پویان مقدسی: تقوایی پلی میان داستان‌نویسی و سینما است

دوشنبه, 19ام تیر, 1396
اندازه قلم متن


ناصر تقوایی

عکس: پویان مقدسی

محمد تنگستانی

بیستم تیر ماه زادروز ناصر تقوایی، نویسنده و کارگران نامدار ادبیات و سینمای ایران‌ است. در فرهنگ ما ایرانیان، غالبا برای معرفی افراد به‌جا و نابه‌جا از صفت‌های عالی با پسوند «ترین» استفاده می‌شود تا فرد را برتری ببخشد: بهترین… نامی‌ترین… تأثیرگذارترین… به باور من، ناصر تقوایی بدون به کار بردن این صفت‌ها هم در سینما و ادبیات ایران هنرمندی ماندگار، خلاق و بااهمیت است.

این داستان‌نویس، عکاس و فیلم‌ساز هفتاد و شش سال پیش در روستای نهرسعدون از توابع شهرستان آبادان زاده شد.

آغاز کار آقای تقوایی در ابتدا با داستان‌نویسی بود و بعد‌ها با فعالیت در استودیوی فیلم‌سازی ابراهیم گلستان و سپس ساخت اولین فیلم سینمایی‌اش «آرامش در حضور دیگران» و سریال «دایی جان ناپلئون» نوشته ایرج پزشکزاد جایگاه یکی از کارگردان‌های بنام سینمای ایران را کسب کرد. ناصر تقوایی را می‌توان جزو داستان‌نویسان و کارگردانان کم‌کار اما مهم سینما و ادبیات شمرد. ادبیات و اقتباس از آثار ادبی جهان یکی از خصوصیات بارز کارهای سینمایی اوست. طبق گفتگوهای رسانه‌ای پیشین آقای تقوایی، او در پانزده سال اخیر به دلیل سانسور و خفقان هنری فیلم و یا کتابی منتشر نکرده و تنها کارآموزان هنر را در مؤسسات خصوصی آموزش داده است.

ما در ایران وایر به مناسبت زادروز این هنرمند ویژه‌نامه‌ای تهیه کرده‌ایم و سعی داشته‌ایم به آن جنبه‌هایی از هنر و تفکر ناصر تقوایی بپردازیم که تا کنون به آنها کمتر توجه شده است. هنر و سینمای ناصر تقوایی مانند هر فرد نامدار و تاثیرگذاری موافقان و مخالفانی دارد. ما سعی کرده‌ایم دیدگاه‌های مختلف را گردآوری و به شما عرضه کنیم. این مجموعه با دیگر ویژه‌نامه‌هایی که تا کنون برای شما تهیه و منتشر کرده‌ایم تفاوت دیگری هم دارد. اینجا علاوه بر یادداشت‌ها و گفتگو با هنرمندان و صاحب‌نظران چند‌ نسل، شما مخاطبان هم سهیم هستید. در بخش‌هایی از این ویژه‌نامه، نامه‌هایی را که شما خطاب به ناصر تقوایی نوشته و برای ما ارسال کرده‌اید منتشر می‌کنیم. در دومین بخش از این ویژه‌نامه یادداشت پویان مقدسی، ترانه‌سرا و شاعر اتریش را می‌خوانید. آقای مقدسی فارغ‌التحصیل رشته تربیت‌بدنی و علوم ورزشی در مقطع کارشناسی ارشد و از هنرجویان آقای تقوایی در جلسات داستان‌نویسی موسسه کارنامه بوده است.

پویان مقدسی: «ناصر تقوایی» متولد روستایی در اروندکنار و بزرگ شده‌ آبادان است برای همین نمی‌توان ریشه‌های فکری و کاری او را در همان‌جا جست وجو نکرد؛ در همان آبادان دهه‌ ۳۰ رو به آبادی و پر از سالن‌های سینما، آبادان پر از خارجی و پر از ارتباطات گوناگون با غرب.

آبادان به شهری کارگری و ناگهان پر رونق تبدیل شد؛ به آبادان نفت؛ آبادانی که می‌توانست خوراک فرهنگی متفاوتی را برای نوجوانان و جوانانش فراهم کند. تقوایی فرزند این روزهای آن شهر است که ‌کوشید تا حد نهایت از این امکانات استفاده کند، بیاموزد و استعدادهایش را بپروراند. در آبادان زیاد به سینما رفته است. حتی یادش هست جای ثابتی در یکی از سینماهای آن شهر داشته که همیشه همان‌جا می‌نشسته و برخی از مهم‌ترین فیلم‌های زندگی‌اش را دیده است. مجلات می‌آمدند و کتاب‌ها می‌رسیدند و او از هیچ‌کدام ساده عبور نکرده است. می‌گوید در همان سنین نوجوانی، یک دوربین خریده و شروع به عکاسی کرده است.

تمام این ابزارها، امکانات و فضای موجود آن روزگار آبادان و جوش و خروش کودکی و نوجوانی او را به سمت هنر می‌کشاند؛ به سوی نوشتن که آغاز ادبیات است و دوربین عکاسی که سرآغاز سینما است. او با همین امکانات نه چندان وسیع اما کافی آغاز می‌کند و آرام آرام و در سال‌های بعد به نگاه و شیوه‌ متفاوتی در خلق آثارش دست می‌یابد که محصول هم‌زیستی نزدیک ادبیات و سینما در وجود او است.

شاید برای دقیق‌تر شدن در مفهوم این هم‌زیستی میان ادبیات و سینما باید به این نکته اشاره کرد که همان‌طور که تاثیر ادبیات بر سینما غیر قابل انکار است، نمی‌توان تاثیر عمیق سینما بر ادبیات و داستان‌ نویسی در قرن بیستم را هم انکار کرد. با شکل‌گیری سینمای داستانی و با جان گرفتن ذهنیت نویسندگان بر پرده‌ نقره‌ای توسط کارگردانان و سینماگران، تصویر متفاوت و قابل لمس‌تری از داستان‌نویسی در افق دیدگان نویسندگان شکل گرفت. بی‌تردید حضور سینما تاثیراتی عمیق و اساسی بر روی فضاسازی‌، شیوه روایت، جزیی‌نگری، گفت وگونویسی‌ و حتی شخصیت پردازی در داستان نویسی گذاشته است.

تقوایی هم در این میانه از کسانی است که ‌کوشید با توجه به شناخت ویژه‌ای که از سینما و ادبیات به دست آورده بود و هم‌چنین تیزبینی ذاتی خود، دقیقا بر همین تاثیر و هم‌زیستی انگشت بگذارد و تاکید ‌کند و در این میانه، سبک و سیاق مخصوص به خود را بیابد.

چند داستان کوتاه او که در نشریه‌های «آرش»، «اندیشه و هنر» و «هنر و ادبیات جنوب» و نیز یک مجموعه داستانی او که در سال ۴۸ منتشر شده‌اند، همگی با چنین زاویه‌ نگاهی از نظر ساختاری، روایی و حتی نثر هم‌خوانی کامل دارند. وقتی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر به نثر و شیوه‌ روایت داستان‌های کوتاه او نگاه می‌کنیم، ناگهان نویسنده-کارگردانِ پشت میز تحریر نشسته‌ای را می‌بینیم که می‌کوشد با ابزار کلمات، صحنه‌ها و وقایع را آن‌طور که خودش می‌خواهد در ذهن دیده شوند، بنویسد. یا به تعبیر دیگر، صحنه‌ها را با دقت و ظرافت برای ذهن خواننده دکوپاژ ‌کند:«آن‌روز سحر، از اتاق که بیرون آمدم، دورتادور حیاط همه‌ درها بسته و آسمان ابری در حوض سربی کدر بود و صدای خفه‌ لیدا از اطاقش می‌آمد. وقتی رفتم با انگشت بزنم به در، در باز شد و خنده‌ لیدا حیاط را پر کرد و خورشید و چشم بسته آمد تکیه داد به لنگه‌ در. غر می‌زد. خواب بیدار هلش دادم لب حوض کوچک کاشی. گفتم: بجم، دیر شده.»

همین یک پاراگراف از شروع داستان «روز بد» از مجموعه داستان «تابستان همان سال»، نمونه‌ خوبی برای تحلیل این شیوه تقوایی است. ما در اولین جمله‌ با یک تصویر باز (لانگ شات) و هم‎چنین در حال حرکت (پان) از یک حیاط قدیمی، با حوضی در میانه و درهای بسته‌ اتاق‌ها در اطراف روبه رو می‌شویم که صدای خنده‌ خفه‌ زنی در آن شنیده می‌شود؛ یک نمای شناسایی با بیان جزییات کوچکی چون تصویر آسمان ابری در حوض، یا شکل دایره‌ای یا مربع حیاط و درهای بسته‌ای که دور تا دور آن قرار دارند. جمله‌ بعد اما با یک تصویر بسته (کلوز آپ) شکل می‌گیرد؛ انگشت راوی که می‌خواهد در بزند اما در باز می‌شود و صدای زن که از خفگی در می‌آید و می‌پیچد توی حیاط. تصویر بعد، تصویر متوسطی (مدیوم شات) از خورشید است که از توی تاریکی، چشم بسته می‌آید و به چارچوب در تکیه می‌دهد و نق می‌زند. سپس یک تصویر باز (لانگ شات) که راوی خورشید را هل می‌دهد به سمت حوض وسط حیاط. در نهایت هم یک دیالوگ کوتاه به زبان عامیانه و نمایشی که از دهان راوی بیرون می‌آید را می شنویم.

ما با همین الگو می‌توانیم تمام داستان‌های این مجموعه را چیدمان تصویری کنیم و حتی روی پرده‌ نقره‌ای ذهنی خود، روایت را آن‌طور ببینیم که تقوایی می‌خواهد. تقوایی تمام اندازه‌ نماها و حتی زاویه‌ دوربین را با نثر و شیوه‌ یک روایی‌ که برگزیده، به خواننده منتقل می‌کند. او بسیار به ندرت وارد ذهن آدم‌های داستان‌هایش می‌شود و می‌کوشد نمایش‎گر عمل‌ها و عکس‌العمل‌های شخصیت‌هایش در موقعیت‌های گوناگون باشد تا توصیف‌گر ذهنیت یا شخصیت آن ها. این شیوه‌ روایت، گفت وگو نویسی‌ها، استفاده از فضاسازی و صداهای خارج از قاب، روده درازی و حرافی‌ نکردن‌ها، به مخاطب فرصت درک و دریافت دادن‌ها، غیر مستقیم حرف زدن‌ها، همه و همه همان نقطه‌ اشتراک و پیوند ادبیات مدرن و سینما است که تقوایی در ابتدای راهش درک کرده و به عنوان یک ابزار یا شیوه‌ روایی در داستان نویسی به کار گرفته است.

تردیدی نیست که اهمیت تنها مجموعه داستان او که خیلی‌ها از آن به عنوان یکی از نمونه‌های کم‏یاب ادبیات کارگری ایران حرف زده‌اند، همین انتخاب درست و ویژه‌ ساختار، فرم روایی و نثر روان و درست آن است که به آن ارزشی دو چندان بخشیده است.

این پیوند پس از سفر تقوایی از ادبیات به سینما در اواسط دهه ۴۰، نه تنها بریده نمی‌شود که حتی بسیار مستحکم‌تر می‌شود. او در ادامه و تا امروز، شش فیلم بلند داستانی و یک سریال ساخته است که چهار‌تای آن‌ها اقتباس‌هایی مستقیم از آثار «غلامحسین ساعدی» (آرامش در حضور دیگران)، «میکا والتاری» (باتلاق)، «ایرج پزشکزاد» (دایی جان ناپلئون) و «ارنست همینگوی» (داشتن و نداشتن) هستند و همه‌ آن‌ها‌ نمونه‌هایی به یاد ماندنی و منحصر به فرد در تاریخ سینما و تلویزیون ایران به حساب می‌آیند. آثار اقتباسی او اگر در بدبینانه‌ترین حالت، چیزی به اصل اثر نیافزوده باشند، به هیچ وجه چیزی هم از آن‌ها نکاسته‌اند‌ و نسخه‌های سینمایی‌ قابل دفاع و ارزشمند محسوب می‌شوند.
او با تمام تجربیاتی که در داستان نویسی و سینما به دست آورده است، می‌کوشد پیوند دهنده‌ مستمر و پیش‌رو این دو هنر متفاوت به یک‌دیگر باشد و در گامی فراتر، تلاش می‌کند حرفه‌ فیلم‎نامه‌نویسی را در سینمای ایران به حرفه‌ای مستقل و مهم ارتقا دهد. شما اگر سری به متن فیلم‎نامه‌های تقوایی بزنید، به روشنی با متونی تخصصی و دقیق روبه رو خواهید شد که با دقت، ظرافت و توجه ویژه به فرم و محتوا زبان نوشته شده‌اند و تنها مخلوط سر هم بندی شده‌ای از توصیف‌های صحنه و دیالوگ‌ها نیستند. دو فیلم‎نامه‌ «کاغذ بی‌خط» و «چای تلخ» (اثر نیمه‌کاره مانده‌ تقوایی بر اساس داستانی از «سامرست موام» توسط نشر «توفیق آفرین») در تهران منتشر شده‌اند و قابل بررسی هستند.

ناصر تقوایی اما در سال‌های طولانی دوری از فیلم‎سازی به دلایل معلوم، فصل تازه‌ای از اشاعه‌ این نوع نگاه به ادبیات و سینما را در قالب کلاس‌های فیلم‌نامه نویسی‌ خود پی گرفته و سال‌ها است با سخت‌کوشی و سخت‌گیری‌ مثال زدنی، تلاش می‌کند دست‎آورد بزرگ خود در طول یک عمر آموختن و ساختن را به جوانان مشتاق با شیوه‌ای درست و اساسی منتقل کند. او در مورد واژه به واژه نوشته شده در فیلم‌نامه‌های شاگردانش حساس است و ساعت‌های طولانی از کلاس را صرف آموزش درست نوشتن و حذف جملات زائد و کلمات اضافه می‌کند. ساعت‌ها وقت می‌گذارد تا شاگردانش بتوانند به داستان نویسی، شخصیت پردازی، فضا سازی و گفت وگو نویسی درست نزدیک شوند. تقوایی همه‌ این شیوه‌ها را با ترغیب شاگردان به پیوند با ادبیات در آن‌ها تقویت می‌کند. در کلاس‌های فیلم‌نامه نویسی او فیلمی پخش نمی‌شود اما داستان‌های خوب زیادی در آن ها خوانده و پیشنهاد می‌شود. داستان‌هایی که قرار است شاگردان را با شیوه‌های گوناگون داستان‌گویی، فرم، زبان و شخصیت پردازی آشنا کنند و این علاقه مندان جوان را از فیلم‌ دیدن‌های صرف، به کشف دوباره‌ ادبیات و پیوند ناگسستنی ‌آن با سینما ترغیب کنند. این عشق و شناخت دو سویه‌ و ریشه‌دار به ادبیات و سینما و پل استوار و همیشگی این دو در آثار تقوایی، به او و ساخته‌هایش جایگاه و ارزش ویژه‌ای را بخشیده که به اذعان بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر، منحصر به فرد است.
از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.