حسن عباسی یک شوخی نیست!

سه شنبه, 6ام آذر, 1397
اندازه قلم متن

farzaneh-rustaei

فرزانه روستایی

بسیاری فیلم سخنرانی اخیر حسن عباسی در شبکه‌های اجتماعی را شوخی گرقتند و به آن خندیدند. اما کمتر پرسیده شده که او درگیر چه روابطی است که با چنین تئوری‌های شاخ‌داری در محافل سپاهی و بسیجی سخنرانی می‌کند. در آخرین فیلمی که از او منتشر شده، چهار پیش‌شرط را برای مذاکره با آمریکا تعیین کرده و در پایان خواستار مسلمان شدن آمریکا شده است.

شرط‌هایی را که آمریکا قبل از مذاکره با ایران باید به آنها تن بدهد، بدین شرح هستند: آمریکا همه وب‌سایت‌های «فیلم‌های پورنو» خود را تعطیل کند، حجاب را به رسمیت بشناسد و حجاب بگذارند، وال‌استریت را به عنوان مرکز اقتصاد ربوی جهانی تعطیل کند، دست از حمایت اسرائیل بردارد، و در نهایت بپذیرد مسلمان شود.

از یک نگاه، هر کسی که کمترین اطلاع از دنیای امروز دارد، احتمالاً فکر خواهد کرد که تئوری‌های حسن عباسی محصول یک ذهن به شدت ایدئولوژیک و بی‌سازمان و متوهم است که مجالس هیئت‌ها و حسینیه‌های بسیج و سپاه را گرم می‌کند. اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که گفته‌های او از زبان فرماندهان سپاه و نیز ارشدترین مقام جمهوری اسلامی هم شنیده می‌شود.

آنچه حسن عباسی می‌گوید به قدری عجیب است که باید به این هم فکر کرد که شاید این طرز تفکر از جاهایی هماهنگ می‌شود برای به تور انداختن اصلی‌ترین مسئولان ساده‌اندیش کشور که کمترین دانشی از کارکرد نظام جهانی ندارند. گوش بسیاری از مسئولان اصولگرای حمهوری اسلامی به تئوری‌های امثال حسن عباسی عادت کرده است و بر همان اساس عمل می‌کنند. اینکه اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید،‌ یا تهدید به اینکه شهرهای اسرائیل را از صفحه روزگار نابود می‌کنیم (یعنی بمباران اتمی می‌کنیم) و اینکه جمهوری اسلامی محبوبیتی آسمانی دارد و برترین الگوی اداره جهان است، بسیار نزدیک است به آنچه معمولاً حسن عباسی تکرار می‌کند.

بسیار شنیده شده که زندان‌های وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه، زندانیانی دارد که متهم به جاسوسی برای موساد یا دیگر کشورها هستند. این زندانیان همگی پست‌های حساس امنیتی حفاظت شده در مراکز بسیار حساس نظامی یا امنیتی جمهوری اسلامی داشته‌اند. به احتمال زیاد بسیاری از آنها جای مهر بر پیشانی دارند تا از این طریق به مراکز حساس‌تری راه بیابند یا دسترسی پیدا کنند.

هیچ نهادی در ایران توضیح شفافی نداد که موساد چگونه چند تن از اسناد طبقه‌بندی شده فعالیت‌های هسته‌ای ایران را از منطقه شورآباد تهران، با طیب خاطر سوار کامیون و از تهران به دفتر نتانیاهو در اسرائیل منتقل کرده است. اگر چنین اتفاقی در آمریکا رخ داده بود، چندین کمیته تحقیق برای ریشه‌یابی آن تشکیل می‌شد و چندین مقام امنیتی با فضاحت از کار برکنار و توبیخ می‌شدند. اما در کشوری که حسن عباسی تئوری‌پرداز حساس‌ترین مراکز نظامی و امنیتی آن است، چنین آبروریزی‌هایی به زودی فراموش می‌شوند، زیرا از سوی هیچ نهادی پیگیری یا خبررسانی نمی‌شود.

لازم به یادآوری است که جاناتان پولارد، کارمند سابق اداره اطلاعات نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۹۸۵ به اتهام جاسوسی برای اسرائیل به حبس ابد محکوم شده بود و ۳۰ سال در زندان ماند، و در شرایطی که هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا حاضر به تخفیف محکومیت او نشد، پیگیری‌های اسرائیل باعث شد تا اوباما در یک معامله با اسرائیل در سال ۲۰۱۵ با آزادی او پس از ۳۰ سال موافقت کند.

حال باید از امثال حسن عباس که در یک سخنرانی نیم ساعته برای کل جهان نسخه می‌پیچند پرسید که آیا اطلاعی دارد موساد از کجا مطلع بوده که اسناد طبقه‌بندی هسته‌ای در شورآباد نگهداری می‌شود. هر چه هست گفتن دروغ‌های بزرگ و لاف زدن‌های بزرگ زمینه‌ساز وقوع چنین آبروریزی‌های فراموش‌ناشدنی تاریخی است و امنیت کسانی را تأمین می‌کند که برای چنین اقداماتی در نهادهای حساس جمهوری اسلامی نفوذ کرده‌اند.

آیا حسن عباسی واقعاً «کیسینجر جمهوری اسلامی» است؟

با یک جستجوی ساده در اینترنت می‌توان به تصویری کلی از قضاوت بخشی از افکار عمومی نسبت به حسن عباسی دست یافت. مثلاً اینکه او را زیاد به حساب نمی‌آورند و حسن عباسی فقط بوقچی خودش است. ولی این همه ماجرا نیست و برخی برای تئوری‌هایی که می‌بافد حسن عباسی را «کسینجر جهان اسلام» می‌نامند.

وقتی یک کشور ثروتمند و پر از امکانات با میلیون‌ها نیروی کار تحصیل‌کرده جوان و پر انرژی طی ۱۰ سال، دو بار به فاجعه تحریم‌های بین‌المللی دچار می‌شود، منطقاً کیسینجر آن کشور باید کسی مانند حسن عباسی باشد. این در حالی است که بعید به نظر می‌رسد هیچیک از این کیسینجرهای جمهوری توانایی خواندن یک مقاله انگلیسی و خلاصه کردن آن در یک پاراگراف را داشته باشند.

با این حال، آنچه حداقل طی دو دهه گذشته در ایران رخ داده، متأسفانه یا از ذهن کسی مانند حسن عباسی نشئت گرفته است، یا اینکه کسی که پشت فرمان جمهوری اسلامی نشسته، باید در سطح و دانش او باشد.

۱) تکیه کلام رهبر ایران بر تکرار واژه دشمن و اینکه همه چیز و همه مشکلات ۴۰ سال گذشته از سوی دشمن هدایت شده، و اینکه همه غرب فاسد است و به زودی سرنگون می‌شود و حقانیت جمهوری اسلامی بالاخره به همه ثابت می‌شود، تکرار دقیق تفکرات حسن عباسی است.

۲) اولویت مسئله حجاب و نیز اهمیت نوع روابط زن و مرد به عنوان مهم‌ترین موضوع در اداره کشور، اساس تفکر طیف وسیعی از افراط‌گرایان ایرانی مانند حسن عباسی است. تا حدی که اصرار بر حجاب تنش‌های اجتماعی زیادی را ایجاد کرده و میلیون‌ها ایرانی را از کشور فراری داده است.

۳) در شرایطی که نظام اقتصادی جمهوری اسلامی بیشترین موارد اختلاس و ارتشا و پولشویی را در مقایسه با دیگر کشورها را دارد، مطرح کردن وال‌استریت ژورنال به عنوان سند ناکارایی اقتصاد آمریکا فقط می‌تواند از تفکر امثال حسن عباسی نشئت گرفته باشد.

۴) اینکه همه سیاست خارجی کشور ایران طی چهار دهه گذشته به تلاش برای نابودی اسرائیل طی شده نیز بخشی از تفکر ساده‌اندیشانه امثال حسن عباسی است. این در حالی است که همه کشورهای مسلمان ثروتمند عرب، از جمله سعودی‌ها هم با اسرائیل روابط اقتصادی و امنیتی دارند، و هم به جای ارسال موشک به حماس و فلسطینی‌های نوار غزه، سران آنها را دعوت و از آنها پذیرایی می‌کنند. تا جایی که حداقل تاکنون اکثر اعراب با راه حل تشکیل «دو کشور و دو دولت» کنار آمده‌اند و آن را راه حلی قابل اعتنا می‌دانند. در حالی که به غیر از اسرائیل،‌ تنها کشوری که با راه حل «دو کشور و دو دولت» به شدت مخالفت می‌کند، جمهوری اسلامی است که فرمان سیاست‌های مهم خارجی آن در دست چند حسن عباسی است.

حال اگر مهم‌ترین موضوعات در روابط پر فراز و نشیب ایران و آمریکا مسئله حجاب و فیلم‌های پورنو و وال‌استریت و موجودیت اسرائیل و در نهایت مسلمان شدن آمریکاست، می‌توان به این نتیجه رسید که بزرگترین تصمیم‌گیری استراتژیک ولی فاجعه‌بار ایران مبنی بر راه‌اندازی تأسیسات هسته‌ای به دور از چشم آمریکا و اسرائیل و ماهواره‌های جاسوسی چگونه و با چه فرایندی شکل گرفته است. به خصوص با این امید که در پایان این فرایند بتوان یک یا چند بمب اتمی نیز برای نابودی اسرائیل ساخت و در صورت لزوم خود آمریکا را هم که حامی اصلی اسرائیل است، بتوان تهدید اتمی کرد. این نیز در واقع طرح تکمیلی پروژه حسینیه کردن کاخ سفید است که معمولاً هواداران امثال حسن عباسی بعد از نماز جمعه برای آن راهپیمایی می‌کنند.

سهم مردم ایران از تئوری‌پردازی‌های امثال حسن عباسی و تأثیر آنها بر سازمان فکری رهبری جمهوری اسلامی چیزی نبوده است، جز دو دور تحریم بین‌المللی. شدت این تحریم‌ها در تاریخ روابط بین‌الملل نه تاکنون سابقه داشته است و نه بعید است دوباره علیه کشور دیگری تکرار شود.

با چنین ترتیبی، نه پیش‌شرط حسن عباسی برای مذاکره با آمریکا شوخی است و نه تحریم‌هایی که بنیاد اقتصاد کشور را به سه چهار دهه قبل باز می‌گرداند، بی‌ارتباط با تئوری‌هایی است که حسن عباسی از تریبون‌های سپاه و بسیج اعلام می‌کند. در واقع امثال حسن عباسی یک نکته مهم نظام جهانی را درک نکرده‌اند و آن اینکه: در دنیای امروز بازنده بزرگ بودن به اندازه برنده بزرگ بودن اهمیت ندارد.

از: رادیو فردا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. You m*f** think that these crappy words of yours worthes a shit, but it does not!
    You are only shit head traitors, and will never truely understand the meaning of good