مجید محمدی: «اقتصاد مقاومتی» یا چگونه حکومت مردم را به فقر عادت می‌دهد

جمعه, 20ام بهمن, 1396
اندازه قلم متن

فرداکاتور–طرح از شاهرخ حیدری

پس از اعتراضات دی ۹۶ دوباره مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی در فضای ایران پدیدار شد، هم از سوی مقامات نظامی و امنیتی و هم از طرف اعضای دیوانسالاری دینی. مقامات جمهوری اسلامی با فرافکنی اعتراضات را به اعتراضات معیشتی تقلیل داده و (با نظرسنجی های سفارشی) بعد داروی کهنه و قلابی خود را برای آن تجویز می کنند.

مقامات امنیتی و نظامی که نارضایی‌های معیشتی و ناکارآمدی حکومت را نمی توانند انکار کنند مشکلات اقتصادی را به سیاست‌های دولت روحانی ارتباط داده و دولت را برای بی‌توجهی به اقتصاد مقاومتی مد نظر خامنه‌ای سرزنش می کنند: “ضلع دوم مثلت حادثه اخیر.. رعایت نکردن مسائل اقتصاد مقاومتی [است] که بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است.” (غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، الف ۱۰ بهمن ۱۳۹۶) ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور نیز در خطبه‌های نماز در ۱۵ دی ۱۳۹۶ بر اساس دستورالعملی که از ستاد مرکزی نماز جمعه در تهران صادر شده بود راه حل خروج از “فتنه‌ی ۹۶” را عمل به سیاست‌های اقتصاد مقاومتی رهبر معرفی کردند.

وقتی خامنه‌ای و فرماندهان نظامی و منصوبان وی در نهادها از اقتصاد مقاومتی سخن می گویند چه تصوری از این موضوع دارند؟ اقتصاد مقاومتی در منظر حاکمان جمهوری اسلامی چیست و چه چیزی نیست؟ آیا اقتصاد مقاومتی مد نظر حاکمان می تواند به مطالبات مردم پاسخ دهد؟ چیستی اقتصاد مقاومتی از منظر خامنه‌ای و وفادارانش را در پنج وجه توضیح می دهم.

عادت دادن مردم به فقر

اقتصاد مقاومتی تنها وجهی که ندارد وجه سیاستگزاری اقتصادی است. اگر این امر صرفا وجه سیاستگزاری اقتصادی داشت باید آن را به اقتصاد دانان واگذار می کردیم.

طرح و بحث از اقتصاد مقاومتی بخشی از مهندسی اجتماعی و فرهنگی حکومت است.

مهم‌ترین وجه اقتصاد مقاومتی وجه “مهندسی معیشتی” آن است یعنی عادت دادن ذهنی مردم به فقر با ذکر همیشگی توطئه‌های دشمنان و تحریم‌ها و این که “نمی گذارند.” مشکلی که حکومت با اکثر مردم دارد آن است که آنها با سطح زندگی‌ای که حکومت برای آنها تعریف کرده (نان بخور و نمیر، مسکن در حد سرپناه و بیغوله یا قوطی به قول حسن روحانی، و نیازمند به مواد غذایی تا حد حضور در مراسم دینی با بودجه‌ی شهرداری‌ها و دولت برای رفع آن نیازها) خو نگرفته‌اند. خامنه‌ای از دولت انتظار دارد که با برنامه‌های مختلف زمینه‌ی این خوگیری را فراهم کند. او اقتصاد مقاومتی را این گونه تعریف می کند: “اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی‌ها و خصومت‌های شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد.” (۱۶ مرداد ۱۳۹۱) در شرایط تحریم مردم باید به هرچه کمتر قانع باشند تا معیشت حاکمان همچنان شکوفا باشد و ثروت و درآمد آنها رشد کند و هزینه‌های سازمان سرکوب و ماشین مداخلات خارجی فراهم شود.

خامنه‌ای انتظار دارد که با اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مردم عادی کمتر مصرف کنند: “مسئله‌ی مدیریت مصرف یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاه‌های دولتی، هم دستگاه‌های غیر دولتی، هم آحاد مردم و خانواده‌ها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است. امروز پرهیز از اسراف و ملاحظه‌ی تعادل در مصرف بلاشک در مقابل دشمن یک حرکت جهادی است؛ انسان می تواند ادعا کند که این اجر جهاد فی سبیل اللّه را دارد.” (۳ مرداد ۱۳۹۱) اما عملا حکومت و دولت که همه‌ی منابع عمومی کشور را در اختیار دارند و بی‌رویه مصرف و هزینه می کنند هیچ اقدامی برای کاهش اسراف و تبدذیر انجام نداده‌اند. نتیجه آن است که مردم عادی باید بیشتر تحت فشار قرار بگیرند.

پایین آوردن انتظارات

مشکل اصلی حکومت انتظارات مردم است. مقامات می خواهند مردم چشمشان را بر روی نحوه ی زندگی دیگر ملت‌ها (نه دانمارک و نروژ و سوئیس بلکه ترکیه و امارات) ببندند و به هر آنچه حکومت برای آنها تعریف کرده قانع باشند. مشکل مقامات نظامی و امنیتی این است که انتظارات مردم بعد از واریز شدن ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد کشور به خزانه در پی برجام بالا رفته است: “موضوع برجام سبب افزایش انتظارات مردم در جامعه شده است.” (نماینده ولی فقیه در سپاه صاحب الامر، تسنیم ۲۴ شهریور ۱۳۹۵)

پذیراندن امتیازات قشر حاکم

در شرایط فشار و تحریم حتی یکی از امتیازات قشر حاکم کاهش نیافت، اختلاس‌ها کمتر نشد، سفرهای خارجی کاهش نیافت، واگذاری امکانات دولتی به بهای اندک و با وام‌های کم بهره به خودی‌ها متوقف نشد و دلارهای نفتی کمتری به نهادهای دینی داده نشد. پس از برجام اما هیچ اقدام تازه‌ای برای بهبود کیفیت تغذیه، بهداشت، مسکن و آموزش، و حمل و نقل عمومی صورت نگرفت. در طی چهار دهه هیچگاه از امتیازات قشر حاکم زده نشده است. بدین ترتیب اقتصاد مقاومتی عملا یعنی مردم امتیازات قشر حاکم (همه از منابع عمومی) را عطیه‌ای الهی و ابدی برای آنها بدانند و صدایشان هم بلند نشود.

انزوای اقتصادی

همه‌ی کسانی که از تعبیر اقتصاد مقاومتی دفاع کرده‌اند از عادی سازی روابط اقتصادی با دنیای خارج پرهیز داده‌اند. آنها با ادغام اقتصاد کشور در اقتصاد بازار در دنیا و امکان مشارکت عمومی بدون کسب اجازه از حکومت مخالف‌اند. اقتصاد مقاومتی از سوی کسی مطرح می شود که همه‌ی نهادهای تحت نظرش در کار واردات و صادرات با دنیا هستند و از این دادوستدها منتفع می شوند. تجارت آزاد بد است اگر منافعش به جیب دیوانسالاری دینی و نظامی ریخته نشود. خامنه‌ای در حالی بر تولید داخلی به عنوان یکی از مولفه‌های اقتصاد مقاومتی تاکید می کند که همه‌ی نهادهای دولتی از واردات و صادرات منتفع می شوند. در کدام اقتصاد مقاومتی واردات گوشی‌های اپل به سازمان تامین اجتماعی و واردات اتومبیل‌های لوکس به کمیته‌ی امداد واگذار می شود؟

محور مقاومت

فهم اقتصاد مقاومتی بدون در نظر گرفتن راهبرد منطقه‌ای جمهوری اسلامی یعنی اداره‌ی “محور مقاومت” و “مقاومت فرهنگی” (مقابله با تمدن غربی) ممکن نیست. اقتصاد مقاومتی بدین معناست که باید نظام معیشت در کشور به گونه‌ای تنظیم شود که اولا در شرایط هرگونه تحریم به دلیل برنامه‌های تروریستی و تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی حکومت بتواند به حیات خود بدون اعتراضات مردمی ادامه دهد و ثانیا صرف دهها میلیارد دلار هزینه در جنگ‌های منطقه‌ای به آسانی ممکن شود.

اقتصاد مقاومتی چه چیزهایی نیست؟

اقتصاد مقاومتی از منظر خامنه‌ای “اقتصاد متکی به دانش و فناوری،عدالت بنیان، درون‌زا و برون‌گرا، پویا و پیشرو” است. (ابلاغیه خامنه‌ای به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، ۲۹ بهمن ۱۳۹۲) این ویژگی‌ها هیچ یک با مبانی فکری و تصمیم گیری خامنه‌ای نمی خواند. دانش و فناوری چهار دهه است که هیچ نقشی در سیاستگزاری کشور نداشته است (تقدم تعهد بر تخصص). امتیازات و فساد قشر حاکم با عدالت بنیان بودن اقتصاد ایران در تضاد است. درون زایی اقتصاد مقاومتی با تمرکز ثروت در نهادهای تحت نظر رهبری و برخورداری دیوانسالاری دینی و نظامی از این امکانات، و برونگرا بودن آن با حفظ و تداوم فروش نفت محقق شده است. پویایی و پیشرو بودن هم شعارهایی برای جلب نظر مخاطبان است و هیچ ما به ازای خارجی ندارد. انحصار، امتیاز و تبعیض نه پویاست و نه پیشرو.

حکومت اتلاف و تاراج

خامنه‌ای شفاف شدن اقتصاد را در بند ۱۹ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی آورده است اما نهادهای اقتصادی تحت نظر او و سپاه سالانه حتی یک برگ بیلان از ورودی و خروجی این نهادها عرضه نمی کنند. بند ۲۳ به شفاف و روان‌سازی نظام توزیع و قیمت‌گذاری و روزآمدسازی شیوه‌های نظارت بر بازار اشاره می کند اما دو امپراطوری اقتصادی و مالی تحت نظر رهبر و سپاه کاملا تاریک عمل می کنند. بند ۱۶ در مورد صرفه جویی است در حالی که اتلاف منابع و تخصیص منابع به نهادهای مذهبی و تبلیغاتی بدون هیچ گونه بهره وری و ایجاد اشتغال از مهم‌ترین وجوه عدم صرفه جویی منابع دولتی هستند. بند نهم در مورد اصلاح و تقویت همه‌جانبه‌‌ی نظام مالی کشور است اما دستگاه رهبری و سپاه خود در فعالیت‌های بانکی دخالت داشته و بدون پاسخگویی و نظارت به تاراج منابع بانک‌های دولتی مشغول بوده و هستند. بند اول بر تامین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‌های انسانی و علمی کشور تاکید می کند اما نظام گزینش ایدئولوژیک و دادن بورسیه‌های تحصیلات عالی به خویشاوندان و خودی‌ها و پر کردن دانشگاه‌ها از بسیجیان و روحانیونی که امروز همه عنوان دکتر دارند ناقض تامین چنین شرایطی است.

وعده‌ی توخالی یا انضمامی؟

اقتصاد مقاومتی بر خلاف نظر برخی از منتقدان این تعبیر که آن را تهی از معنا و متناقض می دانند مفهومی با معانی و ملزومات مشخص است. اقتصاد مقاومتی وعده‌ی توخالی نیست: ۱) وعده‌ی فقر و فلاکت برای اکثریت جامعه‌ی ایران، ۲) تداوم رانت و امتیاز برای قشر حاکم و دیوانسالاری دینی و سپاه و ۳) تضمین تامین منابع برای مداخلات خارجی و برنامه‌های سلاح‌های کشتار جمعی رژیم است. مفاهیمی مثل “مقاومت” و “دشمن” برای خلق فضایی است که در آن مقامات پاسخگوی رفتار و تصمیمات خویش نیستند. از همین جهت سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که در دوران دولت روحانی در حال اجرا بوده نه تنها به مطالبات عمومی در حوزه‌ی معیشت پاسخ نمی دهد بلکه این مطالبات را پشت گوش می اندازد.

از: رادیو فردا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.