محمود خادمی
در بخش اول مقاله در باره بحرانهای لاعلاج رژیم از جمله ” کاهش اتوریته ولی فقیه در درون نظام ” و ” بحران فقر و بیکاری ” نوشتم و به بیکاری گسترده جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی؛ بعنوان پاشنه آشیل اصلی رژیم که آینده تیره و تار آن رقم خواهد زد؛ اشاره کردم و نوشتم در چنین شرایطِ بحرانی؛ هر اعتصاب و اعتراض کارگری در چشم رژیم به مثابه جرقه ای است که به انبار باروت نارضایتی های مردم اصابت میکند و …… اکنون ادامه مقاله
ج ــ حقوقهای نجومی؛ افزایش نارضایتی های اجتماعی :
افشاگری گسترده در مورد فیش های حقوقیِ مدیران دستگاه های دولتی اگر چه در ابتدا برای مشروعیت زدائی از دولت حسن روحانی توسط باند رقیب براه افتاد و خامنه ای هم بر موج آن سوار شد. ولی خیلی زود گریبان همه مقامات و مدیران همه باندها و نهادهای نظام را گرفته و به بیت خود ولی فقیه ــ دزد اصلی ــ هم رسید.
با انتشار گسترده فیش های چند صد میلیونیِ حقوق مدیران دستگاههای دولتی در فضای مجازی؛ گوشه های دیگری از فساد ساختاری نظام و بساط دزدی و غارتگری مدیران ومسئولین نهادها افشاء و بسرعت به ولوله ای اجتماعی تبدیل گردید. هراس و وحشت سران و سردمداران نظام از این رسوائی چنان بالا گرفت که بعضا” سران رژیم از مردم عذر خواهی کردند و خود ولی فقیه فریبکارانه از بیکاری جوانان و جیب خالی آنان ابراز شرمندگی نمودند و قول دادند که در آینده اجازه نخواهند داد که این قبیل سوء استفاده ها اتفاق بیافتد.
خامنه ای که میداند با اینگونه معذرت خواهی و ابراز شرمندگی کردن های دروغین؛ زندگی بیش از ۱۵ میلیون بیکار و آنانی که از فرط استیصال و لاعلاجی دست به خودکشی میزنند و خود را به آتش می کشند و یا دار میزنند؛ به آنان بر نمی گردد و از خشم و نارضایتی مردم کاسته نمی شود؛ در سخنرانی عید فطر با اشاره به افتضاحات حقوق های نجومی به سران نظام بابت بی اعتمادی مردم و پیامدهای فاجعه بار آن برای نظامش؛ هشدار داد.
ولی فقیه نظام در سخنرانی عید فطر گفت “دشمنان نظام اسلامی میخواهند از این قضیه یک مستمسکی علیه نظام اسلامی درست کنند”. وی در ادامه سخنان خود گفت “مردم نسبت باین مسئله اهمیت میدهند و این اگر چنانچه این قضیه اتفاق نیافتد؛ این دنباله گیری نشود؛ اعتماد مردم به نظام کاسته میشود. که این فاجعه بزرگی خواهد بود. بایستی با اقدام جدی اعتماد مردم را حفظ کرد”.
افشای پیاپی فیش های حقوقی مدیران و کارگزاران نظام؛ بی اعتمادی مردم به نظام را دو چندان کرده و به بحرانی گسترده و فراگیر برای نظام تبدیل شده است. بحرانی بنام قیام اعتراضی مردم علیه دزدی و فساد؛ فقر و بیکاری. بحرانی که نیروی اصلی آن جوانان بیکار؛ فارغ التحصیلان جویای کار؛ زنان و مردان گرسنه و محروم و له شده زیر چرخه های ستم و بی عدالتی آخوندها؛ میباشند.
هراس از پیامدهای اجتماعی این دزدی آشکار و ترس از انفجار خشم مردم؛ اگر چه باعث گردیده سران دزد و فاسد رژیم این عمل را محکوم نمایند؛ اما بدلیل نفوذ فساد و دزدی در لایه لایه های ساختار نظام و بقول احمد توکلی نماینده مجلس رژیم “فساد ساختاری”؛ هیچ اراده و راه حلی برای متوقف کردن این چرخه فساد وجود ندارد و بحرانی دیگر به بحرانهای لاعلاج رژیم افزوده شده است. به گوشه هایی از ابراز وحشت سران و کارگزاران نظام در این باره توجه نمائید.
روزنامه آرمان نوشته است “مهمترین اثر منفی پرداخت حقوقهای میلیونی که این روزها در جامعه مطرح شده؛ علاوه بر پدید آمدن فاصه طبقاتی؛ بوجود آمدن بی اعتمادی اجتماعی در جامعه است …… این موارد اگر رسیدگی نشود؛ بحرانهای مختلفی بوجود می آورد”.
کوچکی نژاد نماینده مجلس آخوندی ” اعتماد مردم به نظام یک سرمایه اجتماعی است و نظام با اعتماد این مردم باقی مانده است. نگذارید این اعتماد واقعا” آسیب ببیند …… چطور شده در همان دستگاهها نیروهای قراردادی و شرکتی سه ماه سه ماه حقوق نمی گیرند ولی افرادی بیش از دهها میلیارد تومان حقوق دریافت میکنند و مجلس در مقابل آن سکوت میکند ؟! “.
روزنامه وطن امروز ۱۴ تیر ۹۵ “افشای فیش های حقوقی میلیاردی همانند بمب های خوشه ای سطح وسیعی را تحت پوشش قرار داده و باید منتظر صدای انفجارهای پیاپی و تخریبهای مکرر آن باشیم”.
احمد خاتمی یکی از امام جمعه های تهران با ابراز وحشت از بی اعتمادی و بدگمانی مردم بسران نظام؛ میگوید “اعتماد در این عرصه آسیب دیده است. یک زوج جوان میخواهند دو میلیون وام بگیرند؛ جانشان به لبشان میرسد. آن وقت چشم باز میکنند و می بینند فلان مسئول فلان مقدار گرفته و یا بعضی ها میگویند تمام حقوق دوره خدمتمان را بگذاریم روی هم باندازه حقوق یک ماه یک مسئول نمی شود”.
افسار گسیختگی اشخاص و نهادهای حکومتی از هر دو باند نظام؛ در غارت و چپاول های نجومی مرزی نمی شناسد. ایادی حکومتی در پناه مصونیت های سیاسی و اقتصادی و در سایه هرج و مرج اقتصادی حاکم بر کشور هر روز ثروتهای بیشتری به جیب میزنند که حقوق های نجومی فقط گوشه کوچکی از این تاراج لجام گسیخته است. اما نظامی که تار و پودش از فساد تنیده شده؛ هر گز نخواهد توانست از این بحران با چنین ابعاد گسترده ای؛ جان سالم بدر برد.
سرانجام دزدی؛ چپاول؛ اختلاس و حقوق های نجومی سردمداران نظام که به قیمت فقر و سیه روزی مردم و جوانان کشور تمام میشود؛ شعله ور شدن آتش خشم و نارضایتی بر علیه مسببین بی رحمانه ترین استثمار موجود در جهان میباشد. آری ترس و وحشت ولی فقیه و سران نظام از دزدی و چپاول گستره از ثروت و سرمایه های مردم واقعی است؛ چرا که آن روی سکه نفرت و بیزاری فزاینده از مسببین این وضعیت؛ اشتیاقِ روز به روز فزاینده مردم به تغییر و سرنگونی این رژیم میباشد.
د ــ ترس و وحشت از فعالیت مخالفین در فضای مجازی :
داد و فریادهای ولی فقیه؛ آخوندها و سران نظام از فعالیتهای افشاگرانه جوانانِ مخالفِ نظام در فضای مجازی هر روز بلند و بلندتر میشود و برای جلوگیری از فعالیت آنان در این عرصه؛ از انجام هر اقدام و ترفندی کوتاهی نمی ورزند.
بدلیل شکست و ناتوانی آخوندها و سران دینی نظام از مقابله فرهنگی با جوانان در فضای مجازی؛ مجبور شده اند علاوه بر محدودیت های فنی و تکنیکی در زمینه استفاده از این تکنولوژی؛ خط سرکوب تمام عیار و بی شکاف در رابطه با فعالیت های جوانان در این عرصه را پیش ببرند. چرا که آنها خوب میدانند؛ که این فعالیتها نمودی از خواستها و مطالبات واقعی مردم است که اگر ادامه یابد؛ به عرصه اجتماع تسری می یابد و بقول آخوند بوشهری خطیب نماز جمعه قم ” نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان “.
احمد علم الهدی نماینده خامنه ای در مشهد در وحشت از فعالیتهای جوانان در فضای مجازی در صحبت با یکی از مسئولان حوزه ارتباطی میگوید “فعالیتهای ضد دین در تلگرام و شبکه های اجتماعی به حد بحران رسیده است بگونه ای که برای افراد متدین قابل تحمل نیست”. روشن است که منظور این آخوند از ” افراد متدین ” ولی فقیه و سران و کارگزاران نظام است.
آخوند علم الهدی در ادامه؛ ضمن ابراز وحشت از فعالیت بی باکانه جوانان در فضای مجازی؛ از مسئول مربوطه میخواهد جلوی این فعالیتها گرفته شود؛ وی میگوید “( جوانان ) در شبکه های اجتماعی بی باکانه مبانی اعتقادی و دینی را مورد هجوم قرار میدهند ….. بعنوان یک اقدام مسئولانه به نحوی مسئله شبکه های خارجی را حل کنید”.
مرتضی موسویان رئیس مرکز فناوری اطلاعات وزارت ارشاد با ابراز وحشت از مراجعه گسترده جوانان به رسانه ها در فضای مجازی؛ میگوید “۵۳ در صد مردم ایران حداقل عضو یک شبکه اجتماعی هستند”.
آیت الله مصباح یزدی که در جریان انتخابات مجلس خبرگان در ۷ اسفند؛ مشت محکمی از طرف همین جوانانِ فعال در فضای مجازی به دهانش کوبیده شد؛ با استیصال و سوز و گداز از بمباران فکری نسل جوان توسط رسانه ها در فضای مجازی؛ گفت “رسانه های دشمن باین جوان میگویند که باید آزاد باشند. ما باید در قدم اول برای این جوان که بحث های عمیق را مطالعه نکرده است اثبات کنیم که انسان باید برای خودش محدودیتهائی بپذیرد. اینکه انسان خودش را آزاد بداند تفکر خوبی نیست ( خبرگزاری فارس ۲۱ خرداد ۹۵ )”.
سوزو گداز و ناراحتی های مصباح یزدی و دیگر آخوندهای نظام این است که جوانان امروزی به اراجیف ارتجاعی و مسخره آنان توجهی نمی کنند و دیگر به نظام جهل و جنایت ولایت فقیه تن نمی دهند و مدتهاست که فریاد آزادیخواهی خود را در مخالفت با این نظام در فضای مجازی بلند کرده اند. ولی فقیه و آخوندهای دزد و فاسد از فرجام این مخالفت ها و به میدان آمدن ارتش بیکاران و جوانان آزادیخواه؛ وحشت دارند.
فروهر یکی از باصطلاح کارشناسان رژیم در حوزه ارتباطی که در میزگردی تلویزیونی شرکت کرده بود؛ وقتی فرد شرکت کننده دیگری به تقلید از ولی فقیه؛ فعالیت جوانان در فضای مجازی را “ولنگاری فرهنگی” خواند؛ گفت “ما تا کی میخواهیم ….. فضای مجازی را متهم به ولنگاری فرهنگی بکنیم و فضای مختلف را؛ فضاهای مختلفی که وجود دارد را بعنوان نمایی از آنچه که در فضای مجازی وجود دارد لحاظ بکنیم. هم ما؛ هم کسانی که در حوزه ارتباطی هستند هم خیلی از اندیشمندان حوزه مذهبی مثل آیت الله جوادی آملی این فضای مجازی را نمودی از فضای واقعی دانستند. این چیزی که شما اسمش را فضای ولنگاری فرهنگی دارید میگذارید و ( میگوئید ) فضای مجازی هست؛ بدانید که این نمادی و نمودی از آن چیزی است که در فضای واقعی دارد می آید”.
این کارگزار رژیم دست ولی فقیه و آخوندها در علت مخالفت آنها با فضای مجازی را رو میکند و اعتراف میکند تمام آنچه که در فضای مجازی در جریان است نمودی از خواستها و مطالبات مردم در فضای واقعی است. یعنی میگوید مردم و جوانان ایران خواهان آزادی؛ عدالت؛ کار؛ نان و …..هستند و آن را در فضای مجازی فریاد میکنند و بدین ترتیب علت ترس و وحشت ولی فقیه و آخوندها از فضای مجازی را که همان ترس از کشیده شدن این فریادهای اعتراضی از فضای مجازی به فضای حقیقی یعنی جامعه را بر ملاء میکند.
بنابراین وحشت ولی فقیه و سران رژیم از فضای مجازی به خاطر این است که میگویند حرفهایی که در فضای مجازی در راستای سرنگونی نظام زده میشود در برخورد با جامعه؛ زمینه و بستر را برای سرنگونی رژیم آماده میکند. دادستان کل رژیم ” محمد جعفر منتظری ” بدنبال تکرار وحشت خامنه ای از فضای مجازی؛ گفت برای مقابله با آسیب های فضای مجازی باید بیدرنگ “ستاد بحران” تشکیل دهیم. فرمانده سپاه پاسداران در سخنرانی برای پاسداران در شیراز گفت “تهدیدات فرهنگی؛ تهدیدات واقعی برای نظام است”.
خامنه ای میخواهد در شرایطی که آهنگ سرنگونی رژیم؛ بیش از هر زمانی در فضای مجازی در شهرهای مختلف ایران بگوش میرسد و در شرایطی که بقول رفسنجانی؛ نظام در یکی از ” سخت ترین گردنه های “ حیات خود قرار دارد با انقباض و بستن جامعه سرنگونی نظامش را به تأخیر بیاندازد. خامنه ای خطر را بیش از همه از جانب جوانان و دانشجویان ( دانشگاه همواره سنگر آزاده بوده است ) بیکار و جویای کار می بیند. چرا که همواره جوانان و دانشجویان نقش عمده ای در سکانداری اعتراضات اجتماعی داشته اند.
خامنه ای در سخنرانی ۲۹ خرداد برای عده ای از دانشجویان و اساتید وابسته به نظام؛ از آنها خواست که اجازه ندهند “دانشگاه به مکانی برای مخالفت با کل نظام تبدیل شود” و تأکید کرد که “دانشگاه و دانشجو باید همواره انقلابی ــ یعنی طرفدار نظام ولائی ــ باشند”. و از کارگزاران نظام در دانشگاهها خواست جلوی رشد اندیشه های مخالف نظام را بگیرند و صریحا” از آنان خواست از ورود کسانی که نظام را به چالش می کشند به دانشگاه جلوگیری کنند.
شرایط جامعه بگونه ای است و شدت نارضایتیهای اجتماعی آنچنان بالاست که هر آن احتمال خیزش مردم در ابعادی گسترده وجود دارد. اینکه رژیم برای مقابله با اعتراضات کارگری مانور سرکوب ترتیب میدهد و یا برای مقابله با تهدید فضای مجازی ستاد بحران تشکیل میدهد و ….؛ نشانه وحشت عمیق ولی فقیه و آخوندها از پتانسیل انفجاری ارتش میلیونی بیکاران و گرسنگان میباشد.
برای هر دو باند نظام خطرِ سرنگونی بوسیله جوانان جدی است و هر کدام از باندها بشیوه خود میخواهند با این موج ویرانگر اعتراضی مقابله کنند. رفسنجانی به خبرگزاری افتاب تیر ۹۵ میگوید “اگر پس از گذشت حدود ۳۷ سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران؛ برخی آمارهای نگران کننده؛ مسائل سوء اجتماعی و فرهنگی بویژه بین جوانان بالاست. باید صادقانه در روشها و عملکردهای تربیتی و آموزشی خود بازبینی کنیم ….. نباید با محدودیتهای غیر اسلامی؛ جوانان را به سوی انزوا و پرخاشگری سوق بدهیم”.
بدین ترتیب رفسنجانی اعتراف میکند؛ بعد از گذشت ۳۷ سال از عمر نظام ولایت فقیه؛ نتوانسته اند بر طغیان و سرکشی جوانان غلبه کنند و جوانان مطابق آمار و اظهارات خودشان زیر بار روشها و عملکرد های تربیتی و آموزشی نظام نرفته اند و نه تنها به نظام ولایت فقیه تن نداده اند بلکه بقول رفسنجانی بسوی پرخاشگری میروند. منظور رفسنجانی هم از پرخاشگری جوانان در جامعه؛ پرخاشگری در برابر نظام ولایت فقیه و ایستادگی در برابر قوای سرکوبگر آن است.
آخوند حسن روحانی هم که در دهن کجی به ولی فقیه ــ که خواسته بود تا دانشجویان و اساتید غیر انقلابی ( غیر ولائی ) را به دانشگاه راه ندهند ــ؛ میگوید “اینکه دانشجوئی آگاهانه و آزادانه بسمت انقلاب؛ مصالح کشور و اسلام و اخلاق میرود و راه را باور میکند؛ مهم است. باور را مگر میشود با اجبار بوجود آورد ؟ باور باید با آگاهی و آزادی شکل بگیرد. مگر میشود با عینک امنیتی به دانشگاه و دانشجو نگاه کرد”.
روشن است که این مقابله روحانی با خامنه ای نه بخاطر دفاع از آزادی و آگاهی دانشجویان و یا پیشرفت علمی دانشگاه بلکه در راستای جنگ قدرت باندهای درونی نظام میباشد. اما هیچ یک از دو راه حلِ باندهای نظام ــ نه سرکوب و انقباض و نه راه حل سوپاپ اطمینان ــ نمی تواند مانع رشد بحرانهای فزاینده و لاعلاج درون نظام و نهایتا” مانع سرنگونی آن بشود؛ چرا که عنصر اصلی تأثیر گذار و تعیین کننده در صحنه تحولات؛ مردم و جوانان هستند.
یعنی عنصر تعیین کننده نهائی دانشجویان و فارغ التحصیلان جویای کار و ارتش میلیونی جوانان بیکار هستند که خواستار سرنگونی تمامیت این رژیم هستند و هیچ قدرتی نمی تواند پتانسیل آنها را مهار نماید. امروزه اکثریت مردم ایران میخواهند و میدانند که این رژیم باید سرنگون شود؛ ولو اینکه ندانند کی و چگونه و از چه راهی سرنگون میشود ؟ بهمین دلیل است که بمحض دیدن کوچکترین روزنه امیدی به تغییر؛ وارد صحنه میشوند و فعالیت مؤثر نشان میدهند.
رحمانی فضلی وزیر کشور کابینه روحانی میگوید بحران بیکاری و خطر پیامدهای آن را با خامنه ای در میان گذاشته است و او گفته است “ما ۲۰ سال از این مسئله ــ حل بحران بیکاری ــ عقب هستیم و این موضوع را می بایست ۲۰ سال قبل با دقت پیگیری میکردیم”. خامنه ای راست میگوید؛ رژیم مهار اوضاع را از دست داده است و ۲۰ سال از اقدامات بازدارندهِ سرنگونی نظامش عقب میباشد. و ریشه ترس و وحشت ولی فقیه و سران نظام هم همین است که با بحرانی مواجه اند که نه فرصتی برای حل آن دارند و نه در درون این رژیم؛ راهی برای خروج از آن وجود دارد.
این رژیم اگر چه هولناک و رعب آفرین است اما؛ سرنگون شدنی است. ایستادگی و مقاومت در برابر قوای سرکوب؛ اهرم سرکوب را بلا اثر میکند. سرکوب؛ زندان و شکنجه و اعدام نه می تواند علی غیرالنهایه ادامه داشته باشد و سر انجام با اوج گیری جنبش اجتماعی و افزایش تنفر مردم از حاکمیت؛ در نقطه ای بر قدرت سرکوب غلبه می یابد و روند سرنگونی به جریان می افتد.
جامعه ملتهب ایران منتظر فرصتی است تا امواج عمومیِ اعتراضی به حرکت در آید. قیام اجتماعی تنها مسیر ممکن و قابل وصول برای سرنگونی این رژیم است که در افق جامعه ایران قرار دارد. مردان و زنان آزادیخواه کشور بدانند که بقول برتولت برشت ” اگر به آفتاب ــ آزادی؛ نور و روشنائی و ….. ــ پشت کنند؛ تنها سایه ــ سیاهی و ظلمت این رژیم پلید ــ را می بینند”.
۲۶٫۰۷٫۲۰۱۶ ( ۵ مرداد ۱۳۹۵ )