نکبت حجاب

سه شنبه, 13ام مهر, 1395
اندازه قلم متن

hejab-dokhtaran-javan

حجاب نکبت است، چه از نوع «داوطلبانه» و چه از نوع اجبارى اش. داوطلبانه؟! کدام داوطلبانه؟! دختر بچه را از سنین کم با ترس و توبیخ و فریب و شبیه بزرگ تر ها کردن و تشویق و ترغیب و شیوه هاى رذیلانه ى دیگر، به حجاب عادت مى دهند، بعد که او در ایام بزرگسالى حجاب بر سر کرد، و ترس داشت از بى حجاب بودن، و احساس ناراحتى کرد از یک تکه پارچه بر سر نکردن، نامش را مى گذارند، حجاب بر سر کردنِ داوطلبانه و به میلِ خودِ شخص!

شما همین دختر بچه را در اروپا پرورش دهید، و او را تطمیع و تهدید نکنید و او را از آتش جهنم نترسانید و او را به بهشت برین وعده ندهید و او را شبیه به مادر و مادر بزرگ اش نکنید و با روش اداى بزرگ تر ها را در آوردن او را فریب ندهید… آیا باز او در بزرگسالى حجاب بر سر خواهد کرد؟!

مى گویند ما مومنیم. بسیار عالى ست. با ایمان شما کارى نیست. حتى با حجاب شماى بزرگسال کارى نیست. ولى با کودک و نوجوان نه. اگر قرار بر انتخاب است و داوطلب چیزى شدن، «باید»، «باید»، «باید» او را تا زمان رشد و رسیدن به سن قانونى آزاد بگذارید و انتخاب حجاب را بر عهده ى خودش قرار دهید.

تصور کنید، در یک کشور اروپایى، پدر مادرى،دختر بچه شان را در قفس انداخته اند و او را در خیابان مى گردانند! آن ها مى گویند این بچه ى ماست و ما هر طور دلمان بخواهد او را تربیت مى کنیم! دختر بچه هم از شوق عجیب بودن و موردِ توجه مردم قرار گرفتن، در داخل قفس مى خندد و بازیگوشى مى کند. به نظر مى آید که او هم راضى ست!

اما واکنش مردم و ماموران قانون در برابر این پدر و مادر و دخترِ در قفس چه خواهد بود؟ بى شک او را از قفس بیرون خواهند آورد و از دست پدر مادرى این چنین نجات خواهند داد.

حال همین دختر بچه بزرگ شده است و توسط پدرش یا برادرش یا همسرش در قفس به این سو و آن سو برده مى شود. خیلى هم خوشحال و راضى ست که در قفس دست مردِ غیر خودى به او نخواهد رسید. در قفس به او تعرض نخواهد شد. در قفس از او انتظارات بى شرمانه نخواهند داشت. اصلا هیچ یک از این ها هم نباشد، خودِ دختر راضى ست. خوشحال است. خواهان قفس است…

نه. به این انتخاب، انتخاب داوطلبانه نمى گویند. به این کار، عادت دادن شخص از طریق تکرار مى گویند. مانند زنان ناحیه اى از چین، که در گذشته، از کودکى پایشان را به زور در کفش هاى تنگ مى کردند تا پا، به شکلى که فرهنگ جامعه معتقد است کوچک و زیبا شود!

kuchek-kardan-paye-zanan-dar-chin

مثل زنان گردن زرافه اى تایلند، که از کودکى بر گردن آن ها حلقه انداخته مى شود و در فواصل زمانى معین بر تعداد این حلقه ها افزوده مى شود و گردنِ زن، به شکل غیر طبیعى، بلند و کشیده مى شود -که البته بدون آن حلقه ها توان کشیدن بار سر را ندارد و به یک طرف خم مى شود- و به این کار، در فرهنگِ آن منطقه، مى گویند زیبا شدن و زیبا کردن زن! در سنین بزرگسالى هم زن لابد خوشحال است که مانند زنانِ دیگرِ جامعه ى خود است.

zanan-tailand-halghe-bar-gardan

اگر این روش ها را در کشورهایى با فرهنگ عقب مانده و استبدادى ناچار باید تحمل کرد، در کشورهاى آزاد اما، قانون باید به داد کودکان و افراد کم سن و سال برسد و آن ها را از تهدید و تطمیع و تحمیق خانواده نجات دهد. بگذارد کودک به رشد طبیعى و معقول خود ادامه دهد آن گاه در سن قانونى به هر راه که خواست برود.

حجاب داوطلبانه، به رغم ظاهرِ داوطلبانه اش، زورى ست. دستى قوى و نامرئى حجاب را بر سر زن و دختر بچه نگه مى دارد. این دست را باید برید. اندیشمندان و نویسندگان و شعراى بزرگ ما، چه شعرها که در باره ى نکبت حجاب نگفته اند. حجاب، عامل عقب ماندگى ست. یاوه گویى هایى از قبیل ببینید دختران ما با حجاب در ورزش و تحصیل و غیره چه مى کنند و چه رکوردها مى زنند براى فریب و تحمیق است. آن که حجاب بر سر دارد، اگر آزاد باشد، توانایى بیش از آن چه با حجاب مى کند خواهد داشت.

ابوالقاسم خان لاهوتى، چه زیبا مى گفت:
ترک چادر کن و مکتب برو و درس بخوان!
شاخه جهل ندارد ثمری جز ادبار.
دانش آموز و ز اوضاع جهان آگه شو!
وین نقاب سیه از چهره روشن بردار!

یا ایرج میرزاى روشن اندیش ما که مى گفت:
چو زن تعلیم دید و دانش آموخت
رواق جانْ به نورِ بینش افروخت!
به هیچ افسون ز عصمت برنگردد
به دریا گر بیفتد تر نگردد!
چو خور بر عالمی پرتو فشاند
ولی خود از تعرض دور ماند!
زن رفته « کولژ» دیده «فاکولته»
اگر آید به پیش تو «دکولته»
چو در وی عفت و آزرم بینی
تو هم در وی به چشم شرم بینی.
تمنای غلط از وی محال است،
خیال بد در او کردن خیال است!

زنان قدیمى و با حجاب ما، آن ها که نکبت حجاب را مى شناختند و خود در زندان حجاب رشد کرده بودند، تلاش مى کردند فرزندانشان گرفتار این زندان مخوف و نامرئى نشوند. آن ها حجاب خود را به فرزندان شان تحمیل نمى کردند. آرزوى آن ها درس خواندن و مفید واقع شدن دختر در جامعه بود. زن هاى مهربانى که همه ى ما در خانواده هایمان چند تایشان را داشتیم یا داریم. اگر کسى بگوید که چنین نوشته هایى توهین به این زنان است، یاوه مى گوید. کسى با حجاب آنان کارى ندارد.

اما آنان که دم از آزادى مى زنند، و خواستارِ حجاب سر کردن «دمکراتیک»ند، و معتقدند که همان طور که نباید بر داشتن حجاب اصرار داشت، نباید بر نداشتن آن هم اصرار داشت، این نامش آزادى و اختیار نیست. داشتن حجاب با نداشتن حجاب تفاوت بسیار دارد. حجابى را که اسارت و نکبت از آن مى بارد، نمى توان با نداشتن حجاب یکسان دانست، همان طور که نمى توان گردش آزادانه ى دختر را با گردش «آزادانه»ى او در داخل قفس یکسان دانست.

از: گویا

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها: ,

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.