همه مخاطبان خامنه‌ای!

خامنه‌ای به بهانه سالگرد درگذشت خمینی، سخنرانی مفصلی داشت که مورد توجه گسترده‌ای قرار گرفت.

وقتی، در آستانه انتخابات، به گونه‌ای قابل‌انتظار، خامنه‌ای وارد میدان می‌شود، اولین ‏تحلیل و حدس و گمان این است که آمده است تا تنور سرد انتخابات را گرم کند. تردیدی نیست ‏که یکی از اهداف سخنرانی امروز رهبر نظام همین بوده است و او در این رابطه هر چه در ‏توان داشت را عرضه کرد. اما سخنرانی امروز دارای ابعاد مهم دیگری هم بوده‌اند.

خامنه‌ای رد صلاحیت لاریجانی را نتیجه گزارشات غلط دانست و با زبانی که جای تردید ‏باقی نمی‌گذاشت، به شورای نگهبان تکلیف کرد تا “جبران” کند. سخنگوی شورا پیام را ‏گرفت و بلافاصله اظهار اطاعت کرد. اما موضوع به اینجا ختم نشد و ساعتی بعد، شورای ‏نگهبان در بیانیه‌ای که می‌توان آنرا بی‌سابقه دانست، در پاسخ به رهبر نظام تصریح کرد ‏که “برخی گزارشات نادرست در نظریه نهائی شورای نگهبان موثر نبوده است”.

حداقل صادق لاریجانی به عنوان یکی از اعضای موثر شورای نگهبان، دقیقا به همین دلیل ‏که تصمیم به عدم احراز صلاحیت برادرش ناشی از گزارشات نادرست دستگاه‌های امنیتی ‏بوده است، طی نامه‌ای به خامنه‌ای عارض شده بود و کدخدائی هم بلافاصله بعد از نطق ‏خامنه‌ای، اعلام اطاعت کرده بود. یعنی می‌توان نتیجه گرفت که شورای نگهبان دچار یک ‏دو دستگی جدی شده است و اکثریت این شورا به مثابه نخستین مخاطبان خامنه‌ای، تصمیم به ‏نپذیرفتن نظر رهبر گرفته‌اند و پاسخ تو دهنی رهبر را با سیلی متقابل داده‌اند.

بررسی بقیه بخش‌های سخنرانی خامنه‌ای نشان می‌دهد که اکثریت شورای نگهبان، تنها ‏مخاطبان عتاب خامنه‌ای نبوده‌اند و این رشته تا درون بیت رهبری امتداد دارد. بخش ‏بزرگی از سخنان خامنه‌ای صرف دفاع از ضرورت حفظ تعادل میان اسلامیت و جمهوریت ‏نظام و نقد کسانی شد که اهمیت حفظ جمهوریت را درک نمی‌کنند. ترجمه سیاسی حفظ این ‏تعادل یعنی آنکه ائتلاف مرکزی مرکب از ابر سرمایه‌داران رانتی، نظامی-امنیتی‌ها و ‏روحانیت حاکم – که هسته سخت قدرت هم نامیده می‌شود – نباید خود را نسبت به فن‌‏سالاران، دیوان‌سالاران و بخش خصوصی، بی‌نیاز احساس بکند و بخواهد آنها را از ‏ساختار قدرت به طور کامل حذف نماید.

مهم‌ترین پیام زدن ظریف و حذف جهانگیری، اصلاح‌طلبان و لاریجانی، این بود که دیگر ‏به حضور آن سه نیروی موثر اجتماعی در ساختار قدرت نیازی نیست و آنها هم باید مثل بقیه ‏مردم، فقط تابع کامل هسته سخت قدرت باشند.

برآمد علنی خامنه‌ای علیه این فکر، به باور من، تنها مصرف انتخاباتی و بسیج رای ندارد و ‏نشانگر آن است که او حالا علیه آن بخش از بیت و هسته سخت قدرت، لب به سخن گشوده ‏است که جامعه مدنی، طبقه متوسط، بخش خصوصی اقتصاد و اصلاح‌طلبان را بسیار ریز می‌دیدند و او را هم به مهندسی حذفی انتخابات متقاعد کرده بودند.‏

پیوستن نرم‌ترین جریانات اصلاح‌طلب به شعار عدم شرکت در انتخابات و شکست همه ‏برنامه‌های مهندسی حذفی، شاید نقش یک سیلی بیدار کننده بر گوش سنگین خامنه‌ای را ‏داشته‌اند و در نهایت کفه را به سود باند‌هائی در بیت که ماجراجوئی کمتری دارند، سنگین ‏کرده‌اند.

تردیدی نیست که خامنه‌ای تعادلی در حد دولت روحانی را نخواهد پذیرفت. و پس از پاسخ ‏تند شورای نگهبان، کسی هم به جمع کاندیدا‌ها اضافه نخواهد شد. دلجوئی از لاریجانی به ‏اعاده صلاحیت او منجر نمی‌شود و در تعادل قوای فعلی، انتصاب رئیسی قطعی به نظر می‌‏آید. خامنه‌ای نه می‌خواهد و نه به آسانی می‌تواند این روند را متوقف کند. آنچه او با ‏سخنرانی امروزش نشان داد، مخالفت با تندترین نظرات درون بیت و تمایل به متوقف کردن ‏حذف اعتدالیون و اصلاح‌طلبان زرد، بعد از انتخابات است. او گرچه به حکومت اسلامی ‏بدون انتخابات هم گوشه چشمی نشان داد، اما آن را به آینده دورتر موکول کرد و برای آینده ‏قابل پیش‌بینی، حفظ جمهوریت را رمز بقای نظام دانست.

برای خامنه‌ای و مجموعه بیت او، جانشینی مهم‌ترین مساله است. آنها در عین‌حال، نمی‌‏خواهند که هیچ غریبه‌ای به دلار‌هائی دسترسی داشته باشد که در پایان مذاکرات آزاد می‌‏شوند. این دلار‌ها باید امر جانشینی مجتبی را تسهیل کنند و خامنه‌ای می‌خواهد که کنترل ‏کامل خزانه را به بیت منتقل کند. در محدوده قواعد این بازی، اعتدالیون و اصلاح‌طلبان زرد ‏باید در حاشیه قدرت، امیدوار نگه داشته بشوند و بتوانند خدمات خود را عرضه کنند. احتمالا ‏تعریف جدید خامنه‌ای از تعادل میان جمهوریت و اسلامیت باز تعریف این مناسبات در ‏تعادل قوای جدید است. ‏

تنها افراطیون طرفدار امارت و حکومت اسلامی نیستند که ترمز کردن‌های رهبرشان را ‏خوش ندارند، مردم ایران هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و بهای نادیده گرفتن آنها ‏برای نظام بسیار سنگین خواهد بود.‏

با حذف اعتدالیون و اصلاح طلبان از مشارکت در روند جانشینی و نادیده گرفتن حق مردم در ‏گزینش رهبر بعدی، خر لنگ جمهوری اسلامی از گردنه جانشینی به سلامت عبور نخواهد ‏کرد.‏

وجود یک طبقه متوسط کثیرالعده، بخش خصوصی نسبتا نیرومند، بیش از ده میلیون ‏روشنفکر فقیر، طبقه کارگر چندین میلیونی، بیش از ۵ میلیون مهاجر ایرانی در خارج از ‏کشور، نقش بی‌همتای رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و بهره‌مندی از تجارب بزرگ ملی ‏از بهمن تا جنبش سبز و تا آبان ۹۸ همگی بیانگر آنند که نظام ورشکسته مبتنی بر ولایت فقیه ‏را نمی‌توان با اینگونه تمهیدات حفظ کرد و خامنه‌ای آخرین ولی فقیه خواهد بود، حتی اگر ‏امثال لاریجانی را هم بار دیگر در لیگ برتر به بازی بگیرد.

از: ایران امروز

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل