اعتراضات پر هزینه اجتماعی که سیاسی تعبیر میشود مخصوصا عملکرد سلیقه ای حکومت واستمرار حضورو حمله گستاخانه« واحد حفاظت دانشگاهها » که وظایف مشخصی از بدو تاسیس، البته با نام های دیگری تا کنون داشته اند ….به کلاسهای درس
و چگونگی تعبیر«سران جماعت»که نمیتواند با توجه به حساسیت جامعه جوان، در تعریف وظایف مشخص، بنا بسلیقه اقایان متکی به زر، زور و تزویر انهم با تفسیر به رای، و حتی صدور دستور ازسوی کسانیکه البته بنظر نگارنده تعمدا خود را به تجاهل زده و وانمود میکنند با اثا رسوء این مهم در روحیه جوانان این مرزو بوم اهو رائی، اشنا نیستند و در قبال اقداماتی مغایر شئونات، عادت به پاسخگوئی ندارند ….
با تصورمجاز بودن «برامده از اید ئولژی و مستمسک قرار دادن ان » هر گونه اقداماتی مغایر شئونات دانشگاه و دانشجو را مرتکب میشوند… که نمونه بازر ان فراتر از دانشگاه « دالان های وحشت »ساخته شده در سالن های مترو را میتوان شاهد اورد و…..
با رخ دادهای اخیر میتوان پیش بینی کرد که فعالیتهای دانشجوئی امسال بمناسبت « سالگرد ۱۶ آذر» را تحت الشعاع خود قراردهد و تصور میرود تحت کنترل شد ید با همه مقاومتها، تا مرحله حذف نشستها بجز انچه حکومت می خواهد پیش رود …..
بهمین دلایل چگونگی «ماجرای ۱۶ آذر ۳۲از منظری دیگر» که مشابهت هائی دارد، مورد دقت این یادداشت میباشد .
در مهرماه ۱۳۳۲/هفتاد سال قبل، دو ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد و پس از شروع کلاسهای درس، تحرک دانشجویان برای مبارزه و مقاومت در برابر برنامههای کودتاچیان سراسر دانشگاه تهران را فرا گرفت.
پخش وسیع اعلامیههای نهضت مقاومت ملی و تجمع دانشجویان در محوطهی دانشکدهها، مذاکرات و سخنرانیهای دانشجویان در آن زمان که مراکز دانشگاهی کشور محدود به دانشگاه تهران و دانشسرای عالی بود، بطور آشکار از شروع جنب و جوش و تشکل دانشجویان برای ادامهی مبارزه حکایت میکرد و بر نگرانی دولت کودتا میافزود.
ناگفته نماند نهضت مقاومت ملی شامل افراد میهن دوست و متعهدی واقعی بود که تمامی هم و غم خود را مصروف کسب آزادی و احقاق حقوق ملت براساس موازین قانون اساسی مینموده و جنبش و حرکت مردم را که منجر به قیام ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ شد، رهبری میکردند.
انتشار مذاکرات دادگاه نظامی و اهانت و آزار رهبر ملی هیجانات را افزایش داد و تب و تاب حاکم بر محیط دانشگاه را دو صد چندان کرد…..
نهضت مقاومت ملی به محض شروع محاکمهی پیشوای ملت در مقام اعتراض برآمد و روز ۲۱ آبان ماه را روز اعتصاب عمومی اعلام نمود.
برای برپایی این اعتصاب، نهضت تنها اکتفا به صدور اعلامیه نکرد و در کنار فعالیت وسیع انتشاراتی، اقدام به سازماندهی برای این تظاهرات عمومی نمود و با آنکه حدود دو ماه بیشتر از شروع فعالیت این نهضت در محیط دانشگاه نگذشته بود، این سازماندهی تأثیر زیادی در موفقیت اعتصاب و تظاهرات در برابر شدت عمل نیروهای انتظامی داشت.
افزایش هیجان عمومی در سطح شهر تهران در آذر ماه ۳۲ که براثر قهرمانیهای نخست وزیر قانونی در صحنهی دادگاه ایجاد شده بود، تودههای مردم را بطرف یک برخورد تعیین کننده با دستگاه کودتا هدایت میکرد و اقدامات دولت به این هیجان میافزود….
از جمله برقراری رابطه با دولت انگلیس که نشان داد دولت وقت با بیپروایی تمام نتایج مبارزات ملت را ندیده میگیرد و برای تسلط استعمارگران بر همهی شئون کشور شتاب دارد…..
روز ۱۲ آذر در روزنامهها اعلام شد که قرارست به زودی مناسبات سیاسی ایران و انگلیس تجدید شود و حکومت از این وحشت داشت که این اعلام در زمانی که محاکمهی دکترمصدق در جریان است و اظهارات دادستان ارتش، وجدان جامعه را جریحهدار کند….
مقاومت و عکسالعملهای شدیدی را این جریان در میان مردم بوجود آورد و از این رو حکومت در صدد برآمد که از راههای مختلف این مقاومت را در هم کوبیده و امکان هر گونه تظاهرات را که ممکنست به یک قیام عمومی مبدل شود از میان بردارد….
کاشانی با انتشار اعلامیهای از خبر تجدید روابط سیاسی بین دو کشور اظهار نارضایتی کرد و آن را مخالف هدفهای نهضت ملی اعلام نمود و برای جلوگیری از تظاهرات مردم اعلامیهای صادر کرد که در روزنامهی اطلاعات ۱۳ آذرماه ۳۲ چاپ شد…
این اطلاعیه میگوید« باید متوجه باشید که فعلا از تظاهراتی که برخلاف مصالح و ناقض امنیت میباشد خودداری کنید»
۱۴ آذرماه در رادیو و روزنامههای عصر اعلام شد که از امروز روابط سیاسی ایران و انگلیس برقرار گردید.
۱۵ آذر تظاهرات متعددی در تمام دانشکدهها صورت گرفت و شعارها علاوه بر« مصدق پیروز است »اعتراض به تجدید روابط ایران و انگلیس بود.
دوشنبه ۱۶ آذرماه حدود ساعت ۱۰ صبح یک گروه کماندو که به مسلسل دستی مسلح بودند و لباس، قد، قامت و قیافهی آنان از سایر نظامیان متمایز بود به دانشگاه تهران وارد شدند و بطرف دانشکده فنی رفتند.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد« دانشکده فنی» مرکز تظاهرات و تجمع دانشجویان بود و در واقع رهبری مبارزات دانشگاه را به دست داشتند.
یک ماه از شروع محاکمهی رهبر ملی در دادگاه نظامی میگذشت و جریان دادگاه نشان میداد که در مدت زمان کوتاهی رأی فرمایشی علیه رهبر نهضت ملی که بدون شک حکم محکومیت خواهد بود، صادر خواهد شد.
به همین جهت از مدتی قبل نظامیان که بنظر میرسید از مأموران فرمانداری نظامی باشند در محوطهی دانشگاه حضور و رفت و آمد – دانشجویان را زیر نظر داشتند
دانشجویان علیرغم حضور آنان و با غافل گیری مأموران به تظاهرات و دادن شعار میپرداختند … ولی ورود کماندوها در روز ۱۶ آذر به محوطهی شکل حضور نظامیان را در محوطهی دانشگاه تغییر داد.
در آن موقع دانشجویان در کلاسهای درس حضور داشتند و زمانی که شادروان «مهندس عبدالحسین خلیلی» رئیس دانشکدهی فنی از ورود گروه کماندو آن هم مسلسل به دست به محوطهی دانشکده مطلع شد، بلافاصله دستور میدهد رنگ دانشکده زده شود و چند نفر از نگهبانان دانشکده را مأمور میکند که به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر و به آرامی از محوطهی دانشکده خارج شوند.
دانشجویان با سکوت و ارامش از کلاسها خارج شده و ساختمان را ترک میکنند … هنگام خروج دانشجویان از سرسرای ورودی دانشکده، کماندوها بر روی آنان آتش گشوده و سه نفر از دانشجویان را مورد هدف قرار میدهند که در دم جان میسپارند، بقیه که نزدیک راهروها بودند از تیررس دور میشوند …
بر اثر این حمله ناجوانمردانه: احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا سه جوان بیگناه به قتل رسیده و تعداد زیادی از دانشجویان بشدت مجروح و بیش از سی تن از دانشجویان دستگیرمیگردند .
اگر زنگ دانشکده به صدا در نمیآمد و به دانشجویان اطلاع داده نمیشد که آرام از محوطه خارج شوند، چه بسا دانشجویان بدون توجه به موقعیت آن روز در ساعت مقرر از کلاسها خارج شده و مانند روزهای قبل تظاهرات میکردند و سربازان که مأمور کشتار دسته جمعی دانشجویان بودند فرصت و بهانهی کافی به دست میآوردند و کشتار وسیع میشد و نظامیان به هدف اصلی که قتل جمعی دانشجویان دانشکده فنی بود نائل میشدند.
رئیس دانشکده با فرمانداری نظامی تماس و به کشتار دانشجویان اعتراض میکند، فرمانداری نظامی از مأموریت کماندوها اظهار بیاطلاعی کرده و نمایندهای را به دانشکده فنی اعزام میدارد.
مرحوم «خلیلی » با کمک سرهنگ اعزامی- دانشجویانی را که در ساختمان دانشکده محبوس شده بودند به بیرون هدایت و بقیه دانشجویان از خطر تیراندازی دور میشوند.
رئیس دانشکده فنی از استادان فاضل و با سابقهی دانشگاه تهران بود بعداً به عضویت شورای مرکزی جبههی ملی درآمد و پس از تجدید جبهه در سال ۱۳۳۹ مسئولیت امور مالی جبهه را بر عهده گرفت و علاوه بر فضل و دانش به صحت عمل و استقامت در عقیده و ثبات قدم ممتاز بود و در نظم و انضباط نمونه کاملی به شمار میرفت.
ایشان در ۱۶ آذر ۱۳۵۸ در اولین یادبود شهدای ۱۶ آذر پس از انقلاب در« باشگاه جبهه ملی »به تفصیل جریان حوادث آن روز را بازگو کرد، و گفت: در آن روز تظاهراتی انجام نگرفت و مأموران مسلح به قصد کشتار و بدون هیچ گونه بهانهای به دانشگاه وارد شدند و هدف آنها از قبل کشتار دسته جمعی دانشجویان دانشکده فنی بود و میخواستند هستهی اصلی مقاومت را در هم بکوبند و با شدت عمل و ایجاد رعب خیالشان را از اقدامات دانشجویان نسبت به رویدادهای بعدی کشور آسوده کنند.
و ادامه داد: دانشکده فنی سومین ساختمان در غرب محوطهی دانشگاه قرار دارد و تظاهرات دانشجویان اغلب در جلوی باشگاه دانشگاه که نخستین ساختمان در این قسمت است انجام میگیرد و اگر در آن روز هجوم مأموران مسلح به محوطه دانشگاه در برابر تظاهرات دانشجویان انجام گرفته بود – این برخورد در محوطهی جلوی باشگاه دانشگاه و یا دانشکدهی حقوق که ساختمان هر دو مقدم بر ساختمان دانشکدهی فنی قرار دارد صورت میگرفت، وانگهی در موقع ورود کماندوها به دانشکدهی فنی دانشجویان در کلاسهای درس بودند و نمیشود تظاهراتی صورت گیرد.
حکومت از تنشهای موجود در جامعه آگاهی داشت و بخوبی میدانست که اعلام تجدید مناسبات سیاسی ایران و انگلیس نمکیست بر روی زخم ملتهب مردم مبارز و همچنین حکم محکومیت دکتر مصدق…..
دانشگاه تهران که رهبری مبارزات ملی را در دست داشت حکومت را به یک پیشگیری خونین وادار کرد و برای سرکوب دانشجو و دانشگاه به طور مسلحانه به آن حمله برد …
حکومت استبداد برای این کشتار بهانهاش «ماهیت دانشگاه تهران» بود.
بعد از گذشت مدتی در بعضی از نوشتهها دیده شد که علت حملهی نظامیان به دانشگاه تهران در روز ۱۶ آذر و کشتار دانشجویان، سرکوب تظاهرات دانشجویان علیه ورود «نیکسون» معاون رئیس جمهور آمریکاست و این موضوع به مرور در همهی کتب و نشریات نوشته شد و این تعبیر عمومیت یافت…..
این خبر بیشتر از این جهت شایع شد که در روز بعد از آن حادثه نیکسون وارد تهران شد و مورد استقبال هئیت حاکم و حکومت کودتا قرار گرفت …
ریچارد نیکسون در تاریخ چهارشنبه ۱۸ آذرماه دو روز بعد از فاجعه دانشگاه به تهران وارد شد و خبر ورود او روز سهشنبه ۱۷ آذرماه در روزنامههای عصر تهران اعلام گردید.
دستگاه حکومتی بیم آن داشت که ورود نیکسون و پذیرایی از او خشم دانشجویان را برانگیخته و صبری که از محاکمهی رهبر دربند ملت و تجدید روابط با دولت استعماری انگلیس، لبریز شده با ورود یکی از نمایندگان اصلی طراحان کودتا به انفجار بینجامد …
ریچارد نیکسون معاون ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا بود که وزیر امور خارجهی او «دالس» کودتای ۲۸ مرداد را با کمک انگلیس به وجود آورد …
او مانند سایر معاونان ریاست جمهوری ان دیار شهرتی نداشت و پانزده سال پس از آن، بعد از پایان دورهی ریاست جمهوری لیندون جانسون به ریاست جمهور آمریکا انتخاب شد و با اینکه از سیاست مداران ورزیده آمریکا بود در دورهی ریاست جمهوری خود به طرز بسیار زنندهی – که در تاریخ آمریکا سابقه نداشت از شغل خود کنار رفت.