سهیلا ستاری
کلن، ١٧ فوریه ٢٠١٨
خانمها، آقایان، دوستان گرامی
بنام دختران و زنان آگاه و بیدار و دلاور میهنمان ایران که در مبارزه با تبعیض جنسیتی، ستم و استبداد مذهبی و حکومت زن ستیز اسلامی، از آغاز دلیرانه ایستاده اند و با پی گیری به نافرمانی مدنی و دفاع از حقوق خود ادامه میدهند، نشست امروزمان را آغاز میکنیم. اجازه میخواهم از سوی خود و شما در آغاز نشستمان، بهترین آفرین ها را نثار حرکت نمادین دختران خیابان انقلاب و زنان آگاه میهنمان نمایم.
سخن آغازین این نشست که حول بررسی جنبش سراسری و شعار ملی ایرانیان در خیزش عمومی اخیر، یعنی استقلال، آزادی، جمهوری ایران و بررسی گذار از دولت دینی و راهیابی به دموکراسی، امروز در شهر کلن برگزار میکردد را، با گزارشی پیرامون حرکت نمادین به چوب آویختن و به باد سپردن روسری و حجاب اجباری از سوی زنان و دختران ایرانی همراه میکنم. به شما خوش آمد میگویم و نشستی پربار و پرتفاهم برایمان آرزو می کنم
براستی که نیمی از جمعیت ایران، همانا زنان میهنمان در گشودن گره سخت و کور چهل ساله استبداد دینی رژیم فقها در جامعه ما نقشی سترگ ایفا کرده و خواهند کرد. بنام الله، با شمشیر ولایت به دست جاهلانی ستمگر، زن ستیز و آزارگر جان آدمی و با طوماری از مجعولات و روایات و احادیث ولایت فقیه پسندانه شان، مشحون از انسان ستیزی و زن آزاری در مرز و بوم سیمرغ و آناهیتا و گرد آفرید و فرانک و در سرزمین طاهره، فروغ و سیمین، زنان را به بند کشیدند، به تازیانه نواختند و به جان و تن و روحشان آسیبها روا داشتند.
درست قبل از چرخش سیاسی سال ۱۳۵۷ حدود ۳۸درصد دانشجویان دانشگاههای ایران زنان بودند، ۱۵۰۰ زن در مقامهای ارشد مدیریتی در سطح کشور، ۲۲ زن در مجلس شورای ملی و ۵ زن بعنوان شهردار مشغول بکار بودند. ۳۳٪ کل مشاغل آموزش عالی ایران بر عهده زنان بود و دو زن نیز به مقام وزارت اشتغال داشتند. زنان با داشتن سطح معینی از رشد و آگاهی اجتماعی، در عرصه های تولید، خدمات و تحصیل و دانش نقش ایفا میکردند و بویژه در پیشبرد حرکتهای آزادیخواهانه و علیه استبداد سیاسی حاکم حضور مؤثر داشتند. زنان برای نخستین بار اجازه شرکت در انتخابات و نامزد شدن برای انتخابات را در سال ۱۳۴۱ خورشیدی برابر با ۱۹۶۲ میلادی یافتند. با این توضیح که اعطای حق رای به زنان ایرانی یکی از سه مورد اعتراضی آقای خمینی در تلگراف وی به شاه وقت ایران در سال ۱۳۴۱ خورشیدی بود
چرخه سنت و مذهب که از دیرباز زن ایرانی را از حقوق انسانی خود محروم مینمود، در زمان اقتدار حکومت اسلامی از بهمن ۱۳۵۷، با در دست گرفتن قدرت قانونگزاری و اجرایی از سوی عنصر مذهب و جاری نمودن قوانین فقه اسلامی در زندگی روزمره زنان، دیگر به جنگ رودررو با آنان پرداخت. اما ایستادگی زنان در برابر قوانین جزائی و مدنی و سیاستها و مقررات اداری گوناگون مملو از اجحافات و ناقض حقوق زنان و دفاع آنان از برابرحقوقی و مقابله شان با حکام جهت زدایش تبعیض، از همان آغاز بنیادگذاری حکومت اسلامی در میهنمان آغاز شد. زنان که خود از پیشگامان حرکت اجتماعی ضد دیکتاتوری و راهگشای تغییر قدرت سیاسی در بهمن ۱۳۵۷ بودند، بی خبر از مقاصد اهریمنان و بیگانه از آیات و سورهها و روایات زن ستیزانه حکام اسلامی جدید، برای دستیابی به حقوق سیاسی و مدنی خود در میدان مبارزه حضور داشتند، اما با یورشهای لمپن ها و اوباشها از همان اسفند سال ۱۳۵۷ مواجه شدند. بدین سان زنان از اولین قشرهای اجتماعی بودند که به چهره ضدانسانی، مخوف، فریبکار و خدعه اندیش بنیانگذار رژیم اسلامی پی بردند
از اولین اقدامات آقای خمینی و فقط دو هفته پس از کسب قدرت در سال ۵۷، لغو قانون حمایت خانواده مصوبه سال ۱۳۵۳ بود که منجر به کاهش سن ازدواج دختران از ۱۸ سالگی به ۹ سالگی گردید. در اثر مقامتهای زنان و کل جامعه، سن ازدواج دختران سپس به ۱۵ سال افزایش یافت. همچنین آقای خمینی یک روز پیش از برگزاری مراسم بزرگداشت روز جهانی زن در ۷ مارس ١٩٧٩ برابر با ١۶ اسفند ۱۳۵۷ دستور اجباری بودن حجاب اسلامی برای زنان شاغل در ادارات و وزارتخانه ها را صادر نمود. روز بعد زنان کارمند علیرغم به تن داشتن اونیفرم محل کار خود، تحت عنوان «نیمه لخت بودن» اجازهٔ ورود به محل کارشان را نیافتند. تعداد زیادی از زنان کارمند خود از رفتن به سر کار بعنوان اعتراض سرباز زدند. حدود ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ زن، متشکل از زنان هواپیمایی ملی ایران، اداره مخابرات، پرستاران و پزشکان بیمارستانها، برخی کارمندان و کارکنان دولت، تعداد زیادی از دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه هدف، آذر، خوارزمی، ژاندارک، مرجان، کوروش و ولی الله نصر و غیره در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ و پنج روز پس از آن در دانشگاه تهران تجمع کرده و شعار علیه حجاب اجباری سردادند. همچنین در همان ۱۷ اسفند بیش از ۱۵۰۰۰ (پانزده هزار زن) زن تا کاخ نخست وزیری راهپیمایی کرده و خانم مهرانگیز منوچهریان به نمایندگی از سوی راهپیمایان، شکوائیه ای را به سخنگوی دولت وقت، آقای امیر انتظام، جهت ارسال به آقای خمینی، تحویل داد. در طول راه حزب الله و ماموران کمیته بارها و حتی با توسل به تیراندازی، سعی در متوقف کردن این راهپیمایان و یا ممانعت از ورود نمایندگانشان به درون کاخ نخست وزیری نمودند
در حالی که رضا شاه با قصد پیشبرد مدرنیزاسیون از بالا، دستور کشف حجاب زنان ایرانی را در دیماه ۱۳۱۴ خورشیدی صادر نموده بود و حتی متخلفین از این دستور را مستحق پیگیری قانونی دانسته بود، حکومت اسلامی از سال ۱۳۵۷ رویه دیگر سکه را به نمایش گذارد و اطاعت از حجاب اجباری را در دستور زندگی تمام زنان ایرانی، اعم از سنتی یا مدرن و یا موافق و یا مخالف با این شیوه پوشش، قرار داد و برای متخلفین از این دستور، مجازاتی به مراتب سنگینتر از مجازات زمان رضا شاه قائل گردید. همان گونه که کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ با امر حکومتی، بدون گسترش آگاهی اجتماعی زنان و بدون دادن حق انتخاب آزادانه به آنان، برای از سر برداشتن یا برنداشتن حجاب به پیش رانده شده بود، حجاب اجباری سال ۱۳۵۷ نیز بعنوان امری حکومتی و بدون دادن حق انتخاب به زنان برای قبول یا عدم قبول آن، لازم الاجرا گردید. با این تفاوت که مرحله دوم، بمراتب با سطح رشد عمومی زن ایرانی در آن مقطع تاریخی ناخواناتر بود و مهمتر از آن بمنظور استقرار حکومتی تئوکراتیک و دین سالار، آنهم در نیمه دوم قرن بیستم در دستور کار قرار گرفت
در تمامی ۴۰ سال گذشته با اجرای قانون مجازات اسلامی و تعزیرات و به کمک قوای انتظامی بسیج و گشت های گوناگون ارشاد و ثارالله و گردان های نهی از منکر و غیره، میلیونها بار حقوق زنان نقض گردیده است. اما با نگاهی به چکیده ای از گزارش ها و آمار منتشر شده از سوی نیروهای انتظامی و قضائی همین جکومت اسلامی، بین سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ میتوان به ابعاد گسترده ایستادگی و مبارزه و مقاومت زنان در مقابل تمامی این قوا و قوانین پی برد. بر اساس این آمار در طی این ده سال، تنها به دلیل سرپیچی از پوشش اجباری، حداقل ۳۰۰۰۰ هزار (سی هزار) زن بازداشت، ۵۰۰۰۰۰ (پانصدهزار) زن توبیخ و ّبیش از ۷۰۰۰ (هفت هزار) زن وادار به دادن تعهد برای رعایت حجاب اسلامی گردیده اند. همچنین بر طبق آمار معاون اجتماعی نیروی انتظامی رژیم اسلامی در اول خرداد ۱۳۹۲ در طی سالهای پس از انقلاب ۲۲۵۱۳۴ (دویست و بیست و پنج هزاروصدوسی وچهار) مورد تعهد گرفتن از زنان و اعزام آنان به مراجع قضائی وجود داشتهاست و یا در سال ۱۳۹۲ حدود۲۰۹۱۷۹۸ (دومیلیون و نودویک هزاروهفتصدو نودوهشت) زن مورد تذکر و ارشاد شفاهی از سوی پستهای نیروی انتظامی قرار گرفتهاند. جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ در خرداد ۱۳۸۶ اعلام کرد که روزانه به دلیل بدحجابی ۱۵۰ (صدوپنجاه) زن بازداشت و ۱۵۰۰ (هزاروپانصد) زن مورد تذکر قرار میگیرند. آمار دیگری از سوی شورای فرهنگ عمومی در سال ۱۳۹۱ حاکی از آن است که ۷۱% از زنان شهرنشین معیارهای حجاب را رعایت نمیکنند و از نظر رژیم به اصطلاح در وضعیت «آسیب دار» بسر میبرند. البته این آمار حدود چهار سال پیش اعلام شدهاند. در سالهای اخیر کنترل رژیم بر زنان بمراتب برایش پرهزینه تر و مقاومت و فشار زنان بر نیروهای انتظامی و قضائی بمراتب بیشتر شده اند. این آمار مقاومت و مبارزه و ناتوانی حکومت اسلامی در به سکوت کشاندن زنان، به نوبه خود نشانگر آن است که پایه گذاری و میلاد نامیمون حکومت زن ستیز ارتحاعی و قرون وسطائی اسلامی در ایران از آغاز ناخوانا با شرایط ایران و از موعد گذشته بوده است
در درازای چهار دهه گذشته حکومت اسلامی با بهره گیری از سنن و یا قوانین عقبمانده پیشین و نیز با جاری کردن فقه اسلامی در دستگاه قضائی ایران هر چه بیشتر و بیشتر حقوق رنان را در زمینههای ارث، قانون خانواده، پوشش، آموزش، موسیقی و هنر، عقد قراردادهای تجاری و مسافرت آزادانه به خارج از کشور بدون اجازه همسر را مورد دست درازی و تضییق قرار داده است. قانون مدنی تدوین شده در سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۳، میزان ارث فرزندان دختر را نصف فرزندان پسر تعیین نموده است. این قانون تا کنون قدرت اجرایی خود را حفظ کرده است. علاوه بر آن گرفتن حق آزادی پوشش از زنان، منع تحصیل آنان در برخی رشتههای آموزشی، محدودیت در عرصه اشتغال زنان و وجود بیکاری گسترده در میان آنان و حتی در میان زنان دارای مدارک عالی آموزشی، گرفتن حق حضانت فرزندان از مادران به دستان بیرحم قاضی القضاتها، کنار گذاشته شدن از مراکز قدرت و تصمیم گیری سیاسی و اقتصادی، منع آواز خواندن تکی زنان، قانونی کردن ازدواج کودکان، وادار کردن زنان به فرار دستجمعی از کشور، رواج فحشاء تحت عنوان صیغه و چندزنی، سنگسار کردن زنان و رواج فروش دختران ایرانی و غیره و غیره از جمله دستاوردهای حکومت اسلامی در ایران برای زنان بوده است. حقوق زنان را حتی نه به نیمی از آنچه که هست و ادعا میکنند، بلکه تماماً، در بسیاری از عرصه های اجتماعی و سیاسی از آنها سلب نمودند. بر اساس گزارش جهانی فاصله جنسیتی در سال ۲۰۱۷
Gender Gap Report 2017
منتشره در ۲ نوامبر ۲۰۱۷، ایران اکنون به لحاظ تأمین برابرحقوقی زنان در مجموع، در رده صدوچهلم از ۱۴۴ کشور جهان که مورد این بررسی قرار گرقته اند، میباشد
زنان ایران در طی۴۰ سال پیشین در بسیاری زمینهها به مقاومت و ایستادگی مدنی درمقابل حکومت اسلامی پرداخته اند. تنها در عرصه آموزش، زن ایرانی اکنون سهمی بیش از ۶۶% دانش پژوهان دانشگاههای ایران را دارد. زنان آگاه ایرانی دفاع از منافع خود و حضور سیاسی شان را با شرکت در سازمانهای مدنی و مردم نهاد و یا در سازمانهای سیاسی مخالف حکومت نشان داده اند. آنان همچنین با مقاومت دلیرانه شان در زندانهای قرون وسطائی رژیم اسلامی نقش خود را بر سپهر سیاسی ایران حک کرده اند. شعارهای «نه روسری، نه تو سری، استقلال و آزادی» و یا «می جنگیم، می جنگیم، برای آزادی» که از همان روز ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ از سوی دهها هزار زن سر داده شده است، پیکره حکومت اسلامی را مدام لرزانده و از موعد گذشتگی حاکمان اسلامی را به آنان از آغاز اعلام داشته است
چهره زن ایرانی در قاب آئینه زنگاربسته و خیره چشم حکومت اسلامی قابل گنجیدن و گنجاندن نیست. زنان ایران برغم همه این سرکوبها در تمامی زمینه های اجتماعی از علم و دانش و پژوهش گرفته تا زمینههای خدمات، صنعت و کشاورزی هماره حضور داشته و حضورشان را قویتر و موثرتر نموده اند. صد ها هزار تن از زنان ایرانی در کشورهای گوناگون دنیا نیز چهره پیشرفته و مدرن و خلاق زن ایرانی را به جهانیان نشان داده اند، از آن جمله اند زنده یاد مریم میرزا خانی اولین زن برنده جایزه نوبل ریاضیات در جهان و یا بسیاری زنان دیگر فعال در نهاد زنان سازمان ملل و دیگر نهادهای مدنی بینالمللی و یا زنان بسیار موفق ایرانی در عرصه تولید و خدمات و شاغل در مراکز آموزشی در کشورهای گوناگون دنیا
ایستادگی مدنی و مبارزه و کنش خلاق و گسترده زنان ایرانی در این چهار دهه با ابتکار نوین و نمادین دختران خیابان انقلاب تکانی هولناک به حکام اسلامی وارد نموده است. آنان که با تمام قوا کوشیدند تا روسری بر سر زنان کنند، اکنون که شاهد به بادسپردن روسری ها هستند، ناتوان از حفظ عمامه هایشان گردیدهاند و ناچارند که بویژه خود را از جلو و تیررس جنبش گسترده زن ایرانی پنهان دارند
مقابله با فرودست نگه داشتن زن ایرانی با پیام پرتوان دختران خیابان انقلاب نیرو و فرازی تازه یافت. این مبارزه تا برپایی ایرانی سکولار، دموکراتیک، آزاد و آباد و تا پایان یافتن ستم و بیداد و نابرابری، از سوی تک تک زنان میهنمان ایران پی گرفته خواهد شد
آری در این گلیم
ما رشد کردهایم
ما قد کشیده ایم
ما ریشه برده ایم به خاک سیاه و سخت
این بخت جامه بر تن ما کوته آمدست
اینک شما کسان
خیزید چاره را
پیروز باشید
دکتر سهیلا ستاری
مدرس حوزه زنان در دانشگاه کلن
منابع
https://de.wikipedia.org/wiki/Frauenrechte_im_Iran
https://fa.wikipedia.org/wiki/زنان_در_ایران
https://fa.wikipedia.org/wiki/تظاهرات_زنان_در_ایران
https://fa.wikipedia.org/wiki/قانون_حمایت_از_خانواده
مبارزه زنان از جنبش بدحجابی به جنبش علیه حجاب اجباری، آزاده ارفع
شش روز خیزش زنان در اسفند ۱۳۵۷، ناصر مهاجر