محمد اشرفی
در پاسخ به درخواستی جهت تهیه گزارشی از وضعیت پناهندگان در ترکیه، رفیق محمد اشرفی گزارش زیر را تهیه و ارسال نموده¬اند. با سپاس و با اجازۀ ایشان برای اطلاع عموم از وضعیت اسفبار پناهندگان، به انتشار آن مبادرت می¬کنیم.
کانون همبستگی با جنبش کارگری در ایران – کلن
در رابطه با وضع اقتصادی و احتمال کمک های یو ان و دولت ترکیه به پناهندگان ایرانی باید بگویم باتوجه به ۲۸ ماهی که در ترکیه هستم نمی توان ازکمک های مالی دولت ترکیه و یو ان حرف چندان به دردبخوری زد.با استثنا به دیده خود به صورت زیر نظرم را اعلام می کنم :
در شهر ادرنه تا زمانی که ادرنه از لیست شهرهای پناه پذیر خارج شود ۱۱نفر در این شهر بودیم که از ۱۱ نفر فقط به دو نفر از طرف یو ان کمک مالی داده شد که هر ماه نفری ۱۰۰ لیر بود آن هم پس از یک سال قبول کردند به آن ها نفری صد لیر کمک کنند و بقیه را قبول نکردند و یک نفر نیز توانست با ۵ یا ۶ بار غش کردن و خود را به دیوانگی زدن دوبار مبلغ ۲۰۰ لیر از طرف بنیاد خیریه کیمسه یوخ (بی کسان)کمک بگیرداین کل کمک هایی بود که یو ان و نهادهای خیریه انجام دادند دولت ترکیه که هیچ وقت کاری نکرد.
البته ما خودمان توانسته بودیم با همکاری و حمایت سندیکای دیسک ادرنه برای برخی از بچه ها که که پول غذا خوردن نداشتند روزی یک وعده غذا از طریق آشپزخانه فرمانداری بگیریم که هیچ ربطی به دولت یا یو ان نداشت بلکه رابطه بین المللی کارگری بود و بس – .
برخی اوقات از طرف فرمانداری در مجموع طی ۲۶ ماه گذشته دوبار اتفاق افتاد مواد غذایی خشک برای برخی از بچه ها گرفتیم.این کل کمک یا حمایت ها در ادرنه بود و وضعیت آنقدر اینجا بد بود که بچه ها تقریبا همگی از این شهر رفته اند و قاچاقی در استانبول یا انکارا و یا شهر های بزرگ دیگر که کار پیدا می شود زندگی می کنند تا خرج خود شان را دربیاورند.
همچنین لازم به ذکر است که با توجه به گرانی و تورم در ایران پناهندگان ایرانی دیگر امید به پول هایی که از ایران برایشان در گذشته می فرستادند ندارند چون زمانی هر لیر ترکیه ۶۰۰ تومان بود و می شد با ماهی ۷۰۰ لیر که با پول ایران میشد ۴۲۰۶ هزارتومان زندگی کرد ولی حالا هر لیر ۲۰۰۰ تومان است ۷۰۰ لیر میشود ۱۴۰۰۰۰۰ تومان که خانواده ها نمیتواند از ایران چنین پولی را بفرستند.
در حالی که در ترکیه در شهرهای کوچک به طور متوسط کرایه خانه حداقل ۲۵۰ لیر است و پول آب و برق و تلفن و اینترنت نیز ۲۰۰ لیر میشود و هر روز یک نفر خوراکش حداقل ۱۵ لیر که ماهانه ۴۵۰ لیر می شود . در زمستان نیز ماهانه ۲۵۰ لیر خرج گرمایش است که مجموعا” می شود ۱۲۵۰ لیر که اگر کرایه خانه ،هزینه های آب و برق ..و گرمایش را بین سه نفر تقسیم کنیم هر نفری میشود ۲۷۰ لیر به اضافه خرج خوراک هر نفر ۴۵۰ لیر میشود ۷۷۰ لیر این حداقل خرج یک نفر در شهرهای کوچک ترکیه است که معمولا کار هم پیدا نمی شود.و حال اگر یو ان ۱۰۰ لیر هم کمک کند دردی از مشکل حل نمی شود.
اما در شهرهای دیگر که یو ان بیشتر رسیدگی می کند به صورت زیر است از بین ۱۰۰ نفر که بررسی کردم حدود ۱۰ نفر را قبول کرده است کمک مالی بدهد.که حداکثر هرکدام را ماهی ۲۰۰ لیر میدهد و در هر سه ماه یه بار هم مواد غذایی خشک میدهند که در واقع نه برای سه ماه بلکه برای ۲۰ روز تا یک ماه بس میشود . در شهرهایی که آسام (*) دارد معمولا نهادهای خیریه مانند
(*) – آسام دفتر جانبی یوان است برای جوابگویی به پناهجویان ، وقتی پناهجوها موفق به ارتباط با یوان نمی شوند به آسام مراجعه می کنند و آنها سئوالات را از یوان می پرسند و به پناهجو می گویند آسام به طور غیر رسمی و دوستانه با یوان ارتباط دارد و مسئولیت قانونی ندارد .
همان کیمسه یوخ با درخواست و ارتباط یو ان برخی وقت ها ماهی ۱۰۰ لیر نیز آن ها میدهند یعن از ۷۷۰ لیر حداقل هزینه یک نفر حدود ۳۰۰ لیر کمک می کنند.
از طرفی برای برخی نیز که البته به ندرت اتفاق می افتد فرمانداری یا شهرداری ذغال برای سوخت زمستانی یک تن می دهند که برای زمستان به خصوص شهرهای سرد در سال حداقل ۴تن ذغال مصرف میشود در ضمن دیده شده که البته باز به ندرت مثلا از ۱۰۰ نفر به ۵ نفر الی ۱۰ نفر اشیای منزل نیز از طرف فرمانداری ها داده شده است که آن نیز از طریق روابط خوب با پلیس که به درخواست پلیس فرمانداری قبول می کند.
حداقل کمک های مالی یو ان و نهادهای خیریه برای همه تعلق نمی گیرد حداقل ۱۰ الی ۱۵ درصد را پوشش می دهند بقیه به امان خدا رها می شوند-هم چنین کمک های فوق در مقابل حداقل زندگی بسیار کم هستند و با توجه به این که پناهندگان حق کار ندارند و این باعث می شود استثمار آن ها بسیار مضاعف شود و این جدا از فرسودگی جسمی باعث افسردگی روحی نیز میشود .
بیشتر مواقع حقوق آن ها نیز داده نمی شود چون اجازه کار ندارند امکان شکایت نیز ندارند مثلا در استانبول کارگاه های خیاطی و کفاشی وجود دارند که تعداد زیاد پناهنده را به کار می گیرند و روزانه غذای آن ها را میدهند و آن ها را حتی شب ها در کارگاه محل کار نگهداری می کنند ولی درب را شبها از بیرون قفل می کنند و در نهایت حقوقشان را نمی دهند بعد از یکی دوماه استفاده از نیروی کار آنها پلیس را که با هم همکاری دارند خبر می کنند و پلیس کارگران را که از ایران ، افغانستان ، پاکستان ، عراق و افریقا و… هستند دستگیر کرده و بعد از یک یا دو روز آزادشان می کند ولی صاحب کار دیگر پول آنها را نمی دهد و کسانی دیگر را به جای آنها می آورد و دائما” این کار در حال تکرار است .
به هر صورت دولت ترکیه هیچ گونه کمک مالی ، محل زندگی یا غذایی نمی کند .
تقریبا” پناهندگان اگر وضعشان خوب باشد فقط روزی دو وعده غذا می توانند بخورند و بقیه مجبور شده اند خود را به روزی یک وعده غذا عادت دهند البته برخی هستند که بیشتر مواقع آن یک وعده غذا را هم درست و حسابی نمی توانند بخورند .
تعدادی نیز هستند که چون پول اولیه برای اجاره خانه ندارند دائما” پیش این دوست و آن دوست زندگی می کنند که باعث بی احترامی و توهینهای زیادی می شود و معمولا” دوستی ها هر روز بیشتر از قبل به هم می خورند. به خاطر بی مسکنی برخی مجبور می شوند در ترمینالها ، پارکها و مترو شب را به صبح و صبح را به شب برسانند .
از زمانی که موضوع سوریه پیش آمده است مشکلات صد چندان شده است ، در ضمن افرادی که از طرف یوان کمک مالی می گیرند کاملا” مشخص هستند و در پرونده آنها قید می شود که از طریق اینترنت می توان چک کرد که چه کسی کمک مالی دریافت می کند و چقدر دریافت می کند ، این می تواند یک معیار باشد که چه کسی کمک دریافت نمی کند .
اخیرا” پلیس ترکیه پناهنده ها را به شهرهای بسیار کوچک و دورافتاده می فرستد که حتی برای اهالی خود آن شهرها نیز کار پیدا نمی شود چه برسد برای پناهندگان ، مثلا” در شهر آردهان که اکنون طبق آمار باید ۲۸۰ پناهنده حضور داشته باشند و این تعداد طی ۱۴ ماه به آردهان فرستاده شده اند بخاطر نبودن مسکن فقط ۱۴۰ نفر آنجا مانده اند که تمامی آنها در یک کمپ که یک سالن برزنتی در واقع چادر ورزشی است همگی با هم زندگی می کنند و هیچ تسهیلاتی ندارد دقیقا” مانند گوسفند در هم می لولند و هیچ آزادی و امنیت فکری و روحی ندارند و شهر آنقدر کوچک و کثیف است که امکان ندارد دو روز بتوان در آن بدون آزار و اذیت روحی به سر برد و مسلما” آنها که آنجا مانده اند کاملا” افسرده و بیمار روانی شده اند .
این نمونه در تمامی شهرهای کوچک ترکیه است که طبق سیاست جدید دولت ترکیه بر پناهنده ها تحمیل شده است و یوان نیز نمی تواند یا نمی خواهد کاری کند . دولت نه تنها کمکی نمی کند بلکه با فرستادن پناهنده ها به شهرهای کوچک و دورافتاده می خواهد پناهنده ها را مجبور کند از کشورهای دیگر پول آورده و در آن شهرها خرج کنند و اگر هم در آن شهرها زندگی نکنند ضمن اینکه فراری محسوب می شوند و همیشه در خطر هستند بلکه در نهایت موقع خروج از ترکیه باید جریمه های سنگینی بپردازند که این دقیقا” نوعی چپاول پناهندگان توسط دولت ترکیه است و در این مورد نیز یوان هیچ کمکی به پناهنده ها نمی کند .
در شهرهای دور و کوچک ماندن پناهنده ها برای یوان هم بسیارخوب شده است چون کرایه ماشین در ترکیه بسیار سنگین است دیگر پناهنده ها نمی توانند خود را به آنکارا برسانند و به وضعیت خود اعتراض نمایند در واقع یوان خوشحال است که دولت
ترکیه پناهنده ها را به جاهایی می فرستد که امکان دسترسی به یوان و آسام نداشته باشند مثلا” اگر یک پناهنده بخواهد فقط یک سئوال از آسام یا یوان بپرسد که معولا” تلفنی جواب نمی دهند مجبور می شود به آنکارا برود فقط یک رفت و برگشت حداقل ۳۰۰ لیر هزینه دارد و در حالی که یوان نیز جوابی نمی دهد همیشه پلیس خبر می کند . البته گاهی اوقات کرایه اتوبوس را یوان می دهد آن هم زمانی که خودشان پناهنده را بخواهند و در آن صورت نیز می گویند تو بیا اینجا موقع برگشت یک بلیط برگشت به او می دهند یعنی آمدنش پریده و اگر برای آمدن پول نداشته باشد پرونده اش خواهد ماند و در ضمن موقع امدن به یوان باید مجوز راه داشته باشد که برای کسانی که مجبور به زندگی در شهرهای غیر از گفته پلیس باشند به مشکل برخورد می کنند باید هزینه بسیار زیادی متحمل شوند و تازه معلوم نیست که پلیس قبول کند یا خیر ؟
علاوه بر این همه ا ینها و دادن بلیط برگشت برای آن زمانی است که یوان خودش خواسته باشد برای پیگیری بروند اگر پناهنده خودش رفته باشد جوابی نمی دهند و هیچ کمکی هم نمی کنند .
مشکل دیگری نیز وجود دارد که در بیشتر شهرها آسام ندارند اگر پناهنده مریض شود درست ده برابر یک شهروند ترکیه باید پول ویزیت و پول دیگر خدمات پزشکی مانند تزریق ، نوار قلب و…بدهد مثلا” در ترکیه ۱۵ لیر حق ویزیت می گیرند یک پناهنده باید ۱۵۰ لیر بدهد . حال اگر پناهنده برای اینکه بتواند هزینه زندگی خود را تأمین کند
و با توجه به نبودن کار در شهرهای کوچک مجبور شود به شهرهای دیگر رود چون کیملیک(*) او به اسم شهر اصلی اش است مشکل بیماری او صد چندان می شود .
برخی پناهنده ها چون مجبور شدند برای پیدا کردن کار شهر اصلی خود را ترک کنند وقتی تاریخ کیملیک آنها تمام می شود پلیس تا مدتها آن را تمدید نمی کند و وقتی تاریخ ان تمدید نشود از هر گونه خدماتی محروم می شوند و این برای اکثریت پناهنده ها که مجبورند در شهرهای کوچک زندگی کنند وجود دارد .
در اینجا پناهنده ها حق تحصیل ندارند ، حق کار ندارند ، بهداشت و درمانشان با مشکلات زیادی روبروست فقط در شهرها ی بزرگ مانند استانبول و انکارا و برخی از شهرهای بزرگ که اسام دارند پناهندگان می توانند از خدمات پزشکی یوان و نه دولت ترکیه استفاده کنند پس بقیه از همه چیز محرومند .
۳۰/۲/۱۳۹۲
(*) – منظور از کیملیک مدرک شناسایی است دفترچه کوچکی مانند شناسنامه ما در ایران که بعد از پذیرش پلیس به عنوان پناهجو یک مدرک شناسایی از طرف دولت ترکیه داده می شود که کیملیک نام دارد ( بعد از این که پناهجو خود را به یوان معرفی کرد یوان برگه ای به او می دهد که او باید با آن برگه به پلیس مراجعه کند و بعد از انجام مصاحبه توسط پلیس و قبول او به عنوان پناهجو و البته دادن مبلغی به نام حق خاک به پلیس کیملیک داده می شود)
تکثیر از: کانون همبستگی با جنبش کارگری در ایران – کلن