از زمان قاجار، به ویژه از دوران فتحعلی شاه که در بی لیاقتی، بی عرضگی و خرافاتی بودن، سرآمد تمام حاکمان تاریخ ما بود، پای دولت فخیمه انگلستان به ایران باز شد، و روسیه تزاری هم توانست قسمتی از خاک ایران را بگیرد. سود منابع زیرزمینی و زمینی به جیب دولت های استعماری رفت، و ملت ایران از آن بهره ای نبرد. اگر هم برخی از آنها ملی شد، استعمار داخلی حکومت کنندگان، و اطرفیان شان آنها را به انحصار خود درآورده، و باز هم سر ملت بی کلاه ماند. این روش تا کنون همچنان ادامه دارد، حکومت کنونی نه تنها دست به چپاول، و نابودی سرمایه های ملی زده، بلکه سبب فرار مغزهای اندیشمند و جوانان که آنها هم سرمایه ملی ما هستند، شده است.
تنها چیزی که حکومت ایران نمی تواند با تمام کوشش خود، از ما بگیرد و نابود کند؛ «جشن های ملی ماست». مگر می تواند در تمام ایران، در در هر خانه ای یک مامور بگذارد که از برگزاری جشن نوروز جلوگیری کنند.
در ایران باستان، هر ماه به مناسبتی جشنی برپا بوده است.
برخی ویژگیهای مشترک در میان همه جشنهای ایرانی وجود دارد؛
نخست اینکه تقریباً همگی در پیوند با پدیدههای طبیعی، کیهانی و اقلیمی هستند، به همین دلیل کوشش شده تا زمان برگزاری آنها هر چه بیشتر با روزشمار طبیعی منطبق باشد.
دوم اینکه تقریباً هیچکدام برگرفته از دستورهای دینی نیستند. با اینکه همواره پیروان ادیان گوناگون تلاش کردهاند که برخی از آنها را به عنوان مراسم دینی خود معرفی کنند؛ اما نمیتوان آنها را به هیچ دینی نسبت داد.
سومین ویژگی گردهمایی و مراسم های ایرانی در این است که با سرور و شادی همراه هستند و غم، اشک و گریه در آنها جایی ندارد. حتی مراسم عیدی به نام « بما» در میان مانویان که اتفاقاً همزمان با روز جان باختن مانی بوده، همواره با سرود و شادی برگزار می شده است.
چهارمین ویژگی جشنها و مراسم ایرانی در احترام و پاسداشت همه مظاهر طبیعت است. در هیچکدام از آیینهای ایرانی اثری از خشونت و بدرفتاری نسبت به گیاهان و حیوانات دیده نمیشود. بلکه حتی با آیین هایی همراه است که به انگیزهٔ پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست برگزار میشود. بگذریم از اینکه امروزه، روز سیزده بدر، براستی روز سوگ طبیعت و تخریب و تباهی و آلودگی آن شده است. بر این باورم که برای ایزد بانوی زمین،(خدای زمین) روز سیزده بدر از غم انگیز ترین روزهای سال است.
ویژگی پنجم، پیوند ناگسستنی جشنهای ایرانی با آتش است. حتی اگر آن جشن پیوند چندانی با آتش نداشته باشد، اما عموماً اخگری کوچک به آن رسمیت و تقدسی بیشتر میبخشد.
ششمین ویژگی عمومی جشنها و مراسم ایرانی چنین است که با زادروز یا سالمرگ کسی در پیوند نیست و آنگونه که از متون کهن همچون شاهنامه بر میآید، برای ایرانیان زاد روز کسی اهمیتی فراوان نداشته و به ندرت آنرا ثبت میکردهاند؛ چرا که هر کسی در روزی زایش یافته و در روزی در میگذرد. آنچه برای ایرانیان با ارزش بوده و آنرا ثبت کرده و گاه جشن میگرفتهاند، «انجام کاری بزرگ» بوده است که نمونههای آنرا در شاهنامه فردوسی میبینیم. میدانیم که فردوسی نیز تنها به ثبت زمانِ پایانِ کار بزرگ خود که همانا «سرایش شاهنامه» باشد، بسنده کرده و از یادآوری صریح زادروز خود خودداری کرده است.
بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی
هفتمین ویژگیهای عمومی در گستردگی مراسم است. ایرانیان جشنها و آیینهای میهنی خود را به گونه ای یکپارچه، با همبستگی و همزیستی شگفتانگیزی برگزار کرده و تفاوتهای قومی و دینی و زبانی را عامل بازدارنده این یگانگی نمی دانستهاند. آیینهای ایرانی متعلق به همه ایرانیان است و همه برای نگاهبانی از آن کوشیدهاند. کسانی که با تعصبهای نابجای دینی یا قومی نقش خود را در پاسداری فرهنگ ایران، بیشتر از دیگران میدانند، به این همبستگی باشکوه مردمان ایرانی آسیب می زنند.
امیدوارم از امسال( سال ۱۳۹۸ خورشیدی) برای پشتیبانی از ملت خود هر ماه را جشن بگیرم. این هم یکی از وسایل مبارزه با حکومت استبدای جمهوری اسلامی ایران است. )تنها تظاهرات و شعار مرگ دادن نیست)
نوروز یکی از جشن های ملی ما است، همانطور که در بالا گفته شد: «تمام اقوام ایرانی از هر مذهب و دین و آیینی، با هر زبان و مرام سیاسی در آن شریکند.» به شما با دل جان شادباش می گویم. تا هستی هست، و تا زمانی که ایرانی هست، این جشن ادامه خواهد یافت، و هیچ حکوکتی نمی تواند آن را از ما بگیرد، خراب کند، و به ویژه خود بداند.
۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ــ ۱۸ مارس ۲۰۱۰ ــ بروکسل ــ اردوخانی
از: سایت نویسنده