چرا تاکنون اینهمه اعدام درملاء عام توسط حاکمان اسلامی به مایه عبرت در جامعه تبدیل نشده است!
چرا جرائم در حکومت اسلامی ریشه یابی نمی شود؟
در کشوری که فقر و تنگدستی حاکم گردد ،جنایت نیز به امور روزمره تبدیل می گردد. حاکمان اسلامی ، فقر و مسکنت را بر مردم ایران که بر روی ثروت های ملی بیکران زندگی می کنند ـ تحمیل کرده است!
ثروت های ملی مردم در ۳۴ سال گذشته به کجا رفته است؟درروز روشن ۳۳ میلیارد دلار در بانک‌ها گم شده است.
“آملی لاریجانی با تاکید بر این‌که «مطمئن باشید که در صورت عدم برخورد قاطع با چنین جرایمی اوضاع به مراتب بدتر خواهد شد»رییس قوه قضاییه با تاکید بر این‌که مجازات اعدام با هدف بازدارندگی، منافاتی ندارد.”
http://www.aftabnews.ir/vdciwwazrt1avu2.cbct.html
در سراسر گیتی، ایران تنها کشوری است که در میادین ومعابر عمومی انسانها به دار آویخته می شوند.فرهنگ غلط حاکم برجامعه از کودک خردسال گرفته تابزرگسال را مجبور به تماشای صحنه های اعدام می گرداند تا از مرگ عبرت بگیرند. حاکمان در جامعه رعب و وحشت ایجاد می نمایند تا انسانها هرگز به فکر تمرد ونافرمانی از حکومت اسلامی به غریزه همنوعی وانسانی خود راه ندهند. اما رژیم اسلامی در این رهگذر نیز سخت در اشتباه است چراکه با اعدام های دائمی انسانها در خیابانها، مفهوم مرگ را در برابر چشم مردم عادی وبسیار آسان جلوه می دهد و وقتی مفهوم وپروسه مرگ برای انسانها به یک پدیده بسیار گذرا وراحت جلوه کند آن جامعه در برابر مرگ بسیار بی رحم و خشن خواهند شد که صدمات روانی جدی خواهد خورد، لذا بجای ترس از مرگ امکان دارد که در برابر مرگ بسیار دلیر بشوند چون انسانها ناخود آگاه به این موضوع پی می برند که آخرخط همه چیز عاقبت مرگ است که کاملا ساده اتفاق می افتد. همواره در تاریخ خوانده ایم که فلان شاه یا حمله گر در فلان شهر از کشته ها مناره ساخته است ولی اگرازآن انسانهائی که تاکنون همین رژیم اسلامی اعدام کرده است مناره ساخته می شد از اهرام ثلاثه مصر هم مرتفع تر می شد،منتها شاهان صفاک به یکباره می کشتند اما رژیم اسلامی در طی این ۳۴سال و به مرور کشته است!!
دبیرکل خانه کارگر: سرمایه ملی را پول توجیبی کرده‌اند!
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=58359
رژیمی که در طی این ۳۴سال گذشته در جریان مبارزه به اصطلاح ضد امپریالیستی اش جامعه را به فقر وفلاکت کشانده است و همین مسکنت ها ودرماندگی های مردم آنها را به کلیه فروشی وفروش مواد مخدر،تن فروشی وکودک فروشی تا سر حد صدور آن به کشورهای مختلف منطقه به اقرار سایت اینترنتی حکومت”بازتاب” که اخیرا یک باند فروش وصادرات نوزدان اصفهانی توسط ماموران کشف گردیده است!!(سئوال اساسی در اینجاست که چرا در جریان مبارزه ضد امپریالیستی بیست وهشت ساله از گذشته تا کنون ،اقتصاد ایران متورم تر و ورشکسته ترومضمحل تر شده است اما کشورهای امپریالیستی همچنان رشد یافته تر وپیشرفته تر در تمام زمینه ها چه تکنلوژی، صنعتی، الکترونیک ،فضانوردی،تحقیقات علمی واختراعات وکشفیات گوناگون شده اند)
حکومتی که خود در ادبیات گفتاری ونوشتاری از فرهنگ منحوط اوباشان بهره جسته است و همه این فرهنگ زشت و مبتذل در دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی متبلور گشته است ودر همین راستا آبروئی برای فرهنگ مردم ایران نگذاشته است.
بخش وسیعی از فرهنگ و مهره های با نفوذ حاکمان ایران از جریان فدائیان اسلام می آید که شیوه واعمال سیاسی آنها، چیزی نبود به جزء آدمکشی و زورگوئی به وزراء و محققان واندیشمندان که همواره در طول تاریخ بدان دست یازده اند.
از همانروزی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یعنی آیت الله خمینی در بهشت زهرا در خطاب به شخصیت فرهیخته ائی همچون دکتر شاپور بختیار، نفس کش می طلبید ودر جمله معروفش(من دولت انتخاب می کنم من در دهان این دولت می زنم) بکار گرفت، بطور رسمی فرهنگ اوباش گری وتهدید و ارهاب در سیاست مرکزی ایران به کانون پیشبرد اهداف معین سیاسی تبدیل ونهادینه گردید.
ما در گذشته هیچگاه در فرهنگ سیاسی (ما سیلی می زنیم وامثالهم نداشته ایم)! همه این مفاهیم چاله میدانی را حکومت کنونی رواج داده است چراکه بخش وسیعی از ماموران رده بالا این رژیم از درون میادین بار فروشی وبازار وحاشیه شهری که در جریان انقلاب ارضی شاه به شهر ها هجوم آورده بودند مه همواره مطیع آخوندها بودند و همیشه با سوداگری ومعاملات و کلاهبرداری و کشمکش وحقه بازی سر وکار داشته اند وهمواره با برپائی تکایا و قمه زنی وزنجیر زنی که خود نشانی از قلدر منشی و کورکوری خواندن ورجزخوانی منحط ومشمئز کنند تنیده بوده است تشکیل یافته است.
برای نمونه در محله ما در ایران، شخص لات وباجگیری زندگی می کرد بنام “هرمز نجفی” معروف به” هرمز کفار” که مردم در زمان شاه از او وحشت داشتند.فردمذبور بعد از انقلاب اسلامی عضو سپاه پاسداران گردید هم اکنون از او سردار نجفی نام می برند و فرمانده سپاه پاسداران در استانهای مازنداران و سمنان بوده است که از مستغلات واموال وثروت هنگفتی نیز برخوردارشده است. از این اشخاص که اینچنین به حکومت وابسته شده اند، هریک از شما خوانندگان از اینگونه افراد بخوبی آگاهی دارید وشما نیز ازاین جمله افراد در محله هایتان حتما داشته اید واساسا در فرهنگ اسلامی شخصیت های همچون(حر دلاور) که یک راهزن و گردن کش بود و سپس به اسلام گروید وهمان شمشیر کشی سابق را اینبار برای پیشبرد اسلام به انجام رساند بسیار است و در اساس اسلام خدمت به الله مهم است واین ماموریت در هر لباسی می تواند جامه عمل بپوشد.روش ها و راهها برای رسیدن وخدمت به اسلام مهم نیست بلکه هدف غائی که همانا گسترش اسلام می باشد امر اساسی می باشد.انسان برابر دین اسلام موجودی است تسلیم گشته در برابر جباریت الله که رحمت اوست و دیر ویا زود همه انسانها به اسلام تسلیم خواهند شد. برابرفلسفه فکری پیشرفت اسلام در دنیا این تراژدی در سراسر گیتی روزی اتفاق خواهد افتاد.
در جریان قتل های زنجیره ائی شخص بی گناهی که بنام(ک. ن. خ) که در قوه قضائیه از مقام بالائی برخوردار بود در تعقیب دزدان بیت المال بدست مافیا حکومتی به قتل می رسد سپس دائی نامبرده بنام سرتیپ نیروی هوائی ن .ع. م که در جستجوی قاتل ویا قاتلین خواهر زاده اش قرار گرفته بود نیز ناجوانمرانه به قتل می رسد. در همین حین برادر( ک. ن. خ ) که در خارج زندگی می کرد برای تحقیق به ایران می رود که با مافیا حکومتی درگیر می شود.حکومت اسلامی سه جوان بی گناه را که مدتها در زندان بسر می بردند را بعنوان قاتلین به خانواده ناقل ومحمدی معرفی می نماید که بابت اعدام آن سه نفر بیست وهشت میلیون تومان دیه طلب می کند،خانواده آن سه جوان بی گناه با هزار زحمت ومخفیانه به خانواده ناقل ومحمدی مراجعه می نمایند وادعا می کنند که فرزندان آنها با قتلهای عزیزان شما هیچ رابطه ائی ندارند وآنها قبل از به قتل رسیدن برادر ودائی شما در زندان بسر می بردند وجرم آنها سیاسی هست وچگونه می شود که آنها به این قتلها مبادرت ورزیده باشند. برای تمام ادعاهائی که در بالا آورده ام به اندازه کافی مدارک مستند موجود هست در صورت لازم ارائه خواهد شد!! اگر دقت کرده باشید در حکومت اسلامی به ماموران مخفی وزرات اطلاعات “سربازان گمنام امام زمان” خطاب می کنند.این بدان معنی می باشد از آنجائی که امام زمان چون هنوز در غیبت بسر می برد پس ماموران مخفی نیز در اختیار دارد که به سراغ مخاطیان حکومت اسلامی وظهورش می فرستد.شما ببیند این حکومت تا کجاها را به نفع خویش مصادره و تحت لوای مذهب در اختیار خویش گرفته است.آنهائی که در فکر اصلاح این رژیم می باشند چاره ائی جز این ندارند جزء آنکه مذهب دیگری در برابر مذهب حاکمان کنونی بیافرینند که آنهم ناشدنی است چراکه حضرت باب در شیراز در هزارمین سالگرد روز تولد امام دوازدهم خواسته بود به آن انقلاب مذهبی برای نجات ملت ایران دست بیابد که نتوانست وسرش را به باد داد.هرچند فرمان قتل اورا امیر کبیر صادر نمود اما پشت فرمان او اسلام پناهان سنگر گرفته بودند و آنها امیر را که در حال نو آوری از غرب بود وبه اونیز اتهام بابی بودن می زدند چنان تحت فشار گذاشته بودند که امیر کبیر به غلط برای اثبات بابی نبودنش دستور قتل حضرت باب را در تبریز صادر نمود.آخوندها تا موقعی خود در مصدر قدرت نباشند نیات پلید خود را از طریق حاکمان غیر خودشان به انجام می رسانند. داستان مهدی عج وظهوراو داستانی دارد که میهن ما را قرنهاست که گرفتار خویش کرده است. چراکه حفظ داستان ظهور حضرت مهدی عج بهترین فلسفه وجودی روحانیون می باشد تا همیشه خود را به نام نائب و وکیل او در عصر حاضر در میان عوام جا بزنند.تراژدی تاریخ در این نهفته است که نیروهائی بنام روشنفکر وکمونیست وغیره تا کنون از این شعبده بازی های تعفن انگیز افیونی تحت لوای مبارزه ضد امپریالیستی ومبارزه ملی و غیره حمایت نموده ومی کنند!!
حاکمیتی که به رهبری روح الله خمینی و دار و دسته ی اراذل و اوباش، چاقوکشان و آدمکشان و مجموعه ای از جاهلان و بیسوادان زالو صفت جامعه، در بهمن ماه ۱۳۵۷ خورشیدی مطابق با اوایل سال ۱۹۷۹ میلادی، جانشین رژیم پهلوی گردید و قدرت را در دست گرفت، به کجا خواهد انجامید؟
روح الله خمینی و دار و دسته ی سفاک و ضد بشریش، به محض حصول قدرت و سوار شدن بر خر مراد که همانا دولتمداری و حاکمیت روحانیت وابسته به دم و دستگاه خلیفه گری شیعه بود، با تکیه بر عقده و حقارت همه ی طرد شدگان جامعه و عناصر سرخورده و جنایت پیشه، نه تنها همه ی وعده ها و قول و قرارهای خود را از یاد بردند، بلکه به سرعت از قافله جهان متمدن و مترقی فاصله گرفتند. بدین معنی که اوهام و خرافات، بیدانشی و بی فرهنگی و نابودی همه ی دستآوردهای گذشته ی مردم را نیز به عنوان هدف غایی و نهایی حاکمیت خود برگزیدند و فاتحه ی همه چیز را خواندند.
تبهکاری ها و ویرانگری های این دار و دسته های انگل و پارازیت جامعه در بیش از سه دهه ی گذشته بر هیچکسی پوشیده نیست. سال ها و دهه های متمادی تلاش و کوشش دلسوزانه لازم است تا شاید بتوان ویرانگری های مادی این جرثومه های فساد را جبران و ترمیم نمود. در حالیکه ضربه ها و خرابکاری های ضد بشری و غیر انسانی آنان در زمینه های معنوی تا ابدالدهر و پایان جهان نیز قابل جبران نبوده و نخواهد بود.
حاکمیتی که می خواست اولین حکومت الله و الگویی از عدل علی بر روی زمین باشد، به سرعت راه تبهکاری و فساد روز افزون را در پیش گرفت و در کوتاه مدت به صورت نمونه و الگویی باور نکردنی و غیرقابل تصور در آمد. منتها در جهت عکس و یک صد و هشتاد درجه خلاف هر آنچه نشانه انسانی و بشری نامیده می شود. فقر و بدبختی، بی عدالتی و چپاول و غارت، فساد و فحشاء، بیکاری و اعتیاد، سرکوب و اختناق، زندان و اعدام دگر اندیشان و منتقدان و غیره، همه ی آن پدیده هایی بودند که حاکمیت الله و جمهوری اسلامی در آنها به درجه ی نهایی و اول رسید.
هر روز که گذشت، بر میزان این بیدادگری ها و تبهکاری ها افزوده شد. دگراندیشان و صاحب نظران مخالف به دیار عدم و تبعید اجباری فرستاده شدند. اما از آنجا که تفرقه، خود محور بینی، و هزاران عیب شرعی و عرفی، در جهل و نکبت و نادانی نهفته است و گذشته تاریخی هزار و چهارصد ساله ی حضرات نیز نشان می دهد، خلق و خوی ضد بشری و کژدم صفتی، در نهایت این جرثومه های فساد را به جان همدیگر انداخت و به سوی وضعیتی کشاند که ما و جهانیان شاهد و ناظرش بوده و هستیم.
میهن در بند و ویران شده مان روزها و لحظه های سختی و پر مشقتی را پشت سر می گذارد. فریاد مردم دردمند گوش افلاک را کر نموده است. باید بپذیریم که هاتف و سروش و نجات دهنده ای، جز ما و تلاش پیگیر و متحدانه مان در کار نیست! و این معضل حل نخواهد شد، مگر در چهارچوب تشکل، یک دلی و همبستگی همگانی. یقینا تا زمانی که بدین نیاز مبرم جامعه توجه ای نشود، اراذل و اوباش حاکم، با تبهکاری های فزون بر این، حادثه آفرینی ها و جنایت های بیشتر به عمر ننگین و سراپا تعفن و مشمئز کننده ی خود ادامه خواهند داد و ما بازندگان بزرگ زندگی و تاریخ خواهیم بود!
از تشریح قضایای بالا تنها خواستم از اعدام بسیاری از افراد تحت نام اوباش واراذل پرده بردارم!
به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید