فیلمی منحصر به‌فرد از شعرخوانی و گفتار زنده‌نام فریدون مشیری درباره دکتر محمد مصدق

جمعه, 3ام خرداد, 1398
اندازه قلم متن

در احمدآباد، به‌مناسبت فرخنده زادروز دکتر مصدق (۲۹ اردیبهشت ۱۳۷۷)

شعری از فریدون مشیری در رثای دکتر محمد مصدق
آواز آن پرنده غمگین..
هر چند پای ِباد درین دشت بسته است؛
روزی پرنده ای
خواهد گذشت از سر ِاین خانه های تار،
خواهد شنید قصه ی خاموشی تو را
از زاری ِ خموش ِ درختان ِ سوگوار

***
بر بال ابرهای مسافـر
خواهد گریست در دشت.
همراه بادهای مهاجر،
خواهد پرید در کوه.
آنگاه، آن پرنده
از چشم های گم شده در اشک
از دست های بسته به زنجیر
از مشت های پر شده از خشم
آوازهای غمگین،
خواهد خواند.

***
آواز های او را
جنگل برای دریا
دریا برای کوه
تکرار می کنند
وان موج نغمه ها
جان های خفته را
در هر کرانه ای
بیدار می کنند.

***
البرز،
این شاهد صبور، که آموخت؛
زآن روح استوار تر از کوه،
درس شکوهمندی،
با یاد رنج های تو، سیلاب ِ دَرد را
تا سال های سال
بر گونه های سوخته
خواهد راند.

***
بعد از تو، تا همیشه،
شب ها و روزها،
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما.
اما ،
پشت دریچه ها،
در عمق سینه ها،
خورشید ِ قصه های تو همواره روشن است.

از بانگ راستین تو، ای مرد، ای دلیر
آفاق شرق تا همه اعصار پر صداست.

***
نام بزرگ تو
این واژه ی منزه ،
نام پیمبرانه
آن «صاد» و «دال» ُمحکم
آن «قاف» آهنین
ترکیب خوش طنین،
تشدید ِ دلپذیر ِ مُصدّق،
مصداق صبح صادق؛
یاد آور طلوع رهایی،
پیشانی سپیده ی فردا است!

***
نام بزرگ تو
در برگ برگ یاد درختان ِ این دیار
در قصه ها و زمزمه ها و سرود ها
در هر کجا و هر جا
تا جاودان به گیتی
خواهد ماند.
هر چند پای باد درین دشت بسته است!

۲۹ اسفند ۱۳۴۶
@NFIfans

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.