سهیل بیرقی کارگردان فیلم “من” معتقد است بین ایجاد فضای امنیتی و گسترش پارانوئید یک رابطه مستقیم و دو طرفه وجود دارد.
سهیل بیرقی کارگردان جوان سینمای ایران بعد از سالها دستیاری و همکاری با کارگردانهایی همچون رسول صدرعاملی، بهرام توکلی و عبدالرضا کاهانی؛ اولین فیلم بلند خود را به نام “من” کارگردانی کرده است. فیلمی که هم در جشنواره فیلم فجر و هم اکران با استقبال همراه شد.
گفتوگوی ایلنا با او و سعید خانی تهیهکننده فیلم را بخوانید.
مدیون کاهانی در سینما هستم اما فیلم “من” مستقل است
شما بعد از چند سال دستیاری، من را ساختید. بهنظر میرسد این فیلم کمی شبیه فیلمسازی به سبک کاهانی است؟
بیرقی: قطعاً من مدیون کاهانی هستم زیرا این باور که باید هرچه زودتر فیلم بسازم؛ توسط کاهانی در من ایجاد شد. البته من با کارگردانهای دیگری هم کار کردم اما هیچکدام تاثیری را که کاهانی روی من گذاشت؛ نداشتند و این کاهانی بود که رویای مرا جدی گرفت و بانی اصلی ساخت این فیلم هم کاهانی بود. اما زمانی که پروسه فیلمسازی بهصورت آگاهانه آغاز شد کاهانی عمداً خودش را از پروسه ساخت فیلم کنار کشید. گرچه نظراتش را به من میگفت و انتقاداتش را هم مطرح میکرد اما اینکه تأثیر مستقیمی روی فیلم بگذارد اصلاً اینگونه نبود و خودش آگاهانه از فیلم کنار رفت. من هم فیلم را با نگاهی ساختم که با تماشاگر ارتباط برقرار کند.
آدمها بیشتر از ثروت دنبال قدرت هستند
کل فیلم درباره مفهوم قدرت است و داستان طوری پیش میرود که انگار افرادی در جامعه هستند قدرت را فقط برای قدرت میخواهند؟
بیرقی: دقیقاً درست است قطعاً آدمهای قدرتطلبی حضور دارند که باهوش هستند و قدرت را برای خود میخواهند و فیلم درباره یکی از این افراد است با این تفاوت که او نمیخواهد جلب توجه کند بلکه میخواهد شبیه مردم باشد. اینکه یک فردی از همه افراد باهوشتر است و کار بلد است؛ استارت اولیه این فیلم است. امروز آدمها بیشتر از ثروت به دنبال قدرت هستند و آذر (لیلا حاتمی) در این فیلم نماد کسی است که از همه باهوشتر است و میتواند قدرت بیشتری داشته باشد اما ما در این فیلم کاری کردیم که از کلیشه شدن جلوگیری شود و آن این بود که این فرد هیچ بادیگاردی نداشت و مانند سایر فیلمها برای خودش گروه و دسته مشخصی نداشت.
آذر اگر نمیخواهد از قدرت برای رفاه استفاده کند پس برای چه دنبال قدرت است؟
بیرقی: آذر خودش را از همه بهتر میداند به همین دلیل معتقد است که باید همه نیازمند او باشند و این اوست که همه چیز را تعیین میکند به همین دلیل اسم فیلم من است زیرا این فقط آذر است که تعیینکننده همه مسائل است. در فیلم همه دنبال آذر هستند و همین مساله نشان میدهد او از همه مهمتر است.
اما آذر هیچ لذتی از قدرت نمیبرد و این سؤال برای تماشاگر بوجود میآید که چرا او دنبال کسب قدرت بیشتر است؟
بیرقی: آذر یک خلأ روانی دارد که برای خروج از آن قدرتطلب است. یک عقده روانی دارد که میخواهد برتر باشد و حس برتربینی داشته باشد درنتیجه به دنبال قدرت میرود. به اضافه آنکه به دنبال قدرت رفتن برای او ایجاد سرگرمی میکند و از زندگی یکنواخت خارج میشود. هر جنگی در فیلم و هر درگیری که با افراد پیدا میکند؛ زندگی را برایش جذاب میکند. او زنی است که زندگی برایش در جنگ شکل میگیرد و قدرت را برای ذات خود قدرت میخواهد.
یعنی آذر نماد افرادی است که حریصانه به دنبال قدرتطلبی هستند؟
بیرقی: هر آدمی بالقوه در ذات خود این غریزه را دارد که از نیازمند کردن دیگران به خودش لذت ببرد. برخی این غریزه را سرکوب میکنند برخی به آن کم بها میدهند و برخی سعی میکنند آن را مهار کنند اما آذر کسی است که این مساله را تقویت میکند و فقط قدرت را برای قدرت میخواهد و لذت میبرد که همه به وی التماس کنند و همین مساله که وی در جایگاهی قرار دارد که دیگران قرار ندارند؛ برایش لذتبخشتر از این است که به دنبال مسائل ظاهری کسب قدرت باشد.
چرا به دلایل اصلی رفتار آذر نپرداختید و نشان ندادید چرا او به چنین شخصیت قدرتطلبی تبدیل شده؟
بیرقی: نشان دادن هر گذشتهای از آذر باعث کشته شدن شخصیت آذر در فیلم میشد از طرف دیگر همه ما با هر گذشته و ویژگیای قابلیت این را داریم که تبدیل به شخصیتی مانند آذر در فیلم “من” شویم. مثلاً اگر ما شخصیت دختری را تعریف میکردیم که به او تجاوز شده یا در خانه مشکلاتی داشته و بعد به سمت قدرتطلبی حرکت کرده؛ آذر را تبدیل به یک فرد کلیشهای میکرد و جامعیت را از او میگرفت و آن را فقط به یک گروه خاص منصوب میکرد.
آیا نمونه بیرونی از شخصیت آذر را به شکل عینی دیده بودید؟
بیرقی: به شکلی که فردی را ببینم و بخواهم او را مستند بسازم نبود اما در بررسیهایم به افرادی رسیدم که برتریهایی دارند و به دنبال این هستند که دیگران را به خود نیازمند کنند. این افراد هرچند موفق هستند اما دارای بیماری روانی هستند و عقده و خلأهایی دارند.
شخصیت آذر هرچند قدرتمند است اما تبدیل به یک آدم کار راهانداز (کارچاقکن) نمیشود زیرا کسی که کار راهانداز است به منافع مادی توجه میکند؟
بیرقی: شخصیت آذر بیشتر از آنکه به دنبال حل کارهای دیگران باشد یک سیاستمدار است و به بهانه راهاندازی کار دیگران با افرادی که به وی نیاز دارند؛ بازی میکند و سرگرم میشود. او از این بازی لذت میبرد زیرا او را از زندگی تکراری خارج میکند.
پارانوئیدها به هیچکس اعتماد ندارند
هرچند آذر قدرتمند اصلی فیلم است اما تمام افرادی که با او در ارتباطند هم میخواهند از او سوءاستفاده کنند اما قدرتش را ندارند؟
بیرقی: صادقانهترین فرد در بین این آدمها آذر است به همین دلیل ما فکر میکنیم او سیاستمدار است. او برخلاف حرفهای کسانی که به وی مشورت میدهند؛ عمل میکند زیرا تبدیل به یک شخصیت پارانوئید شده و وقتی فردی پارانوئید میشود؛ دیگر به هیچ فردی اعتماد ندارد و بدبینی افراطی سراغش میآید.
شخصیتهایی مانند آذر که بهنوعی پدرخوانده هستند و قدرتی دارند سعی میکنند قدرتشان را حفظ کنند و محافظهکار هم باشند اما آذر اینگونه نیست. او در یکی دو صحنه فیلم برخلاف مشورتهای نیروهای امنیتی عمل میکند. چرا؟
بیرقی: دقیقاً درست است. هدف آذر حفظ قدرت نیست بلکه او به دنبال جنگیدن است و از جنگیدن لذت میبرد حتی اگر در این جنگ نابود شود و معتقد است یا باید برنده شود یا نابود. اگر او دنبال حفظ قدرت یا محافظهکاری بود بعد از شنیدن توصیههای نیروهای امنیتی کشور را ترک میکرد اما بعداز حساس شدن آنها تازه داستان برای او شروع میشود و به سمت جنگ میرود و درست جلوی چشم آنها شروع به گربهرقصانی میکند. در پایان فیلم هم میبینیم که حق داشته بیاعتماد باشد زیرا درست از کسی که کمی به او اعتماد کرده؛ ضربه میخورد.
درست است که آذر از فردی که به او اعتماد کرده ضربه میخورد (امیر جدیدی) اما انگار خود آذر میدانسته این شخص از نیروهای امنیتی است و باز به او اعتماد میکند؟
بیرقی: من از سکانسی که این دو نفر با هم ناهار میخورند این حس را در فیلم پررنگ کردهام که انگار آذر میداند که شخصیت مقابلش جزو نیروهای امنیتی است و این فرصت را به تماشاگر میدهم تا متوجه شود روزی این شخصیت نیز به آذر خیانت میکند. از اینجا آذر متوجه میشود که در حال باخت بازی است ولی تلاش میکند آنگونه که دوست دارد بازی را واگذار کند و ترجیح میدهد به فردی ببازد که کمی به او علاقه دارد بجای آنکه بازی را به کسی واگذار کند که اصلاً دوستش ندارد.
در آخر قهرمان فیلم شکست میخورد؟
بیرقی: پایانبندی و زیبایی فیلم نیز برای من همین جاست یعنی قهرمانی که خود فیلم به آن شکل داده در پایان فیلم میشکند و کسی که در طول فیلم به هیچکس توجه نمیکرد و جواب کسی را نمیداد؛ آخر فیلم به گریه میافتد.
نظام امنیتی همیشه از ما قویتر است
این پایانبندی این مفهوم را منتقل میکند که ما هر چقدر قویتر باشیم باز از ما قویتر وجود دارد و نظام امنیتی از ما قویتر است؟
بیرقی: تم فیلم هم همین است و آنها همیشه از ما قویتر هستند و یک سلول زنده در یک پیکره مرده زود از بین میرود و سیستمهای امنیتی در فیلم از آذر قویتر هستند و با استفاده از نزدیکترین آدم به او ضربه میزنند.
فیلم از لحاظ پلیسی و امنیتی و اطلاعاتی دارای نکات خوب و درستی است آیا در زمان نگارش فیلمنامه درباره چنین مسائلی تحقیق کرده بودید یا از مشاوران امنیتی بهره جسته بودید؟
بیرقی: قبل از آنکه درباره مسائل امنیتی تحقیق کنیم به زندگی افراد پارانوئید توجه داشتم زیرا آدمهای پارانوئید به همه چیز به دیده شک نگاه میکنند و دائم تصور میکنند فردی دنبال آنهاست. البته درباره بخشهای امنیتی نیز از کسانی که ارتباطی به این کارها داشتند؛ سؤال میکردم.
فضاهای امنیتی باعث رشد پارانوئیدها میشود
آیا پارانوئید بودن باعث میشود افراد به مسائل به دیده امنیتی نگاه کنند یا مساله برعکس است؟
بیرقی: هر دو مساله درست است. یعنی هر فضای امنیتی یک ریشه پارانوئیدی دارد و ایجاد فضای امنیتی باعث رشد پارانوئید در افراد میشود. از طرف دیگر داشتن پارانوئید باعث میشود ما بهصورت بدبینانه و امنیتی با مسائل برخورد کنیم. امروز همه ما به یک شکلی دچار پارانوئید هستیم اما درصد و میزان آن در افراد متفاوت است. حتی این مساله در خصوصیترین مسائل عاطفی بین یک زن و شوهر نیز وجود دارد و علت اصلی آن این است که ما در فضای ذهنی خود زندگی میکنیم و ریشه در محدودیتهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی دارد.
قهرمان فیلم یک زن است اگر قهرمان فیلم مرد بود آیا بهنظر شما فیلم همین تاثیرگذاری را داشت؟
بیرقی: اگر قرار بود قهرمان فیلم مرد باشد فیلم اصلاً ساخته نمیشد زیرا اینکه شخصیت قهرمان زن است به دلیل جذابیت و رفتارهای غیرمتعارفی که دارد کمک زیادی به فیلم میکند. کاری که آذر میکند کاملاً مردانه است اما هر مردی نمیتواند این کار را انجام دهد.
آذر در فیلم شخصیت قدرتمندی است اما بخشی از موفقیتش به دلیل احمق بودن اطرافیان و متشریانش است چقدر این گزاره را قبول دارید؟
بیرقی: دقیقاً درست است. رفتاری که آذر میکند نوعی انتقامگیری است یعنی به دلیل هوشی که دارد از دیگران که این هوش را ندارند انتقام میگیرد و به دلیل آنکه خودش را برتر میبیند و خودشیفتگی افراطی دارد. او میخواهد انتقام داشتههای خود را از نداشتههای دیگران بگیرد و همین مساله او را بیرحم میکند و اطرافیانش باید تاوان هوش و توانایی آذر را بدهند.
طراحی صحنه و نوع رنگپردازی طوریست که تماشاچی فقط روی آذر متمرکز باشد. از رنگ در فیلم استفاده نکردهاید و فیلم کاملاً فضای سردی دارد؟
بیرقی: طراحی صحنه و نور و نوع میزانسنها در فیلم از مینیمال بودن داستان فیلم نشأت میگیرد. فیلم یک داستان مینیمال را روایت میکند که این ایده در همه موارد فیلم چه در زمان ساخت و چه در زمان اکران رعایت شده است. ما در این فیلم فقط میخواستیم واقعیتنگاری کنیم و اصلاً علاقهای نداشتیم قصهپردازی و داستانگویی مفصل داشته باشیم. قرار بود کسالت زندگی روزمره آذر را در فیلم نشان دهیم به همین دلیل اصلاً به سمت رنگپردازی و نورپردازی گرم حرکت نکردیم.
به جز لیلا حاتمی آیا سایر بازیگران نیز اولین انتخاب بودند؟
بیرقی: همه بازیگران به عنوان اولین انتخاب بودند و خوشحالم که قبول کردند در فیلم بازی کنند. به جز نقش پسری به نام مجتبی که به دنبال معافیت از سربازی بود (علی منصور) و به دنبال شخصیتی بودم که بیننده از وی خاطره ذهنی نداشته باشد. بهنوش بختیاری نیز بازیگر خوبی است که بانمک است اما در فیلم سعی نمیکند تماشاگر را بخنداند.
آذر با هیچکدام از اطرافیانش درگیری فیزیکی پیدا نمیکند و فقط با ملیحه زنی که به دنبال گرفتن زمین از دولت است (بهنوش بختیاری) درگیر میشود؟
بیرقی: به دلیل آنکه آذر با ملیحه تضاد ایدئولوژیک دارد و زمانی که آذر را مسخره میکند به آذر برمیخورد و انگار دو طبقه از جامعه در سکانس درگیری به جان هم افتادند.
با محدودیت نمایش فیلم برای زیر ۱۵ سالهها موافق بودم
آقای خانی شما همیشه از فیلمسازان اول حمایت کردید چگونه شد که در فیلم من سرمایهگذاری کردید؟
خانی: در زمان ساخت فیلم استراحت مطلق عبدالرضا کاهانی معتقد بود که سهیل بیرقی دستیارش باید به صورت مستقل کار کند و فیلم بسازد. بعد از پایان آن فیلم جلساتی برگزار کردیم و بر سر مسائل مالی به تفاهم رسیدیم و بهصورت یک کار تیمی فیلم را ساختیم البته فیلمنامه را خیلی دوست داشتم زیرا فیلم یک قهرمان داشت.
چرا ارشاد اعلام کرد تماشای فیلم برای افراد زیر ۱۵ سال ممنوع است؟
خانی: اصولاً ارشاد دلیل این درجهبندی را اعلام نمیکند اما خود من با این درجهبندی موافق بودم زیرا معتقدم باید فیلمها به سمتی حرکت کند که برای مخاطبین خاص به نمایش دربیاید. هر چند فیلم برای افراد زیر ۱۵ سال مشکلی ندارد اما شاید باتوجه به شکل فیلمنامه کمی درک آن مشکل باشد.