حامد آئینه وند
دکتر مجید محمدی در نقد بیانیه رفراندوم نوشته اند، برخی از چهره های امضا کننده بیانیه از قضا در جریان انقلاب ۵۷ حضور داشتند و می دانند فرو پاشی نظام های سیاسی دیکتاتوری از مسیر برگزاری رفراندوم نیست و استدلال کرده اند چون در خواست آنها در برگیرنده ماهیت نظام و به منظور گذار از جمهوری اسلامی است نظام سیاسی مطابق قانون اساسی به آن تن نخواهد داد و با ارائه مثالهایی از سرنوشت نظامهای دیکتاتوری به درستی نشان داده اند این نظامها تنها با حمله نظامی، انقلاب کلاسیک یا مخملی از بین رفته اند و نتیجه گیری کرده اند که محال است نظامهای دیکتاتوری برای خودشان رفراندوم برگزار کنند. بنابراین چنین درخواستی از جمهوری اسلامی را به نوعی مضحک می دانند. بی تردید استدلال های ایشان در مقاله “رژیمهای سیاسی با همهپرسی ساقط نمیشوند” در ست هستند. اما اهمیت این بیانیه که از جمهوری اسلامی می خواهد برای گذار از وضعیت تراژیک فعلی که در آن وضعیت همه حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و.. از بحران عبور کرده و در مرز انفجار است تن به رفراندومی زیر نظر سازمان ملل بدهد در کجاست؟
- جمهوری اسلامی محصول انقلاب کلاسیک سال ۱۳۵۷ به رهبری آیت ا.. خمینی است و بسیاری از روشنفکران، رهبران احزاب ملی گرا و چپ به ایشان لبیک گفتند و در صفوف نخست براندازی رژیم پهلوی حضور فعال داشتند. بدون آنکه تصویر درستی از اعتقادات و برنامه های ایشان و روحانیت داشته باشند با این تصور کودکانه که آیت ا.. خمینی به قم خواهند رفت و حکومت را به نمایندگان مردم و کارشناسان حوزه های مختلف می سپارند با انقلاب همراهی کردند. نخستین قربانی این تفکر بازرگان، سپس بنی صدر و احزاب چپ بودند. واقعیت این است که آنها روحانیت را در حکم جاده صاف کنی برای رسیدن خودشان به قدرت می دیدند و “آخوند رئیس جمهور” در خوابشان هم نمی آمد. . .
- وقتی “ولایت مطلقه فقیه ” در سال ۶۸ تبدیل به مهمترین اصل قانون اساسی شد از خواب غفلت بر خواستند اما دیگر دیر شده بود. در سال ۷۶ بر اثر اشتباه محاسباتی آیت ا.. خامنه ای، خاتمی به ریاست جمهوری رسید و ندای اصلاحات سر داد. مخالفان پشت او جمع شدند تا از او گورباچفی برای ایران بسازند اما در میانه های راه خاتمی اقرار کرد تدارکاتچی بیش نیست. آن روزها برخی اصلاح طلبان در پاسخ به عباس عبدی که تز خروج از قدرت و استعفای خاتمی را مطرح کرده بود گفته بودند آنها از دایره قدرت بیرونند و نیاز به خروج نیست. در واقع منظورشان این بود که مملکت را سپاه و بیت رهبری اداره می کنند و نتیجه خروج آنها فقط محروم شدن از #سفره انقلاب است.
- پیگیری اصلاح طلبی پس از سال ۸۴، توسط اصلاح طلبان نه پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه به منظور اصلاح ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بلکه پیگیری سهم جریان اصلاح طلب از# سفره انقلاب بود. نشانه هم این است که هیچ انتخاباتی تحریم نشد و همه اصول اصلاح طلبی برای بستن لیست مقبول شورای نگهبان نادیده گرفته شد. اما در ۸۸ به واسطه ایستادگی موسوی و کروبی که هردو با رویکرد غالب اصلاح طلبان و به ویژه خاتمی در مواجه با نظام زاویه داشتند جنبشی شکل گرفت که آشکارا با جریان اصلاح طلبی و سقف مطالبات آنها فاصله معنا داری داشت و عملا سیاست را برای پیگیری خواسته ها خیابانی کرد. مادامی که رهبران جنبش سبز آزاد بودند جریان اصلاح طلبی در حاشیه بود اما حصر رهبران جنبش سبز فرصت ترمیم رابطه اصلاح طلبان با حاکمیت و هم چنین کاسبی با شعار رفع حصر را فراهم کرد.
- بیانیه مطالبه رفراندوم از جمهوری اسلامی که پس از اعتراضات فراگیر دی ماه ۹۶ در سراسر کشور، صادر شده است دو خواست موازی را دنبال می کند. اولا بیانیه به صراحت عدم مشروعیت و کارآمدی نظام را به همگان اعلام می کند و بیش از آنکه درخواستی از جمهوری اسلامی باشد نوعی اتمام حجت با اصلاح طلبان، و تاکید بر اصلاح ناپذیری نظام سیاسی است وثانیا اعلام فرمایشی بودن انتخابات در جمهوری اسلامی و پنهان شدن استبداد دینی پشت نقاب برگزاری انتخابات است هم چنانکه حسن روحانی بعد از طرح رفراندوم، نتیجه آن را رای ۹۸ درصدی مجدد مردم به نظام دانست. او به مخالفان اعلام کرد رفراندوم پلی برای عبور از جمهوری اسلامی نیست. این سخنان به نوعی تائید همان شعار معروف اصلاح طب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا اما این بار از زبان رئیس جمهور است. اهمیت این بیانیه، تنگ کردن عرصه بازی بر اصلاح طلبان بر ای استمرار بخشیدن به تناول از# سفره انقلاب، برداشتن نقاب تکیه بر رای مردم، و اعلام پایان اصلاح ساختار سیاسی از مسیر شرکت در انتخابات تحت نظارت استصوابی شورای نگهبان و مدیریت سیاسی سپاه و آیت ا.. خامنه ای است.
https://t. me/hamedaynehvand