محمد کوراوند: مطالبه ملی ابطال هرگونه سند و پیمان بلندمدت با خاقان چین

شنبه, 14ام فروردین, 1400
اندازه قلم متن

محمد کوراوند

نبد خواست یزدان که ایران زمین
به ویرانی آرند خاقان چین

۱. تاریخ تهاجمات چین به ایران

فردوسی بزرگ می گوید که خاقان چین بارها همراه تورانیان به سرحدات ایران زمین یورش آوردند اما رستم و پهلوانان ایرانی با آنها به مبارزه برخاستند  و آنان را به سختی شکست دادند. تاریخ پر فراز و فرود روابط دو امپراطوری گاه به خوبی و گاه به تیرگی ادامه یافته است اما آنچه تاریخ گواهی می دهد اینکه چین و ماچین و بخشی از توران همواره به ایران چشم طمع داشته اند:

✨بفرمود رستم کز ایران سوار✨

✨بر من فرستید صد نامدار✨

✨هم اکنون من آن پیل و آن تخت و عاج✨

✨همان یاره و سنج و آن طوق و تاج✨

✨ستانم ز چین و به ایران دهم✨

✨به پیروز شاه دلیران دهم✨

در آخرین حمله بزرگ چین و توران به ایران زمین قبل از اسلام در سال ۵۸۸ میلادی خاقان چین با ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی به سرحدات ایران وارد شد.( به شمال شرق خراسان بزرگ و  تاجیکستان فعلی و بلخ)
او خیال داشت به بزرگترین فتح دوران خود برسد. اما فرمانده ارتش ایران بهرام مهران معروف به بهرام چوبین که در تاریخ نظامی جهان از او به عنوان یک نابغه رزم نام برده اند دست به کاری شگفت زد. بهرام به کمک واحدهای آتشبار و با پرتاب پیکانهای شعله ور چنان آرایش سپاهیان خاقان را بر هم زد که فرماندهان دیگر قادر به تنظیم آن نباشند و در این بین خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد و کشته شد، سپاه عظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشید که از شگفتی های تاریخ نظامی جهان است.
در دوران بعد از اسلام اما ایران از چین و ماچین و تموچین و توران بسیار آسیب دید چنان که تواریخ در باب آن نوشته اند…

۲.  سیاست تک حزبی در جمهوری انقلابی خلق چین

با پیروزی مائو و کمونیست ها بر ملی گراها در چین، برنامه افزایش جمعیت و دیکته سیاستهای انقلابی و بعضا ابلهانه منجر به فجایع بزرگی شد. تقریبا چهل میلیون انسان در اثر قحطی ، گرسنگی و کار سنگین طی دورهٔ مشهور به جهش بزرگ جان خود را از دست دادند و بخش زیادی از طبیعت چین و مناطق اطراف از بین رفت تا چین بتواند از غرب پیشی گیرد.
در فاجعه ای دیگر تحت عنوان انقلاب فرهنگی برای مبارزه با ضد انقلاب، مبارزه ای تمام عیار با مظاهر فرهنگ ضدکمونیستی(مبارزه با بورژوازی) آغاز شد که در اصل بهانه ای برای تصفیه حزب کمونیست چین با تمامی رقبای سیاسی‌اش بود. بسیاری از دانشگاهیان، ملی گرایان ، جمهوری خواهان و پیروان ادیان بطور سیستماتیک از میان برداشته شدند. تلفات این دور از خشونت ها تا ۲۰ میلیون نفر برآورد می شود. بعدها گرچه اصلاحاتی در سیاست های کلی در چین رخ داد اما همواره سانسور و سرکوب دگراندیشان و اقلیت های دینی و پنهانکاری و اعدام در داخل و روابط با نظام های استبدادی، طرح چپاول ارزان منابع کشورهای پیرامون, سیاست های مازاد ظرفیت و هژمونی اقتصادی کماکان در نظام تک حزبی ادامه یافت.
از جمله این سیاستها مدل قرض تله بود. که وام دهنده از عمد به کشور وام گیرنده وام‌های فراوانی می‌دهد با این هدف که پس از ناتوانی کشور وام گیرنده در بازپرداخت وام‌ها کشور وام دهنده امتیازات سیاسی و اقتصادی مد نظرش را استخراج کند. شرایط وام‌ها معمولاً به اطلاع عموم نمی‌رسند. این سیاست با آثار منفی بلندمدت در قبال کشورهایی چون بنگلادش، سریلانکا، کامبوج و پاکستان رخ داد و بنظر می رسد طعمه بعدی این تله ایران باشد.
در حالیکه در اوایل قرن جدید باز هم اصلاحات مهم سیاسی  در چین رخ داد، اما با چرخش قدرت در حزب کمونیست و روی کار آمدن رهبران جدید که اعتقادی به ادامه مسیر سیاست مداران تکنوکرات نداشتند آشکارا مدل رهبری استبدادی_جهانخواری ترجیح داده شد.
از زمان تغییرات در قدرت، رهبری جدید گام به گام در جهت تثبیت قدرت خود در حزب حرکت کرده و حتی بنا بر ادعای برخی ترکیب کمیته مرکزی حزب کمونیست را به سود خود تغییر داده و اکنون قانون آهنین شی جین پینگ در مجمع حزب خلق جاریست.
نتایج این سیاست ها در داخل تشدید سرکوب قومی در منچوری، مغولستان داخلی و تبت، اسارت چند میلیون مسلمان اویغور و قرقیز و تبعید به اردوگاههای کار اجباری و در عرصه بین الملل قضایای هنگ کنگ و تایوان و میانمار و کره شمالی و جاده ابریشم جدید و جنایت پنهانکاری کرونا و قصد شوم چپاول ایران و سایر کشورهای در بحران است. در همه این موارد پکن بی سر و صدا و بی پاسخگویی در حال اجرای روش استبدادی_جهانخواری است و به سبکی که سخنگوی دولت ایران گفت علاقه ای هم به انتشار اسناد و خبررسانی ندارد!
۳. چین، ایده ی فضای حیاتی و تحمیل رهبری آینده جهان

چین دارای جمعیتی بسیار زیاد است و وسعت آن در مقایسه با جمعیت ساکن آن کم است. از طرفی میزان سرمایه تولید شده در این کشور دیگر با سیاستهای اجتماعی اجباری همخوانی ندارد و عدم توازن در این کشور موج می زند. حال با لغو سیاست تک فرزندی اگر جمعیت چین به بیش از دو میلیارد نفر در دهه های بعد برسد و این ثروت عظیم هم در اختیار این جمعیت قرار گیرد چین به چه چیز نیاز خواهد داشت؟ زمین بیشتر، انرژی و مواد اولیه بیشتر و بالطبع سلطه بیشتر!
چیزی شبیه نظریه راتزل و اعتقاد نازی ها به اینکه ملت آلمان نیاز به زمین و مواد اولیه بیشتری دارند تا بتوانند گسترش یابند.
“در کشمکش بر سر قدرت و منابع، دولتهای کوچک شکست خورده و ضمیمه خاک دولتها و ملت های برتر می شوند و این وضع تا آنجا ادامه پیدا می کند که سرانجام جهان شامل چند ابرقدرت با سرزمینهای وسیع خواهد شد”.
ایده ای که بنظر می رسد چین هم بطور جدی بدنبال آن است. توسعه طلبی سریع چین نه یک توهم و نه یک توطئه غربی بلکه واقعیتی است که بخصوص در دودهه اخیر جهان را از خواب بیدار کرده و تبعات آن را در عرصه سیاسی و اقتصادی بخصوص در غرب شاهدیم.

– چین و هدایت جریان گلوبالیسم
چین در پس پرده حمایت از جهانی سازی و چندجانبه گرایی یک هدف اصلی دارد و آن چین جانبه گرایی است. هدف نهایی رهبری جهان تا سال ۲۰۵۰ و تبدیل شدن به قدرت هژمون دنیاست و برای رسیدن به این هدف هر وسیله ای توجیه پذیر است.
شیوه عمل هم کنترل جریان سرمایه، رسانه و حتی اندیشه در جامعه جهانی است. پکن به سرعت در حال جهت دهی به هنجارها و یارکشی در نهاد های بین المللی است تا حضور جهانی اش را تحمیل کند و حتی قوانین فضای بین الملل را به سود خود تعیین کند. در این راه به فکر همسو کردن نظامهای سیاسی، نهادهای بین المللی و تشکیل بلوک جدید است و از فضای پرآشوب جهانی و خبرسازی رسانه ها و بی توجهی اندیشمندان هم به خوبی سود می برد.

۴.مطالبه ملی ایرانیان در لغو هرگونه معاهده بلندمدت به چین

پر واضح است که هرگونه پیمان یا سند با کشوری که به لحاظ تاریخی سابقه تجاوز داشته، به لحاظ سیاسی و عقیدتی سابقه سرکوب و انسداد گسترده داشته و در عرصه بین الملل بدنبال رهبری و بسط هژمونی به هر وسیله ایست حتی در شرایط نرمال ایران نیز با مخالفت و مقاومت ملت و نیروهای ملی مدنی مواجه می گردید چه رسد به شرایط نامعمول و اضطرار اقتصادی و فرسودگی سیاسی حاکم بر ایران که قطعا زمینه استعمار نوین و افتادن در تله چینی را به ملت تحمیل می کند. به عاملین انزوای سیاسی و اقتصادی امروز که با علم به قدرت توسعه طلب و نواستعمارگر چین چشم بر این شکار امتیاز بسته اند چه می توان نام داد. آیا تجربه دیگر کشورهای چپاول شده را نمی بینند یا منافع ملی ایران برای آنها بی معنی است؟
اساسا در حالیکه سیستم در تثبیت شرایط روزانه کشور هم مشکل دارد و نسل امروز در قیمت روزانه ارز و مرغ و تخم مرغ مستاصل مانده اند و تلاش خردمندانه ای برای تغییر در عوامل ایجاد وضعیت کنونی دیده نمی شود به چه انگیزه ای با پیمان یا به قولی سند همکاری بلند مدت منتشر نشده با کشوری نواستعماری باید نسل‌های آینده کشور را هم درگیر تبعات این وضعیت کرد.

از نظام بدعهد چین که در شرایط مختلف بدهی های خود به ایران را نپرداخته، قراردادهای زیادی را نیمه کاره گذاشته و با پنهانکاری در کرونا خسارت عظیم جانی و مالی به مردم وارد کرد خیری متوجه ایران نخواهد شد.
حال با توجه به آگاهی اجتماعی و برانگیختن حس مقاومت ملی که به وضوح در جامعه قابل رویت و فهم است این پیمان یا سند راهبردی با مخالفت اکثریت ملت ایران مواجه است و در نتیجه مطالبه ملی لغو سند همکاری بلند مدت با چین باید توسط دولت ایران اجرایی گردد.
تا لغو عملی این سند مطالبه ملی ادامه خواهد داشت.

همه سر به سر تن به کشتن دهیم /
از آن به که کشور به دشمن دهیم


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.