نگاه ایدئولوژی‌زده چندین دهه است که دارد کشور ما را به ناکجاآباد می‌برد

دوشنبه, 16ام اردیبهشت, 1392
اندازه قلم متن
عکس از سایت اینجا؛ ناکجا آباد

عکس از سایت اینجا؛ ناکجا آباد

«خدا خودش روزی رسان است» این جمله‌ای است از دل فرهنگ خاص ما که سدی می‌شود روبروی موجی از دلایل درست عقلی و علمی و بر آن‌ها سرپوش می‌گذارد. باید به این قول علی(ع) استناد کرد که «سخن درستی است که در جایگاهی بد و نامناسب استفاده می‌شود.» شکی نیست آن کس که جهان ساخت و زندگی بخشید، خوردنی‌اش هم آفرید. اما با این حال همه‌ی ما بارها دیده‌ایم که درختی از بی آبی خشکیده یا بچه‌گربه‌ای به خاطر تهی ماندن معده‌ی کوچکش روی دیوار غو کشیده. و همچنین از جادوی تصویر کودکان آفریقایی را دیده‌ایم که از سوتغذیه به چه حالی افتاده‌اند و چه بسا از دیدن بدن رشد نیافته‌ی آن‌ها دلمان ریش شده باشد. این مشاهدات را چگونه با فلسفه‌مان توجیه می‌کنیم؟ مگر خدا عقل به ما نداده؟ اگر انسان عقل نداشت اکنون با این انفجار جمعیتی بزرگ روبرو نبود. چون عقل به انسان یاری رسانده که چگونه منابع غذایی‌اش را بارورتر و بیشتر کند و دانشی به نام پزشکی را بنیان نهد تا از رهاورد آن بهداشت رعایت شود، ریشه‌های بیماری‌ها و راه درمانشان شناخته و مرگ ومیر نوع بشر کم شود وگرنه که ماهم مثل حیوانات، جمعیتی محدود داشتیم. همه‌ی ما تا اینجا، کاربرد عقل را قبول داریم و به آن می‌نازیم. اما بعضی‌هامان به از این جا به بعدِ روندِ عقلانیت می‌تازیم. چون در قفس تنگ تعصب غوطه می‌خوریم وگرنه همین عقل اگر از قفس برهد حکم می‌کند که بهتر است زاد و ولدها بی‌حساب نباشد وگرنه بشر با کمبود غذای جهانی روبرو خواهد بود.

اما اگر بخواهیم ملی و میهنی به موضوع بنگریم، شاید و شاید این حرف سنت‌گرایان درست باشد که « ما ایرانی‌ها هیچ وقت مثل آفریقایی‌ها نمیشیم» ولی دو اشکال بزرگ پشت این سخن است. یکی این که از نگاه‌شان چون کشورهایی مثل چین میلیاردی جمعیت دارند، جمعیت هشتاد میلیونی ایران به چشم‌شان کم می‌آید، بی آن‌که مساحت کشورها را نسبت به هم در نظر بگیرند. و مهمتر اینکه اینکه تک بعدی به قضیه نگاه می‌شود. فقط مشکل سوتغذیه نیست. به فرض که تامین غذای ۲۰۰ میلیون تن ایرانیِ آینده شدنی باشد ولی رشد سریع جمعیت مشکلات فراوان دیگری هم دارد. نخستین تاثیر منفی آن بر رشد اقتصاد کشور است. جمعیتِ به یکباره اضافه شده، نیازمند کالا و خدمات جدید هست و فرصت‌های جدید شغلی. هردوی این‌ها در گروی سرمایه‌گذاری‌های جدید است که آن هم در کشور ما بر دوش منابع زیرزمینی و صنایع استخراجی سنگینی می‌کند و معلوم هم نیست این دارایی‌های خدادادی تاکی می‌توانند پایدار بمانند و ته نکشند. افزایش به یک باره‌ی جمعیت به بی‌کاری هم دامن می‌زند و سپس به دلیل تاثیری که این نیروی فراوان بر سطح دستمزدها می‌گذارد، فقر گسترش می‌یابد و همه را دربر می‌گیرد، حتی شاغلان را. آشکار است که افزایش پرشتاب جمعیت همآهنگ با توسعه‌ی امکانات رفاهی، آموزشی، درمانی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی نخواهد بود. مشکلاتی مثل نبود مسکن، کمبود بیمارستان و دارو و…

ما متولدین دهه‌ی ۶۰ خوب به یاد داریم کلاس‌های‌مان شلوغ بود و مدرسه‌هایمان دو شیفته اداره می‌شد. تفریح و ورزش‌مان کوچه‌های خاکی بود و عشق‌مان خریدن دو توپ پلاستیکی. بزرگ‌تر هم که شدیم با ظرفیت محدود دانشگاه روبرو بودیم و بعد هم دردسر یافتن شغل و بی کاری‌های دایمی و فصلی که خودش یک توجیه است برای این‌که بعضی شغل شریف مواد مخدر فروشی را پیشه کنند و بعضی هم از افسردگی پدید آمده از سرکوفتی که برای بی‌کاری‌شان از همه شنیدند، زود مشتری شوند و به اعتیاد این ناهنجاری اجتماعی دامن بزنند که ویرانگر خانواده است.

غیر از این مایی که ادعا می‌کنیم جمعیت ۸۰ میلیونی کم است و ایران ظرفیت داشتن جمعیتی خیلی بیشتر از این دارد، آیا با کمبود امکانات آموزشی روبرو نیستیم؟ مثل خانه‌هایی که اجاره شده‌اند تا با حیاط کوچک و جای تنگ‌شان به سختی نقش مدرسه را بازی کنند.‌ حال آن‌که محیط مناسب تحصیل از حداقل‌های یک نظام آموزشی است.

از دیگر مشکلات افزایش سریع جمعیت بروز آلایندگی‌های شهری، آلودگی هوا و تخریب محیط زیست است. همچنین کمبود آبی را هم که کشور با آن روبروست در نظر بگیریم.

بنابراین سیاست وزارت بهداشت مبنی بر تشویق زاد و ولد بیشتر حتا تا ۵ فرزند تنها ناشی از غلیان یک نگاه ایدئولوژی‌زده است. افسوس که جوشش نگاه ایدئولوژی‌زده چندین دهه است که دارد کشور ما را به ناکجاآباد می‌برد. برای مثال چندی پیش یکی از روزنامه‌های سراسری گزارشی درباره‌ی علت خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه داشت و در آن روایت کرده بود که چگونه نگاه غیرعلمی به تاکستان‌های اطراف دریاچه‌ی ارومیه، یک فاجعه‌ی زیست‌محیطی به بار آورد. موضوع از این قرار بود که پس از انقلاب، به دلیل «احتمال» استفاده‌ی محصول انگور در تولید نوشابه‌های الکلی، تاکستان‌ها را برچیدند و به جای آن‌ها نهال‌های سیب کاشتند. از آنجا که مصرف آب درختان سیب ۱۲ برابر مصرف آب تاکستان است در ادامه‌ی این کار غیرکارشناسی مجبور شدند برای تامین آب باغ‌های سیب، جلوی آب‌های سطحی که پیش از آن به دریاچه می‌ریخت، سد ببندند و چاه‌های بسیاری هم حفاری کنند تا اینچنین ناخواسته در دراز مدت موجب خشک شدن دریاچه شوند.

حال همین نگاه ایدئولوژی‌زده به سیاست‌های جمعیتی کشور سرایت کرده و از همین رهاورد حذف واحد درسی تنظیم خانواده نیز بوی خردورزی نمی‌دهد زیرا این درس غیر از اینکه راه‌های پیشگیری از بارداری را می‌آموخت، دانشی هم درباره‌ی بیماری‌های ژنتیکی و مادرزادیِ نوزادان و شیوه‌های پیشگیری از آن به دختران و پسران دانشجویی که در شرف ازدواجند، ارائه می‌داد.

حسام‌الدین اسلاملو


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. یکی از «برادارنِ…» اومده درباره‌ی سیاست جمعیتی کشور در دهۀ ی هفتاد یادداشت نوشته که بله دولت اون زمان یا اشتباه کرده یا مرض داشته. به چه دلیل؟! به این دلیل که این برادر رفته توی مناطق سنی‌نشینِ ایران و دیده که مسجد شیعه‌ها خلوت‌تر از مسجد سنی‌هاست. شما را به خدا ادله رو نگاه کنید. «مناطق سنی‌نشین کشور» اسمش روشه ها. این دلیل نمیشه که. دریغ از کمی خردورزی و کمی علم. نگاه‌شون کلا ایدئولوژی‌زده است.

  2. با تشکر از آقای اسلاملو…متن جالبی بود
    متاسفانه در کشور ما مسائل به صورت کارشناسی که سهله، اصلا بررسی نمیشه؛ همینطور مثلا فلان شخصیت میگه جمعیت باید زیاد بشه… نه توجیهی و نه دلیل قانع کننده ای، فقط تو ذهن مردم مقدس سازی شده و عده زیادی هم به این حرفها عمل میکنن …. ملت ایران تو جهل و فقر موندن (بهتره بگم نگه داشته شدن) و فقرشون هم نتیجه جهلشونه؛ جای تاسفه که حتی ایرانی ها چشمشونو رو بدیهی ترین مسائل بستن، ادعا میکنیم که پیشرفت کردیم… این انقلاب انفجار نور بوده، عین کبک که نه، کلاغی که سرشو تو برف کرده، واقعا متاسفم برا نسل خودمون که سوختیم، گناهو دیگران کردن چوبشو ما داریم میخوریم؛ واقعا ۳۵ سال قبل ایران کجا بود و الان کجاست چه از نظراقتصادی چه جایگاه بین المللی چه شخصیتی و چه هر چیز دیگه ای و مخصوصا چه از نظر مذهبی (بیایم قبول کنیم که به حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه و با شعار دادن هم کاری از پیش نمیره؛ متاسفانه ایران شعارش هم مرگ بوده و شعار مرگ و نابودی نتیجه ای جز این نخواهد داشت)… دیگه عرضی ندارم … ممنون از اطلاع رسانی شما … به امید ایرانی آباد