از دام‌داری تا رام‌داری

یکشنبه, 24ام فروردین, 1404
اندازه قلم متن

 اکبر کرمی
برای یک فارسی زبان شاید با هیچ زبانی همانند زبان شیرین فارسی نتوان حلاجی کرد که شکاف میان تک‌سالاری و مردم‌سالاری که این روزها هر روز برجسته‌تر از دی‌روز می‌شود و بگومگوها ی بسیاری را می‌آورد و دردسرها ی بی‌شماری هم می‌آفریند، چیست؟ از کجا آمده است؟ و به کجا خواهد رسید؟
ساده و آسان این شکاف از شکاف دام‌داری و رام‌داری آمده است؛ و آب می‌خورد.
در ایران باستان واژه و برساخت بسیار زیبا و زایای رام‌یاری گاهی و در ریختی به جا ی سیاست به‌کار می‌رفته است. رام‌داری همانند رام‌یاری ریشه در واژه ی رام، رامیدن و رامش دارد؛ و به آرام و آرامیدن هم می‌رسد. رام و رامش برابر واژه صلح است. و آرامیدن آ+ رامیدن است که می‌شود به‌سو ی ی صلح و رامش رفتن.
در آن زمان هنوز واژه ی سیاست در عربی و با الگوگرفتن از زبان یونانی برنیامده بود؛ و سیاست هنوز همانند دام‌داری «رام‌کردن اسب وحشی» نبود. در سرچشمه‌ها ی زبان فارسی واژه‌ها و برساخت‌ها ی دیگری هم هست که می‌تواند برگردان درخوری برای سیاست، باشد؛ همانند شهریاری، وینارداری، گنارداری، …
انگاره‌ها، نگره‌ها و نگره‌مان‌ها ی سنتی از سیاست، در یک خوانش، بسیار به دام‌داری نزدیک می‌شود؛ سیاست همانند رام کردن یک حیوان وحشی؛ یا سیاست همانند گله‌داری و دام‌داری. اما سیاست در خوانش‌ها ی تازه‌تر به صلح و رامش و رام‌داری می‌ماند؛ یعنی سیاست هنر صلح‌بانی و رام‌داری و پاس‌داشت آرامش و رامش است؛ و بسیار نزدیک و هم‌پوشان با برساخت رام‌یاری و شهریاری.
رام‌یاری (سیاست در ریشه‌ها ی زبان فارسی) در دو معنا به دریافت نوین از سیاست نزدیک‌تر است.
یکم. سیاست در دریافت نوین سازوکارها و سامانی است برای گریز از دام‌ها ی اجتماعی و هم‌بودیگ؛ و نه به دام انداختن و شکار شهربندان. سیاست اکنون به شهر، شهروند، گوناگونی، رنگارنگی و فرآیندهایی که می‌تواند این گوناگونی‌ها و رنگارنگی‌ها را در یک وند و کاسه ی سیاسی و حقوقی بریزد و یک ملت یا فرنژاد بیافریند، اشاره ی آشکار دارد. رام‌یاریدن به آسانی و آسوده‌گی می‌تواند یک فارسی‌زبان را به آن‌جا برساند و سیاست (رام‌یاری) را با صلح (رامش) آشتی دهد.
دوم. و نیز سیاست اکنون بیش از ریختی از گزینش طبیعی و زاستاری (زاداری، و طبیعی) است؛ سیاست فن‌آوری، توش‌آوری (صنعت) و هنر ساختن و آفریدن آینده هم هست؛ یعنی ما با ریختی از گزینش انسانی (۱) هم روبه‌رو هستیم که شهروند را به جا ی خدا، طبیعت (زاستار) یا سرنوشت (تقدیر) می‌نشاند و رام‌یاری را تا پایه ی رامیدن سرنوشت هم بالا می‌کشد.
انگاره‌ها، نگره‌ها و نگره‌مان‌هایی که به ریختی از تک‌سالاری می‌رسد، با دریافت‌ها نوین از رام‌یاری و سیاست بی‌گانه اند. آن‌ها یا گرفتار دژدریافت از سیاست هستند و در دام شلخته‌گی ی زبانی و معنایی سیاست افتاده‌اند؛ یا شهروندانی زخمی و زهرآگین‌هستند که از آسیب بدخیمی رنج می‌برند و کرنش و احترامی برای شهروندان ندارند.
سیاست همانند رام‌‌داری و رام‌یاری است که شهروند می‌آفریند و آینده را به پسند شهروندان اندازه می‌زند؛ و قواره می‌کند. سیاست همانند دام‌داری شهربندساز است و به ساختار شهربندی می‌رسد.

پانویس‌ها

۱) برای دریافت گزینش انسانی باید نخست به گزینش طبیعی یا زاستاری اندیشید و دریافتی درخور از آن داشت و ساخت. در نگره‌مان فرگشت (برایش یا آغلتش) ریچارد داروین فرگشت را پایین‌آمدن به‌هم‌راه دگرش یا بازآرایی می‌داند.
«Decent with modifications»

یعنی هر زادگانی (نسلی) زیر فشار و گزینش زاستار است؛ و تنها یگانی که امکان‌ها ی زیستی بیش‌تری دارد می‌ماند؛ و یگان‌ها ی دیگر نابود می‌شوند.

Natural selection

در تاریخ آدمی هم در کشاورزی و هم دام‌داری آدمیان تاکنون کوشیده‌اند که دام‌ها و گیاهان دلپسند خود را پروش دهند. این توش‌آوری و هنر گزینش ساخته‌گی نامیده شده است تا با گزینش زاستاری و طبیعی دگرواریده شود.

Artificial selection

گزینش انسانی گامی بلندتر از گزینش ساخته‌گی است) تکاپویی برای آفرینش آینده است که به هسته ی سخت سیاست و رام‌یاری بسیار نزدیک است.

Human selection

برساخت‌ها ی پیشین بسیار شناخته‌شده است، اما برساخت واپسین از من است و تکاپویی است برای دریافت هنر سیاست.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.