اصلاح طلبان؛ هم رفسنجانی خوب است و هم روحانی بد نیست
در بخش سوم مقاله در باره اجبار به تغییر در سیاستها برای ولی فقیه توضیح داده شد و نوشتم که حسن روحانی مناسب ترین و در عین حال کم خطر ترین مهره برای تغییر مورد نظر رهبری بود و توضیح دادم که چرا حسن روحانی محصول این اجبار تغییرِ سیاستها و توافقات پشت پرده ولی فقیه؛ رفسنجانی و اصلاح طلبان است؛ چرا محصول بن بست و درماندگی رژیم در مقابله با بحرانهای اقتصادی و سیاسی گریبانگیر رژیم است و همچنین چرا محصول اجبار مردم در انتخاب میان ” بد ” و ” بدتر ” بوده است. همچنین در مورد قدرت گیری هاشمی رفسنجانی و جنگ قدرت جدید میان باند ولی فقیه و باند رفسنجانی؛ روحانی و نتایج آن و تأثیر این جنگ در آینده ایران نوشتم و . ….. اکنون ادامه مقاله
ب ــ اصلاح طلبان و حسن روحانی:
” اصلاح طلبان؛ هم رفسنجانی خوب است و هم روحانی بد نیست “:
همانطور که در بخش دوم مقاله هم؛ در مورد ویژگیها و دیدگاههای اصلاح طلبان نوشته ام؛ و توضیح داده ام که؛ اصلاح طلبان بی پرنسیب ترین و بی مرز ترین نیروی سیاسیِ اسما” مخالف رژیم در دوران معاصر است ــ اگر بتوان به آنان نیروی سیاسی مخالف اطلاق کرد ــ . علاوه بر آن باید گفت :
۱ ) اصلاح طلبان نه نیروی سیاسی مستقلی با مطالبات و برنامه مشخص؛ هستند و نه دارای مرزهای سیاسی مشخص با رژیم میباشند؛ بلکه نیروئی مکملِ رژیم میباشند که همواره و در لحظه های ضروری؛ تابع منافع رژیم و بر اساس حفظ چهار چوبهای نظام حاکم؛ تصمیم میگیرند. برای مثال در این انتخابات؛ محمد خاتمی لیدر و رهبر اصلاح طلبان؛ بدون رضایت و اجازه ولی فقیه برای ریاست جمهوری کاندید نمیشود؛ چرا که میترسد رژیم او را رد صلاحیت کند و رد صلاحیت او باعث شود مردم و مخالفین دست به اعتراضات گسترده بزنند و منافع رژیم به خطر بیافتد.
۲ ) اصلاح طلبان که می ترسیدند با کاندیدای خود ــ محمد خاتمی ــ پا بعرصه انتخابات بگذارند؛ بعد از رد صلاحیت رفسنجانی ــ کاندیدای حداکثری آنان ــ توسط شورای نگهبان؛ بیکار ننشسته و تمام عیار به حمایت از حسن روحانی پرداختند؛ کاندیدائی که نه تنها با آنها هیچ وجه اشتراکی ندارد بلکه بر خلاف آنان؛ به گشایش سیاسی و فضای باز در عرصه جامعه اعتقادی ندارد.
حسن روحانی همانطور که در قلع و قم دانشجویان در تیر ماه ۷۸ ــ در جریان قیام دانشجویان ــ نشان داد؛ میانه خوبی با گشایش سیاسی و فعالیتهای آزادیخواهانه دانشجوئی ندارد. خلاصه اینکه چون خط قرمز اصلاح طلبان حفظ این نظام دینی میباشد. همانطور که به کرات دیده شده است؛ در چهار چوبِ اصلاحات مورد نظر آقایان؛ هر نوع عقب نشینی بسمت ولی فقیه و کوتاه آمدن و مماشات با او؛ مجاز و موجه است .
۳ ) از آنجا که توسل به شخصیتها و افراد وابسته بهمین نظام برای این جریان ــ اصلاح طلبی ــ یک پرنسیب است؛ براحتی همه خواسته ها و شروطی را که خود ــ ماهها قبل از شروع انتخاب ــ بعنوان پیش شرطِ شرکت در انتخابات تعیین کرده بودند را؛ زیر پا گذاشته و بدون اجابت حتی یکی از آن شروط؛ در انتخاباتی شرکت کردند که نسبت به انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ ــ که محمد خاتمی بعنوان رئیس جمهور برگزیده شد ــ یک عقب گرد اساسی میباشد.
در انتخابات ریاست جمهوری ۷۶؛ مردم ــ و بخصوص جوانان و دانشجویان که گول وعده های اصلاحی را خورده بودند ــ و اصلاح طلبان با انتخاب محمد خاتمی؛ بطور واقعی به ولی فقیه ” نه ” گفتند در حالیکه در این انتخابات؛ با تشویق و تبلیغات اصلاح طلبان؛ مردم به نماینده آشکار و پنهان ولی فقیه؛ کسی که در ۳۴ سال حاکمیت این رژیم همواره با ارگانهای امنیتی و نظامی همکاری داشته است ــ حسن روحانی ــ رأی دادند.
نقشی که محمد خاتمی در سخنرانی خود در شهر یزد بآن اذعان نمود: اکثریت مردم قصد تحریم انتخابات را داشتند که با تشویق و حضور اصلاح طلبان نظر آنها تغییر یافت.
اگر چه اصلاح طلبان با پشت کردن به جنبش اعتراضی مردم و مخالفینِ شرکت در انتخابات و با نزدیکی به هاشمی رفسنجانی و بعد شیخ حسن روحانی توانسته اند تا حدودی راه خود برای نزدیکی به ولی فقیه و قدرت را هموار نمایند. اما این کرنش در برابر ولی فقیهِ جنایت پیشه و این بی مرزی سیاسی؛ با ریزش اعتمادها و توهمات نسبت به روحانی ــ که با حمایت آشکار آنها بقدرت رسیده است ــ؛ در آینده نزدیک؛ آثار زیانبار خود را قبل از همه بصورت فاصله گیری مردم از اصلاح طلبان و بروز شکاف و اختلاف در میان آنها نشان خواهد داد. بعلاوه؛ پیامدهای زیانبار این رویکرد؛ وسیع و گسترده است که به پاره از آنها اشاره می شود.
یکم ــ پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری که با همکاری و مشارکت گسترده اصلاح طلبان در داخل و خارج میسر شد؛ توپ تغییر و اصلاح امور را به زمین اصلاح طلبان پرتاب کرده است. بر خلاف گذشته که مردم؛ خامنه ای را مسئول اصلی نا کار آمدیها و شکست ها میدانستند. از این ببعد مردم مسبب اصلی را کسانی خواهند دانست که روحانی را کاندید کرده اند؛ باو رأی داده اند و رئیس جمهورش کرده اند.
یعنی ولی فقیه به سایه میرود و موقتا” از تیر رس خشم و تنفر مردم در امان خواهد بود. بنابراین اصلاح طلبان در آینده ای که چندان هم دور نخواهد بود ــ و بعد از فروریختن دیواره توهمی که آنان در رابطه با حسن روحانی بنا کرده اند ــ باید پاسخگوی روی کار آوردن حسن روحانی باشند. ولو اینکه از همان اول خاتمی گفته باشد: نمیتوان از رئیس جمهور انتظار داشت که مقابل نظام بایستد. و یا زندانیان و دیگر کنشگرانِ سیاسیِ اصلاح طلب ــ دار و دسته زندانیانِ اصلاح طلب به رهبری تاج زاده ــ؛ از مردم در خواست کرده باشند که در طرح بعضی خواسته ها و از جمله آزادی زندانیان سیاسی شتاب نکنند و به رئیس جمهور جدید وقت بیشتری بدهند؛ چیزی از نارضایتی مردم از اصلاح طلبان کاسته نخواهد شد.
دوم ــ اصلاح طلبان با قالب کردن یک شیخ امنیتی ــ حسن روحانی ــ بعنوان اصلاح طلب و معتدل؛ علاوه بر اینکه عملا” هویت اصلاح طلبی خود را نفی و انکار نمودند؛ بار دیگر به این توهم دامن زدند که گویا بدون نیاز به دگرگونی و تغییر بنیادی در ساختار نظام و با تغییراتی جزئی و یا با تغییر بعضی چهره ها ــ حتی شخصی مانند حسن روحانی ــ هم میتوان باوضاع سر و سامان داد. بهمین خاطر است که؛ بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات؛ اصلاح طلبان از نیروها انقلابی و سرنگونی طلبان؛ طلبکار شده و مدعی اند؛ که دیدید سرانجام راهکار اصلاح طلبی در ایران پیروز شد.
محمد خاتمی با استقبال از پیروزی حسن روحانی؛ بعد از انتخابات گفت: . …… آنچه در وجدان جامعه بود؛ اینکه وضع موجود قابل قبول نیست و باید عوض شود. راهکار ها هم راهکارهای مدنی و اصلاح طلبانه است و نه بر اندازانه.
سوم ــ تزلزل در اردوگاه سرنگونی طلبان:
با انتخاب حسن روحانی متأسفانه در میان طیفی از نیروهای سرنگونی طلب ــ در درجه اول بخاطر بی مایگی و بریدگی این نیروها و بعد بدلیل توهماتی که بوسیله اصلاح طلبان پراکنده میشود ــ که از قدیمتر هم به اصلاح طلبان دلبستگی و وابستگی داشته اند ــ مانند دوران رئیس جمهور شدن خاتمی در سال ۷۶ ــ؛ بتدریج زمزمه گشایش فضای سیاسی در ایران قوت گرفته است و عده ای از آنان سناریوی ” خاتمی بازی ” ده سال پیش را به جریان انداخته اند. اگر چه تجربه خاتمی را که بسیار بیشتر از روحانی اصلاح طلب است پیش رو دارند و بآنها ثابت شده است که جز با عبور از سد استبداد دینی و سرنگونی نظام آخوندی مردم ایران به فضای باز سیاسی نمی رسند.
چهارم ــ مشروعیت بخشی به نظام:
حمایت و تبلیغات اصلاح طلبان در داخل و خارج کشور و همچنین بخش کوچکی از اپوزیسیونِ خارج کشوری؛ از انتخابات رژیم و پشتیبانی و استقبال از پیروزی حسن روحانی که کاندید خاتمی و رفسنجانی هم بود؛ موقتا” و در کوتاه مدت زمینه های مشروعیت بخشی به نظام و نگاه مثبت جهان غرب نسبت به رژیم را؛ بدنبال داشته است. همچنین به رژیم منفور آخوندی کمک کرده است که تا حدودی بتواند به لحاظ روانی طرفداران جنبش اعتراضی مردم ــ معروف به جنبش سبز ــ را علیرغم تمام تلخی ها و مرارتهائی که دیده اند؛ به آرامشی کاذب برساند و ضمن ارضاء نسبی؛ انگیزه های اعتراضی و مخالفت با رژیم آنها را به تحلیل برد.
حمیدرضا مقدم فر معاون فرهنگی سپاه: فرآیند قانونگرائی در این انتخابات به نحوی طی شد که زخم های چهار سال ــ دوران قیام اعتراضی به نتایج انتخابات در سال ۸۸ ــ پیش را هم درمان کرد.
پنجم ــ تدارک اعلامِ پایان جنبش سبز:
با اعلام پیروزی حسن روحانی؛ اصلاح طلبان مردم را به خیابانها کشاندند و برای مشروعیت بخشی به پیروزی حسن روحانی در این انتخابات؛ ضمن شادی و اظهار رضایت از نتیجه این انتخابات؛ با بازتاب وارونه ای از واقعیتِ این انتخابات و با اتلاق ” بهار آزادی ” به انتخاباتی دست چین شده؛ آن را یک پیروزی بزرگ برای مردم معرفی کردند.
اصلاح طلبان با سر دادن شعارهای ” بنفش ایم بنفش ایم همان جنبش سبزیم ” و یا شعار ” سهرابیم؛ ندائیم ما همه یک صدائیم ” و. …. و با این همانی کردن این نمایش انتخاباتی با اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۸۸ و پیوند دادن دروغین نتیجه این انتخابات با جنبش غرور آفرین مردم معروف به جنبش سبز و با القای کاذب اینکه؛ مردم و مخالفین رژیم با پیروزی حسن روحانی؛ رأی خود را پس گرفته اند؛ در تدارک زمینه چینی برای پایان دادن به جنبش اعتراضی مردم بودند و هستند.
ج ــ باند ولی فقیه و حسن روحانی:
در شرایطی که انتظار یک تحول جدی و تغییری بزرگ در ایران حتمی بنظر می رسید و در حالیکه بسیاری از آگاهان و تحلیلگران سیاسیِ اوضاع ایران برگزاری یک انتخابات پر درد و سر را برای رژیم؛ پیش بینی میکردند. و حتی بسیاری از مقامات و سر دمدارانِ خود رژیم؛ وقوع خطرات و حوادث خطر آفرین در جریان انتخابات را حتمی میدانستند و بسیاری از آنان؛ و از جمله احمد خاتمی عضو هیئت رئیسه ” مجلس خبرگان ” قافیه را باخته و امیدواری چندانی به ادامه حکومت نداشتند. و در آستانه انتخابات گفته بود: نظام جمهوری اسلامی با وجود تمام مشکلات در آستانه سقوط نیست و. ….. متأسفانه هیچ اتفاق ویژه ای صورت نگرفت و انتخابات آنگونه که رژیم آرزو میکرد در آرامش و استقبال نسبی مردم بپایان رسید.
باید بی کم و کاست اقرار نمود که؛ رژیم چالشی بزرگ و یک خطر جدی که میتوانست او را با خطر سقوط و سرنگونی مواجه سازد را؛ با آرامش کامل و با خاطری آسوده پشت سر گذاشته است . بنابراین میتوان گفت این انتخابات؛ انتخاباتی بود که ولی فقیه آرزو میکرد. علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم هم بعد از پایان انتخابات گفته بود: این انتخاباتی بود که رهبر میخواست.
اصلا” یهمین خاطر در این انتخابات؛ هم هنگام برگزاری آن و هم موقع شادی و شادمانی مردم در خیابانها ــ پس از پایان انتخابات ــ از حمله و هجوم اوباشِ لباس شخصی و نیروی نظامی و دستگیری و ضرب و جرح مردم؛ خبری نبود. یعنی ولی فقیه بر خلاف انتخابات گذشته که دستور سرکوب و قلع و قمعِ معترضین جنبش سبز را صادر کرد. این بار خود سوار بر جنبش ” بنفش ” شد و اعتراضات و مخالفت ها را به رضایت و شادی بدل کرد.
یعنی اگر چه در این نمایشِ مسخرهِ انتخاباتی؛ ولی فقیه و حکومتگران بیش از هر زمانی بی اعتباری و نفرت مردم از خود و باند مسلط را ــ با رأی مردم به حسن روحانی ــ به عیان دیدند و ضعف و آسیب پذیری این رژیم ضد تاریخی برایشان آشکار گردید. و اگر چه این نمایش قلابی نشان داد که قدرت حاکم بر کشور و در رأس آن ولی فقیه از هیچ مشروعیتِ دمکراتیک و پشتیبانیِ مردمی برخوردار نیست. و اگر چه لشگر شکست خورده اصولگرایان؛ ولی فقیه و دار و دسته اش در خشم و تنفر مردم تار و مار شدند و بشدت روحیه خود را از دست دادند. و اگر چه بازندگان تحقیر شده اصولگرا ــ شخصیت ها و مقامات ــ یکی بعد از دیگری برای ابراز تبریک و تهنیت به منتخبِ پیروزِ جناحِ مخالف از همدیگر سبقت گرفتند.
با تمام اینها و حتی بیشتر از اینها؛ باز هم ولی فقیه بسیار خوشحال است که؛ این انتخابات ــ که بقول او همواره یک چالش امنیتی برای رژیم بوده است ــ نه تنها هستی و نیستی اش را بر باد نداده بلکه بی خطری جدی و بدون هر گونه تلفاتی به خیر و خوشی پشت سر گذاشته شده است و آنها هنوز در قدرت هستند. همچنین خوشحال است که؛ رئیس جمهور جدید نسبت به ولی فقیه ی که اجازه داده است اسم او از صندوق های رأی بیرون بیاید؛ قدر دادن و سپاسگزار است.
بنابراین علیرغم تبدیل شدن صحنه انتخابات ریاست جمهوری به نمایش منفوریت و بیزاری مردم ایران از ولی فقیه و دیگر جنایتکاران حاکم بر کشور و علیرغم پیروزی های دیگری که نصیب مردم شده و در ادامه مقاله توضیح خواهم داد. تا اینجا ولی فقیه و دیگر سردمداران پلید این رژیم موقتا” از این چالش. …. جان سالم بدر برده اند. و در واقع برنده اصلی کوتاه مدت این انتخابات ولی فقیه بوده است. بی جهت نیست که با پایان این انتخابات ولی فقیهِ رژیم نفس راحتی کشیده و آن را ” باطل السحر بافته ها و گزافه های ” دشمنان نامید
بهر حال پیروزی شیخ حسن روحانی در این انتخابات در واقع پیروزی مقطعی ولی فقیه این نظام بود و مردم و جوانان کشور هم متأسفانه این پیروزی را جشن گرفتند. اما چرا ولی فقیه برنده مقطعی این انتخابات بوده است:
۱ ) خامنه ای که هر انتخاباتی را یک چالش امنیتی برای نظام میدانست؛ پیروز است زیرا در حالیکه بهائی نپرداخته است؛ از این چالش پر خطر به سلامتی جسته و خلاصی یافته است. و این در حالی بوده است که انتخابات رژیم در سخت ترین شرایط در حالی بر گزار شده است که؛ رژیم از حداقلهای ثبات سیاسی و اقتصادی و همچنین مشروعیت سیاسیِ لازمِ داخلی و بین المللی برای ادامه حکومت؛ برخوردار نبوده است .
۲ ) با ورود رفسنجانی و خاتمی در حمایت از روحانی تنور انتخابات گرم شده و شور و شوق شرکت در انتخابات در میان مردم بالا گرفت و در صد بیشتری از مردم برای رأی به روحانی ــ کاندیدای ” بد ” ــ بپای صندوق های رأی رفتند و تا حدودی ” حماسه سیاسی ” مورد نظر ولی فقیه محقق شد. ضمن آنکه نارضایتی و اعتراضات مردم هم مهار و کنترل گردید. و این آن چیزی بود که ولی فقیه سخت بدان نیازمند بود. وی با نشان دادن صفهای نسبتا” طولانی رأی؛ توانست تا حدودی؛ مشروعیت و آبروی ریخته شده در جریان قیام ۸۸ را بازسازی نماید. و همچنین در مقابل جهانیان هم؛ ادعا کند که نظامِ دینیِ تحت امرش از پشتیبانی و حمایت مردمی برخوردار است.
۳ ) مهمتر اینکه؛ خامنه ای در حالی این پیروزیها را کسب میکرد که کاندید مورد نظر خود ــ کاندیدی که برای چرخش و ریل عوض کردن بدان نیاز داشت ــ را نیز با دست و نام دیگران از صندوق های رأی بیرون کشید. روحانی کاندید مطلوب ولی فقیه بود برای مواجه با بحرانهای گریبانگیر کشور. در واقع روحانی پاسخ ولی فقیه بود برای کاستن از فشارِ مشکلات اقتصادی و سیاسی؛ همچنین همگامی با جامعه جهانی و تنش زدائی منطقه ای و بین المللی رابطه با غرب و مهمتر؛ واسطه و محلل
برای حل اختلافات ما بین ولی فقیه با رفسنجانی و اصلاح طلبان
باهنر نایب رئیس مجلس: روحانی آدمی نیست که از سیاستهای کلی نظام تخطی و عدول کند و نباید در این زمینه نگران بود. چرا که او کسی نیست که بدنبال این بحث ها و مسایل باشد.
اکنون که بازی انتخابات در ایران بپایان رسیده است؛ خامنه ای تلاش خواهد کرد دولتی ظاهرا” فرا جناحی ( از جناحهای مختلف درونی نظام ) را روی کار بیاورد. که باند خودش ــ اصولگرایان ــ دست بالا را داشته باشند و این دولت؛ هژمونی او را اِعمال نماید. یعنی دولتی ظاهرا” دوگانه ( اصولگرا ــ اصلاح طلب ) اما تک صدائی و زیر سلطه ولی فقیه.
بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ضمن اشاره به مجلس بعنوان یکی از ابزار ولی فقیه برای کنترل دولت گفت: ولی فقیه با اختیارات شان اجازه نخواهند داد سازش بر سیاستهای کشور حاکم شود.
اما روی دیگر این سکهِ پیروزیِ ولی فقیه؛ شکست و بن بستهائی است که وی در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی با آن مواجه است. یعنی ولی فقیه در پیروزی هایش نیز باد میکارد و توفان درو می کند؛ طوفان خشم مردم. در ادامه مقاله بآن خواهم پرداخت. ……… ادامه دارد
محمود خادمی
arezo1953@yahoo.de
24.۰۷.۲۰۱۳