با یاد آنان که نان را به قیمت جان بر سر سفرههای خالی خود میبرند…
شهناز نیکو روان
«کولبری» را نمیتوان شغل نامید اما بواقع وسیلهی امرار معاشی ست که بیش از هر چیز، ناشی از نابرابری اقتصادی و از سویی عدم توجه به معضل بیکاری توسط حکومت بررسی کرد. مساله کولبری و کولبران بدون در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و نگاه طبقاتی امکانپذیر نیست.
زندگی در شهرهای مرزی و به خصوص نزدیک نقطه صفر مرزی، شرایط اقتصادی ویژهای را بر زندگی انسانهای ساکن در آن مناطق حاکم میکند و در کشوری مانند ایران، مردم خود باید تامینکننده تمام نیازمندیهای اولیهی اقتصادی، بهداشتی و آموزشی خود باشند و به علت مرکزگرایی و سیاستهای ضدمردمی، شرایط بسیار سختی را به مردم این نقاط تحمل میکنند. کردستان و سیستان وبلوچستان، نمونه ی دو استان مرزیست که ساکنانشان با مشکلات اقتصادی غیرقابل تحملی مواجهاند و خود باید به تنهایی همه امکانات حداقلی معیشت زندگیشان را تامین کنند (که نه تنها ناشی از سیاستهای ارتجاعی حکومت مرکزی میباشد، بلکه به سیاستهای ضدیت با ملت و مذهب بخشی از مردم کشور که در این مناطق زندگی میکنند مربوط میشود)؛ با نگاهی به تخصیص بودجه این مناطق و عدم توجه به مشکلات اقتصادی و اجتماعی در این استانها، این ادعا قابل اثبات است. اگر چه در حال حاضر، کل جامعه به شکل بسیار فزایندهای در سراشیبی تند فقر و بدبختی، هر روز بیشتر سقوط میکند اما این استانها و ساکنانش، طی سالیان دراز و به طور روزمره، با این درد به شکل مزمنی درگیر بودهاند. کولبری یکی از نشانههای بیکاری و عدم امکان اشتغال در این استانهاست.
عدم وجود هرگونه فرصت شغلی و کشاورزی عرصه را بر بومیان این استانها تنگ کرده و شرایط هولناک و پرخطری را برای نان آوران این مناطق از زن و مرد و پیر و جوان برای ارتزاق روزانه شان بوجود آورده است. البته باید اشاره کرد که از دید مردم این مناطق، دادوستد کالا با مردمی که آن طرف مرز هستند به هیچ وجه قاچاق و خلاف نیست؛ چرا که سالهای سال است که ساکنان دو سوی این مرز، کالاهای مورد نیاز یکدیگر را تهیه میکنند و بدون واسطه و مستقیم و ارزان در اختیار خریداران دو طرف مرز قرار میدهند. برای مردمی با نیاز مشترک و زبان و فرهنگ تقریبا مشترک، مرز هیچ معنایی ندارد؛ برای دولتهاست که مرزها نمایانگر اقتدار آنها است و صدالبته بهانه ای برای راه اندازی جنگهای خانمانسوز و فروش اسلحه و سودهای مافوق تصور. در مرز سیستان و بلوچستان، به سختی میتوان مردم بلوچ ایران و پاکستان را از یکدیگر تشخیص داد؛ در کردستان ایران و عراق تفاوتی بین کردهای دو طرف مرز نیست؛ و در خوزستان میان عربهای ایران و عربهای آن طرف مرز… در تمام نواحی مرزی در تمام دنیا، این مساله وجود دارد.
کولبری، شغلی کاذب، بدون هیچ امنیت و چشماندازی است؛ اما در عین حال شغلی ست که انسان هایی با دیدگاه اجتماعی و انسانی خاص بدان میپردازند که از سر ناچاری و آخرین راه حل برای رهایی از فقر و نجات جان خانواده از گرسنگی به آن پناه میآورند. آنان نمیخواهند دزدی کنند و یا مواد مخدر بفروشند؛ آنان زحمت کشانی هستند بی هیچ سرمایه، بیمه و آتیه ای… بیتردید کردستان یکی از مناطقی است که از لحاظ رشد سیاسی و اجتماعی، مردمش در جایگاه ویژهای قرار دارند و به رغم تمام تلاش حکومت برای وادارکردن آنها برای تن سپردن به شرایط غیرانسانی، خود شیوهای درست گرچه سخت و مرگ آفرین را برای رهایی از گرسنگی در پیش گرفتهاند. سالهاست سراسر کشور با یک اقتصاد بیمار و رانتی دست به گریبان است؛ کالاهای مصرفی وارد میشود که سود بیشتری را نصیب نیروهای حکومتی میکند؛ اما رنجی که استان کردستان میبرد، علاوه بر این مشکل که ناشی از سیاستهای بازار مسلکی کشور است، به دلایل سیاسی نیز مرتبط است که کردستان یکی از محرومترین و فقیرترین استانهای کشور است و مرزنشینان این خطه، به راستی چشم امیدشان جز به زور بازوان خود نیست.
دولت، تحت عنوان جلوگیری از قاچاق کالا و حمایت از صنعت و تولید داخلی، کولبران و مردم مرزنشین را به گلوله میبندد؛ درحالی¬که با نگاهی به بازارچههای مرزی و مناطق آزاد تجاری در کشور، به آسانی میتوان به عدم صحت این ادعا پی برد. بازارچههای با دسترسی راههای آبی برای تجارت شخصی، شرایط به مراتب آسانتری برای وارد کردن کالا دارند. از طرفی بازارچههای مرزی وجود دارد که با دست داشتن قاچاقچیانی که به گونهای به نیروهای حکومتی وابسته هستند، طبق ادعای دولت میتوان به آمار و ارقامی اشاره کرد که منجر به نابودی صنعت و فلج شدن اقتصاد کشور شده است. در هیاهوی اختلافات درونی حاکمیت، اطلاعاتی افشا میشود که هر انسانی که حتی با اقتصاد و تجارت کوچکترین سروکاری نداشته باشد، به راحتی در مییابد که این آشفته بازار کشور نه ناشی از کولبرانی است که نیازهای محلی و منطقهای خود را بر آورده میکنند بلکه ریشه در سیاستهای بازار نظامی و حکومتی دارد.
در مرزهای مختلف کشور، شاهد ورود اجناس و کالاهایی و در برخی مرزها، شاهد قاچاق مواد مخدر و انسان (در جنوب کشور و شرق میتوان به قاچاق دختران و زنان اشاره کرد) میباشیم، اما در مرزهای غرب کشور، به دلایلی که در بالا اشاره شد، مردم این منطقه تن به تجارت غیرانسانی نمیدهند و برای تهیه نان و مایحتاج خود، به شیوه بسیار سخت و طاقتفرسا با عبور از گردنههای بسیار خطرناک و برف گیر، در فصول مختلف سال به دنبال لقمهای نان برای سیر کردن شکم خانواده شان، تن به رگبار گلولههای نیروهای نظامی حاکمیت میسپارند؛ اما تن به نامردی و کارهای غیرانسانی نمیدهند و آدمفروشی را راه حلی برای معاش نمیدانند.
بازارچههای مرزی، مراکز خریدی هستند که در شهرهای نزدیک نقطه ی صفر مرزی و اغلب در کنار گمرکها احداث میشوند. معمولا با توجه به این که خرید و فروش اجناس مختلف در اینگونه بازارها بدون واسطه صورت میگیرد، این امر باعث میشود که قیمت کالاها در این بازارها، ارزانتر از سایر نقاط مختلف کشور باشد و در نتیجه مردم زیادی برای خرید به این بازارها مراجعه کنند. در دو استان کردستان و بخشی از سیستان و بلوچستان، این کولبران هستند که با مردم کشور همجوار دادوستد میکنند و با فروش کالاهای تولید داخل، و معاوضه با کالا و اجناس مورد نیاز، بازار محلی خود را تامین میکنند و با قیمت بسیار نازلی در اختیار مردم میگذارند. به این نکته هم باید توجه کرد که تعداد بسیاری از کالای این بازارچهها، توسط نهادهای دولتی و کارمندان گمرک وارد میشوند.۱
شرایط زندگی این کولبران به حدی دشوار است که مسوولین هم نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. ولی ملکی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، در برنامه گفتگوی ویژه خبری گفت:
« ۷۵ هزار نفر از مرزنشینان، از راه کولبری امرار معاش میکنند و اگر بخواهیم از فعالیت آنها جلوگیری کنیم باید فکری برای معیشت آنها داشته باشیم. » ۲
این شاید یکی از بزرگترین اعترافات دولتمردان به ناکارآمدیشان در تامین معیشت کولبران باشد.
بر اساس آمارهای رسمی دولت، سالیانه ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد بازار ایران میشود؛ گرچه این آمار مانند سایر آمارهای دولتی دقیق نیست اما این رقم بزرگ در هر صورت کمی بیشتر یا کمتر وجود دارد. وجود این مقدار کالا در بازار مصرفی ایران به راحتی قابل رویت میباشد. گرچه گمرک، سازمان بنادر و دریانوردی، وزارت صنعت و معدن و تجارت، استانداریهای شهرستانهای مرزی و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز نیز، این موضوع را تایید میکنند اما آنچه مهم و جای سوال دارد، نحوه وارد شدن این حجم عظیم از کالا به کشور است که اصلا مشخص نیست و به آن پرداخته نمیشود؛ جز این که مسیولان میگویند بیش از ۷۰ درصد این کالاها، از مسیرهای غیر قانونی وارد کشور میشوند. اگر به گفتههای مسیولین استناد کنیم، به روشنی اعداد و ارقام به ما میگویند که ۷۵ هزار کولبر حتی اگر کل سال را بدون تعطیلی، کالا به کشور وارد کنند، با توجه به مشکلات آب وهوایی و کوهستانی بودن کردستان، شاید به یک درصد این رقم هم نرسد( گرچه منابع دولتی ادعا میکنند ۵ درصد است)؛ باید پرسید ۹۵ درصد یا ۹۹ درصد مابقی کالاهای قاچاق وارد شده از چه کانالهایی وارد میشود؟ و چرا هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن به عمل نمیآید؟ پاسخ زیاد سخت نیست؛ این حجم از کالا از طریق اسکلههایی وارد میشود که تحت کنترل و اختیار نهادها و وزارتخانههای دولتی میباشد.۳
علی شفیعی، عضو کمیسیون حملونقل، لجستیک و گمرک اتاق بازرگانی تهران با صراحت عنوان میکند که خود شخص رییس کل گمرک هم آگاه است که این اعداد و ارقام اعلام شده صحیح نیست و قاچاق از مبادی رسمی گمرک، بیش از این ارقام است. به گفته شفیعی، در حال حاضر گمرک، متهم ردیف اول قاچاق کالا ست و باید در قبال واردات غیرقانونی پاسخگو باشد؛ بر اساس اعتراف دولت، گمرگ یکی از متهمان اصلی قاچاق کالا به کشور است و آمار واردات کالا به کشور را کمتر از مقدار واقعی اعلام میکند.۴
خبرگزاری ایسنا، در گزارشی با عنوان” اسکلههای دردسرساز”، نام ۸۰ اسکله غیرمجاز را در استانهای هرمزگان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، خوزستان و مازندران منتشر کرده است. استان هرمزگان با داشتن ۴۰ اسکله غیرمجاز، بیشترین سهم این آمار را دارد. بر اساس گزارشها و ادعای مسوولین حکومتی بسیاری از این اسکلهها، برای معاملات اقتصادی در اختیار سپاه پاسداران میباشد که برای فروش نفت و واردات سیگار و مشروبات الکلی است.
از اسکلههای جنوب، برای قاچاق زنان و دختران و پسر بچهها نیز استفاده میشود و اوضاع، به حدی در این اسکلهها بهم ریخته است که رییس جمهور سابق محمود احمدی نژادی در ارتباط با قاچاق کالا گفته بود: رقم قاچاق کالا «یهقرون، دوزار نیست». او با اشاره به ۲ هزار میلیارد تومان هزینه مصرف سیگار در ایران گفته بود: « این رقم، همه قاچاقچیهای درجه یک دنیا را به طمع میاندازد، چه برسد به برادران قاچاقچی خودمان.»
این نمونههای کمی از اعترافات مسوولان در ارتباط با مافیای قدرت و قاچاق کالا در ایران است؛ اما به رغم این همه اعتراف و مدارک و اسکلههایی که در کنار بنادر مجهز به هواپیما که هر گونه جنس قابل معامله را وارد بازار ایران میکند، باز هم فقط کولبران در کردستان و سیستان وبلوچستان به رگبار بسته میشوند و اسبهایشان به وحشیانهترین شکل دریده و کشته میشوند تا افکار مردم، فقط متوجه زحمتکشانی شود که برای سیر کردن شکم خانوادههای خود خطر مرگ را به جان میخرند؛ در حالی که اگر حکومت دست نیروی خودی را در قاچاق کلا به داخل کشور ببندد، بیش از این صنعت کشور آسیب نمیبیند و کولبران با کار در کارخانهها و دریافت حقوق، به دنبال سفر بی بازگشت و سرب داغ نیروی مرزی نمیرفتند.
منابع و زیرنویسها
۱- اسامی تعدادی از این بازارچههای مرزی :
بازارچه مرزی سرو(ارومیه-ترکیه) بازار بزرگ مرزی منطقه آزاد ماکو(شمال استان آذربایجان غربی) / بازارچه مرزی پیرانشهر و بازارچه مرزی تمرچین(عراق) / بازارچه مرزی باشماق مریوان(عراق) / بازارچه مرزی سیرانبند بانه(عراق) / بازارچه مرزی مهران(عراق) / بازارچه مرزی جوانرود(مرز شیخ صله عراق) / بازارچه مرزی جلفا(آذربایجان شرقی-نخجوان) / بازارچه مرزی بیله سوار(اردبیل-کشور جمهوری آذربایجان) / بازار بزرگ ساحلی آستارا(جمهوری آذربایجان) / بازارچه مرزی اینچه برون(گنبدکاووس-ترکمنستان) / بازارچه مرزی دوغاروناستان خراسان رضوی –افغانستان) / بازارچه مرزی ریمدان(چاه بهار-پاکستان) / بازارچه مرزی میرجاوه(زاهدان-پاکستان) / بازارچه مرزی اروندکنار(آبادان-عراق) https://www. kojaro. com
۲- به گزارش تسنیم
۳- https://www. khabaronline. ir
۴- https://www. mashreghnews. ir
از: سایت کانون مدافعان حقوق کارگر