امین کُرکی نامی است که شاید بیش از هر نام و اشاره دیگری اعتراضات دیماه ۹۶ را به یاد خانواده کُرکی و طایفه لُر کُرکی میآورد. نامی که برای آنان یادآور مرگ است، انکار و فراموشی. مرگی که اگرچه به گفته خانوادهاش و بنا بر برخی شواهد و قرائن مجازاتی است برای حضور امین کُرکی در اعتراضات دیماه ۹۶ اما شاید متاثر از زمان وقوعش توجه و حساسیتی را که باید برنینگیخت، دستکم آنچنان که مرگ محسن عادلی دیگر جوان جانباخته دزفولی رسانهای شد. نزدیک به یکسال پس از کشته شدن امین کُرکی، ایران وایر با توجه به اسنادی که به دستش رسیده است و بر اساس گفتگویی با خانواده ایشان، پرده از مرگ یکی دیگر از معترضان دیماه ۹۶ در دزفول کنار میزند.
شب شنبه ۹ دیماه، امین کُرکی یکی از صدها نفری بود که در چهارراه شریعتی و خیابانهای اطراف آن در دزفول تجمع کرده بودند و شعار میدادند مرگ بر دیکتاتور. تظاهرات و تجمع مردم معترض که از غروب همان روز به تدریج شروع شده بود با شعارهایی چون سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن ادامه یافت. در لحظاتی از تظاهرات، ماموران انتظامی و نیروهای امنیتی لباس شخصی به صورت پراکنده با تظاهرکنندگان درگیر شدند و تعدادی هم بازداشت شدند و در لحظاتی هم تظاهرکنندگان از پلیسی که نظارهگر تظاهرکنندهها بودند درخواست حمایت داشتند و شعار میدادند نیروی انتظامی حمایت، حمایت. یکی از حاضران در آن تظاهرات میگوید شنیده است که در تجمع اعتراضی آن شب در دزفول چند تن از معترضان عکسهای خمینی و خامنهای را هم پاره کردند، چیزی که به نظر میرسد در ثانیه ۲۵ همین ویدیو از اعتراضات آن شب نیز نیز به آن اشاره میشود.
اعتراضات غروب روز بعد، یکشنبه ۱۰ دیماه، هم ادامه مییابد و با تیراندازی پلیس به خشونت کشیده میشود و یکی از معترضان به نام محسن عادلی دربالایی اهل دزفول و ساکن کوی مدرس این شهر با اصابت گلوله به سرش کشته میشود. همان روز آن چنان که پدر محسن عادلی گفته است برادر محسن عادلی هم زخمی میشود. معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری دزفول هم خبر به گفته او ناآرامی در این دو شب در شهر دزفول و تیر خوردن و جانباختن محسن عادلی در بیمارستان را را در گفتگویی با ایرنا تائید میکند.
هرچند پیکر محسن عادلی چند روز بعد تحویل خانوادهاش میشود و خبرش تنها زمانی رسانهای میشود و مقامات رسمی ناچار به واکنش و تائید خبر کشته شدن این نوجوان دزفولی میشوند که شنبه ۱۶ دیماه ویدیوی تشییع جنازه محسن عادلی در روز قبلش، ۱۵ دیماه، در شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
کمیته پیگیری بازداشتهای دیماه ۱۳۹۶ بعدتر، سهشنبه نوزدهم دیماه، از قول روزنامهنگار محلی دزفولی همکار این کمیته ضمن انتشار جزئیات خبر کشته شدن محسن عادلی اعلام کرد علاوه بر او چهار شهروند دیگر دزفولی از جمله برادر محسن عادلی مجروح و ۲۴۰ نفر از شهروندان معترض دزفولی هم بازداشت شدهاند. بنا به خبر این کمیته تا زمان انتشار خبر ۲۱۰ نفر آزاد شده اما ۳۰ نفر هنوز در در بازداشت بسر میبردند.
این بازداشتیها از جمله کسانی بودند که علاوه بر دو روز نخست اعتراضات، در روزهای چهارشنبه ۱۳دیماه و پنجشنبه ۱۴ دیماه در ادامه اعتراضات در دزفول در تظاهرات شرکت کرده بودند. اما همه بازداشتیهای دزفول در تعقیب و گریز خیابانی و در جریان تظاهرات بازداشت نشدند.
امین کُرکی، یکی از این بازداشتیها بود که حدود ساعت ۲ بامداد سهشنبه ۱۲ دیماه در خانه پدریش در شهر حمزه بازداشت شد. بامداد سهشنبه ماموران کلانتری ۸ شهر حمزه شهرستان دزفول به فرماندهی رئیس وقت کلانتری، شخصی به نام سروان باباخانی، از طریق منزل همسایه و از روی دیوار، بدون داشتن حُکم قضایی و به زور وارد خانه حسین کُرکی، پدر امین، میشوند. خانواده کُرکی وحشتزده از فریاد ماموران از خواب پریده و آقای حسین کُرکی با ماموران درگیر میشود. ماموران با شوکر به حسین کُرکی حمله کرده و او را به دیوار میکوبند و پس از دستبند زدن به امین کُرکی او را با خود میبرند.
سیروس کُرکی، برادر امین، میگوید پدرش به شدت زخمی شده بود: «ماموران که اکثر صورتشان را پوشانده بودند خیلی وحشیانه رفتار میکنند، من آنجا نبودم، پدرم، مادرم، یکی از برادرانم، خواهرم و امین خانه بودند. پدرم سعی میکند مانع بردن امین شود و از آنها حُکم میخواهد و میگوید حق ندارید او را ببرید، فردا خودش امین را میبرد کلانتری تحویلش میدهد، به پدرم حمله میکنند و او را میزنند و امین را میبرند. همسایهها هم شاهد این حمله و این ماجراها بودند چون همه همسایهها با این داد و فریاد بیدار شده بود. پدرم را فرداش به بیمارستان بردیم، تا یک ماه وضعیت خوبی نداشت، سرش ضربه خورده بود و به سختی از جایش بلند میشد.»
کلانتری شهر حمزه صبح روز بعد و پس از تنظیم صورتجلسه بازداشت با عنوان اتهامی شرکت در آشوبهای خیابانی و اخلال در نظم عمومی و پاره کردن عکسهای روحالله خمینی، آن طور که برادر امین میگوید، او را به زندان عمومی دزفول میفرستند: «امین ممنوعالملاقات بود و اجازه تماس تلفنی هم نداشت. بعدا به ما گفتند همان روز او بازداشت، ماموران کلانتری او را به زندان دزفول منتقل کرده بودند. همان روزهای اول، خیلی تلاش کردیم مثل خیلیهای دیگر که آزاد شده بودند آزادش کنیم، پروندهاش به دادسرای عمومی و انقلاب دزفول (شعبه ششم یا شعبه اول) ارجاع داده شده بود. سند بردیم قبول نکردند، برای اذیت کردن به ما میگفتند امین را آزاد میکنیم اگر فیش حقوقی ۷ میلیون تومانی بیاورید. میدانستند ما خانواده کارگری هستیم و از این پولها نداریم.»
امین کُرکی ۷۴ روز در زندان میماند و نهایتا ۲۶ اسفند آزاد میشوند: «خونه بودیم که امین بیخبر آمد. امین به ما گفت قاضی آماده رئیس شعبه اول دادگاه عمومی و انقلاب شهرستان دزفول به زندان رفته و او را احضار کردهاند و از او بازجویی میکند و پس از حدود دو ساعتی بازجویی و سوال و جواب، قاضی آماده به او گفته است فعلا آزادی تا بعدا به پروندهات رسیدگی شود.»
سیروس میگوید حال امین خوب بود، از او میپرسند در این مدت با و چطور رفتار کردهاند و کجا نگهداری شده است: «امین میگفت بعد از بردنش، در کلانتری خیلی کتکش زدهاند، بعد هم منتقل شده زندان. در زندان هم بازجویی چندانی نداشته و یکی دوباری که بازجویی شده کل حرفشان این بوده که در آن تظاهرات عکس امام خمینی و آقای خامنهای را پاره کرده و پرچم آتش زده است. امین میگفت انکار کرده و گفته که من نبودم، گفتند ازت فیلم داریم و بسیجیها هم تو را در حین جرم دیدند اما نه کسی را با او روبرو کرده بودند و نه فیلم و عکسی به او نشان داده بودند. میگوید به بازپرس و قاضی آماده هم همان روز همین را گفته که او نبوده و زیر بار هیچ چیزی نرفته و اصرار کرده اگر چیزی دارید نشانم بدهید.»
امین کُرکی پس از آزادی چندان از خانه بیرون نمیرود، به گفته برادرش سیروس، امین از ترس ماموران کلانتری که به گفته او بیش از حد معمول دور و بر خانواده آنها گشت میزدند و گویی دنبال بهانهای بودند زیاد بیرون نمیرفت. تقریبا همیشه خانه بود، نمیخواست بهانهای دست آنها بدهد که میگفت بعد از شکایت پدرش از آنها، از او کینه گرفتهاند. حسین کُرکی از ماموران کلانتری به خاطر حمله شب بازداشت امین و صدماتی که با و زده بودند از آنها شکایت میکند. شکایتی که به گفته سیروس موجب کینه گرفتن ماموران کلانتری از خانواده آنها میشود.
اما پنجشنبه ۹ فروردین امین گم میشود. «۱۲ روز پس از آزادی امین، پنجشنبه ۹ فروردین، برای شرکت در مراسم ختم عمویم، بیشتر اعضای خانواده به اندیمشک رفته بودیم و به جز برادر کوچکم که باید مغازهاش را باز نگه میداشت، پدرم و امین کسی خانه نمانده نبود. من خودم حوالی ساعت یک با پسرعمویم راه افتادیم. بعد از ظهر پدرم با یکی از همسایهها که پیش او آمده بود بیرون میروند و برادرم هم میرود مغازهاش. نزدیک به ساعت ۴ عصر دیگر کسی خانه نمانده بود جز امین.»
پدر که برمیگردد متوجه غیبت امین میشود، غیبتی که با توجه به خانهنشینی چند روزهاش عجیب مینماید و با سیروس و بقیه اعضای خانواده هم که غروب از اندیمشک برمیگردند دنبالش میگردند. «کلافه شده بودیم و نگران، فکر کردیم دوباره بازداشت شده است، رفتیم کلانتری، گفتند آنها خبری ندارند. دروغ میگفتند. این را بعدتر فهمیدیم وقتی چند ماه بعد به تدریج چند تن از همسایهها به ما گفتند که آنها دیدهاند که ماموران کلانتری حمزه و چند لباس شخصی بسیج وارد خانه ما شده و امین را با ضرب و شتم خود بردهاند. خبر داشتهاند کسی خانه نیست و دنبال فرصت میگشتند.» سیروس میگوید آن چند همسایهای که دیده بودند چه اتفاقی افتاده است،تهدید کرده بودند که اگر حرف بزنند برایشان گران تمام میشود. «همسایهها بعد چند ماه آمدند خانه ما و گفتند که ماموران تهدیدشان کردند، شب رفتند خانهشان و گفتهاند که اگر چیزی به اینها بگوئید خودتان را به عنوان قاتل امین معرفی و محکوم می کنیم. شب رفته بودند خانه آن ها و کلی اینها را ترسانده بودند.»
سیروس میگوید جستجوها آن شب بینتیجه بود و آنها نتوانستند امین را پیدا کنند، اما موضوعی آن شب اتفاق افتاد که فردایش و پس از یافتن پیکرامین، خانواده را به اطمینان رساند که ماموران کلانتری عامل قتل امین بودهاند: «ساختمان نیمهکاره یک ورزشگاه در محله ما هست که سهخیابان آن طرفتر از خانه ماست. نیمه شب من که همچنان ویلان خیابانها بودم ماموران کلانتری و اتومبیل کلانتری را مقابل آن ساختمان دیدم، تا جایی که توانستم نزدیک شدم ببینم چه خبر است، به دلم بد افتاده بود. من را دیدند و به طرفم آمدند، وحشت کردم و فرار کردم، ترسیدم من را بگیرند. این ساختمان نیمهکار همان جایی بود که جنازه برادرم را آنجا پیدا کردند. فرداش بعد از ظهر جنازه همانجا پیدا شد. نیمه شب آنها آنجا چکار میکردند؟»
سیروس میگوید پدرش به او گفته بود قطعا خودشان او را گرفتهاند، نرو دنبالش، تو را هم میگیرند و میکشند. نرو، اینها خودشان دوباره او را گرفتهاند. «وقتی تعریف کردم چه اتفاقی افتاده است، پدرم گفت اینها او را گرفتهاند و هیچ شکی هم نیست.» جمعه ۱۰ فروردین تا عصر هم خبری از امین نمیشود. حوالی ساعت ۵ عصر، برادر کوچکتر به خانه میآید و میگوید جنازه امین را پیدا کردهاند: «رفتیم دیدیم مردم و ماموران کلانتری آنجا جمع شدند و پزشک قانونی هم آنجا بود. انگشت نگاری نکردند و اجازه عکس گرفتن هم ندادند، گفتند این با تزریق مواد خودکشی کرده است.» سیروس میگوید برادرش نه سابقه اعتیاد به مواد مخدر داشت و نه در تمام عمرش حتی یک نخ سیگار کشیده بود و همین آنها را مطمئن کرد که امین کشته شده است: «امین معتاد نبود که مواد مخدر تزریق کند و حالش هم کاملا خوب بود و امکان نداشت خودکشی کند، جای ضرب و جرح روی دستان و سر و صورتش دیده میشد، و سرش شکسته بود.»
سیروس کُرکی میگوید یازدهم فروردین آنها برای گرفتن گزارش پزشک قانونی میروند. دکتر گُلگُل، رئیس پزشک قانونی به آنها میگوید به نظرم به علت تزریق مرده است، اما برای تعیین علت قطعی مرگ باید کالبدشکافی شود و برای همین جنازه را به ادارهکل پزشک قانونی استان میفرستیم. در گزارش پزشک قانونی که ساعت ۱۱ صبح روز شنبه ۱۱ فروردین تنظیم شده است، تاریخ فوت ۱۰ فروردین ذکر شده است و در متن گزارش هم به گذشتن بیش از ۲۴ ساعت از مرگ اشاره شده است. این یعنی اینکه امین کُرکی شب ۹ فروردین که ماموران کلانتری مقابل ساختمان مخروبه بودهاند احتمالا زنده بوده است.
دکتر گُلگُل بعدتر در پاسخ به نامه ۱۹ تیر آگاهی دزفول، در مورد احتمال جابهجایی جسد پس از مرگ، مینویسد: «در زمان معاینه اولیه، با توجه به گذشت ۳ روز از زمان مرگ و ایجاد علائم فساد بر روی جسد، تعیین اینکه جسد بعد از مرگ جابهجا شده است یا نه، ممکن نشد.» این در حالی است که پزشک قانونی، همان روز کشف جسد، در محل جسد را معاینه کرده و روز بعد هم با اعلام گذشت ۲۴ ساعت از مرگ، بار دیگر جسد در محل پزشک قانونی دزفول از سوی همان دکتر معاینه شده بود.
گزارش ادارهکل پزشک قانونی در اهواز به این ابهامات میافزاید. در معاینه و کالبد شکافی جسد، ۱۰:۳۰ صبح روز ۱۲ فروردین، نوشته شده است احتمالا بیش از سه روز از زمان مرگ (یعنی بیش از ۷۲ ساعت) گذشته است. این یعنی اینکه امین کُرکی باید صبح روز ۹ فروردین مرده باشد، در حالی که امین کُرکی قطعا تا ۶۶ ساعت پیش از زمان کالبدشکافی در خانه پدری و زنده بوده است. و پزشک قانونی دزفول هم زمان مرگ را روز دهم فروردین ذکر کرده بود.
در گزارش کالبدشکافی جدای از افزودن ابهامات در مورد زمان مرگ امین، به پارگی هلالی در خلف سر و خون مردگیهای فراوان زیر پوست سر اشاره شده است و اینکه جای دو تزریق روی آرنج چپ و مچ دست چپ دیده میشود، اما در نهایت علت فوت تحت بررسی و آزمایش اعلام میشود و جنازه برای خاکسپاری تحویل خانواده میشود.
خانواده امین کُرکی با این باور که امین به قتل رسیده است برای شناسایی قاتل یا قاتلان امین به دادگاه شکایت میبرند. شکایت در شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز ثبت و قرار رسیدگی صادر میشود. چنانکه سیروس کُرکی میگوید، در گزارش کلانتری ۱۸ شهر حمزه در مورد کشف جسد و شیوه ای که از آن باخبر شدهاند حرفهای ضدونقیض زیادی وجود دارد. ابتدا نام ماموری به نام (ح.آ.ع) به عنوان گزارش دهنده کشف جسد اعلام میشود، بعدا نام ماموری دیگر (ع.گ.و) اعلام میشود و شخص دوم هم چند بار حرفهایش را در مورد زمانی که با تماس تلفنی از وجود جسد مطلع شده است عوض میکند: «این ضدو نقیضگوییها همه در پرونده منعکس شده است. اما ارادهای برای کشف حقیقت وجود ندارد. بازپرس شعبه سوم راشد پیری پس از درخواست پدرم، روز ۷ خرداد به صورت مکتوب به کلانتری ۱۸ حمزه دستور داد پرینت تماسهای مردمی با آن کلانتری از ساعت ۴ روز ۹ فروردین تا ساعت ۷ بعد از ظهر ۱۰ فروردین به دادگاه ارائه شود. اما کلانتری پاسخی به این دستور نداد.»
نزدیک به دو ماه بعد، ۱۳ مرداد، بازپرس پیری این بار از آگاهی دزفول میخواهد کسی را که با سروان عباس بیگدلی، معاون وقت کلانتری حمزه تماس گرفته و گزارش کشف جسد را داده، شناسایی و بازجویی شود و باتوجه به اظهارات ضدونقیض یکی از ماموران (ح.آ.ع) و رحیم طرفی، رئیس پایگاه بسیج شهر حمزه در خصوص زمان تماس بین آنها در ارتباط با موضوع مرگ امین کُرکی، این دو نفر مواجهه حضوری شوند و در نهایت سروان بیگدلی به دادسرا فرستاده شود.
در همین دوران و پس از پیگیری زیاد جواب آزمایشهای سمشناسی و گزارش نهایی ادارهکل پزشک قانونی در مورد علت مرگ به پزشک قانونی دزفول اعلام میشود. در گزارش نوشته شده است: «سم، دارو و یا ماده مخدر در محتویات معده و نمونههای آزمایش شده از بافت، یافت نشد و علت مرگ غیرقابل تشخیص اعلام میگردد.»
اما چرا جواب سم شناسی برای اعلام نهایی علت مرگ، نه یک هفته و یک ماه و دو ماه و حتی سه ماه بعد اعلام نمیشود. سیروس میگوید بارها برای گرفتن جواب به ادارهکل پزشک قانونی مراجعه کردهاند اما آنها هربار آنها را به بعدتر حواله کرده و در نهایت میگویند برای دادن جواب نهایی باید پرونده قضایی را ببینند: «از افراد مطلع پرسیدیم، گفتند این سابقه ندارد. به قاضی آماده پناه بردیم، همان که پیشتر دستور آزادی موقت امین را داده بود، کمک کرد و نسخهای از پرونده را به ما داد ببریم ادارهکل پزشک قانونی در اهواز تا جواب نهایی را بدهند. گزارشهای کلانتری حمزه و صورتجلسات پر از تناقض و ایراد بود و مطمئن شدیم قاتلان، همان ماموران کلانتری و بسیجیها، به این ترتیب به آسانی شناسایی میشوند. ما از همه اینها کپی داریم. به هر حال از این طرف وقتی پزشک قانونی اهواز پرونده را دیدند و مساله بازداشت اولیه امین و شکایت ما از کلانتری و بسیج حمزه را به عنوان مظنونان قتل دیدند گفتند جواب میدهیم و بعدش نوشتند علت مرگ مشخص نیست، ما مطمئنیم اگر مساله کلانتری و بسیج نبود آنها جواب درستی میدادند.» به این ترتیب نظریه نهایی علت مرگ امین کُرکی، پس از استعلام پزشک قانونی دزفول از ادارهکل پزشک قانونی خوزستان، ۲۶ شهریور یعنی ۱۶۴ روز پس از فرستادن نمونهها به آزمایشگاه اعلام میشود.
از این طرف با بینتیجه ماندن دستورها برای تحقیقات در مورد ماموران کلانتری حمزه و خودداری بازپرس پرونده از احضار شهودی که خانواده کُرکی معرفی میکنند، حسین کُرکی سوم مهرماه از چهار مامور و بسیجی دخیل در پرونده (از جمله سه نفری که بازپرس ۱۳ مرداد دستور احضارشان را به آگاهی داده بود) به عنوان مظنونان به قتل پسرش امین کُرکی مجددا شکایت میکند. بازرس پیری در واکنش به این شکایت، ۲۵ مهرماه در دو نامه جداگانه از آگاهی دزفول میخواهد یک زن و یک مرد (نامشان در اسناد سیاه شده است) به عنوان مطلع و یک زن و دو مرد دیگر (نامشان در اسناد سیاه شده است) برای تحقیقات احضار و بازجویی شوند.
درخواست حسین کُرکی از محمدیار ممبینی، ریاست دادگستری دزفول در ۱۵ آبانماه برای دخالت در پرونده و پیگیری آن در ۵ آذرماه هم بینتیجه میماند. ممبینی دستور میدهد پرونده برای مطالعه و تصمیمگیری به او ارسال شود، اما خبری از نتیجه این دستور نمیآید: «بازپرس پیری هم از شعبه سوم منتقل شد و هیچکدام از آن دستورها هم تا جایی که ما میدانیم عملی نشد، پرینت تماسها را ندادند و شهودی که ما معرفی کرده بودیم از میان همسایهها، کسانی که دیده بودند امین را چطور ربودهاند، اصلا برای شنیدن شهادتشان احضار نکردند.»
با آمدن منصور محمدی خباز دادستان جدید دزفول خانواده کُرکی پیش او میروند و او قول پیگیری میدهد: «آقا خباز به ما گفت یکی دو ماه صبر کنید قاتل را به شما معرفی می کنیم. برای پیگیری رفتیم، گفتند قاتل پیدا نمیشود داریم پرونده را مختومه میکنیم. نامه بردیم که دستور بدهید پرونده را به ما بدهند ببریم اهواز آنجا پیگیری کنیم، نامه را پرت کرد توی صورت پدرم و گفت گم شید برید بیرون.»
به این ترتیب، با گذشت ۱۱ ماه از تشکیل این پرونده، آنچنان که سیروس کُرکی میگوید: «نه کسی متهم شده است، نه از مظنونان بازجویی شد و نه حتی از شهودی که معرفی کردیم کسی برای شهادت دادن احضار شد. نامهها نوشتیم و حتی به دفتر رئیسجمهور و رهبر و رئیس قوه قضائیه هم نامه دادیم اما هیچ کسی پاسخمان را نداد. الان هم که به پدرم گفتند به دستور ممبینی، رئیس دادگستری دزفول، پرونده مختومه شده است.»
سیروس کُرکی میگوید اگر قتل کار خودشان نیست چرا ۳۰ نفری را که به اسم معرفی کردهایم، از همسایههایی که دیدهاند امین را ربودهاند تا کسانی دیگر، تا شهادتشان اخذ شود احضار نمیکنند، چرا مامورانی که به گفته خود بازپرس شعبه سوم حرفهای ضدونقیض دارند و باید با هم مواجهه حضوری شوند، احضار نشدند: «چرا دادگاهی تشکیل نشد؟ خوب حتما یک دلیل دارد: دادگستری میترسد این شاهدها را احضار کند، حتما میدانند که اگر اینها را احضار کنند میگویند ما دیدیم ماموران امین را کشتند، از چیز دیگری که نمیترسند. میترسند معلوم شده کار دولت بوده، در عوض نتیجه چی شد؟ ماموران کلانتری حمزه همه یک درجه ترفیع گرفتند.»
امین کُرکی، کارگر، مجرد، ۳۱ ساله از طایفه لُر کُرکی متولد اول فروردین ۱۳۶۶، فرزند پنجم از ۸ فرزند (۷ برادر و یک خواهر) یک خانواده کارگری اهل اندیمشک ساکن دزفول که در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ شرکت کرده بود و به اتهام پاره کردن عکس روحالله خمینی بازداشت شده بود و بعد از ۷۴ روز آزاد شده بود، روز نهم فروردین ۱۳۹۷، ۱۲ روز پس از آزادی موقت، بنا بر شواهد و قرائن موجود به دست چند ماموران کلانتری و کادر بسیج شهر حمزه دزفول کشته شد. او دومین جان باخته اعتراضات دیماه ۹۶ در دزفول است.. سیروس کُرکی برادر امین میگوید: «رنج مرگ برادر بسیار بزرگ است اما غم بسیار بزرگتر این است که میدانیم عدالتی در کار نیست ورنجمان به هیچ گرفته شده است.»
از: ایران وایر