پاسخ به جعل تاریخ (بادیگارد مصدق قاتل کسروی)

جمعه, 14ام دی, 1397
اندازه قلم متن

چندی است دشمنان دکتر مصدق مطلبی را با اب و تاب فراوان پخش میکنند. که یکی از اعضای گروه تروریستی فداییان اسلام بنام سیدحسین امامی قاتل شادروان احمد کسروی بادیگارد دکتر مصدق بوده وازاین نتیجه میگیرند که مصدق حامی ان گروه بوده! این مطلب مغلطه تعمیم به منبع غیر واقعی یا جعلی است زیرا در نگاه اول نوشتار دارای منبع است ولی با بررسی منبع اصلی که کتاب ناگفته ها نوشته حاج مهدی عراقی است که وی از نزدیکان نواب صفوی و آیت الله خمینی بوده ونیز عضو گروه فداییان اسلام و موتلفه اسلامی بوده متوجه میشویم که دروغ تاریخی بیش نیست. او در کتابش چنین ادعا میکند:

در مهرماه سال ۱۳۲۸ دکتر مصدق فراخوانی میدهد برای تظاهرات اعتراضی به دخالت دربار و ارتش در صندوقهای رای که با سکوت انجام گیرد به محل دربار. که حدود ۷۰۰ نفر او را همراهی کردند در این بین دکتر مصدق دست در دست مرحوم امامی داشت و با او به سمت دربار حرکت کردند در این بین بعضی شعاار میدادند که مصدق مانع آنها شد .به دربار که رسیدند هژیر گفت ۲۰ نفر نماینده فقط میتوانند وارد شوند در این بین امامی ناراحت میشود و هژیر را تهدید به قتل میکند ودکتر مصدق به او میگوید سکوت کن.(۱)

مصدق به شاه میگوید:
اجازه بدهید که انتخابات آزاد برگزار شود. شاه پاسخ میدهد کمونیستها وارد میشوند و آرا را بدست می آورند. اینها میگویند که خیالتان راحت ما برنده خواهیم شد. شاه میگوید اخر شما نه حزبی دارید نه تشکیلاتی که بتوانید رای بیاورید و خلاصه توافق میکنند که حزب تشکیل دهند و اساسنامه حزب را به انها میدهد. مرحوم نواب صفوی به شدت مخالفت میکند و میگوید پسر رضا خان برای امت مسلمان حزب درست کند ابدا شما حق عضویت در ان را ندارید.(۲)

باید توجه داشت که این خاطرات در پائیز سال ۱۳۵۷نوشته شده یعنی زمانی که برای اتحاد در مقابل شاه میبایست نیروهای مذهبی و ملیون نزدیک شوند و اتحاد شکل دهند و عراقی این ادعا را مطرح کرده که نزدیکی مصدق و فداییان اسلام را نشان دهد و به همین خاطر این ادعا دست در دست بودن امامی را نوشته است. واقعیت این است که دکتر مصدق اولین کسی بود که قاطعانه در برابر فداییان اسلام ایستاد و نواب صفوی را به زندان انداخت حتی خود عراقی نیز حدود۷ماه زندان بود و از این رو هیچگاه به ملیون نزدیک نشد و امامی هم چهره مهمی نبود که در حضور رجالی چون شایگان دکتر بقائی حسین مکی عبدالقدیر ازاد و حائری زاده دست مصدق را بگیرد و دکتر مصدق نیز هیچگاه بادیگارد نداشته. در تشکیل جبهه ملی نیز هیچکدام از اعضای فداییان اسلام یا نزدیکانشان عضو نشدند. در آخر باید تبریک گفت به این جماعت که برای تخریب چهره مصدق به منابع جمهوری اسلامی و تروریستها هم روی آوردند!

(۱)
ناگفته ها مهدی عراقی ص۳۸ (۲) همان ص۴۰

نیما عیسی پور

از: فیس بوک فرشاد میلانی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۶ نظر

  1. اکر شما تاریخ حقیقی را بیطرفانه مطالعه میکردید منش و روش مصدق را درست و صادقانه تصور نمیکردید

  2. اگر شما روش و منش دکتر مصدق و جبهه ملی ها را درست می شناختید میدانستید که چنین چیزهایی نمیتوانند درست باشند.
    کار بر سایت ملیون

  3. با درود

    نویسنده گرامی، آنچه در بالا چَم‌وَ‌رزی(استدلال) کردید که: «چون‌ عراقی اینها را در برهه اتحاد مصدقیون و مذهبیون بوده، پس از این سخن از نوع پروپاگاندا بوده و سندیت تاریخی ندارد»، بسیار خام است.

    اگر بگذریم از اینکه اصلا نیازی نبود کسی برای اتحاد مصدقیون و مذهبیون پروپاگاندا کند، دلایلی برای رد استدلال شما هست که باید بیان کنم:

    ۱-تا آنجا که من می دانم، این کتاب در سال ۱۳۷۰ منتشر شده و در اصل حاوی نتیجه پنج نشست با او از سوی انجمن اسلامی های پاریس است، بنابراین نمی تواند پروپاگاندا باشد.

    ۲-محمدمهدی عبدخدایی(خنگ‌بچه ۱۵ ساله ای که تلاش‌ کرد فاطمی را بکشد و موفق نشد) در مصاحبه با حسین دهباشی می گوید: «فاطمی سراغ نواب آمد، قرآنی امضا شده به دست مصدق به ما نشان داد، و گفت: «این قرآن امضا شده به دست مصدق است! او به همین قرآن سوگند خورده اگر رزم‌آرا را بکشید، دولت اسلامی را در ایران بر پا می کنیم!»».

    ۳-پیرو خاطرات عزت الله سحابی، منتشر شده در سال ۱۳۷۶ نیز در جلسه ای که همه سران جبهه ملی جز مصدق بودند، فاطمی به نیابت از وی شرکت کرد در آن جلسه نواب صفوى اظهار داشت که: «فرض کنیم رزم آرا ساقط شد، بعدش چه؟ آیا شما قول مى دهید که پس از سقوط وى احکام اسلامى را اجرا کنید؟» و اعضاى جبهه ملى جملگى جواب مثبت دادند!

    به گمانم این سخنان بس باشد، نقد، پاسخ یا پرسشی داشتید حتما بگویید، e-mail خود را ثبت کرده ام.

  4. اصولا بهترین کار سازمانها و احزاب ایرانی آن است که آرشیو سازمانیشون راعلنی کنندتا هرچند گاهی مطالبی راست و دروغ را مطرح کنند؟ آنچه تا کنون در ایران نمیتوان انتظار داشت شفافیت است ، چون سازمانها و احزاب ما هرکدام سر در خورجین کشورهای خارجی داشتند ، اصولاهمین جبهه ملی را وقتی به روزنامههایش و اعلامیه هایش بخصوص نشریه خارج از کشورش را که میخوانید به ملی بودن آنها آدم شک میکند ! بخصوص که مطالب بالا به عنوان طرفدار پادشاهی هم جعلیاتی بیش نیست ، راجب حزب بودن این فرقه هم لطف کنید منشور و اساسنامه آنرا پخش کنید ، تمامی احزاب ما از زمان مشروطه وبخصوص از ۱۳۲۰ که تشکیل دهندشان کشورهای متفقین نیز بودند را در نظر بگیرید ، و همکاری کاشانی و مصدق هم را باید تا پروندههای مصدق قابل دسترسی شود صبر کرد ، آخه مهر صد ساله بسته بودن خرده است، بگذریم از ۱۳۲۰و۱۳۳۲ که در اصل نوعی کودتا برای جمهوری دوم و سوم بود یعنی شماها نشریه جبهه ملی مرداد ۱۳۳۲ را در دست ندارید ، بعضی از کتابها و نشریات شما هست ، اما فراموش نکنیم جبهه ملی ۵۷ را که هنوز سرنیاورده ولی بمیمنت تبلیغات مصدقی وارد کارزار دوباره شد ، اینبار هم از خیانت حزب توده حرف زده میشدواز خیانت مذهبیون و اگر صف بندیهای نیروها را در نظر بگیریم خواهیم دید که پشت جبهه ملی بازاریان و نیروهای جوان کم نبودند بلکه باید گفت قویترین نیرو بودند و مسلمانان جایگاهی نداشتند دومین نیرو مجاهدین بودند و سومین نیرو چریکها و چهارمین نیرو مذهبیون دودل و همینطور گروهای چپ و قومی ولی بارفتن فرزند خوانده مصدق ، سنجابی برای شرکت در کنگره جهانی سوسیال دموکراتها به کانادا و ایران بعداز ۲۵ سال بعنوان گل سرصبد کنگره افتتاح جلسه را در دستور کار داشت ! ولی از کانادا تماس گرفتند و گفته شد این حمال نماینده شما کجاست او سخنران اول است ! اما کجا بود این آقای دیوس سنجابی؟ جواب بدید ملیون شماها که باید بدانید چرا فرزند خلف مصدق سرش لای عمامه های پاریسی بود بقول معروف فشار خونرا اگر از مغز افراد نالایق پائین بکشی همه چیزشان را میدهند، آقای سنجابی فرزند مصدق همانند پدر افلاطونیش تمامی هواداران و نیروی جبهه ملی را بابت ۲ فاحشه مو بور پاریسی بقول مسلمانان که جار میزدند بیعت کرد ، حداقل تمامی فهمیدند که جبهه ملی آنطور که ملی گفته میشود و نظرات توده مردمش را جلو میبرد ارباب بزرگتری از مردم دارد ! و این کثافت همانند پدر معنویش بزدلی و مزدوری بیش نیست که حتی به یارانش هم خیانت میکند و یا، یارانش هم مانند او مهرههایی از فرماسیون و سایر ارگانهای امنیتی جهان باشند ، مگه محمد درخشش نبود ؟
    بگذریم این حزب ملی وابسته به انگلیس چقدر عضو دارد ؟ میدانید یا نه؟ الان شماره ۶ و۷ هم ببازار آمده، جدا توچندتا عروسی میشه رقصید؟ قبل از هر کار وظیفه معتقدان جبهه ملی آنست که انتغاد واقعی از خودوگذشته بکنند تا مانند بچه صیغه ایها مسلمان سینه بزنند و حسین حسین و مصدق مصدق بکنند! اسنادتون را خودتان بگذارید از اصول و قواعد حزبی گرفته تا منبع مالیتون و تعداد اعضا و گزارش هفتگی و ماهانه از سرشاخهها و جلسات را بعداز ۴۰ سال وگرنه در این ۴۲ سال که سنت مصدقی را رعایت کردید زیر عبا بودید ! یا اینکارها را میکنید یا فردا باید دردادگاه کشف حقیقت روشنگردد و مردم ود قضاوت کنند؟ شماها در فریب مردم و دردامن خمینی فرستادنشان خیانت به این سرزمین بود ! یک مشت شارلاتان به اسم مقدس ملی ، واقعا نورعلی نور است !
    این ملیون بهتر بود که در کنار نامشان هم لقبهای قجریشون را هم مینوشتند، مردم بهتر میفهمیدند باکیها طرفند !سلطنه ها مباشرها دوله ها خانهای دزد قجری بگذریم از بیهویتها که فقط با رویاهای جوانیشون دلخوشند و احمقانه ادامه راه میدهند ، در صورتیکه اربابان برنامه سریالی خواب دیدند ! دیگران هم باید آماده باشند که در دادگاه کشف حقیقت پاسخگو باشند، اسناد کم نیست ، اسناد روسهارا که از آرشیوشان خارج شده را دیدید؟ نه روسها در مورد تمامی کشورها دارند حتی اگر جنگی شد چگونه ورد شوند و چگونه نقاط حساس را اشغال کنند خنده دار نیست حتی درمورد سازمانها و احزاب هم سلولهای اطلاعاتی داشتند ! وقتی هم آدم مقایسه میکنه در رابطه با آلمان غربی و ایران میبینه روی هردو دقیق کار کردند ، حتی اثر انگشتشان در چریکها و مجاهدها م هست ، مثل سیاهکل …. برید انتقاد از خود رو شروع کنید…😜

  5. نظر یک محمد رضا شاه پرست
    شخصیت مصدق مبرا از این اتهام است، حتى اگر آن فرد بادیگارد مصدق بزرگ مرد جبهه ملى باشد.
    دیدگاه و ارزش هاى مصدق آزادیخواهى است.
    این اتهامات بقدرى از نظر علمى ارزش است که پرداختن به آن ضرورتى ندارد.
    کسروى قربانى تعصب مسلط بر جامعه است و انقلاب اسلامى ۵٧ آن را از زبر به رو آورد و آشکار کرد.
    هنوز بسیارى از روشنفکران به هنرپیشه دوران شاهنشاه خانم هاله نظرى نگاهى مشمئز کننده دارند و حاضر نیستند که در دفاع از او در مقابل مهاجمین بایستند. چرا که نگاه آنان به بخش کثیرى از جامعه است که این نگاه در آن نهادینه است و ترس از کنار گذاشته شدن در باور این گروه از افراد آنان را وادار به سکوت و گاهى موضع گیرى مخالف خانم هاله نظرى مى کند.
    از این روست که هنر مطلوب چپ هنرى پاک معرفى مى شود. چپ از هنرى که عامه مردم براى خوشى از آن سود مى برند به دامن نوعى عرفان مذهبى پناه میبرد و براى اتهام نخوردن آن را در قابل هنر متعالى میریزد.
    البته همین عامه مردم که از این هنرها شاد مى شوند در باور خود مخالف آن هستند. کامنت هاى بسیارى که بر شد خانم هاله نظرى است بیانگر این مدعا است.
    حرکت جامعه بسوى باور متمدنانه لخت است و کسروى قربانى چنین فضایى است.
    من باور ندارم کسروى با مذهب برخوردى علمى داشت. اگر چه او در تحلیل احساسى منطقى خود داده هاى درست و با ارزشى ارائه مى کند ولى از ساز و کار مذهب در جوامع درک علمى ندارد. این تحلیل است که او را در مقابل مردمى قرار میدهد که همه باور خود را از دست رفته مى بینند.
    هنوز حمله لخت به مذهب حتى در حوامع غربى خطرناک است. ایکاش کسروى پس از انتشار کتابش چون گالیه عذر خواهى مى کرد. گالیله اثر خود را بجا گذاشت ولى خود قربانى نشد.
    من ندیده ام که مارکسیست هاى ایران از کسروى دفاع گسترده کنند و حتى حزب توده مدعى بود که بنیان گذارش یعنى سلیمان میرزا اسکندرى مسلمان بود.
    ما نیازمندیم که ساز و کار ارزیابى جامعه را در اخلاق و ارزش هاى انسانى چون ارزش هاى دینى شخصى کنیم. یعنى این ارزش ها به خود شخص مربوط است و افراد حق دخالت در امور شخصى را ندارند.
    از این رو تمام قد باید از خانم هاله نظرى و آقاى کسروى دفاع کنیم و نشان دهیم که علیرغم قبول داشتن و یا نداشتن نگاه این افراد، تنفر پراکنى علیه آنان را نمى پذیریم.
    ما نیاز داریم انسان باشیم
    به مولانا پناه میبرم
    دى شیخ با چراغ همى گشت گرد شهر
    کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

  6. دکتر مصدق نیز هیچگاه بادیگارد نداشته. در تشکیل جبهه ملی نیز هیچکدام از اعضای فداییان اسلام یا نزدیکانشان عضو نشدند.