سایت ملیون ایران

سرشت علم(۱۴): نظریه ی نسبیت

دکتر ریموند رخشانی *

مقاله و فایل صوتی چهاردهم:

serechte Elm Part14 by Maryam Payghambarzadeh

نظریه­ی نسبیت

مُعادله‌های ماکسول مَطرح می­سازند که سرعتِ نور ثابت و برای هر مشاهده­ گری در گیتی ۳۰۰۰۰۰ کیلومتر در ثانیه است. اما این نظریه ­ی ماکسول مساله­ ی بغرنجی[۱] را نیز باعث می­شود.[۲]

آلبرت اینشتین در موردِ این مسایل بسیار اندیشید و نظریه­ی نسبیت را پایه­ریخت. از دیدگاهِ او سه بدیل برایِ توضیحِ این مسایلِ غامض[۵] ممکن بود.

نخست اینکه شاید قوانینِ طبیعت از “چارچوب‌هایِ استنادیِ” مختلف متفاوت­اند. مثلا ما به معادله‌هایِ مختلفِ ماکسول برایِ شرایطِ متفاوت نیازمندیم . اینشتین این بدیل را رد کرد.

دوم اینکه شاید معادله‌هایِ ماکسول نادرست­اند. این هم قابلِ­قبول نبود زیرا که آن معادله‌هایِ الکترومغناطیسی‌ بار‌ها آزمایش شده­بودند.

و بالاخره اینکه عقلِ سلیمِ[۶]  ما در موردِ اینکه سرعت‌ها در مسایلِ روزمره­ی تجربی‌ فزاینده هستند، در مورد سرعتِ نور باید بازنگری شوند. اینشتین در موردِ سرعت‌ها و اینکه کارکرد‌شان می­تواند دگرگون یا متفاوت باشد بسیار اندیشید. اما نوشت که قوانینِ طبیعت برایِ چارچوب‌هایِ استنادیِ مختلف باید یکسان کارکرد داشته باشند .

اصلِ نسبیت می‌گوید که قوانینِ طبیعت برایِ همه­ی چارچوب‌هایِ استنادی یکسان هستند.

اینشتین[۱۰] ، هنگامیکه یک روز ظهر راسِ ساعت ۱۲ سوار بر قطاری در سفر بود، برای نخستین­بار به نسبیت اندیشید. او چنین پرسید که اگر قطار با سرعتِ نور در حرکت بود آیا او ساعتِ دیواری بالایِ کلیسا را همانگونه می­دید که اکنون می­دید. مسلما ساعتِ جیبی‌ او ثانیه‌ها را همانگونه نشان می­داد اما ساعتِ دیواری، به باور او، به نظر می­رسید که ایستاده است.

نتیجه­گیریِ شگفت­انگیزِ اینشتین این بود که چارچوبِ استنادی پیرامونِ زمان هم، مانندِ چارچوبِ استنادی پیرامونِ حرکت، به چارچوبِ استنادیِ تماشاگر بستگی دارد و نسبی ­است[۱۱].

اینشتین این ایده که زمان از دیدگاهِ تماشاگر نسبی‌ است را از طریقِ مثالِ یک ساعتِ نوری[۱۲] نشان داد.

یک ساعتِ نوری می­تواند شاملِ یک چراغ­قوه که با تکانه­ای خاموش و روشن می­شود، یک دریافتگر و یک آینه باشد[۱۳].

با روشن­شدنِ چراغ، نور به آینه رسیده پس از انعکاس از صفحه­ی آینه به دریافتگر برمی­گردد که با علامتی دیگر دوباره چراغ را روشن می‌کند.

این اتساع یا “کِش­آوردگیِ زمانی[۱۵]‌”  از طریقِ مثلثات و ریاضیات محاسبه شده و به نام فاکتورِ لورنتس[۱۶] شناخته شده است.[۱۷]

t=√۱-(v/c)۲

جدول زیر که تاثیرِ سرعت بر فاکتور لورنتس را نشان می­دهد می­تواند گویایِ نظریه­ی نسبیت باشد.

مایل در ثانیه فاکتور لورنتس
۰ ۱
۱ ۰٫۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۷۰
۱۰ ۰٫۹۹۹۹۹۹۹۹۷۰۰۰
۱۰۰ ۰٫۹۹۹۹۹۹۷۰۰۰۰۰
۱۰۰۰ ۰٫۹۹۹۹۷۰۰۰۰۰۰۰
۱۰۰۰۰ ۰٫۹۹۷۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۱۰۰۰۰۰ ۰٫۷۱۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۱۵۰۰۰۰ ۰٫۳۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۱۸۰۰۰۰ ۰٫۰۶۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۱۸۶۰۰۰ ۰٫۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

۱۸۶۰۰۰ مایل در ثانیه برابر با سرعتِ نور یعنی‌ ۳۰۰۰۰۰ کیلومتر در ثانیه است.

مساله­ی نسبیتِ خاص پَیآمد‌هایِ عجیب و غیرمنتظره­ی دیگری دارد.

اگر سرعتِ نور در همه­ی چارچوب‌های استنادی ثابت است، پس بنابراین زمان، طول یا درازا و جرم می‌باید نسبی‌ باشند.

E=mc۲

نظریه­ی نسبیت عام با چارچوب‌هایِ استنادی  و با شتاب[۲۶] سر و کار دارد و پرسپکتیو‌هایِ جدیدی را در موردِ سرشتِ نیرو‌ها  مطرح می­سازد.[۲۷]

آزمونِ نهاییِ‌ هر نظریه و فرضیه­پردازی (همانگونه که پیرامونِ روشِ علمی‌ توضیح داده شد) در صحتِ پیش­بینی‌‌های آن نظریه است. اگرچه ردیابیِ تاثیراتِ نظریه­ی نسبیت چندان ساده نیست، اما چندین راهِ ویژه برای دریافتِ تفاوت‌های نظریه‌های نیوتن و اینشتین موجود است.

مشاهداتِ علمی‌ ثابت کرده­اند که نظریه‌های اینشتین جامع­تر از نظریه‌های نیوتن (که تنها در سرعت‌هایِ روزمره کارکرد دارند) هستند.

[۱]

a paradox

[۲]

Trefil, J.S. and Hazen, R.M. The Sciences, An Integrated Approach, 2nd Edition. New York: Wiley, 1997.

[۳]

Additive

[۴]

frames of reference

[۵]

dilemma

[۶]

common sense

[۷]

Special Relativity and the uniform motion

[۸]

Lightman, A. Einstein’s Dreams. New York: Pantheon, 1993.

[۹]

General Relativity and the accelerating reference frames

[۱۰]

Pais, A. Subtle is the Lord: The Science and Life of Albert Einstein. New York: Oxford University Press, 1982.

[۱۱]

relative to the observer’s frame of reference

[۱۲]

light clock

[۱۳]

A flash light turning on/off with a pulse, a sensor and a mirror

[۱۴]

stationary

[۱۵]

Time Dilation

[۱۶]

Lorentz Factor

[۱۷]

Wolfson, A. Einstein’s Relativity and the Quantum Revolution. Chantilly, VA: The Teaching Company, 2005.

[۱۸]

Hawking, S, A Brief History of Time. New York: Bantam, 1988.

[۱۹]

aging

[۲۰]

Landes, D.S. Revolution in Time. Cambridge, MA: Belknap Press, 1983.

[۲۱]

yardsticks

[۲۲]

particle accelerators

[۲۳]

Hazen, R.M. The Breakthrough: The Race for the Superconductor. New York: Ballantine, 1988.

[۲۴]

resistance to being accelerated

[۲۵]

Rest Energy

[۲۶]

acceleration

[۲۷]

Trefil, J.S. and Hazen, R.M. The Sciences, An Integrated Approach, 2nd Edition. New York: Wiley, 1997.

[۲۸]

Sealed room in a spaceship

[۲۹]

۱ G

[۳۰]

gravitational force and acceleration will be equivalent

[۳۱]

arbitrary

[۳۲]

flat surface

[۳۳]

warped surface

[۳۴]

contours of the curved surface

[۳۵]

bend

[۳۶]

orbits

[۳۷]

shining upward

[۳۸]

shining down

————————————————————–

بخش ۱ این نوشته

بخش ۲ این نوشته

بخش ۳ این نوشته

بخش ۴ این نوشته

بخش ۵ این نوشته

بخش ۶ این نوشته

بخش ۷ این نوشته

بخش ۸ این نوشته

بخش ۹ این نوشته

بخش ۱۰ این نوشته

بخش ۱۱ این نوشته

بخش ۱۲ این نوشته

بخش ۱۳ این نوشته

—————–

* دکتر ریموند رخشانی در باره خودش:

من ریموند رخشانی هستم و حوزه کارشناسی من مهندسی‌ سیستم‌ها است، و تخصص من در بکارگیری اندیشه سیستمی‌ برای انتقال فن آوری و اجرا و پیاده سازی تولید فراورده‌های نوین می‌‌باشد. در این سلسله از مقالات و فایل‌های صوتی کوشش می‌‌کنم که علم مدرن را از پایه به دوستان معرفی‌ کنم.

خروج از نسخه موبایل