مجید محمدی: «توالت کنار مسجد»، یا سرریز فراگیر فاضلاب رژیم اسلامی

یکشنبه, 1ام اسفند, 1400
اندازه قلم متن

مجید محمدی

چگونه فساد ساختاری برای وفاداران به نظام توجیه می‌شود؟

وضعیت فسادهای مالی چنان همه نهادها و مقامات ریز و درشت نظام را در بر گرفته است و ارقام چند ده هزار میلیارد تومانی آنقدر در سخنان مقامات نظامی و قضایی و سیاسی تکرار شده است که کمتر کسی شکی در فساد ساختاری نظام دارد.  اسناد این فساد ساختاری نیز در رقابت سیاسی میان خودی‌ها گه‌گاه به بیرون درز می‌کند. حتی مدعیان نظارت بر فساد در ایران، مثل احمد توکلی، خود از رانت‌خواران بنام حکومت بوده و هستند. ضرورت شفافیتی که آنان خواهانش هستند، تنها کارکنان قوه مجریه و رای اعضای مجلس را شامل می‌شود و بیت و سپاه و دفاتر مراجع و قضات و اعضای نهادهای انتصابی را در بر نمی‌گیرد. 

فساد در  ایران دیگر محصول جانبی توسعه یا یک سیب گندیده در میان ده‌ها سیب سالم، یا یک غده سرطانی خوش‌خیم نیست، بلکه با رفتاری که روحانیت شیعه و سپاه در پیش گرفتند (قدرت مطلقه، انتصابی کردن همه نهادها، نبودِ پاسخگویی، و بستن دهآن‌ها و رسانه‌ها) امروز همه جا را فرا گرفته است و نمی‌توان آن را مثل مدیر مسئول همشهری، «توالت در کنار مسجد» معرفی کرد که مردم بخش مسجدش را بینند و توالت را فراموش کنند. بوی گند فساد سراسر کشور را در بر گرفته است، چون امپراتوری‌های سپاه، بیت، و شرکت‌های دولتی همه منابع کشور را می‌چاپند و به هیچ کس پاسخگو نیستند. مجموعه نهادهای اقتصادی تحت این سه امپراتوری، سهم «آقا» را می‌دهند و کسی دیگر با آن‌ها کاری ندارد. 

اما پرسش کلیدی در اینجا این است که این فساد برای هواداران نظام که حکومت را حکومت الهی و دینی و جانشین معصومان شیعه می‌دانند، چگونه توجیه می‌شود؟ آن‌ها با چه توجیهی پشت سر مقامات فاسد نظام نماز می‌خوانند؟ چگونه رگ‌های گردن آن‌ها برای این نظام سفت می‌شود و در برنامه‌های تبلیغاتی و سرکوب آن شرکت می‌کنند؟ آیا گرفتن سهمی از منافع قدرت، برای این هواداری کافی است؟

پاداش‌ها، برای ایجاد محرک پشتیبانی کافی نیست. ایدئولوژی، همان طور که در تاسیس نظام نقش بازی کرد، در تداوم آن نیز نقش بازی می‌کند. سازوکاری در درون ایدئولوژی اسلامگرایی وجود دارد که توجیه کننده فساد است. ایدئولوژی، در دو وجه یا لایه، فساد را عادی‌سازی می‌کند:

۱- در هم فرو بردن مرزهای درست و نادرست و خوب و بد، و فراهم آوردن توجیه برای ریشه فساد، و بدین طریق تنگ کردن دایره فساد.

 ۲- نشان دادن آنچه فساد تلقی می‌شود، به عنوان امری که به مصلحت است و باید برای یک خیر بزرگ‌تر با آن کنار آمد. در کنار این دو لایه، تبلیغات فریب دهنده‌ای در مورد زندگی شخصی خامنه‌ای (که ایشان میوه مانده می‌خرد یا سوراخ‌های جورابش را می‌دوزد) مدام عرضه می‌شود تا تریلیون دلارهایی که حیف و میل شده است، فراموش شود. 

منشاء فساد

چگونه دایره فساد بسیار تنگ می‌شود؟ اسلام‌گرایان کشور را مایملک خویش می‌دانند، چون بنا به باورهای ایدئولوژیک آن‌ها، کره زمین متعلق به ائمه شیعه است، و آن‌ها نیز نایبان امام دوازدهم در یک سلسله مراتب هستند. به همین دلیل، اگر چوب همه جنگل‌های کشور و آب همه سفره‌های آب زیرزمینی و دریاچه‌ها و تالاب‌ها و رودخانه‌ها، ماهیان همه دریاها، نفت و گاز و محصول همه معادن کشور را بفروشند و میان خود تقسیم کنند، کار خلافی انجام نداده‌اند؛ این‌ها بنا به آیه قران به آن‌ها به ارث رسیده و مال خودشان است. تفسیری که آن‌ها از «مستضعف» دارند نه محروم و محتاج، بلکه «خودی»ها است. علی خامنه‌ای به صراحت این تفسیر را از مستضعف ارائه کرده است. بنابراین، در نهانخانه ذهن مقامات فسادی رخ نمی‌دهد، مگر آن که منابع کشور را غیرخودی‌ها یا بی‌بصیرت‌ها ببرند. مفسدان اقتصادی، از نظر آن‌ها کسانی هستند که با گسترش‌طلبی سپاه و ولایت مطلقه خامنه‌ای مخالف هستند و در عین حال، «سر سفره نظام» نشسته‌اند.  

چرا روحانیون در کسب و کار اقتصادی دخیل هستند؟ چرا سپاه دارای یک امپراتوری اقتصادی است؟ مگر قرار نبود که روحانیون با سهم امام، یعنی خمسی که مردم به آن‌ها می‌دهند، و سپاهیان با حقوق دولتی، اموراتشان را بچرخانند؟ کسی حق ندارد این سوالات را بپرسد.  آن‌ها به خود و منابع کشور جور دیگری نگاه می‌کنند. آنان معتقدند که دارند مایملک خود را بهره‌برداری و اداره  می‌کنند. اگر سپاه زمین‌های منابع طبیعی را گرفته است و در آن‌ها خانه و شرکت و کسب‌و‌کار می‌سازد، تصور نمی‌کند که دارد اموال عمومی را غصب می‌کند؛ آن‌ها کشور را مال خودشان می‌دانند.  

توجیه‌های اصلی فساد

فساد حکومتی در ایران چنان شایع و گسترده شده است که دیگر مقامات و بوق‌های تبلیغاتی آن را انکار نمی‌کنند، و تلاش‌ها متوجه به توجیه آن شده است. چهار توجیه برای فساد نهادهای تحت نظر رهبر ارائه شده است:

۱.- مصالح بیان ناشدنی اسلام سیاسی. مقامات رژیم غیر از برداشتن منابع برای خود، در حوزه سرکوب و تبلیغات (برای تداوم حکومت) و گسترش‌طلبی (برای بزرگ کردن دایره قدرت و منابع تحت نظر) خرج می‌کنند. آن‌ها حتی برداشتن برای خود را به مصلحت نظام می‌دانند، چون نظام بدون آن‌ها و قدرتمند و ثروتمند بودنشان، سر پا نمی‌ماند. آن‌ها برای مصالح ایدئولوژیکی، مثل بسط امپراتوری اسلامی، خرج می‌کنند و چون نمی‌توانند مردم را توجیه کنند، سپاه در کسب‌و‌‌کار «جبهه مقاومت» (یا همان گسترش‌طلبی) و روحانیت شیعه در کسب‌و‌کار تبلیغ دین، باید منابعی جدا از منابع عمومی و رسمی در اختیار داشته باشند و معلوم نشود چقدر خرج می‌کنند و کسی از آن‌ها سوال نکند. به همین دلیل، اقتصاد زیرزمینی در دوران رژیم جمهوری اسلامی در ایران، به تدریج بزرگ‌تر و بزرگ‌تر، و حتی بزرگ‌تر از بخش رسمی شده است. به همین دلیل است که بودجه رسمی کشور حدود ۶۰ میلیارد دلار است، اما کالای قاچاق وارد شده حدود ۲۵ میلیارد دلار. 

بودجه مداخله در کشورهای دیگر و هزینه‌های تبلیغات دینی و تاسیس نهادها و عمارات مذهبی که باید از چشم مردم و قدرت‌های خارجی پنهان بماند، عمدتا در بودجه رسمی کشور نمی‌آید. وقتی این منابع پنهان باشد، برداشتن از روی آن‌ها برای افراد دخیل نیز کار بسیار آسانی است. 

۲. کفایت نکردن بودجه رسمی. وقتی از مدافعان امپراتوری اقتصادی سپاه و دخالت آن در قاچاق و پول‌شویی و اختلاس سوال کنید که چرا فرماندهان سپاه در این امور درگیر هستند، پاسخ می‌دهند که بودجه رسمی کافی نیست و رقم آن روشن است. آن‌ها برای برنامه گسترش‌طلبی و سرکوب پول بیشتری می‌خواهند. معنی این سخن آن است که چون مجلس پول کافی نمی‌دهد تا ما گسترش‌طلبی و سرکوب کنیم، خودمان از هر راهی که بشود، آن را درمی‌آوریم. 

۳. ملکه عدالت. توجیه دیگر، آن است که مقامات خود فساد را کشف، و با مفسدان مقابله می‌کنند. موضوع نظارت سپاه، بیت و نهادهای دینی بر خودشان، شوخی است. منشاء این شوخی در این اعتقاد بنیادی روحانیت شیعه است که روحانیون بعد از یک دوره انجام تکالیف، دارای ملکه عدالت می‌شوند و دیگر نظارت بیرونی بر آن‌ها ضرورتی ندارد، چون خودشان بر خودشان نظارت دارند. این ملکه عدالت از سال ۱۳۵۸ در جان فرماندهان سپاه نیز حلول کرده است. اعضای مجلس خبرگان که منصوبان بیت و تایید شده از سوی شورای نگهبان هستند، هیچ‌گاه نظارتی بر نهادهای تحت نظر رهبری اعمال نکرده‌اند، چون آن‌ها را «خودناظر» می‌دانند. بدین ترتیب، سفره نظام برای خودی‌ها باز است و کسی هم نظارتی بر این که افراد چقدر برمی‌دارند، اعمال نمی‌کند.

۴. مقابله با تحریم. رفع تحریم‌ها نیز حدود یک دهه است که به توجیهات فساد در کشور اضافه شده است. دولت برای فروش نفت از هر مسیر فسادآوری استفاده کرده است (دادن نفت به فرزندان مقامات برای صدور، مثل مورد اخیر پسران شمخانی) و نهادها نیز به بازار فروش نفت زیرزمینی وارد شده‌اند که هر گونه فسادی در آن‌ها ممکن بوده است. در یک دهه اخیر، گویا برای دور زدن تحریم‌ها، میزان فروش نفت، فروشنده، و نحوه هزینه‌کرد آن، اعلام نمی‌شود و این نیز راه را برای هر گونه فساد باز کرده است. برای مقامات، همیشه هدف، وسیله را توجیه می‌کرده است. 

پاسخ منتقدان

هر گونه انتقاد از مقامات یا آشکار کردن موارد فساد، بالاخص اگر به فرماندهان سپاه مرتبط باشد، با نیت‌خوانی و برچسب‌زنی مثل «زدن سپاه»، «حمله به قاسم سلیمانی»، «لجن‌پراکنی»، «دنبال کردن منافع امریکا»، و «دشمنی با سربازان ولایت»، مواجه می‌شود. همچنین، از خون‌های ریخته شده در زمان جنگ، برای ساکت کردن منتقدان فساد استفاده می‌شود. پس از انتشار فایل صوتی جلسه فرماندهان سپاه که از فسادهای درون این نهاد سخن می‌گویند، از همین عناوین برای گزارش‌دهندگان استفاده شد. روحانیون در گفت‌وگو از چپاول منابع عمومی، محتاط‌تر از سپاهیان هستند. روحانیون به دلیل آن که معاملات خود را نقدی انجام می‌دهند، معمولا اثر کمتری برای ردگیری بر جای می‌گذارند. همچنین، آن‌ها معاملات و رد‌و‌بدل‌های خود را اغلب  به اسم دیگران انجام می‌دهند.

 

از: ایندیپندنت 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.