارشش به ما رسید بهناگهان وسط بخش دچار سکته قلبی شد و فوت کرد».
وی افزایش این تعداد فوتی در حین کار در سال اخیر به دلیل فشار کاری زیاد و همچنین فشارهای اقتصادی و مالی روی پرستاران است.
او توضیح داد: «شرایط زندگی نیز در این سالها سختتر شده است، فشار کار بالاست، علاوهبراین پرستار ممکن است با نیاز شدید مالی نیز مواجه باشد درعینحال با عدم احترام کافی نیز مواجه است و اینها همه فشارهایی است که منجر به چنین اتفاقاتی شده است.
قانون مشاغل سخت و زیان آور وکارگران تونل سوم کوهرنگ ؟
۴ خرداد – یکی از کارگران تونل سوم کوهرنگ که نخواست نامش فاش شودبه یک منبع خبری محلی گفت: کار در تونل از جمله مشاغلی است که حتی در ایمنترین محیط های کاری همچنان جز سختترین مشاغل جهان محسوب میشود.
وی افزود: طبق تعریف قانون کار، مشاغل سخت و زیان آور معمولا به کارهایی اطلاق می شود که در آن عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار، غیر استاندارد بوده و در اثر اشتغال، تنشی به مراتب بالاتر ازظرفیت های طبیعی (جسمی و روانی) در کارگر ایجاد گردد که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن است که ما همه آنها را به جان میخریم.
او می گوید: کار ما سخت و زیان آور است، هرکس در تونل کار کرده است از خطرات و سختی های آن آگاهی دارد.
یکی دیگر از کارگران که جوان ۲۸ ساله است می گوید: مطابق قانون کار، کار در تونل جزو مشاغل سخت و زیان آور تلقی می شود و در این بین یکی از دغدغه های اصلی کارگران کمبود تسهیلات و خدماتی است که طبق قانون باید به آنها تعلق گیرد اما تعلق نمیگیرد.
وی که قوانین را بخوبی میداند ادامه میدهد که مطابق قانون کار، کارگران معادن نباید بیشتر از ۶ ساعت در روز و ۳۶ ساعت در هفته فعالیت کنند این در حالی است که اکثر کارگران این بخش در ۲ تا ۳ شیفت کاری به صورت مداوم طی ۱۵ روزکار می کنند.
یکی دیگر از کارگران تونل سوم کوهرنگ می گوید: ۵ سال است به صورت مداوم مشغول به کار هستم و خوشبختانه مشکلی از لحاظ بیمه تامین اجتماعی و تکمیلی ندارم اما کار کردن در معدن یک کار ریسک پذیر و طاقت فرسا محسوب می شود از این رو باید توجه بیشتری به این حوزه شود.
این کارگر معدن درخصوص عمده مشکلات کار در معدن تصریح کرد: کار در معدن یکی از مشاغل سخت در سراسر جهان محسوب می شود که متاسفانه در نظر گرفتن سختی کار برای این شغل کمتر به چشم می خورد.
هیچ نظارتی بر معادن نداریم/کارگران ماهها حقوق نمیگیرند
رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران با بیان اینکه هیچ نظارتی در معادن نداریم، گفت: حتما باید ۵۰ نفر در معادن کشته شوند تا متوجه شویم چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
عبدالوهاب سهلآبادی، رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در نشست خبری با اعتراض به عدم نظارت و آموزش در معادن گفت: معادن کشور وضعیت خوبی ندارند.
وی در ادامه تأکید کرد: حتماً باید ۵۰ نفر در یک معدن کشته شوند، تا ما متوجه شویم چه اتفاقی در معادن میافتد؟
رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت ایران با بیان مطالبات معدنکاران از سازمان نظام مهندسی و معاونت معادن وزارتخانه گفت: نظارتی که مورد انتظار است، صورت نمیگیرد و به هیچ عنوان در معادن نظارت نداریم.
به گفته سهلآبادی، ما ابتداییترین آموزشها را در معادن نداریم؛ یک دستگاه لودر حدود یک میلیارد قیمت دارد اما اپراتور آن کمترین مهارت برای استفاده از آن ندارد.
سهلآبادی ادامه داد: یکی دیگر از عوامل موثر در بروز حادثه آزادشهر کهنگی ماشینآلات بود؛ ماشینآلات تمام معادن از رده خارج است. مگر میشود باطری یک ماشین در حال کار تمام شود؟ صاحبان معادن حاضر به هزینه کردن برای آموزش و ماشینآلات نیستند که آن هم علتی دارد. ما در معادن با ماشینآلات سال ۱۹۷۰ میلادی کار میکنیم؛ انتظار داریم اتفاقی رخ ندهد؟
وی افزود: یکی دیگر از مشکلات معدنکاران، عدم دریافت حقوق طی ماههای مستمر است؛ خانواده همان معدنکاری که در ناامنی کار کرد و کشته شد، نان شب نداشتند.
سهلآبادی تصریح کرد: وزارت کار هیچ اقدامی برای حمایت از این معدنکاران انجام نمیدهد. ما هر ۴ سال یکبار تصمیم میگیریم وزارت صنعت را ادغام کنیم، ۴ سال بعد تصمیم میگیریم جدا کنیم؛ به جای این تصمیمات بیثمر برای معادن و ذخایر کشور فکری کنیم.
سرقینی معاون وزیر صنعت در پاسخ به سخنان سهلآبادی گفت: من از سال ۸۳ که در وزارت صنعت در همین پست بودم، آخرین محموله ماشینآلات خریداری شد؛ میخواستیم در این دوره مجدد ماشینآلات خریداری کنیم ولی منابع آن جور نشد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند
بچهها گوشی موبایلی دستشان گرفتهاند و توی بغل مادرشان لم دادهاند؛ مجلس رسمی است؛ اما نه برای آنها. خانواده قربانیان عزادار و سیاهپوش روبهروی مسئولان نشستهاند. زن خیز برمیدارد و با گریه و صدای خشداری که دیگر نمیتواند بلندتر شود، پسربچهاش را تکان میدهد و میگوید: این پولها که دارید میشمارید، برای من شوهر نمیشود، برای این بچهها بابا نمیشود، کاش قبل عید اومده بودید، کاش همون موقع که جلو فرمانداری رفتن برای اعتراض اومده بودید، دیر اومدید، دیر!
اشاره زن به قولها و پولهایی است که استاندار در حال شرح برای میزبانان است؛ پولهایی شامل حق بیمه، دیه، مستمری و کمکهای جنبی که در این مدت به خانواده جانباختگان حادثه پرداخت شده یا در حال پرداخت است.
روایتهای معدن زمستان یورت زیاد است
روایتهای معدن زمستان یورت زیاد است و دراینمیان روایت آنهایی که ماندهاند، از آنها که رفتهاند، به واقعیتی که ۴٣ نفر را زیر خاک کرد واقعیتر و منصفانهتر است. روایتهایی که بعد از ۴٠روز هنوز به یک گزارش نهایی برای بازماندگان ۴٣ خانواده و همه مردم ایران که منتظرند تبدیل نشده است، روایتهایی که خانوادهها نگرانند نکند از میانشان آنهایی که بیرون میآید، آنهایی نباشد که آنها در همه این سالها دیده و با پوست و گوشت و خونشان دردش را کشیدهاند. ۴٠ روز از حادثه انفجار در معدن زمستان یورت آزادشهر گذشته است و در این مدت معدن تعطیل و کارگران بیکار و رسیدگی به مطالبات خانواده جانباختگان شروع شده است.
کارگران زنده معدن یورت میگویند معدن ١١ تونل دارد و تونلی که انفجار در آن رخ داد، یکی از فعالترین تونلها بوده که روزی حداقل ٢۵٠ تُن و تا ۴٠٠ تُن زغال از آن استخراج میکردند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند زغال این معدن را تُنی ۴٠٠ هزار تومان میفروشند و اصلا به نام معدن یورت هم نیست و به نام «زیراب» مازندران به فروش میرسد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند تونلها تهویه و ورودی و خروجی کافی برای انتقال و خروج گازهای احتمالی و جریان هوا نداشته است؛ اما نمیتوانستند این را به جایی بگویند؛ چون اخراج میشدند.
کارگران زنده معدن یورت به شرق میگویند (پسرعموی یکی از جانباختگان) این معدن از پنج سال قبل که پیمانکارانش دائم در حال تغییر بود، استانداردها را رعایت نمیکرد و با پول، کارش را پیش میبرد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بدون هواکش کار میکردیم و گاز را هم احساس میکردیم؛ اما هر وقت میگفتیم، تهدیدمان میکردند به اخراج.
کارگران زنده معدن یورت میگویند (عموی یکی از جانباختگان که خودش ١۵ سال است در یورت کار میکند) تونل حداقل هزارو ٨٠٠ متر جلو رفته بود؛ اما طول آن را دقیق نمیگویند تا تعداد هواکشهایی که لازم داشت، معلوم نشود. آنجا اصلا هواکش نداشت و مجبور بودیم با همین شرایط کار کنیم، اگر نمیرفتیم بیکار میشدیم.
کارگران زنده معدن یورت میگویند: باور نکنید که دستگاههایشان معلوم کند آنجا چقدر گاز داشته؛ اصلا آنجا دستگاهی نبوده! آمار را خودشان رد میکردند. هیچکدام جرئت نمیکردیم بگوییم که اینجا گاز دارد یا مشکلی هست؛ چون اخراجمان میکردند!
کارگران زنده معدن یورت میگویند آنقدر این منطقه نیروی بیکار دارد که اگر امروز یکی را اخراج میکردند، چند نفر در نوبت برای جایگزینشدن بود و کک کسی هم نمیگزید که ما بیکار میشدیم.
کارگران زنده معدن یورت میگویند اصلا یا بندرت مأمور یا بازرسی را برای نظارت در معدن دیدهاند و استانداردهای اندکی که معمولا در معدنهای دیگری که کار کرده بودند، در این معدن رعایت نمیشد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند (بازنشستهای که خودش از خانواده بازماندگان است) وقتی معدن دست دولت بود، حواسشان به این چیزها بود؛ ولی الان اصلا نمیگذارند مأمور داخل معدن برود و از همان بیرون گزارش را رد میکنند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بعد از انفجار بلافاصله به سمت تونل میروند و میدانستند تعداد زیادی کشته شدهاند؛ اما باز هم تعدادی داخل تونل میروند؛ درحالیکه تجهیزاتی نداشتهاند. میگویند به دنبال خانواده و رفقایشان رفتهاند و در همان گاز تونل خفه شدهاند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند که بعد از انفجار جز ورودی اصلی هیچ راهی برای کمک نداشتهاند و اگر تونل یورت مثل همه تونلها یک ورودی و خروجی داشت، شاید بعد از انفجار راهی برای رسیدن به آنها یا خروج گازها وجود داشت. میگویند تونل خروجی نداشت؛ چون برای گذاشتن خروجی تونل باید تعطیل میشد و آنها نمیخواستند تونل اصلی تعطیل شود.
کارگران زنده معدن یورت میگویند پیمانکار معدن هر چند وقت یک بار تغییر میکرده و سوابق بیمهای آنها هم بارها از دست رفته است.
کارگران زنده معدن یورت پیمانکاران و مسئولان متخلف معدن را خوب میشناسند و از اینکه آنها بدون هیچ مشکلی برای خودشان زندگی میکنند؛ اما دوستان و عزیزانشان زیر خاک هستند، خشمگینند.
کارگران زنده معدن یورت اسم پیمانکار را میگویند و اینکه پیمانکار معدن هر دو یا پنج ماه تغییر میکرده و وقتی از پیمانکاری خوششان نیامده باشد یا با هم سازگار نمیشدند، تغییر میکرد.
کارگران زنده معدن یورت که جد اندر جد کارشان معدن بوده، میگویند پدرانشان بازنشسته معدن هستند؛ ولی هیچوقت حادثهای مثل این را نداشتهاند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بارها برای گرفتن مطالباتمان که حقوق و بیمه و ایمنی بود، جلوی فرمانداری اعتراض کردیم؛ اما ما را با باتوم زدند. میگویند محمد علیخانی، همان مهندسی که برای نجات کارگران بعد از انفجار داخل تونل رفت و برنگشت، ١٣ ماه بوده که حقوق نگرفته است.
کارگران زنده معدن یورت میگویند اگر همین امروز معدن را باز کنند سیلی از جوانان بیکار وارد همین معدنی که هنوز بوی جنازه همکارانشان را میدهد میشوند؛ چون بیکارند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند در این منطقه از گلستان کشاورزی دیم است و نیروی کاری نمیخواهد و شغل دیگری غیر از معدن نیست. میگویند بیشتر جوانها حتی تحصیلکردهها و دانشجوها مجبورند در معدن کار کنند چون کاری نیست. میگویند خیلی از همین جانباختگان یورت لیسانس داشتند.
کارگران زنده معدن یورت که تجربه کار در معادن دیگر را هم دارند، میگویند کار معدن نرم خاصی دارد که در این معدن رعایت نمیشده و ساعت و اندازه کار در هر شیفت کاملا در اختیار پیمانکار بوده است. میگویند عموم کارگران دوشیفته بودهاند و از شش و هفت صبح تا شش و هفت عصر حداقل سرکار بودهاند. میگویند میانگین کار در معدن چهار متر در روز است که اگر انجام شود کار تمام است، اما این پیمانکار قانون خودش را داشته و نمیگذاشته که بعد از اتمام کار بروند و اضافهکاری هم در کار نبوده است.
کارگران زنده معدن یورت میگویند جانباختگان انفجار این معدن و باقی کارگران یورت ماهها حقوق طلبکار بودند و بعضیشان حتی از سال ٨٣ تابهحال طلب دارند.
کارگران زنده معدن یورت میگویند سال گذشته و سال ٩٣ جلوی فرمانداری رفتهاند تا ١۴ ماه حقوقشان را طلب کنند، اما کسی که به حرف آنها گوش نداد، هیچ؛ یکسری را هم بازداشت کردند. میگویند ابراهیم گنجی که جزء فوت شدههاست، جزء بازداشت شدههای همان روز بوده است. میگویند پارسال همسرانشان جلوی فرمانداری رفتند و اعتراض کردند که پول نان نداریم اما کسی توجهی نکرد.
کارگران زنده معدن یورت میگویند بسیاری از آنها که هنوز زندهاند و تعدادی از جانباختگان روزهای کمی بوده که در معدن یورت فعال بودهاند و حالا جزء لیست بیمه بیکاری قرار نمیگیرند.
کارگران زنده معدن یورت که پدرانشان بازنشسته و سهامدار همان معادن هستند میگویند این سهام ارزشی نداشته و آنقدری نیست که حتی ارزش پیگیریکردن داشته باشد. میگویند مسئولان دهانشان را باز میکنند و میگویند کارگران معدن سهامدار معدن هستند، اما رویشان میشود که رقم این سود را که هنوز هم ندادهاند بگویند. میگویند اکثر این کارگران بومی همین روستاهای منطقه هستند و هیچوقت دنبال حقشان نرفتهاند، بروند هم فایدهای ندارد.
بیشتر مردانی که در مسجد نشستهاند برادر و عمو و پسر عمو و به نوعی اقوام یکدیگرند که در عزای پسر عموهایشان نشستهاند. روحانی مسجد از قانون آزمون الهی میگوید که برای همه است. کارگرانی که فرصتی برای حرفزدن بدون ترس و آوردن اسمشان پیدا کردهاند، زبان به گفتن باز کردهاند. همه حرفشان روی دو چیز بیشتر نیست؛ حقوق و ایمنی کارشان.
خودشان، خودشان را بچه معدنی خطاب میکنند و از این خطاب ابایی ندارند. میگویند این کوهها برای پدرانشان همین روزی را گذاشته و حالا همین کوهها پدران و برادران و همسرانشان را گرفته است. میگویند ما میدانیم که مقصر این حادثه خود مسئولان و پیمانکار بوده است و خودشان هم میدانند که مقصر هستند، اما همه اینها دیگر برنمیگردد و حالا ۴٣ زن بیوه و ۴٠ کودک یتیم شدهاند و تعداد زیادی از پدرها و مادرها بدون فرزند. خانواده جانباختگان معدن یورت حالا و بعد از ۴٠ روز از آن حادثه تلخ و شکننده، همچنان منتظرند گزارش دستگاه قضائی درباره این حادثه منتشر شود و مقصران این حادثه معرفی و مجازات شوند. شهمرادی، فرزند یکی از جانباختگان یورت میگوید حتی اگر حق و حقوقمان را هم ندهند، کاری نداریم؛ اما میخواهیم با مقصران این حادثه برخورد جدی شود و همه به جزای عملشان برسند. او هم مثل بسیاری دیگر از خانوادهها با درد و آهی که در صورت خیساش سخت نشسته خطاب به وزیر کار میگوید: «آقای وزیر فردای قیامت مدیون این جانباختگان و خانوادههایشان نباشند و خونشان پایمال نشود». همیشه یک داغ تازه، سر داغهای دیگر را باز میکند، انفجار معدن یورت و مرگ ۴٣ کارگر آن شاید بتواند محرومیت و مشکلات چند روستا و شهر و مظلومیت چند معدن را کم کند.
بی هوا، بی داربست، بی ایمنی
آنجا زیر خروارها خاک و سنگ و زغال، هوا نیست و داربست نیست و آفتاب نیست و ایمنی نیست؛ هرچه هست روی سخت و سنگ و تیز زغال است و بوی هرازگاه گاز و تن مردان رنجور که پول گذران زندگی شان را از آن زیر، از دل کوه و تونلهای تنگ معدن درمیآورند.
۴۴ مرد کارگر در «زمستان یورتِ» آزادشهر در شمال شرق ایران اما حالا ۴٠ روز است که دیگر صبح ها آن چکمه های مشکی و لباس کار سیاه و گرد گرفته شان را تن نمیکنند و دیگر دستهای مردانه سختشان، سنگ های زغال را از معدن قدیمیشان از دل بالاترین کوهی که اطرافشان دیده اند خارج نمیکنند؛ دستهای آنها ۴٠ روز است که دست بچه ها و همسرها و پدرها و مادرهای روستایی شان را رها کردهاند و عوضش خاک مرطوب روستاهایی شبیه بهشت، سایه سرشان شده، باز هم بی هوا، در قبرهای گود، شبیه آنچه در همه سالهای کارشان، در معدن بهشان گذشت.
۴۴ مرد کارگر روستایی در آزادشهر حالا ۴٠ روز است که نیستند اما همکارهایشان هنوز هستند و هنوز در دل دیگر معادن زغال سنگ آن منطقه کار میکنند؛ اوضاع از هم گسیخته ایمنی هنوز به جاست و آنها میگویند هرلحظه منتظر آوار شدن سقف تونل بر سرشان و انفجارهای تازه اند؛ شبیه آنچه در «زمستان یورت» اتفاق افتاد.
«رفتن و آمدنمان با خداست»
«اصغر» یکی از «گنجی وطنی»هاست؛ یکی از مردانی که ٩سال هر روز عصر از روستای وطن به معدن زمستان یورت رفت و شبها خسته و با «رویی سیاه» به خانه برگشت. او حالا یکسال است که دیگر «معدنکار» نیست؛ او را وقتی به اداره کار درباره وجود نداشتن تهویه در معدن و ایمن نبودن آن عریضه برد، به بهانهای اخراج کردند. کوچههای خاکی روستای سبز وطن و زیر آفتاب بهار که اینجا بهاریتر از همه جاست، فرصت خوبی است برای «اصغر» تا از وضع بقیه معادن منطقه آزادشهر بگوید؛ از معادنی که او آنها را خوب میشناسد.
«اصغر» ٣٧ ساله است و از سال ٨۵ تا اردیبهشت ٩۴ در معدن زمستان یورت کار کرده است، تا وقتی که پیمانکار دیگر ادامه کار او را خوش نداشت: «یکبار من رفتم اداره کار و گزارش کردم که معدنمان تهویه هوا ندارد، هنوز به خانه نرسیده بودم که پیمانکار زنگ زد گفت آقا چرا رفتهای اداره کار، فلان حرف را زدهای. پیمانکار برایم پروندهسازی کرد که مثلا مشکل جسمیدارم. من را فرستاد دکتر و دکتر هم گفت که اگر این آقا مشکلی دارد، داخل معدن ایجاد شده است. مشکلی هم که الان دارد، لطمهای به کارش در معدن نمیزند؛ خلاصه پیمانکار نتوانست من را به این شکل از معدن اخراج کند و به شکل دیگری اخراجم کرد.»
«زمستان یورت غربی و شرقی»، «معدن قشلاق رودبار»، «فارسیان»، «معدن عبدالرضا سوسرایی»، «معدن صفری»، «معدن آقای جاهدی» که به دلیل خاکستر بالا کارش خوابیده است؛ اینها نام دیگر معادنی است که در منطقه آزادشهر، زغال سنگ استخراج میکنند.
«اصغر» که ٩سال در بخشهای سینه کار یا پیشروی، در بخش گزن که یک راهرو به سمت لایه زغال است و در بخش استخراج معدن زمستان یورت کار کرده، از شرایط این معدنها بیشتر از بقیه خبر دارد. بعد از اینکه در معدن دچار حادثه شد او را به بخش تعمیرات فرستادند. «بعد از اینکه دیسک کمر گرفتم من را به بخش ریلکشی فرستادند و یک روز زغال بار میکردم، مچ پایم شکست. بعد از آن دو ماه من را به بخش تعمیرات فرستادند و بعدش که میخواستند از کارگرها کم کنند، من را هم کم کردند و از معدن بیرون آمدم.»
او بیشتر معادن منطقه آزادشهر را خوب میشناسد، مثل کف دستش؛ یا خودش یا بیشتر دوستانش بخشی از عمرشان را زیر لایههای پنهان زغال سنگ و پوشیده در دل کوههای شمال شرق، آرام و بیصدا کار کردهاند. برای همین است که با اطمینان میگوید ٧٠درصد معادن این منطقه تهویه هوا ندارند و برای کارگرانشان ایمن نیستند: «مثلا اینجا معدنی به نام «ص» هست که کلا بهطور مداربسته کار میکند و از پایین، نفر میرود و میآید، از بالا هیچگونه دِویل و تهویهای ندارد. بیشتر معادن این منطقه تهویه ندارند و اگر هم دارند مثل معدن زمستان یورت، به اندازه و استاندارد نیست.»
گنجی وطن شرایط استاندارد بودن یا نبودن معادن را خوب میشناسند، اینکه کارگر کجا ایمن است و کجا نیست: «معادن زغال سنگ زیرزمینی باید در هر ٩ متر، یک دویل تهویه از بالا داشته باشند، یک دویل نفررو از پایین. موضوع این است که در معادنی مثل زمستان یورت، دویل نفررو از پایین را میزنند ولی از بالا دویل تهویه را نمیزنند. آنها فقط میخواهند زغالشان را استخراج کنند و به این فکر نمیکنند که اگر یک وقت، پایین بخوابد کارگر لااقل میتواند از بالا فرار کند. در همین معدن زمستان یورت هم اگر تونل، دویل تهویه از بالا داشت، کارگر در معدن نمیماند و نمیمرد. حتی اگر لایه پایینی که زیر پایه کار است دویل تهویه داشت، کارگرها میآمدند داخل راسته و از تونل پایینی خارج میشدند. به هرحال غیرقانونی کارکردن صاحبان معدن باعث شد که کارگران در معدن بمیرند.»
«معدن برای معدنکارها ریه نمیگذارد.» این جمله، حرف مشترک همه کارگران معادن زغال سنگ است. اصغر گنجی وطن هم در همه سالهای کار کردن در معدن، همه تجربیات بقیه همکارهایش را از سر گذرانده؛ از سختی نفس کشیدن تا ضررهای جسمیو بدنی. «زمانی که در معدن کار نمیکردم، بهطور مرتب فوتبال بازی میکردم، شاید ١٠ بار زمین فوتبال را دور میزدم و به نفسنفس زدن هم نمیافتادم ولی الان یکبار که زمین فوتبال را دور بزنم به نفسنفس میافتم یا بالا رفتن از سربالاییها برایم سخت است. به دلیل گرد و خاکی که در معدن زغال سنگ وجود دارد، خواهینخواهی ریه خراب میشود ولی خب، وقتی ٩سال در این شرایط کار کنی و هیچ استانداردی هم رعایت نشود و حتی روزانه یک لیوان شیر هم در طول کار به دستت ندهند، مشخص است که آدم دچار مشکل میشود.»
حتما الان خانوادهتان از اینکه دیگر در معدن کار نمیکنید، خوشحالند.
«از یک لحاظ بله، ولی از یک لحاظ هم وقتی معاشمان نمیگذرد، سخت است. حتما شما میدانید که بیمه ما را در این سالها بهعنوان دفتردار و کتابدار ریختهاند، این خودش برای ما ضرر است. در کارهایی مثل معدن که سخت و زیانآور است باید ۴درصد سختی کار در بیمه لحاظ شود ولی برای ما بیمه عادی رد شده است.»
مشکل اما فقط تهویه هوا در این معادن نیست: «بازرسهایی که از اداره کار میآیند، هیچ آموزشی ندیدهاند، حتی وقتی میآیند، داخل معدن نمیروند و فقط مثلا به حمامیکه در معدن هست یا اتاق تعویض لباس یا ناهارخوری سرکشی میکنند. اگر بازرس اداره کار وارد باشد باید به داخل کارگاه بیاید و اگر ببیند در معدنی دویل تهویه وجود ندارد باید کار را بخواباند ولی بازرس اداره کار معدن زمستان یورت هیچ وقت این کار را نکرد.»
ولی با وجود همه این سختیها، باز هم تعداد زیادی از جوانان این منطقه در معادن اینجا کار میکنند.
«چارهای ندارند، مگر چاره دیگری هم هست؟ الان مثلا من از وقتی که از معدن بیرون آمدهام، زنبور گرفتهام که کاری برای خودم دست و پا کنم ولی پول ندارم که کندو بخرم یا شکر بخرم و … . الان از کندوفروش بهطور نسیه ١٠ تا کندو گرفتهام و باید یک ماه دیگر تسویه کنم، ماندهام که چطور تسویه کنم.»
«رفتن و آمدنمان با خداست.» این تک جمله «اصغر گنجی وطن» درباره خلاصه کار کردن در معدن است.
«مهندس معدنی که برود معدن و بمیرد مهندس نیست»
«محمد گنجیوطن»، برادرش را در حادثه انفجار در معدن زمستان یورت از دست داد. بیشتر مردان خانواده و فامیل او مثل بقیه اهالی روستای «وطن» برای گذراندن زندگیشان در معادن زغالسنگ اطراف کار میکنند. او میگوید ایمن نبودن معادن زغالسنگ، به مدیریت بخش خصوصی برمیگردد. «معدن زمستان یورت غربی و شرقی متعلق به شرکت البرز شرقی است که کلا به صورت پیمانکاری کار میکند. آنها قرارداد سفید را به ما میدادند و باید امضا میکردیم، اگر هم امضا نمیکردیم، فردا تقی به توقی میخورد، کارگری که ٢٠سال کار کرده با کارگری که تازه به معدن آمده، هیچ فرقی برایشان نداشت. همین چندوقت پیش یک کارگر را که سابقه زیادی داشت و برای حق و حقوقش اعتراض کرده بود، بیرون انداختند».
«حسین گنجیوطن» یکی از کارگرانی است که در آن روزهای سخت اردیبهشتی، ۴٠ روز پیش از امروز وقتی شنید معدن زمستان یورت ریزش کرده و ۴۴ کارگر زیر خروارها آهن و زغال ماندهاند، تعجب نکرد؛ او هم مثل خیلی از همکارهایش آنجا را خوب میشناخت، نهتنها آنجا که بقیه معادن آزادشهر را. حالا هم که ایستاده اول جاده خاکی که راه باریک جنگلی را به بالای کوه و معدن زمستان یورت میرساند، نشانی از تعجب روی صورت چروکش نیست، هرچه هست خستگی است و غم کارگران از دست رفته. او همه آن روزها را با بقیه همکارهایش به کمک نیروهای امدادی رفت تا اگر میشود جان کارگران معدن را نجات بدهد؛ ولی نشد که بشود. گنجی وطن حالا با صدایی خسته و رویی شرمنده از شرایط کار در معدن زغالسنگ میگوید و دیگر معادن آزادشهر: «استان ما صفر است از کارگاهش گرفته تا معدنش. کارگاهی که دوهزار متر است و یک دویل طبیعی ندارد. همه معدنهای دیگر هم همین است. من در معدن شاهکوه و تونل دیگری بالاتر از اینجا کار کردهام، آنها ایمنی ندارند و فقط فکر تولیدند.»
رسیدگی به شما از نظر تغذیه چطور است؟ میگویند شیر توزیع نمیشود.
«هیچی نمیدهند، شیر کجا بود؟ نه شیر میدهند، نه حقوق، نه بیمه. حقوق ما از سال ٩٣ که این آقا آمده چهارماه حقوق و سنواتش مانده. ٩۵ هم سه ماه مانده. بیمه از ٩۴ سه ماه مانده است، برجهای ١٠ و ١١ و ١٢. از ٩۵ دوباره شروع کردند به بیمه ربختن ولی ماه ۵ و ۶ را نریختند.»
در همه سالهایی که در این معادن کار میکنید، تابهحال شده بود که انفجار به این شدت اتفاق افتاده باشد؟
«بوده ولی نه به این شدت. دستگاههای سنجش هوا همه خرابند و مال زمان تأسیس معدناند. الان دستگاههای جدید جیپیسیان درآمده که حتی یک لکه هم دود باشد بو میکشد. کی این دستگاهها را دارد؟ مهندسانی که روز تا غروب بیروناند. به جای اینکه بدهند به جایی که با جان کارگر بازی نشود، دست مهندس میدهند که دور دور میزند و وارد معدن نمیشود.»
«محمد سادین»، ۶٧ساله است. او ١۴سال در معادن زغالسنگ کار کرده و تجربه همه این سالها او را آنقدر پخته کرده که وقتی میخواهد از شرایط ناایمن این معادن حرف بزند، عصبانیت را از صدایش بدزدد. سادین در این سالها در معادن ایمن هم کار کرده است، مثلا یکی از معادن شاهرود: «هیچ معدنی مثل اینجا نیست. آنجا آنقدر مرتب بود که هر سی متر یک هواکش داشت. خیلی که دیگر فاصله داشت سی متر بود.»
این منطقه چند معدن دارد؟
«آزادشهر ١٠ معدن زغالسنگ دارد که همهاش دست بخش خصوصی است.»
چند کارگر در معدن زمستان یورت کار میکنند؟
«زیاد. در حدود ۴٠٠ نفر.»
چند مهندس و کارشناس؟
«مهندس زیاد دارد ولی اسمشان مهندس است. در همین انفجار سه چهار تا از آنها رفتند توی معدن مردند. مهندسی که برود توی معدن و بمیرد مهندس نیست. مهندس باید برود ١٠ نفر را نجات بدهد نه اینکه بمیرد. آمدند چهارتا آوردند به آنها میگویند مهندس. کارگر باید با امکانات و هوا برود داخل معدن، نه اینکه دست خالی. اینطوری فیل هم باشی میافتی. به خاطر عمق خیلی کم مهندسانی آوردند که حد پاییناند.»
آژیر خطر در بیشتر معادن زغال سنگ ایران
کمیل ترقی، مسئول ایمنی معادن کارمزد و سرپرست ایمنی شرکت سامان، سوادکوه، جزو نخستین افرادی بود که بعد از انفجار و ریزش معدن زمستان یورت برای کمک و برقراری ایمنی به آنجا رفت.
او سالها مسئول ایمنی معادن مختلف در استان مازندران بوده و حالا در گفتگو با شهروند مثل خیلی ها، سپردن معادن ایران به بخش خصوصی را دلیل ناایمن بودن آنها میداند: «در تمام دنیا بدون هیچ استثنا معادن مخصوصا معادن پایه مثل ذغال سنگ، آهن و … تحت پوشش دولتند و یارانه دولتی به آنها تعلق میگیرد چون این معادن هزینه های زیادی دارند و حتی تامین ایمنی معادن درجه چهار، میلیاردها تومان هزینه میبرد.قانون مدنی ایران میگوید که کلیه چاههای نفتی و معادن اعم از زیرزمین و روباز و فلزات سنگین و گران قیمت جزو بیت المال و تحت تکفل دولتند ولی ما میبینیم که چیزی را که بیت المال بوده داده اند به بخش خصوصی و مشکل همه اش از همینجاست.»
ترقی شرایط جهانی معادن زغال سنگ را اینطور ارزیابی میکند: «قیمت زغال سنگ به صورت جهانی است و چون بیشتر معادن جهان یارانه دولتی میگیرند، قیمت هم بر اساس همین یارانه تعیین میشود ولی ما در ایران این یارانه را نداریم، به همین دلیل قیمت خرید ما از تولید پایین تر است.» و ادامه میدهد:« در سال ٩۵، برای تولید یک تن زغال سنگ چیزی نزدیک به ٢٢٠ تا ٢٣٠ هزار تومان هزینه میکردیم، ولی دولت ١۵٠ هزار تومان میخرید. در اصل، ضرر میدهیم اما برای جبران این ضرر، هزینه کارگری را کم میکنند، از تعمیر و نگهداری میزنند و از چوب کمتر استفاده میشود، همه اینها ریسک بروز حوادث را به شدت افزایش میدهد.» به گفته او، در تمام دنیا، کار معدن به سمت معدن کاری سبز میرود و دلیلی ندارد که ماهانه ده ها درخت برای یک معدن بریده شود: «در تمام دنیا، به سمت مکانیزه کردن پیش میروند اما ما هنوز در هزینه چوبمان مانده ایم. تازمانیکه این مشکلات به صورت اساسی ریشه کن نشود، نمیشود وضع را بهبود بخشید، معادن زغال سنگ اولین شغل سخت دنیا شناخته میشوند حتی اگر هم به بخش خصوصی واگذار شوند. پیمانکاران معدن به هیج وجه نمیتوانند برای جبران ضرر در معدن، بالانس برقرار کنند، همین هم میشود که از نکات ایمنی و سلامت کارگران میزنند.» او در میان معدن های موجود در کشور، تنها معدن استاندارد و دارای تجهیزات را معدن پروده طبس میداند:« این معدن با ضخامت بالای دو متر مکانیزه است، تجهیزات و مانیتورینگ دارد، هنوز انگلیسی ها در این معدن مشغول به کار هستند، این معدن دولتی است و تجهیزات بهتری نسبت به سایر معادن دارد، آنهایی که خصوصی هستند، واقعا نابود شده اند.» او ادامه میدهد: «در ایران فرهنگ غلطی هست که بچه های ایمنی را به چشم زحمت و بهانه و هزینه تراشی میبینند. در حالی که تا مدیران ما به تفکر ایمنی آگاه نشوند، این اتفاقها به جاست. اینکه من مسئول ایمنی اگر هزینه ای برای ایمنی میکند برای این است که جلوی حادثه ای مثل یورت را بگیرد و کلی هزینه دیگر علاوه بر جان انسانها از بین برود. از نظر مدیران ما اینها خرج تراشی است وقتی میخواهیم با آنها درباره ایمنی حرف میزنیم، قبلش باید اعصابمان را آرام کنیم، آنها نمیخواهند گوش کنند، چون دیدشان خرج تراشی است در حالی که ما ضامن جان هزارها کارگر هستیم، من هم حتما احساس خطر میکنم. تا وقتی ما را به چشم مزاحم ببینند، نمیشود در کشور کارشان را انجام دهند.»
مسئول ایمنی معادن کارمزد و سرپرست ایمنی شرکت سامان در ادامه میگوید که مسئولان فنی و ایمنی که از طرف نظام مهندسی و معادن به کار گرفته میشوند، تحت پوشش بهره بردار قرار میگیرند: «وقتی قرار است کارفرمای آنها پیمانکار باشد، دستش زیر ساطور آنها میرود. اگر این کارشناسان ایمنی بخواهند ایراد بگیرند بهره بردار، پول او را نمیدهد و وقتی مستقل باشند میتوانند ایستادگی کنند. کسی مثل من که هر روز میرود معدن، همه نکات را میداند او آگاه است، بر وضع گاز و اکسیژن و … اشرافیت دارد ولی کسی که ماهی یک بار به معدن میآید قطعا آگاه نخواهد بود.» او میگوید وضع ایمنی بیشتر معادن در ایران اصلا رضایت بخش نیست: «همه اساتید این را قبول دارند، بارها در گزارشهایشان ذکر کرده اند و در صنف ما پوشیده نیست. کسانی که رشته شان معدن کاری است و رشته تحصیلی شان معدن بوده است، میدانند که آژیر خطر در معادن زغال سنگ از سال ٩٠ به بعد به صدا درآمده. از سال ٩٠ قیمت زغال افزایش نداشته است. حقوق کارگر سالانه ١۴ درصد بالا میرود، فلز و لوازم و … گران میشود ولی قیمت محصول همان میماند. تورم و سیاستهای دولت قبل تاثیر منفی زیادی در وضع معادن داشت. قیمت لوازم بالا رفت، ضرر دادیم. ما الان دنبال این هستیم لااقل ضرر ندهیم.» ترقی در ادامه چند دلیل را عامل ریزش معدن زمستان یورت میداند: «طراحی ناصحیح معدن یکی از این دلایل بود. قانون طراحی معدن میگوید که همه معادن زیرزمینی از دو راه مجزا باید راه فرار داشته باشند، این معدن کلا یک دهنه داشت برای ورود و خروج کارگرو کارگاههای استخراج، الزاما طبق آیین نامه ایمنی و قانون کار در معادن باید از طریق زیرمیله و سرمیله راه ورود و خروج داشته باشند. در حالی که این موضوع در یورت کور بوده است.در فاصله حدود ٢٠٠ متر باید یک دویل برای تهویه تعبیه میشده است که این هم نبود.» او ادامه میدهد: «انجام تهویه طبیعی در معادن زغال سنگ زیرزمینی اکیدا ممنوع است، باید هوارسانی به صورت تهویه مرکزی یا موضعی انجام شود که متاسفانه ونتیلاتور را هم ما گذاشتیم بعد حادثه. در این معدن هیچ هوایی به صورت خوراک مصنوعی داده نمیشده است. از طرف دیگر، این معدن، مداربسته بوده است یعنی از هیچ کانالی به سطح دسترسی نداشته است. در محیط داخل کوه محصور مانده است. همه اینها باعث شد که وقتی انفجار و آتش سوزی رخ داده، هیچ راه فراری نداشته باشند و همه کشته شوند.»
گزارشی تکان دهنده درباره حادثه جان باختن کارگرجوان معدن کوشک بافق
صبح امروز۲۴خرداد جمعی از کارگران معترض معدن کوشک بافق علت حادثه وحشتناک جان باختن یک کارگرجوان رادر روزگذشته روایت کردند:
بی مقداری جان کارگر درمعدن کوشک بافق و ترس رییس اداره کار شهرستان از حضور در صحنه حادثه
به گزارش یک منبع خبری محلی،عصر روزگذشته(۲۳خرداد) یکی از کارگران استخراج معدن کوشک که طبق گفته های رییس مرکز فوریت های پزشکی شهرستان بافق جوانی ۲۶ ساله بود جان خود را بر اثر اصابت سنگ از دست داد.
اصابت سنگ برای خوانندگان شاید مفهومی آشنا باشد اما چگونگی این برخورد موضوعی بسیار بسیار مهم است.
صبح امروز۲۴خرداد جمعی از کارگران معترض معدن کوشک بافق علت این حادثه وحشتناک را روایت کردند.
یکی از کارگران معدن کوشک بافق که تمایلی به افشای نامش نداشت گفت: محدوده کاری استخراج محوطه بزرگی است که ۳۰ متر بالای سر کارگر خالی می باشد.
وی افزود: دیروز عصر پس از آتشباری کارگر کشته شده چندین بار خطاب به سرپرست و سرشیفت کاری خود می گوید هنوز ۷۲ ساعت از عملیات آتشباری نگذشته و من پایین زیرزمین نمی روم و امکان اینکه پوسته ها واریز کند وجود دارد این مکان هنوز تا به این ساعت ایمن نیست.
کارگر معترض بیان کرد:کارگران زیرزمین به بهانه اینکه قرارداد شما امضا نمی شود تهدید می شوند قرارداد هر سه ماه تنظیم و امضا می شود کارگر نیز به دلیل ترس از اخراج وارد محوطه کاری خود می گردد.
وی ادامه داد: در حین کار پوسته از بالای سرش واریز می کند آن مکان آنقدر تاریک است که فقط چراغی که بالای کلاه کارگران قرار دارد روشنایی را تامین می کند از صدای وحشتناک برخورد سنگ با کارگر همکاران متوجه وقوع حادثه می شوند و زمانی که بالای سر او می رسند که وی از نصف بدن متلاشی شده است.
این کارگر با بیان اینکه سنگ فرود آمده بر روی همکارمان بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم وزن داشته است تصریح کرد: چند تن از کارگران پس از حادثه با رییس اداره کار شهرستان تماسی می گیرند و از وی درخواست می کنند تا حادثه را از نزدیک مشاهده کند.
وی گفت: رییس اداره کار که متولی دفاع از حق و حقوق کارگر است در ابتدا می گوید فردا می آیم به اجبار کارگران و درخواست های مکرر به معدن می آید از وی می خواهند تا محل کار فرد کشته شده را بررسی کند او می گوید پله ها امنیت ندارد من هرگز پایین زیرزمین نمی روم.
کارگر در حالی که از ناراحتی بغض در گلو داشت خاطر نشان کرد : بالاخره چند پله ای پایین می رود و بعد در جمع کارگران مورد اعتراض شدید قرار می گیرد. چند وقتی است که کارگران این معدن برای اضافه شدن ساعت کاری به او مراجعه می کنند اما گاهی اوقات می آید ساعتی در رستوران می ماند و معلوم نیست که چه تصمیمی می گیرند و می رود.
او اظهار داشت: این مطلب را هم اضافه کنید یکی از مسئولین که چندین سال است بازنشسته شده و در معدن هنوز کار می کند پس از حادثه دیروز در جمعی می گوید کارگر را مقصر کنید و نذارید خطا بر گردن معدن بیفتد.
وی ادامه داد: در اردیبهشت سال ۹۲ نیز همین اتفاق برای دو کارگر معدن افتاد بعد از ۶ ماه کارگر را مقصر کردند و مبلغی ناچیز از طرف معدن به خانواده آنان پرداخت شد.
کارگر معترض متذکر شد: گنجی همکار ما کارگری بود که ۴ سال از عمرش را در این زیرزمین سپری کرد و کاملا به رعایت نکات ایمنی اشرافیت کامل داشت پس نمی توان او را مقصر دانست.
وی همچنین در پایان یادآور شد: کارگر این معدن ترس از اخراج شدن دارد و مجبور است صم و بکم باشد.
ناگفتههایی از انفجار معدن زغال سنگ آزادشهر
انفجار معدن آزادشهر به عنوان نماینده بخش معدن کشور و اشتغال بیش از ۱۴۰ هزار نفر نشان داد وضعیت در معادن بسیار اسفبارتر از آن است که نشان می دهد.
در گزارش پیش رو به واکاوی حواشی این حادثه پرداخته و با بررسی عوامل وقوع این حادثه به آسیب شناسی آن خواهیم پرداخت. گفتنی است منابع اطلاعات این گزارش از انتشار نامشان خودداری کرده و تنها به ارائه اطلاعاتی که ناگفته مانده است اکتفا کردند.
حفر تونل موازی چرا ادامه پیدا نکرد؟
یک منبع آگاه در گفت وگو با خبرنگار مهر پرده از برخی تخلفات صورت گرفته در این معدن برداشت و گفت: دو تونل دو طرف تونل اصلی این معدن به منظور ارتباط با تونل اصلی و برای تهویه هوای طبیعی و خارج شدن گازهای متصاعد شده و ورود و خروج اضطراری حفر شده اند. لیکن تونل سمت چپ تونل اصلی که حدود ۱۸۰۰ متر عمق دارد با اطلاع کارفرما و همچنین مسئول فنی معدن به موازات تونل اصلی ادامه پیدا نکرده و تنها ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر حفر شد.
وی ادامه داد: اگر این تونل به موازات تونل اصلی که کارگران در حال کار در آن بودند حفر شده بود چه بسا دسترسی به محبوس شدگان امکان پذیر بود و از مرگ تعدادی از معدنکاران جلوگیری می شد.
این مقام آگاه با اشاره به تونل سمت راست و دویل ارتباطی بین تونل اصلی و تونل سمت راست گفت: مسیری که برای ارتباط بین دو تونل دیگر تعبیه شده بود به قدری باریک بود که بعد از وقوع حادثه افراد با جثه معمولی امکان رد شدن از آن و دسترسی به تونل حادثه دیده و افراد حبس شده و شاید اجساد را نداشتند و تنها افرادی لاغر و ریز جثه به سختی می توانستند از آن عبور کنند و اجساد را به بیرون منتقل کنند. در حالی که این مسیر ارتباطی به منظور دسترسی به انتهای تونل اصلی باید در حد و ابعادی احداث می شد که عبور و مرور افراد و مکش هوا از آن به راحتی صورت گیرد.
باطری عامل انفجار نبوده است
نکته بعدی که این منبع آگاه از تخلفات صورت گرفته در این معدن ذکر کرد این بود که انفجار در محل پیدا شدن دو باطری که عامل اصلی انفجار معرفی شده اند رخ نداده بود.
به گفته وی انفجار در میانه مسیر تونل اصلی رخ داده و حدود ۶۰ متر از تونل دچار ریزش شده بود در حالی که باطری که معدنکاران به صورت غیر استاندارد و برای روشن کردن لوکوموتیو خراب وارد تونل کرده بودند در انتهای تونل و به صورت سالم پیدا شد. درحالی که تمام افرادی که در انتهای تونل در حال کار بودند با سوختگی ناشی از آتش و خفگی حاصل از کاهش شدید اکسیژن جان باخته بودند.
حال این سوال پیش می آید که اگر باطری به باطری کردن لوکوموتیو دلیل اصلی انفجار در معدن آزادشهر نبود پس به چه دلیل این حادثه دلخراش رخ داد و ۴۳ خانواده را عزادار کرد؟
بر اساس بررسی ها گاز حاصل از استخراج زغال سنگ در معدن آزادشهر کمتر از ۱ درصد بود و این حجم گاز به خودی خود باعث انفجار نمی شد. اما تجمع گاز در محل حفر میانی تونل و نبود مسیر ارتباطی بین تونل های کناری برای تهویه هوا وهمچنین نبود دستگاه های تهویه و از همه مهمتر خرابی دستگاههای گازسنجی که وزارت صنعت مدعی است در این معدن به کار گرفته شده بود منجر به بروز انفجاری شدید شد که در پی آن حدود ۶۰ متر از تونل ریزش کرده و کارگران بسیاری در زیر آوار ماندند.
یکی از معدنکاران که در محل حادثه حضور داشت در این رابطه گفت: ما به عنوان کارگران معدن طبق ساعت کار و وظایف تعریف شده در محل کار حاضر می شدیم اما از کجا باید می دانستیم که این تونل ها هر یک آماده یک انفجار هستند. ضمن اینکه در این معدن مسئول فنی بود که می توانست از اشتباهات ما کارگران جلوگیری کند. ما نیز به دلیل نگرانی از بیکاری قطعا به تمام دستورات کارفرما عمل می کردیم.
به گفته این کارگر آزادشهری هراس از بیکاری و عدم پرداخت حقوق معوقه، عامل اصلی ادامه کار در سخت ترین و ناامن ترین شرایط تونل بود. در حالی که همه می دانستیم باید از تجهیزات ایمنی استفاده کنیم اما تجهیزاتی وجود نداشت که ما تخلف کنیم و استفاده نکنیم.
و اما مسئول فنی معدن…
انتخاب مسئول فنی معادن با معرفی بهره بردار و مالک معدن و تایید و تفویض اختیار سازمان نظام مهندسی معادن است. این فرد باید بر اساس ظرفیت و صلاحیت به صورت دائم در معدن حضور داشته و یا به صورت زمان بندی به سرکشی معدن و ثبت تمام عملکرد و گزارش تخلفات بپردازد.
در مورد معدن آزادشهر مسئول فنی معدن از افراد باصلاحیت و با ظرفیت و با تجربه در خصوص بازرسی معادن بوده و به صورت منظم بازرسی از فعالیت معدن را انجام داده و فرم های مخصوص را تکمیل کرده است. یک نسخه از فرم ها و گزارشات تخلفات در اختیار مالک و بهره بردار و نسخه دیگر به سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تحویل شده است. اما اینکه آیا در این گزارشات حمل موبایل و باطری ، عدم تکمیل تونل کناری، نامناسب بودن مسیر ارتباطی بین دو تونل و عدم رعایت استانداردها در استفاده از لباس مخصوص معدن و کلاه ایمنی و کفش کارگاهی گزارش شده بود یا خیر سوالی است که تنها با بررسی فرم های ارائه شده ممکن می باشد. از طرف دیگر عدم بروز هیچ عکس العملی در خصوص این تخلفات از سوی سازمان صنعت، معدن و تجارت و همچنین بهره بردار جای سوال دارد.
وظایف و اختیارات سازمان نظام مهندسی معدن
جعفر سرقینی معاون امور معادن وزیر صنعت در نشست خبری خود درست چند روز پس از ارائه گزارش تیم تحقیق مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: ما در وزارت صنعت استانداردها و قوانینی را تدوین کرده ایم تا ایمنی این معدنکاران برقرار باشد اما عدم نظارت و نبود فرهنگ لازم برای رعایت ایمنی موجب شده است تا ما در این بخش توفیق چندانی نداشته باشیم.
این اعتراف به نبود نظارت در حالی صورت میگیرد که وظیفه ذاتی این وزارتخانه نظارت بر اجرای تمامی قوانین در تمام محیط های کسب و کار است.
از سوی دیگر سرقینی با اعلام این مطلب که وزارت کار در بخش ایمنی کارگران مسئول است گفت: ما وظیفه خود را انکار نمی کنیم اما وزارت کار هم باید در بحث ایمنی و محیط کار نظارت داشته باشد.
استاندارد داریم اما روی کاغذ…
نیره پیروزبخت رئیس سازمان ملی استاندارد در نشستی خبری در خصوص استانداردهای ایمنی در معادن گفته بود: این سازمان استانداردهای آیین کار و ایمنی در معادن را تدوین کرده و به این لحاظ هیچ کمبودی نداریم و وظیفه اجرای این استانداردها به عهده کارفرماست و وزارت کار و صنعت متولی نظارت و کنترل اجرای این استانداردها هستند.
رئیس سازمان استاندارد در پاسخ به این سوال که آیا معدن استاندارد نیز در کشور وجود دارد، ضمن ابراز بی اطلاعی در این مورد، گفت: اصلاً بررسی در این مورد نکردهایم که استاندارد در معادن اجرا می شود یا خیر.
وی در پاسخ به این سوال که مگر انجام این بررسی بر عهده سازمان استاندارد نیست، پاسخ داد: وظیفه ما نبوده که بررسی کنیم.
وی در بین خبرنگاران از مسئولیت وزارت کار و وزارت صنعت در نظارت بر اجرای استانداردها خبر داد. گرچه رئیس سازمان استاندارد پس از انتشار این مطلب آن را انکار کرد، اما طبق قوانین حاکم بر فعالیت وزارتخانه های تعاون کار ورفاه اجتماعی و همچنین وزارت صنعت نظارت بر اجرای استانداردهای ایمنی کارگران به عهده وزارت کار و نظارت بر ایمنی محیط کسب و کار و تجهیزات و ماشین آلات به عهده وزارت صنعت می باشد.
با این تفاسیر دو وزارتخانه کار و صنعت از وظایف خود در معدن آزادشهر و شاید در تمامی معادن کشور قصور داشته و هر یک تقصیر را به گردن دیگری می اندازد. اما در نهایت به صورت تلویحی از این دو وزارتخانه سلب مسئولیت شده و مقصر اصلی سازمان نظام مهندسی که تشکل صنفی می باشد معرفی شد.
چرا سازمان نظام مهندسی حذف شد؟
موضوع گناهکار بودن سازمان نظام مهندسی معدن در حالی عنوان شد که این سازمان بازرسی و تهیه گزارش از تخلفات احتمالی در معادن را تا دو سال پیش به عهده داشت. در حالی که با پیگیری ها معلوم شد از حدود دو سال پیش و بر اساس دستور وزارت صنعت، این مسئولیت از سازمان نظام مهندسی معدن سلب و به یک شرکت خصوصی خارج از حوزه وزارت صنعت سپرده شده است.
نتیجه این انتقال مسئولیت گرچه در معدن آزادشهر عیان شد، اما مشخص نیست این شرکت با چه مشخصات و سابقه ای چنین مسئولیت خطیری را به عهده گرفته و چرا تاکنون کسی از آن به عنوان مسئول گزارش تخلفات اسمی به میان نیاورده است.
جمع بندی
در گزارش تیم تحقیق مجلس درهمین رابطه تاکید شده است نبود سیستم تهویه عامل اصلی بروز این انفجار و کشته شدن بیش از ۴۰ نفر از معدنکاران بوده است .
طبق گزارش تیم تحقیق مجلس، بررسیهای اولیه نشان میدهد که به محض انفجار، دیگر کارگران برای کمک به سمت محل ریزش حرکت میکنند که به دلیل بالا بودن غلظت گاز منواکسید کربن و متان (حدود ۲ ساعت پس از وقوع حادثه میزان گاز منواکسید کربن ppm ۷۵۰ و میزان گاز متان ۴ درصد گزارش شده است))تعدادی از کارگران جان خود را از دست میدهند.
حال باید این سوال را مطرح کرد که اصولا خرید تجهیزات ایمنی و رعایت اصول استاندارد در معادن چقدر بر هزینه های مالک معدن و بهره بردار می افزاید که عدم رعایت انها ارزش کشته شدن ۴۳ نفر را دارد؟
سوال بعدی این است که بیشترین سهم تسهیلات کشور به بخش معدن تعلق گرفته است. آیا در این تسهیلات رقمی برای نوسازی و تجهیزات به روز ایمنی معادن در نظر گرفته شده است و یا این تسهیلات تنها در اختیار صنایعی همچون خودرو و پتروشیمی قرار می گیرد؟
و سوال آخر اینکه آیا دو وزارتخانه و چندین سازمان عریض و طویل دولتی با قربانی کردن سازمان های کوچکی همچون نظام مهندسی معدن و یا مسئول فنی معادن و بازرش و بهره بردار میتوانند از وظایف خود سرباززده و عدم پرداخت حقوق و بیمه و ناامنی محیط کار را در تمام معادن کشور نادیده بگیرند.
معادن کشور با اشتغال حدود ۱۴۰ هزار نفر نقش بسزایی در رشد ناخالص ملی و همچنین صادرات دارند اما آیا امنیت در این بخش مهم همچون معدن آزادشهر اجرا و نظارت می شود؟
بخش خصوصی و ایمنسازی معادن؟!
معادن خصوصی اصولا در بحث ایمنی کمتر هزینه میکنند و چون آستانه سودشان پایین هست، از هزینهها میکاهند؛ حتی در حفریاتی که انجام میدهند، خساست به خرج میدهند و این امر میتواند باعث بروز خطر شود. بستر همه حوادث بزرگ معدنیِ زغالسنگ، تهویه است. وقتی تهویه خوب صورت نگیرد، گاز جمع میشود، گاز که جمع شود، در اثر یک حرارت کوچک و یک جرقه، انفجار صورت میگیرد.
سیزدهم اردیبهشت، انفجار معدن زمستان یورت در استان گلستان همه را بهتزده کرد و به راستی نه فقط کارگران، که همه مردم را در غمی عمیق فروبرد. انفجاری که در طی آن ۴۳ معدنچی جان خود را از دست دادند؛ انفجار معدن زمستان یورت گرچه بزرگترین حادثه معدن در سالهای اخیر بود، اما پایان یک بهار غمانگیز نبود؛ مرگ در معادن باز هم در بهار امسال ادامه داشت؛ کافیست فقط اخبار را مرور کنیم:
بیست و یکم خرداد ماه؛ سقوط یک دستگاه لودر بر روی بولدوزر در معدن شن و ماسه در پل بلده در محور هراز استان مازندران، موجب مرگ یک کارگر و زخمی شدن کارگری دیگر شد.
بیست و سوم خرداد ماه (تنها دو روز بعد از حادثه معدن هراز): یک کارگر جوان در معدن کوشک بافق بر اثر حادثه شغلی جان خود را از دست داد. علت فوت این کارگر، اصابت سنگ به سَر، عنوان شدهاست.
این توالی مرگبار نشان میدهد که معادن کشور به شدت ناایمن هستند. ریشه این ناایمن بودن در کجاست و چه عواملی موجب بروز این قبیل حوادث مرگبار میشوند؟ سراغ هادی حمیدیان شورمستی (رئیس سازمان نظام مهندسی معدن استان مازندران و عضو هیات علمی دانشگاه) رفتیم تا عوامل حادثهساز معادن کشور را بیشتر بشناسیم.
در چند وقت اخیر، شاهد مشکلات بسیاری در معادن کشور بودهایم؛ شما ریشه این مشکلات را کجا میبینید؟ چرا این قدر حوادث در معادن کشور داریم؟ نظارت قانونی، درست اعمال نمیشود یا اصولا اهتمامی برای رعایت اصول ایمنی وجود ندارد؟ ریشه اصلی کجاست؟
حمیدیان- کل معادن کشور را میشود به دو دسته تقسیم کرد: یکسری معادنِ روباز هستند مثل معادن شن و ماسه و یکسری معادن هم مثل همان معدن زمستان یورت، زیرزمینی هستند که استخراج از طریق تونل یا چاه انجام میشود. در معادن زیرزمینی عمده حوادثی که وجود دارد، ناشی از ریزش و ناپایداری تونلها در کارگاههای استخراج است؛ ولی این ریزشها معمولا آنچنان بزرگ نیستند و تلفات جانی که وارد میکنند، زیاد نیست. اما آن عاملی که سبب شد این بار نگاه همه مردم، مسئولین و اصحاب رسانه به معدن معطوف بشود و بحث ایمنی معادن جدیتر پیگیری شود، حادثه معدن زمستان یورت بود که به دلیل گازخیزیای که در معدن وجود داشت، انفجار صورت گرفت و این انفجار به ریزش و ناپایداری در معدن انجامید؛ یک بخشی از کارگران شاغل به دلیل ریزش و ضربات انفجار جان خود را از دست دادند و یک بخش دیگر به یک دلیل اصولیتر که در معادن اغلب به وقوع میپیوندد، یعنی به علت کمبود اکسیژن، جان خود را از دست دادند. وقتی که انفجار صورت میگیرد، این انفجار اکسیژن تونل و فضاهای استخراجی را مصرف میکند و دیگر اکسیژنی برای تنفس باقی نمیماند و جای آن را مونوکسیدکربن میگیرد. مونوکسیدکربن هم گازی به شدت خطرناک است که به سرعت با هموگلوبین خون ترکیب میشود و دیگر اکسیژن به مغز نمیرسد و باعث مرگ میشود. البته در آن حادثه، یک بخش دیگر هم بودند که سهلانگاری کردند و بعد حادثه بدون تجهیزات داخل تونل رفتند و جان خود را از دست دادند. حالا چرا این قبیل اتفاقات رخ میدهد؟ یک بخش آن به عدم نظارت برمیگردد. نظارت و اعمال حاکمیت بر معادن ، مطابق با مواد ۲ و ۴ قانون معادن، برعهده وزارت صنعت، معدن و تجارت است که این وزارتخانه متصدی اصلی معادن است؛ البته بخش کوچکی از مسئولیت نظارتی که مربوط به نظارت بر امور مسئولین فنی معادن است، به سازمانهای نظام مهندسی واگذار کردهاند که البته هنوز این واگذاری کامل انجام نشده. سازمان صنعت، معدن و تجارت هم به دلیل محدودیتهایی که در تعداد کارشناسان دارد، نمیتواند به وظایفش عمل کند.
پس نقش بازرسان وزارت کار چیست؟ به نظر میرسد در مورد ایمنی معادن، یک اختلاط مسئولیت وجود دارد. بازرسان وزارت کار هم مسئول بازرسی ایمنی هستند. جایگاه آنها در بحث نظارت کجاست؟
حمیدیان- وزارت کار هم یکی از بازوهای قوی در بحث نظارت محسوب میشود که قدرت اجرایی زیادی هم دارد؛ برعکس ما در نظام مهندسی. ما در نظام مهندسی، یک سازمان مردم نهاد (NGO) هستیم که ضابط نیستیم و قدرتی برای اعمال قانون نداریم که مثلا بتوانیم معادن را تعطیل کنیم یا جلوی کار آنها را بگیریم. ما فقط وقتی ضعف یا نارسایی میبینیم، باید آن را به سازمان صنعت و معدن گزارش کنیم و این سازمان مسئولیت دارد که پیگیری کند و ممکن است این پیگیری به تعطیلی معدن هم منجر شود. سابق بر این، ما یک بازرسیهای سالانه داشتیم که توسط سازمان نظام مهندسی انجام میشد که متاسفانه در سالهای اخیر این بازرسیها را هم از نظام مهندسی گرفتهاند و به شرکتهای مشاور دادهاند که آنها مجوز نظارت و بازرسی داشته باشند. من نمیتوانم با قاطعیت از یک رابطه مستقیم حرف بزنم؛ ولی در سالهای قبل که سازمان نظام مهندسی معدن، بازرسیها را انجام میداد، اینقدر حادثه نداشتیم. سال گذشته به دلیل این که بازرسیها را به شرکتهای خصوصی واگذار کردند و این شرکتها از آنجا که بودجه محدودی داشته اند و بازرسی هم سوددهنبوده، بازرسیها را کامل و دقیق انجام ندادهاند؛ به همین خاطر من یکی از دلایل کمبود نظارت بر معادن کشور را همین واگذاری بازرسیها به شرکتهای مشاور خصوصی میدانم. عوامل دیگری هم در بحث ایمنی تاثیرگذار هستند. آموزش، یک مولفه مهم است. آموزش باید برای همه دستاندرکاران معدن و کارگران اجباری باشد؛ ایمنی را نمیشود یک جزء منفک دید. معدن یک سیستمی است متشکل از اجزاء و اگر هر کدام از این اجزاء بِلَنگد و یا دچار مشکل شود، حتی اگر بقیه اعضا هم خوب و درست عمل کنند، میتواند به سادگی به انفجار منجر شود. در نظام مهندسی، طبق وظایف ذاتی این سازمان، برای مهندسین آموزش ایمنی ارائه میشود ولی آیا مدیران، بهرهبرداران و کارگران آموزش دیدهاند؟ ما در بازرسیهایی که سالیان گذشته انجام دادهایم و داده ها و آمارهای آن موجود است، مشاهده کردیم که متاسفانه کمتر از بیست درصد مدیران، بهره برداران و کارگران آموزش ایمنی دیدهاند. مثلا معدنکاری که میخواهد داخل تونل شود و با یک لوکوموتیو کار کند، باید آموزش دیده باشد و گواهی مهارت داشته باشد. سطح آموزشهای کارگری در معادن بسیار پایین است و باید بحث آموزش توسعه داده شود. از طرف دیگر، بهرهبرداران به دلیل این که میخواهند سود و منفعت بیشتری داشته باشند، متاسفانه کمتر به آموزش بها میدهند و کمتر برای آموزش هزینه میکنند. ناگفته نماند به دلیل رکودی که در چند سال اخیر در بخش معدن و در کل اقتصاد کشور وجود داشته، بهرهبرداران و صاحبان معادن از هزینههای فنی-مهندسی و ایمنی زَدهاند؛ یعنی به جای این که هزینههای فنی-مهندسی، ایمنی، نگهداری و تهویه را افزایش بدهند، از این هزینهها کاستهاند و این باعث شده که سطح ایمنی در معادن کاهش پیدا کند. یکی دیگر از دلایلی که در بخش معدن باعث بروز حوادث میشود، فرسوده بودن ماشین آلات است. توجه داشته باشید که الان قیمت یک بیل مکانیکی، ۹۰۰ میلیون تومان است یا یک لوکوموتیو حداقل دویست میلیون است، حتی لوازم ایمنیِ شخصی گران است. این هزینهها، سرسام آور است. باید دولت حتما در برخی از معادن مثل معادن زغالسنگ، سوبسید ایمنی بدهد. باید سوبسید خرید تجهیزات و ماشین آلات ایمنی به معادن داده شود یا وامهایی با نرخ سود پایین داده شود تا معادن بتوانند تجهیزات مورد نیاز را داشته باشند. طبق دستورالعملهای ایمنی معدن، هر معدنکار زغالسنگ که داخل تونل میشود، غیر از لوازم ایمنی متداول مثل کلاه و لباس و چراغ مخصوص، باید یک «خودنجات» داشته باشد؛ خودنجات دستگاهی است که در صورت بروز انفجار و تراکم مونوکسیدکربن، بین نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه، اکسیژن مورد نیاز را تامین میکندیا در مکان های مشخصی در معدن باید این خودنجات ها، کپسول ایمنی و حتی غذا قرار داده شود که اگر معدنکاران مثلا مانند آن حادثه شیلی مجبور شوند مدت طولانی زیر زمین بمانند، غذایی برای خوردن داشته باشند. ولی متاسفانه در هیچ کدام از معادن ما این تمهیدات وجود ندارد. یک عامل دیگری که باعث شده معادن خطرناک شوند، نحوه واگذاری معادن است. بد نیست که معادن به بخش خصوصی واگذار شود اما واحدهای معدنیای که سطح آستانه سود پایینتری دارند یا استخراجشان فنی-مهندسیتر است مثل معادن زغالسنگ، حتما باید در واگذاری آنها به بخش خصوصی دقت شود.
پس تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که به علت شرایط فعلی و رکودی که حاکم شدهاست، سود در یک جاهایی در معادن از هزینهها کمتر است، پس در این اوضاع، حادثه ها در معادن خصوصی معمولا بیشتر از معادن دولتی اتفاق میافتند.
حمیدیان- درست است. معادن خصوصی اصولا در بحث ایمنی کمتر هزینه میکنند و چون آستانه سودشان پایین هست، از هزینهها میکاهند؛ حتی در حفریاتی که انجام میدهند، خساست به خرج میدهند و این خساست میتواند باعث خطرات شود. ببینید بستر همه حوادث بزرگ معدنیِ زغالسنگ، تهویه است. یعنی وقتی تهویه خوب صورت نگیرد، گاز جمع میشود، گاز که جمع بشود، در اثر یک حرارت کوچک و یک جرقه، انفجار صورت میگیرد؛ درحالیکه اگر گاز وجود نداشته باشد، انفجار صورت نمیگیرد. چون برای تهویه مناسب هزینه نمیکنند، با این حوادث مواجه میشویم.
بنابراین خصوصیسازی چطور باید انجام شود؟ چه ضوابطی بایستی رعایت شود؟
حمیدیان- باید حتما توان فنی و مالیِ شرکتهای خصوصی، هنگام واگذاری درنظر گرفته شود. با توجه به نوع معادن، باید کامل در توان شرکتها دقت شود؛ من معتقدم معادن خطرسازی مثل معادن ذغالسنگ باید حتما در اختیار دولت باشد یا این که شرکتهای هلدینگ سرمایهگذاری بیایند با تجمیع معادن زغالسنگ، معادن را ساماندهی کنند. ببینید وقتی یک معدن کوچک است، هزینه های جانبی آن افزایش پیدا میکند. وقتی معادن کوچک تجمیع شوند، هزینهها میتواند سرشکن شود و بنابراین، سودآوری بالا برود و از آن طرف بتواند بیشتر در بخش ایمنی هزینه کند. توجه داشته باشید که در بحث ایمنی، دستورالعملهایی وجود دارد که این دستورالعملها بایستی خیلی دقیق اجرا شوند که یک بخش از این دستورالعملها به اداره کار مربوط میشود، یک بخشی به سازمان صنعت و معدن مربوط میشود که هردسته از این دستورالعملها باید دقیق اجرا شود و بر این اجرا، دقیق نظارت شود. مشکل دیگری که در بحث حوادث داریم این است که نقشه رفع سوانح و امداد و نجات وجود ندارد؛ یعنی وقتی حادثهای اتفاق میافتد، نقشهای برای نجات نیست یا مستنداتی که بتواند ما را به محل حادثه برساند، وجود ندارد. اینها کلیاتی هستند که در مورد همه معادن صادق هستند.
حالا بپردازیم به حوادثی که اخیرا در معادن شن و ماسه استان مازندران رخ دادهاست؛ این حوادث از کجا نشات میگیرند و چرا معادن شن و ماسه خطرساز شده اند؟
حمیدیان- متاسفانه در طول یک سال گذشته، حدود سه، چهار نفر در معدن روباز، سنگ لاشه و شن و ماسه استان مازندران جان خود را از دست دادهاند. اکثر این حوادث به دلیل ایجاد دیوارههای غیرایمن با طول بیش از بیست متر اتفاق افتادهاند که البته در چند مورد از طرف سازمان نظام مهندسی هم به بهرهبرداران و هم به سازمان صنعت و معدن نامه زدهایم که انجام عملیات استخراج و آماده سازی در پله های معدنیِ با ارتفاع بیش از بیست و پنج متر و شیب هفتاد و پنج درجه، ممنوع است. یک مشکلی هم خاص استان مازندران است. در این استان، یکی از مسائلی که هست، الزامات سازمان منابع طبیعی و محیط زیست است. معدن که میخواهد واگذار شود، به علت سختگیریهای محیط زیست، مقداری که واگذار میکنند، کم است. ما در مازندران واگذاریهایی داریم که در حد یک هکتار هستند. وقتی یک هکتار واگذار میشود، معدنکاری که میخواهد استخراج کند، فضای لازم برای اجرای یک طرح فنی-مهندسی پلکانی را ندارد، و همین خطرساز میشود و با کوچکترین برداشت، خطر جدی میشود. بنابراین یکی از عواملی که باعث بروز حوادث در استان مازندران میشود، کمبود عرصههای واگذار شده به معادن است که اگر این عرصه ها افزایش پیدا نکند، دستورالعمل ها قابلیت اجرایی نمیتوانند داشته باشند البته این نقیصه، نافیِ سهلانگاریهای بهرهبرداران و اجزای معدن نیست. در هر صورت امیدواریم تمهیدات بیشتری برای ایمنی معادن اندیشیده شود و در این راه از تخصص و تجربه اعضای سازمان نظام مهندسی معدن در سراسر کشور که بیش از سی هزار نفر هستند، استفاده شود.
منبع:ایلنا-۳۱خرداد